انسانشناسی
(بخش ششم)
شاخههای اصلی انسانشناسی
فهرست مندرجات
انسانشناسی روانشناختی
انسانشناسی روانشناختی بر ذهن، بدن و میزان فاعل بودن فردی که در زندگی و تجربهی وی فرهنگ و جامعه مطرح هستند، تمرکز دارد. در این چشمانداز وسیع هیچ توافق نظری و روششناختیِ واحدی وجود ندارد، اما بحثهای زندهای پیرامون اهمیت نسبی فرهنگ در مقابل روانشناسی فردی در شکلدهی بهرفتار انسان، و همچنین درباره جهان شمولی در مقابل تنوع ذاتی وجود انسان وجود دارد. این رشته تعدادی از سنتهای پژوهشی مختلف را با برنامههای فکری گوناگون ترکیب میکند، اما عرصهای را نیز برای استدلات و مباحثات اصولی درباره وجود یک طبیعت مشترک انسانی فراهم میآورد.
نوشتههای انسانشناسی روانشناختی - بهدلیل تمرکز بر فردی که زندگی میکند و مظهر فرهنگ است - اغلب مطالعهی یک یا تعدادی از مردم واقعی است. چنین قومنگاری شخص محوری یک دیدگاه شماتیک و کلی از سیستمهای فرهنگی و اجتماعی، همراه با توصیف و آفرینش دوبارهی تجربه حضور و مشارکت در چنین سیستمی را تقویت مینماید.
پژوهشگران در مکتب کلاسیک فرهنگ - و - شخصیتِ انسانشناسی روانشناختی در جستجوی آداب، موقعیتها، الگوها و یا آسیبهای پرورش کودک هستند، که ممکن است سبب واکنشهای شخصیتی (توهم، نگرانی و درگیری) شوند و این بهنوبه خود در آیینها، اسطورهها و یا سایر عناصر و ویژگیهای فرهنگ مورد مطالعه تجلی یا تشخّص مییابد. بسیاری از این انسانشناسان یک روش مقایسهای میان فرهنگی را بهمنظور یافتن ارتباط میان تجارب دوران کودکی و رفتارهای دوران بلوغ بهکار میگیرند؛ برای مثال آنها بهدنبال یافتن رابطهای میان عدم حضور پدر و اشکال خشن آیینهای مردانه هستند که تصور میشود برای خنثی نمودن و تقابل با هویت نیرومند مادری لازم است.
روانپزشکی قومی (Ethnopsychiatry) نه تنها درک سایر فرهنگها از بیماریهای روحی و حالات غیرطبیعی را مورد آزمایش قرار میدهد، بلکه متدهای درمان - غیر از روشهای استانداردهای غربی - را نیز میآزماید. سیستمهایی چون جادوگری یا در اختیار داشتن روح و یا حالات متغیر هوشیاری که توام با این روشهاست، توسط برخی بهعنوان حالات گسستگی (dissociation)[۱] یا اسکیزوئید تلقی میشوند. این پدیده که در غرب از دیدگاه آسیبشناسانه مورد توجه قرار میگیرد، برای دیگران اغلب بهعنوان یک امر نرمال در فرهنگها تلقی شده که سبب استفاده مثمر ثمر از روشهایی میگردد که بهروانشناسی عامیانه غربی راه ندارند.
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط محمد محمدی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- گسستگی یک اختلال نسبی یا کامل در یکپارچگی نرمال عملکرد آگاهانه و روانی فرد است. گسستگی میتواند واکنشی بهیک آسیب یا یک دارو باشد و شاید بهذهن این اجازه را بدهد تا از تجاربی که رخدادِ آن در آن زمان برای روح بسیار سنگین است، فاصله گیرد.
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ رابرت آلن پل، انسانشناسی (٦) شاخههای اصلی انسانشناسی - انسانشناسی روانشناختی، ترجمهی زهره دودانگه، سایت اینترنتی انسانشناسی و فرهنگ؛ مقاله بهصورت زیر ارجاع داده شود:□ MLA Style: "anthropology." Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica, 2010.
□ APA Style: anthropology. (2010). Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica.