میر محمدصدیق فرهنگ فرزند سید حبیبخان در سال ۱۲۹۴ ه.ش. در کابل بدنیا آمد. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در کابل زادگاهش بپایان رسانید.
فرهنگ، پس از پایان دبيرستان، به خدمت در بانک ملی افغانستان پرداخت. در سال ١٣٢٦ هش در نخستین انتخابات آزاد شهرداری کابل شرکت کرد و به عضویت انجمن شهرداری کابل برگزیده شد. در سال ١٣٣١ هش به زندان رفت و تا سال ١٣٣۵ هش زندانی سیاسی ماند.
فرهنگ در سال ١۳۴۳ هش عضو کمیته قانون اساسی مشروطه سلطنتی افغانستان بود و در سال ۱۳۴۴ هش در نخستین انتخابات آزاد پارلمانی از بخش ناحیه چهارم و پنجم شهر کابل به وکالت مجلس رسید.
میر محمدصدیق فرهنگ كه در دوران مبارزات مشروطهخواهی از همرزمان "محمودی" و "غبار" بحساب میآمد و مورد احترام روشنفكران مترقی آن زمان قرار داشت. اما بعدها به علت همكاری و همگامی با دولت ظاهرشاه، رسیدن به سفارت و دیگر مقامات بالایی حكومت های وقت وجهه و اعتبارش را نزد روشنفکران باخت. به ويژه، پس از اشغال افغانستان توسط روسها، زمانی که او از سوی ببرك کارمل به عنوان مشاور صدارت تعیین گردید. این در واقع، آخرین میخ بر تابوت روشنفكری و آزادیخواهی او تلقی شد.[*]
وی از اعضای دایمی دایرةالمعارف آریانا بود و در باره مسایل افغانستان مقالاتی برای دایرةالمعارف بریتانیکا و لاروس فرانسه نيز مینوشت. آثارش بیشتر در حوزه تحقیقات تاریخی است.
آثار و تألیفات:
- ● صفاریان. کابل، ١٣٣٤ هش
● مسأله افغانستان؛ از ١٨٤١ هش – ١٨٨٥ هش. ترجمه از آثار دیوک آف آرگایل. کابل، بی تا
● منطق و فلسفه علوم؛ ترجمه از آثار فرانسواگریگور. کابل، ۱٣٤٠ هش
● تسوید قوانین. ترجمه از آثار رید دکرسن. کابل، ١٣٤٠ هش
● مسأله پشتونستان. کابل، بی تا
● افغانستان در پنج قرن اخیر. امریکا، ۱٣٦٧.
میر محمدصدیق فرهنگ در سالهای آخر زندگی از کشورش هجرت کرد و در کشور ایالات متحده امریکا سکونت اختیار نمود، و در منطقه متروپولیتن واشنگتن نشینمن گزید و سرانجام در همانجا بحق پیوست. ویراستار روح این مرد سیاست وقلم را شاد و جایش را فردوس برین میخواهد.[*][**][***]
آقای محمدآصف آهنگ، در مقالۀ آخر کتاب خود تحت عنوان "پاسخ به اتهامات نبی عظیمی" دربارۀ مرگ فرهنگ، از کارنامهها و دستاوردهای سیاسی، علمی و فرهنگی و ويژگیهای برازندۀ اخلاقی او چنين ياد میکند:
- "فرهنگ نه تنها یک نویسنده و مؤرخ ریالیست بود، بلکه سیاستمدار و آزادیخواه و مشروطهطلب نیز بود. فرهنگ در اقتصاد معرفت داشت و با علم حقوق آشنا بود. مقدمه قانون اساسی و فصل قانون یعنی حقوق و وجایب مردم را او تسوید کرده بود"[پاسخ به اتهامات نبی عظیمی، ص ۹٣][برگرفته از: *]