انسانشناسی
(بخش پنجم)
شاخههای اصلی انسانشناسی
فهرست مندرجات
انسانشناسی زبانشناختی
انسانشناسان زبانشناختی به دلایلی باور دارند که تولید گفتار و متن توسط انسان - که بهوسیلهی توانایی منحصر بهفرد انسان در زبان ممکن شد - یک مکانیسم پایهای است که توسط آن، مردم زندگی اجتماعی و فرهنگی را میآفرینند. پژوهشگران معاصرِ این رشته در این باره کنکاش میکنند که چگونه این فرایندِ آفرینش با استفاده از شیوههای گوناگون بهانجام میرسد، اما این پژوهشگران بر تجزیه و تحلیل صدا و تصویر ثبت شده از گفتمان اجتماعیِ در حال جریان تاکید میکنند - این گفتمانها شامل مکالمات و متونی است که در یک جامعه، در حضور یا عدم حضور انسانشناس - سر میزند. این روش ترجیح دارد، زیرا (در غیر این صورت) تفاوتهای موجود در چگونگی درک جوامع مختلف از مفهوم کنشهای گفتاری مانند طرح پرسش، میتواند بهشیوهای غیر قابل پیشبینی به نتایج حاصل از پژوهش و استنباط محقق محور - مانند مصاحبه – شکل دهد.
یک پرسش محوری برای انسانشناسی زبانشناختی این است که آیا تفاوتهای میان استفادههای فرهنگی و ساختاری در زبانهای مختلف بهارتقای تفاوتهای میان جوامع انسانی - در چگونگی درک جهان - میانجامد یا خیر. فرهنگهای محلی زبان ممکن است برخی از اشکال مشخصِ بیان را ترجیح داده و از استفادهی اشکال دیگر اجتناب کنند. برای مثال در حالی که واژگان انگلیسی شامل یک مجموعه دقیق از اصطلاحات کاملا جهت یابانه است (واژگانی مانند شمال یا جنوب غربی)، بیشتر تکلّمکنندگان بهندرت از این اصطلاحات برای جهتیابی استفاده میکنند و کلماتی که بهیک بافت محلی منتسب است را ترجیح میدهند (مانند سرازیری "downhill" یا سمت چپ "left").
فرهنگهای زبانی ممکن است که مرزهای زبانشناختی را در هم نوردند. بدین سان که بومیان پوئبلو[۱] امریکایی که بهزبانهایی از چهار خانوادهی غیر مرتبط صحبت میکنند، از استفادهی زبانهای مختلف در یک گفتار و سخن واحد پرهیز میکنند - حتی متکلمانی که چند زبانه هستند - و اجازه نمیدهند که گفتارهای روزمره بهزمینههای مذهبی آنها وارد شود. در مقابل همسایگان اسپانیایی زبان آنها معمولا جریان صحبت خود را میان اسپانیایی و انگلیسی تغییر میدهند و بهاستفاده از اشکال محاورهای در عبادت ارزش قائل هستند، چنانکه این امر در مراسم ربّانی قوم آنها که از زبان روزمره تشکیل شده، آشکار است.
یکی از مسیرهای مهم پژوهش بهدنبال جستجوی این است که چگونه الگوهای فرهنگی - درک محلی از جهان - در گفتار و متن بهرمز در آورده شده است. دانشجویان ایدئولوژیهای زبانی در افکار و اندیشههای محلی، پیرامون این مساله که زبان چگونه عمل میکند، مینگرند. یک ایدئولوژی زبانی قابل توجه که با تشکیل دول ملی مدرن مرتبط است، شیوههای مشخصی از تکلّم را بهعنوان زبانهای استاندارد ایجاد میکند؛ زمانی که یک استاندارد تعریف شد، بهعنوان گونهی معتبر و مناسب تلقی میشود، در حالی که سایر زبانها و گویشها به حاشیه رانده شده و خوار شمرده میشوند.
انسانشناسانِ زبانشناختی درباره این پرسش که "چگونه تفاوتهای زبانشناختی بهدیگر انوع تفاوتهای انسانها مرتبط است؟" کنکاش میکنند. فرانتس بوس بر این امر اصرار داشت که نژاد، زبان و فرهنگ اموری کاملاً مستقل از یکدیگر هستند. برای مثال، جوامع شکارچیان پیگمه[٢] در افریقای شرقی از لحاظ بیولوژیکی و فرهنگی از برزگران همسایهی خود کاملا متمایز هستند، ولی هر دو گروه با زبان بانتو[٣] صحبت میکنند. در حالی که همانگونه گه پیشتر ذکر شد، مردم پوئبلوی جنوب غربی ایالات متحده کارنامه فرهنگی مشترکی دارند، ولی بهزبانیهایی که بهچهار خانواده متفاوت و غیر مرتبط تعلق دارد، صحبت میکنند.
