انسانشناسی
(بخش هفتم)
شاخههای اصلی انسانشناسی
فهرست مندرجات
بخش ششم بخش هشتم
باستانشناسی
باستانشناسی اساسا یک علم تاریخی است، علمی که اهداف کلیِ آن بازسازی، تفسیر و درک جوامع انسانی گذشته است. تفسیر هوشمندانهی آیزایا برلین درباره مشکلات ذاتیِ تمرین "تاریخ علمی" بهطور ویژهای برای باستانشناسی سودمند است. فعالان رشتهی باستانشناسی در پروژه نوشتن تاریخ، خود را در پیوستگی (غالبا همزمان) با فعالان علوم طبیعی، علوم اجتماعی و علوم انسانی میبینند. در ایالات متحده باستانشناسی در رشته انسانشناسی بهعنوان یک دانش اجتماعی گسترش یافت و بهکاوشهای انسان شناسانه جنبهی صریح تاریخی بخشید. در اروپا باستانشناسی بیشتر در پیوستگی با پژوهشهای انسانی مانند ادبیات کلاسیک، علم زبان و تاریخ هنر است. در چند دههی آخر قرن بیستم، زمانی که عمل باستانشناسی بهطور روز افزونی جهانی شد و ارتباط مستمر میان باستان شناسان در حوزهای ورای مرزهای ملی و منطقهای شتاب گرفت، این تمایزِ مشخص میان آموزش باستانشناسی و دانش باستانشناسی شروع بهمحو شدن نمود.
باستانشناسان تکنیکهایی تحلیلیِ بسیاری از رشتههای علمی - از جمله گیاهشناسی، شیمی، علوم کامپیوتری، بومشناسی، زیستشناسی تکاملی، ژنتیک، زمینشناسی و آمار - را بهکار میگیرند تا مواد باقی مانده از فعالیتهای گذشته انسانها را ترمیم و تفسیر کنند. اما باستان شناسان نیز مانند مورخان، برای بازسازی وقایع و فرایندهایی که بهجوامع گذشته شکل داده و آنها دگرگون کرده است تلاش کرده و هر جا امکانی باشد بهدرک اینکه چگونه وقایع و فرایندهای یاد شده توسط انسان درک شده و او را تحت تاثیر قرار دادهاند، میپردازند. دست یابی بهچنین درکی بهایدههایی درباره اینکه چگونه افراد و جوامع شکل گرفته و با یکدیگر تعامل دارند، نیاز دارد، ایدههایی که باستانشناسان بهطور مکرر از علوم انسانی و اجتماعی مانند فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی و انسانشناسی فرهنگی گرفتهاند. بنابراین، باستانشناسی یک تلاش فکری ترکیبی و منحصر بهفرد است که بهآگاهی از مجموعهای گسترده از روشهای برگزیده و نظریات اجتماعی نیاز دارد تا بتواند تاریخ جوامع گذشته را بنویسد.
باستانشناسی با مطالعهی تاریخ در اصلِ منابعی که برای بازسازی و تفسیر گذشته بکار میرود، متفاوت است. مورخان بهطور ویژهای بر شواهد متون نوشتاری تمرکز میکنند، در حالی که باستان شناسان بهطور مستقیم تمامی جنبههای فرهنگیِ مادی جامعه را مورد بررسی قرار میدهند-معماری، هنر و مصنوعات که شامل متون هم میشود-یعنی کالاهای مادی که توسط انسان ساخته شده، استفاده میگردد و بهدور انداخته میشود. در نتیجه باستانشناسی بر خلاف تاریخ، تمامی جوامع انسانی گذشته را بهعنوان موضوع پژوهش در بر میگیرد، چه این جوامع متعلق بهدوره پیش از بهوجود آمدن خط و سواد باشند، چه بی سواد باشند و چه باسواد. دانش و آگاهی درباره جوامع ماقبل تاریخ بهطور انحصاری در حیطهی باستانشناسی و علوم طبیعیِ وابسته - که در غیاب اسناد نوشتاری میتوانند اطلاعاتی را درباره زمینهی محیطی و فرهنگی جوامع باستان بهوجود آورند- قرار میگیرد. بازسازی جهان مادیِ متعلق بهجوامع گذشته تا سر حد امکان هدف کوتاه مدت باستانشناسی است؛ تفسیر اهمیت تاریخی و معنای فرهنگی دنیای مادی هدف غایی باستانشناسی است.
بهمنظور ثبت و تفسیر سیستماتیک بقایای مادی جوامع گذشته، باستان شناسان مجموعهی مشترکی از روشها و روندها را توسعه دادهاند. این مجموعه شامل بررسیهای باستان شناسانه (بازشناسی)، حفاری، و تحلیلهای دقیق از مصنوعات ترمیم یافته است. بررسی یا کشف و ثبت مکانهای باستانشناسی یا دیگر عناصر انسان ساخت مانند جادهها و سیستمهای آبیاری معمولا اولین فاز پژوهشهای باستانشناسی هستند. بررسیهای باستانشناسی، اغلب عکسهای هوایی و تصاویر ماهوارهای را برای مکان یابی سکونتگاههای انسان و عناصر مرتبطی که در سطح قابل رویت هستند، بهکار میگیرد. از اواخر قرن بیستم، فن آوری سنجش از دور مانند رادار نافذ بهزمین، ظرفیت و قابلیت باستان شناسان برای یافتن عناصر زیر سطح زمین را بالا برده است. روش دیگری برای شناسایی زمین طراحی شده تا مکانهای باستانشناسی را بهصورت نقشه ترسیم و توصیف کنند. این روش اغلب شامل جمعآوری منظم مصنوعات سطحی (مانند سفال، ابزار سنگی، استخوانهای انسان و حیوان، فلز و دیگر اشیای با دوام) است که میتواند جایگاه آنها بر حسب ترتیب زمانی (تعیین تاریخ)، روابط فضایی و اغلبِ عملکردهای اجتماعیِ مکانهای باستانشناسی را آشکار کند.
پس از یک بازشناسی کامل که بسترهای محیطی و روابط فضایی-زمانیِ سکونتگاهها و سایر عناصر انسان ساخت را ثبت مینماید، باستان شناسان برنامه حفاری را بهمنظور کشف و ثبت فرهنگ مادی مکان و شیوهای که این فرهنگ مادی در طول زمان تغییر یافته است، آغاز میکنند. طراحی و اجرای یک حفاری باستان شناسانه یک بُعد بسیار تکنیکی از حرفهی باستانشناسی است که اغلب بهمشارکت یک تیم میان رشتهای از دانشمندان و تکنسینها نیاز دارد: نقشه برداران، کتیبه شناسان، زمین شناسان، گیاه شناسان، انسان شناسان فیزیکی، جانورشناسان و متخصصان دیگر. ثبت مستند یک عملیات حفاری شامل نقشههای تفصیلی و طرحهای معماری سازههای حفاری شده و عناصر دیگر، همراه با مقادیر زیادی از مصنوعات بازیافته و مکانهای چینهشناسی[۱] شده (موقعیت دقیق افقی و عمودی در لایههای مدفون یک مکان) و بسترهای رسوبی که بهشیوهای بسیار دقیق در فرمهای اطلاعاتی استاندارد ثبت شدهاند، میباشد.
فرایند نهایی ثبت بقایای مادی متعلق بهجوامع گذشته، شامل تحلیل و تفسیر کمّی و کیفیِ مصنوعات بازیافته بهشیوهای دقیق و اغلب از نظر تکنیکی متخصصانه است. این توصیف و طبقه بندی منظم اشیا بر طبق موقعیت پیوستهی زمانی، جنس، شکل، فرایند تولید، عمر استفاده و الگوی رسوب بهمجموعهای از تکنیکهای پیچیدهی تحلیلی-که برای رمز گشایی تاریخی این اشیا مطرود توسعه یافتهاند- بستگی دارد؛ اشیایی که زمانی برای جوامع انسانی که در آن ساخته شده، مورد استفاده قرار گرفته و ارزشگذاری شدند، دارای اهمیت اجتماعی بودند. مبانی اصولی این تکنیکها انواع مختلفی از روشهای زمان گذاری فیزیکی و شیمیایی است، از جمله برجستهترین آنها زمان گذاری رادیو کربنی است که در دهه ۱۹۴٠ توسط ویلارد لیبی - برنده جایزه نوبل - در دانشگاه شیکاگو ابداع شد.
هنگامی که شواهد تجربی از جوامع گذشته تولید شده است، باستان شناسان باید تفسیرهای فرهنگی و تاریخی معناداری از این شواهد ارائه کنند. شواهد باستانشناسی اغلبِ مواقع بازتابی از تاریخی بلند مدت است (غالبا در بازههای زمانی دهه ای، نسلی و یا حتی طولانیتر قابل تفسیر است). این بدین مفهوم است که در غیاب شواهد متنی و تاریخی مقارن، تفاسیر باستانشناسی بهجای وقایع یا کنشها و اعمال افراد خاص، اغلب محدود بهکاوش ساختارهای اجتماعی فرهنگی با دوام (که در اعماق زمین قرار دارند) و تغییرات اجتماعی - تاریخی بلند مدت است. در نتیجه تفاسیر باستانشناسی بهندرت بهتشریح این که چه وقایع و فرایندهایی در شرایط اجتماعی یا روانشناسی برای بازیگران انسانی دارای مفهوم خاصی بوده است، میپردازد. با این وجود باستانشناسی بهعنوان گونهای از انسانشناسی تاریخی، بینشی حساس و عمیق بهشرایط انسان عرضه میدارد.
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط محمد محمدی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- چینهشناسی، علمی است که اصولا از روابط موجود بین طبقات سنگهای رسوبی بحث میکند. مطالعات چینهشناسی از یک طرف مبتنی بر شناخت توالی طبقات رسوبی در زمانهای مختلف زمینشناسی بهمنظور پی بردن بهتاریخ حوادث زمین و تکامل موجودات بوده، از طرف دیگر تغییرات جانبی رخسارهها در مکانهای مختلف را بررسی مینماید که بهوسیله آن با وضع جغرافیایی گذشته زمین در هر زمان آشنا میشویم.
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ آلن ال. کولاتا، انسانشناسی (٧) شاخههای اصلی انسانشناسی - باستانشناسی، ترجمهی زهره دودانگه، سایت اینترنتی انسانشناسی و فرهنگ؛ مقاله بهصورت زیر ارجاع داده شود:□ MLA Style: "anthropology." Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica, 2010.
□ APA Style: anthropology. (2010). Encyclopædia Britannica. Encyclopaedia Britannica Ultimate Reference Suite. Chicago: Encyclopædia Britannica.