دانشنامۀ آريانا

۱۳۹۲ شهریور ۲۵, دوشنبه

فرعون

از: دانشنامه‌ی آریانا

فهرست مندرجات

[مصر][مصر باستان]


فرعون (به انگلیسی: Pharaoh؛ به عربی و مصری: فرعون؛ به عبری: פרעה)، لقبی است که در دورۀ متأخر برای نام‌بردن از فرمانروایان سلسله‌های مصر باستان به‌کار می‌رود. اما از نظر تاریخی، فرعون فقط در طی پادشاهی نوین مصر، به‌ویژه در میانه دودمان هجدهم مصر، پس از سلطنت حتچپسوت به‌عنوان یک لقب برای پادشاهان مورد استفاده قرار گرفت[۱].

[] واژه‌شناسی

فرعون، لقب پادشاهان مصر است، چنان که قیصر لقب سلاطین روم و کسری لقب شهریاران فارس می‌باشد[٢]. لغت‌نامه دهخدا به نقل از «حاشیۀ برهان چاپ معین» ریشۀ این واژه را سریانی می‌داند: «محتمل است که کلمه از طریق سریانی وارد زبان عربی شده باشد و در قرآن هم آمده است»[٣]. اما مستر هاکن می‌نویسد: «بعضی را گمان چنان است که لفظ فرعون مشتق از دو حرف است، یعنی «فآه» که به‌منزلۀ الف لام تعریف است و «رآ» که به‌معنی آفتاب می‌باشد؛ بعضی دیگر گویند که از «ادرو» که لفظ قبطی و به‌معنی «پادشاه» می‌باشد، مشتق است؛ ولی سایر مدققین برآنند که لفظ فرعون یعنی خانۀ بزرگ هم‌چنان‌که موضع حکومت عثمانی را باب عالی گویند.»[۴]

هم‌چنان، به نوشتۀ اردشیر خدادادیان «واژه فرعون از ریشۀ قبطی «پِرآ» به‌معنای «خانهٔ بزرگ» است؛ این معنا، اشاره‌ای به این واقعیت است که فرعون‌ها خود را پناهگاه مردم می‌دانستند و برای خود کاخ‌های بزرگ پادشاهی داشتند.»[۵]

با آن‌که در اصل این واژه اشاره به کاخ پادشاهی فرمانروا می‌کرد، تا هنگام توتمس سوم (۱۴۲۵-۱۴۷۹ پ.م) در پادشاهی نوین، به‌عنوان نامی برای شخص فرمانروا به‌کار گرفته می‌شد[٦].

به‌هر حال، فرعون مدیر ارشد، رییس ارتش، و فرمانروای کل مصر تلقی می‌شده و همچنین پسر رع به‌شمار می‌آمده است[٧]. به گفتۀ مستر هاکس «گاهی این لقب با پادشاه مصر ذکر شود، و گاهی مقصور از شهریار مخصوصی است، همچو فرعون نخو[٨]، و فرعون حفرع[۹].»[۱٠] بر خلاف ادعای دکتر محمد معین در حاشیۀ برهان، این واژه و داستان فرعون به گمان غالب از طریق کتاب عهد عتیق وارد قرآن و زبان عربی شده است.


[] فرعون در تاریخ

نخستین پادشاهی که در تاریخ مصر باستان به‌نام فرعون مشهور است، شخصی است به‌نام «پادشاه عقرب» که نام اصلی وی مشخص نیست؛ ولی در نقشی که از او روی یک گرز سنگی وجود دارد، عقربی روبه‌روی صورت او دیده می‌شود و به این دلیل او را به این نام می‌خوانند.

از فراعنهٔ مصر می‌توان خوفو، خفرع، منکورع، رامسس دوم، آخناتون، توت‌آنخ‌آمون، شهبانو حتچپسوت، و توتمس سوم را نام برد. در میان تمامی این فراعنه، خوفو، خفرع و منکورع به‌خاطر ساختن اهرام ثلاثه، توتموس سوم و رامسس دوم به‌خاطر قدرت بیش از حد در اداره کشور و کشورگشایی، آخناتون به‌خاطر مخالفت و ضدیت با تمام عقاید فراعنه گذشته و ساختن شهر «آخن آتون» (افق آتون) به‌همین منظور و توت‌آنخ‌آمون به‌خاطر مرگ عجیبش در سن هیجده سالگی و گنجینه دست‌نخوردهٔ مقبره خود بیش از بقیه فراعنه شهرت دارند.

کتيبه‌ای به اين مضمون از مرنه‌پتاه وجود دارد: «کنعان تاراج شد و شر و عذاب بر آن فرو ريخت، اسرائيل غمگين و آواره ديگر تخمه‌ای برجای باقی نگذارد و اينک فلسطين بيوه زنی است برای مصر. آرامش بر همه جا سايه گسترد و همه زير لوای مصر در آمدند و آشوبگران بر قيد و بند مرنه‌پتاه گرفتار شدند.» (هاشم رضی، ادیان بزرگ جهان، ص ٢٣٠).


[] فرعون در کتاب مقدس

در بخش عهد عتیق کتاب مقدس به چند فرعون اشاره رفته است: فرعون تسخیر، فرعون خروج، فرعون نخو، فرعون حفرع و... در این بارۀ مستر هاکن در کتاب «قاموس کتاب مقدس» چنین می‌نویسد:

    ۱- فرعون تسخیر و او شهریار جدیدی بود که یوسف را نمی‌شناخت (خروج، ۱: ۸). یعنی همان که موسی در ایام او تولد یافت، و اکثری از علمای آثار مصریه بر آنند که این فرعون رامسس ثانی است و او پادشاه سیمین از طبقۀ نوزدهم سلاطین مصر است که در نزد یونانیان به سوستر معروف بوده، و او معروف‌ترین فراعنه و پادشاهی قاهر و غالب بوده شهرهای بسیاری را مفتوح ساخته و شهرهای زیاد و هیاکل بی‌شمار در وادی نیل از دهنۀ رود تا به ابی‌سنبل که در نوبیاست بنا کرد.

    ۲- فرعون خروج (خروج ۵: ۱) که موسی و هارون عجایب و آیات خود را در حضور وی به‌جا آوردند؛ یعنی همان کسی که عساکرش در بحر قلزم پس از متابعت اسراییلیان هلاک شدند و این منفئلی دوم پسر سیزدمین رامسس ثانی بوده است. در روزگار این پادشاه سطوت و اقتدار مصر رو به نقصان گذاشته بدین لحاظ وی به تکمیل مقبرۀ خود دست نیافت؛ و در یکی از آثار صوعن یعنی سان جدید نوشته یافت شده است که از مرگ پسر این پادشاه اخبار می‌کند و بروعش‌پاشا گمان می‌برد که این مطلب اشاره به‌موت اول زاده پادشاه است در بلای دهمین بلاهای ده‌گانه.

    ٣- فرعون نخو که در ٢ تواریخ ٣۵: ٢٠ نخو خوانده شده است و او پادشاه ششم سلسلۀ سامیه است که از سال ٦۱٠-۵۹۴ قبل از مسیح سلطنت می‌نمود؛ وی از برای جنگ با آشور برآمده یوشیا شهریار یهودا وی را ملاقات نموده تا وی را کمک نماید لکن مغلوب کشته در مجدو کشته شد (٢ پادشاهان ٢٣: ٢۹ و ٣٠ و ٢ تواریخ ٣۵: ٢-٢۴). از آن پس یهوآحاز پسرش شهریار شده لکن نخو وی را از تخت بزیر آورده برادر بزرگ‌تر او یهویاقیم را بر تخت نشانید و نخو بر کرکمیش برآمده نبوکدنصر وی را هزیمت داده تمامی مایملک شهریار مصر را از فرات تا به نهر مصر استرداد نمود (٢ پادشاهان ٢۴: ٧، ملاحظه در نخو).

    ۴- فرعون حفرع که همان اپریز مورخین است که جانشین نخو شده در سال ۵۹٠ به فلسطین آمد تا محاصرۀ اورشلیم را که به‌توسط نبوکدنصر شده بود، رفع نماید (ارمیا ٣٧: ۴-٨؛ حزقیل ۱٧: ۱۱-۱٣؛ مقابل ٢ پادشاهان ٢۵: ۱-۴)، اما یهود از این مطلب منتفع نگشته حاصلی نبردند چه که نبوکدنصر اورشلیم را مفتوح ساخته لشگر به‌مصر کشید و مصر را مقهور گردانیده اهالی آن‌جا را پراکنده نمود، لکن مصریان بعد از چندی حفرع را از لباس سلطنت عاری ساخته آموسیس را در جای وی بر تخت شهریاری نشانیدند. وی در بدو الأمر با حفرع مرافقت و مهربانی نمود اما بعد از مدتی باز آتش عداوت در میان ایشان بالا گرفت؛ و ارمیای نبی و حزقیال پیغمبر در صحایف خود به عجب و تکبر این مرد اشاره نموده‌اند و شروح هیرودوتس نیز با این مطلب مطابقت کلی دارد. برای فراعنه معروف دیگر رجوع به ترهاقه، سوا، زارح و شیشق نمایید.[مسترهاکس، قاموس کتاب مقدس، صص ٦۴۹-٦۵٠]


[] فرعون در قرآن

در قرآن آمده: «فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت و مردم آن‌را طبقه طبقه ساخت؛ طبقه‏‌اى از آنان را زبون می‌داشت پسران‌شان را سر می‌بريد و زنان‌شان را [براى بهره‏‌كشى] زنده بر جاى می‌گذاشت كه وى از فسادكاران بود.» (سورۀ (۲۸) القصص، آیۀ ۴)

قرآن، فقط فرمانروای زمان موسی در مصر را «فرعون» نامیده، در حالی که از فرمانروای زمان یوسف در مصر، با عنوان پادشاه (مَلِک) یاد کرده است. بسیاری از مورخان اسلامی باور دارند که رامسس دوم فرعون هم‌عصر موسی بوده‌ است. از جمله محمد بیومی مهران، استاد برجسته دانشگاه اسکندریه، در مقاله‌ای خود، پس از بررسی نظرات و دلایل پژوهشگران مختلف، «رامسس دوم» را یکی از فرعون‌های معاصر موسی می‌داند. او همه دیدگاه‌ها و قراین و شواهدی که به پشتوانه نظریات مختلف در مورد فرعون زمان موسی بیان شده است را به‌طور مشروح مطرح کرده و سپس به نقد می‌گذارد و در نقد و نفی این دیدگاه‌ها افزون بر آنچه خود ارائه نموده از دیدگاه‌های دیگر پژوهشگران – عموماً غربی – نیز مدد جسته است. بر پایه برخی از یافته‌های باستان‌شناسی، دیدگاه‌هایی که یکی از فرعون‌های پیش از رامسس دوم، به‌عنوان فرعون معاصر با موسی گمان زده شده را یکسره بی‌اساس کرده است. در پایان دکتر بیومی مهران دیدگاهی که «رامسس دوم» و «مرنپتاه» را فرعون‌های معاصر موسی می‌داند، درست‌ترین دیدگاه می‌شمارد.


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱: در جستجوی فرعون غرق‌شده، از: سایت اینترنتی پارس قرآن
پيوست ٢: مهدیزاده کابلی، رمزگشایی خروج
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- فرعون، از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
[٢]- سرواژۀ «فرعون»، قاموس کتاب مقدس، ص ٦۴۹
[٣]- سرواژۀ «فرعون»، لغت‌نامه دهخدا
[۴]- سرواژۀ «فرعون»، قاموس کتاب مقدس، ص ٦۴۹
[۵]- اردشیر خدادادیان، تاریخ مصر باستان، ص ۲۴.
[٦]- Redmount, Carol A. (1998). »The Oxford History of the Biblical World«. Oxford University Press. 89-90.
[٧]- فرعون، از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
[٨]- دوم پادشاهان، باب ٢٣ آیۀ ٢۹
[۹]- ارمیا، باب ۴۴، آیۀ ٣٠
[۱٠]- سرواژۀ «فرعون»، قاموس کتاب مقدس، ص ٦۴۹
[۱۱]-
[۱٢]-
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

اردشیر خدادادیان، تاریخ مصر باستان، تهران: سخن، شابک ‎۹۷۸-۹۶۴-۳۷۲-۳۵۰-۷.
مستر هاکس، قاموس کتاب مقدس، تهران: انتشارات اساطیر، چاپ دوم - ۱٣۸٣
ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
لغت‌نامه دهخدا (آنلاین)



[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]