نزدیک به ٦٠٠٠ زبان - که امروزه در جهان تکلم میشوند - توسط زبانشناسان تاریخی در قالب شجرهنامههای خانوادگی تقسیم شدهاند (زبانهایی که از یک پایهی مشترک برگرفته شدهاند.) برخی زیر گروهها مانند زبانهای بانتوی افریقایی (در خانواده زبانی نیجریهای - کنگویی) که شامل صدها زبان شده و ناحیه جغرافیایی عظیمی را پوشش میدهند، بسیار بزرگ هستند. سایر زبانها مانند کریسن (Keresan)[۴] در جنوب غربی ایالات متحده - شامل دو گونهی زبانی که بهطور نزدیکی با هم مرتبط هستند - بسیار کوچک هستند. آگاهی یافتن از دلایل این تفاوتها موضوعی مهم برای پژوهش است. خانوادههای زبانی که از لحاظ عددی بزرگ و از لحاظ جغرافیایی گسترده هستند، ممکن است از ابداعات تکنولوژیکی عمده نتیجه شده باشند، مانند گسترش کشاورزی که جامعه نوآوران و زبان آنها را مجاز دانست که بهزیان گروههای همجوار خود گسترش یابند. یک احتمال نیز این است که گونههای خاصی از محیطهای فیزیکی، مانند جلگههای اروپا - آسیایی، خواهان گسترش زبان و تمایز آنها باشند، در حالی که دیگر مناطق مانند نواحی کوهستانی از تکثیر جوامع کوچک زبانی بدون توجه به تکنولوژی حمایت کنند.
این که چرا یک زبان خاص بهقیمت قربانی نمودن همسایگان خود گسترش و تنوع مییابد، در آغاز قرن بیستم پرسشی بسیار حیاتی و حساس بود، یعنی زمانی که تعداد معدودی از زبانهای جهان (بهویژه انگلیسی، اسپانیایی و چینی) بهسرعت متکلّمان جدید مییافتند، در حالی که نیمی از زبانهای شناختهشدهی جهان با خطر زوال و انقراض رو به رو بودند. کاربرد انسانشناسی زبانشناختی بهدنبال راههای چارهای برای انقراض زبان و تبعیضهای مبتنی بر زبان است، که اغلب توسط ایدئولوژیهای رایج درباره قدر و منزلت نسبی و کاربرد زبانهای مختلف هدایت میشوند.
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط محمد محمدی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- پوئِبلو گونهای دهکده سرخ پوستی با خانههای خشتی و کاهگلی است که توسط برخی از قبایل در جنوب غربی ایالات متحده آمریکا پدید آمده بود. پوئبلو یک محل زیست اجتماعی بزرگ بود که بهاتاقهای زیادی تقسیم شده و تا ۵ طبقه ارتفاع داشت و معمولاً از خشت ساخته شده بود. مردمی که هنوز در پوئبلوها زندگی میکند مردم خشتنشین یا مردم پوئبلو نام دارند. واژه پوئبلو همچنین در اسپانیایی بهمعنی دهکده است.
[٢]- پیگمه اصطلاحی است که برای گروههای نژادی گوناگونی در سراسر جهان استفاده میشود، گروههایی که قد متوسط آنها بهطور غیر معمولی کوتاه است. انسانشناسان هر گروهی که مردان بزرگسال آن قدی کوتاهتر از ۱۵٠ سانتی متر داشته باشد پیگمه میشمارند.
[٣]- زبانهای بانتو شاخهای از خانوادهٔ زبانهای نیجر - کنگو است. حوزهٔ گستردهٔ پراکندگی این زبانها باعث شده است که این گروه با حدود ۳۱۰میلیون گویشور پر کاربردترین گروه زبانهای بومی در آفریقا باشد.
[۴]- ویکیپدیا، دانشنامۀ آزاد (بهزبان انگلیسی)
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ جین هیل، انسانشناسی (۵) شاخههای اصلی انسانشناسی - انسانشناسی زبانشناختی، ترجمهی زهره دودانگه، سایت اینترنتی انسانشناسی و فرهنگ؛ مقاله بهصورت زیر ارجاع داده شود:□ MLA Style: "anthropology." Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica, 2010.
□ APA Style: anthropology. (2010). Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica.