- واژهشناسی
- کلیات
- تعریف دین
- منشأ دین
- پیشینهی تاریخی
- دینهای ابتدایی
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[...] [...]
دین، آیین، یا کیش (به انگلیسی: Religion)، یک جهانبینی و ایدیولوژی و مجموعهای از باورها است که میکوشد توضیحی برای یک رشته از پرسشهای اساسی بشر، مانند چگونگی پدید آمدن اشیا و جانداران و جهان و آغاز و پایان احتمالی چیزها، و چگونه زیستن ارائه دهد. ادیان فراعقلیاند، یعنی بخشهایی از آن مستقل از عقل و بر مبنای اعتقاد و ایمان استوار است[۱].
دين، بيانگر نحوه مواجهه انسان اوليه با امور جهان است. از اينرو، دين را نه تنها يک پديدۀ فرهنگی و تمدنی بايد دانست، بلکه فرهنگ و تمدن هر قوم بر اين اساس قوام میيابد و مناسبات اجتماعی، سياسی و اقتصادی و همچنين هنر، دانش و اخلاق بدان بنياد میگيرد.
در واقع، مادامی که بشر از کشف رازهای جهان احساس ناتوانی کرد، برای توضیح پدیدههای طبيعت از قوه خیال کمک گرفت و به اسطوره روی آورد. اساطیر ابعاد گوناگونی داشتند و از مهمترین ابعاد آنها ترویج فضایل و کمالات انسان بود. از دیدگاه علمی، فلسفه و دین تکامل یافته اسطوره هستند، اما، این ادعا در مورد پيدايش دین، از نظر دینی مردود است و اعتقاد به آن با دینداری منافات دارد.
[↑] واژهشناسی
واژهای «دین» (با یای مجهول)، در زبان پهلوی برگرفته از واژهی اوستایی «دَئِنا» (daéná) بهمعنای دین و مذهب است و در این زبان واژههای «دینک» (dénák = قانون دینی)، «همدین» (ham-dén = همدین و هممذهب) و «دینان» (dénán = آدم مذهبی، متدین و مؤمن) با واژهی «دین» از یک ریشه هستند[٢]. گذشته از این، واژهی «دین» در فارسی جدید (زبان دری) از آن گرفته شده است[٣]. به گفتۀ آرتور جفری، احتمال دارد که خود این واژه از واژهی عیلامی «دِن» (dén) گرفته شده باشد[۴]. ویدن گرن میگوید: «جای تعجب است که آرتور جفری ادعا دارد که واژهی اوستایی «دَئِنا»، احتمالاً از واژهی عیلامی «دِن» گرفته شده است؛ در حقیقت واژهی «دِنا» همان واژهی سانسگریت «دَهئِنا» (dhéna) است.»[۵]
اما مراجع اسلامی معمولاً این واژه را عربی گرفتهاند[٦] و آنرا مشتق از «دَان» بهمعنای «کاری را از روی عادت انجامدادن» دانستهاند؛ در حالی که بهنظر میرسد این فعل از روی «دین» بهمعنای «اطاعت و فرمانبرداری» ساخته شده است، و مانند «مَدِینَه» و «دیان» (بهعنوان مثال، در سریانی) از زبانهای سامی شمالی گرفته شده است و با واژهی اکدی «دانو»، عبری و سریانی ارتباط دارد. از اینرو، در میان علمای لغت، در عربیبودن آن تردید است؛ زیرا لسانالعرب (ج ۱٧، ص ٢٧) یادآور میشود که عدهای از مراجع تصدیق کردهاند که واژه در زبان عربی ریشهی فعلی ندارد؛ همچنین خفاجی در شفأالغلیل (ص ۹۹٠)، و ثعالبی در فقهاللغة (ص ٣۱٧)، آنرا در فهرست واژههای بیکانهی خود ذکر کردهاند.[٧]
دین بهمعنای «داوری و حکم» گرفته شده از آرامی است. از اینرو، در زبانهای سریانی و مندایی بهمعنای داوری و قضاوت تداول عام دارد و در حقیقت در همهی این زبانهای بهمعنای داوری در روز قیامت است[٨].
واژهی «دین» در این معنا (بهمعنای داوری و حکم) از آرامی وارد زبان عربستان جنوبی و زبان حبشی و حتی زبان پهلوی شده است و به همین نحو وارد زبان عربی هم شده و در قرآن بهکار رفته است، که کاملاً با کاربردش در نوشتههای یهودی تطبیق میکند. چنانکه عبارت «یومالدین» که در قرآن آمده است، با نوشتههای ربانیان مطابقت دارد که در ظاهر و در نظر اول گرفتن آن از منابع یهودی مسلم بهنظر میرسد[۹].
از این گذشته، واژهی «دین» در زبان سریانی بهمعنای «دین و مذهب» هم بهکار رفته است که از زبانهای ایرانی گرفته شده است و همان کاربرد دوگانهای را ارائه میکند که این واژه در زبان عربی دارد، و بیشتر بر این احتمال تأکید میگذارند که واژهای عربی از یک منبع مسیحی اخذ شده باشد[۱٠].
بههر حال، این واژه از واژههای دخیل و قرضی قدیمی است، زیرا در اشعار کهن عربی بسیار بهکار رفته است[۱۱]. همچنین، بعدها در قرآن بهدفعات بهکار گرفته شده است.
واژهی فرانسوی دین «religion» بهمعنای «جامعه دینی» است که ریشه در واژۀ لاتین «religio» دارد؛ واژهی لاتین «religionem» (اسم religio) که بهمعنای «احترام بهچیزی مقدس، احترام به الههها»، «تعهد، رابطه بین بشر و الههها» است، ریشهای اصلی آن نامشخص میباشد. یک احتمال، ریشهیابی از واژۀ مشابه «le-ligare» است، یعنی تفسیر منسوب به سیسرو که «Lego» (خواندن)، یعنی «re» (دوباره) و «lego» در مفهوم «انتخاب کردن»، «دوباره مرور کردن» یا «با احتیاط اندیشیدن» را بههم مرتبط میسازد. پژوهشگران معاصر مانند «تام هارپور» و «جوزف کامپ بل» ریشهیابی از «Ligare» (پیوند داشتن، رابطه داشتن) را احتمالاً از واژۀ پیشوندی «re-ligare»، یعنی «re» (دوباره) و «ligare» (رابطه داشتن) میسر میسازند که «سِنت آئوگوستین» آن را حائز اهمیت ساخت، که البته پس از تفسیر «لاکتانتیوس» قرار گرفت. کاربرد قرون وسطایی جایگزین مسلک یا طریقه در تعیین جوامع متحد مانند فرقههای رهبانی میشود: «در مورد «آیین» جمعآوری پشمهای طلایی گوسفند نر آسمانی توسط شوالیه در دین آویس میشنویم».
زبانشناس ماکس مولر معتقد است ریشهی واژه انگلیسی «religion»، واژۀ لاتین «religio»، در ابتدا تنها در معنای «احترام به خدا و الهه، اندیشۀ محتاطانه دربارۀ موضوعات الهی، تقوا» (که بعدها سیسرو آن را ریشهیابی کرد که دلالت بر «پشتکار» داشت) بهکار میرفت. ماکس مولر اکثر فرهنگهای دنیا از جمله مصر، ایران، و هندوستان را در این برهۀ تاریخی دارای ساختار قدرتی مشابه توصیف کرد. آنچه که امروزه دین باستانی نام دارد، «شرع» میباشد.
اکثر زبانها دارای واژگانی هستند که میتوان آنها را «دین» ترجمه کرد، ولی ممکن است کاربردهای متفاوتی داشته باشند، و بعضی زبانها هیچ واژهای برای دین ندارند. مثلاً، واژۀ سانسکریت «dharma»، را گاهی «دین» ترجمه کردند که بهمعنای شرع است. در جنوب آسیای باستان، مطالعۀ شرع شامل مفاهیمی مانند ریاضتکشیدن برای رسیدن به تقوا و انجام آداب و رسوم تشریفاتی و عملی بود. در ژاپن قرون وسطایی، رابطۀ مشابهی بین «قانون امپراتوری» و قانون جهانی یا «قانون بودایی» وجود داشتهاست، ولی این قوانین بعدها به منابع مستقلی از قدرت تبدیل گشتند.
در زبان عبری، معادل دقیقی برای «religion» وجود ندارد، و یهودیت بین هویتهای دینی و قومی تمایزی قایل نمیشود. یکی از مفاهیم اصلی آن، «halakha» است که گاهی «شرع» ترجمه میشود، که راهنمای انجام تکالیف دینی و اعتقادی و اکثر جنبههای زندگی روزمره میباشد[۱٢].
[↑] کلیات
دین در طول تاریخ همیشه از مهمترین عناصر فرهنگی زندگی بشری بوده است. از اعصار باستان که ادیان و سازمانهای منظم دینی شکل گرفت، هر یک از ادیان توانستند پیروانی را در طول تاریخ بهخود جلب کنند. در حوزه هر یک از ادیان شناخته شده تمدنی بهوجود آمد و تمدنهایی نابود شد. عمق تاثیرات دین بهحدی است که حتی امروزه و با کمرنگشدن نقش دین در زندگی روزمره نسبت به گذشته، میتوان به نفوذ فوقالعاده آن در بین بشر پی برد. «اوون پالو» در مورد اهمیت مذهب در زندگی مینویسد: «فایده مذهب برای بشر بهحدی است که اگر مذهبی در عالم وجود نداشت. انسان از برای مصلحت خود، آن یا چیزی شبیه به آن را برای خود اختراع میکرد.» (حجازی، ۱۳۵٢، ص ۵٨) همچنین جلالی مقدم در توصیف اهمیت دین مینویسد: «دین از تاثیرگذارترین و پیچیدهترین پدیدههای اجتماعی حاکم بر زندگی انسان است. پیشینهی پیدایش آن به چند هزار سال قبل بر میگردد. تاثیرات عمیق دین بر جنبههای مختلف زندگی انسان سبب شده تا در قرون اخیر و بهویژه در دو قرن اخیر بررسیهای علمی فراوانی در مورد دین و تاثیرات گوناگون آن صورت پذیرد. سئوالات بسیاری مطرح شدهاند و بسیاری از اندیشمندان در طول تاریخ کوشیدهاند به این سئوالات پاسخ دهند. اینکه دین چیست؟ چرا انسانها دیندارند، دین به انسانها چه میدهد یا از او چه میستاند؟ دین بر انسان به لحاظ یک فرد یا به لحاظ یک موجود اجتماعی چه تاثیری دارد؟ در شئون فرهنگی، دین از چه جایگاهی برخوردار است؟ در روابط گوناگون اجتماعی (اقتصادی، سیاسی و فرهنگی) چه نقشی دارد؟ (جلالی مقدم، ۱۳٨۶، ص ٢)
بنیانگذاران جامعهشناسی توجه ویژهای به دین داشتند... پس از کنت اهمیت دین سبب شد تا در جامعهشناسی شاخهی جدیدی بهنام جامعهشناسی دین تأسیس شود. جامعهشناسی دین با آثار مارکس، وبر و دورکیم و بسیاری دیگر رشد کرد. از آغاز بهکار جامعهشناسی دین تا کنون بسیاری از پژوهشگران بهبررسی جنبههای مختلف دین پرداختند. بسیاری از جامعهشناسان در حوزه جامعهشناسی دین دو هدف عمده را دنبال میکردند. نخست اینکه به یک توصیف از پدیده مرتبط تحت مطالعه خویش دست یابند و دوم اینکه در صورت امکان به کشف و یا تأیید قواعدی در بررسیهایشان نایل شوند. در صد سال اخیر جامعهشناسی دین به دلایل مختلف رشد شتابانی در جهان داشته است و این روند رو به رشد تا کنون ادامه دارد. دین قرنها بر زندگی انسانها حاکم بود و دستگاه دینی با هرگونه پژوهش بیطرفانه در حوزه دین مخالف بود و این امر تنها در قرون معاصر اتفاق افتاد. اما مذهب و دین در افغانستان از قدیمیترین اعصار تاریخی مورد استقبال قرار گرفت چه در قبل از اسلام و چه پس از ورود اسلام به افغانستان، بنا بر شواهد تاریخی، نياکان آريايی مردم افغانستان، انسانهای دینداری بودند که در تمامی جوانب زندگی خویش به دین توجه داشتهاند و تا امروز دين در زندگی ملت افغانستان جايگاهی ويژه دارد. از این رو محتمل است که وضعیت بحران و تحولات افغانستان نیز تحت تأثیر عوامل مذهبی باشد که شایسته بررسی بیشتر است.
دين را هم میتوان از وجهه نظر زيستشناختی بررسی و هم در آن آسيبشناسی كرد. همان گونه كه در علوم نيز، «زيستشناسی» (Biolgy) از سلولها و بافتهای زنده و سازوكارهای زيستی آن مانند تغذيه، تنفس و تكثير سخن میگويد و «آسيبشناسی» از حالت آسيبمند همان سلولها كه در اصل اركان حيات و زندگی هستند ولی بهدليل رشد بیرويه يا ديگر دلايل وضع نامطلوبی پيدا كرده و بصورت يك تومور (lumor) بدخيم و غده سرطانی (ancer) در میآيد. گويا همه عوامل زيستی در معرض آن است كه خود سبب اختلال گرديده و به آن آسيب برساند.
مذهب مثل همه چيزهای ديگر چون صيانت ذات، غرايز، خرد، دانش، سياست و اقتصاد، در تاريخ انسان كه يك عامل همواره مثبت و زيستی نبوده، بلكه حالتهای آسيبمند آن به زندگی آدمی لطمههای سختی هم رسانيده است. بهعنوان مثال وسيلهای برای تحدير، توجيهی برای ترس و جهالت، اهرمی برای فريب، استثمار، سلطه و خودكامگی، سببی برای تعارضات، تعصبها و تشنجها و عاملی برای خرافات و موهومات و عقبماندگی و انحطاط هم میشده است. بنابراين لازم است در آن، هم زيستشناسانه نگريست و هم آسيبشناسانه.
مذهب بخش مهمی از پيشينه و تاريخ انسان بوده است. شواهد موجود تاريخی، باستانشناسی و مردمشناسی حاكی از اين واقعيت است. كاوشها، حفاریها و آنچه در كشورهای فرانسه و اسپانيا و پای كوههای اورال كشف شده است، آثاری كه از مقابر و كتيبهها بهدست آمده، نشان میدهد كه بشر در دوره پيش از تاريخ بهمقولههايی چون خدا، روح، غيبت و زندگی پس از مرگ توجه پيدا كرده و دين جايگاه مهمی در زندگی او داشته است. قرائت كتيبههای قديم مصر توسط شامپوليون فرانسوی در سال ۱٨٢۰ میلادی. و ترجمه زبان سانسكريت هند قديم بهوسيله ماكس مولر آلمانی در سال ۱٨٤۶ میلادی، آگاهی گستردهای از مذهب ودا و مصری باستانی مربوط به حدود چهار هزار سال پيش بهدست میدهد قديمیترين تاريخنگاران مثل هرودوت (زاده ۴۸۴ - مرگ ۴۲۵ پیش از میلاد) و پلوتارك (حدود ۴۶-۱۲۷ میلادی) در كتب خويش از مذهب انسان و جايگاه آن در حيات و مناسبات وی سخن گفتهاند. مذهب نهادی كهن و ريشهدار در انسان و تبليغ او و همراه و همپای بشريت بوده است. همانگونه كه خانه و جاده و ابزار ساخته و سلاح و لباس تدارك ديده تجارب و احساسهای دينی نيز داشته است.
طيف انگيزهها و انگارهها و رفتارهای دينی همواره در انسان نفوذ يافته و بهعبارت بهتر، روح آدمی نسبت به احساسات، باورها و رفتارهای مذهبی، خاصيت انحلال و نفوذپذيری زيادی داشته و تحت تأثير قرار میگرفته است. اين حس تعلق، هر چه و بههر دليلی كه باشد، در انسان پديد میآمده است. اشتياق و آروزهای خويش را در مضمون آن میجسته با آن ايمنی يافته، حيرت و كمالجويی و بینهايت طلبی خويش را با آن پاسخ میگفته، رمز و راز هستی را در آن میديده و با آن به زندگی معنی و مفهوم میداده است. آدمی، پيش از اين كه پديدارهای هستی را بتواند بهگونهای فلسفی و سپس علمی و تجربی، برای خود تبيين كند، انسان با همين اعتقادات دينی عطش ذهنی خويش را فرو مینشانده است. حتی روح جمعی و وجدان اجتماعی در هالهای از تقدس مذهبی سر میزده است (توتمپرستی) اميل دوركيم از اسپنسر، مولر و تايلور نقل میكند كه احساسهای مذهبی چگونه در استراليا و آمريكای شمالی وجود داشته است. هم باستانشناسان و هم جامعهشناسان از انيسيم و فنيشسيم سخن گفتهاند (قداست و تبرك برخی اشيأ و اعتقاد به ارواح) كارل گوستاويونگ، روانشناس، پزشك و فيلسوف سويسی، دين را قديمیترين تظاهرات روح انسانی عنوان كرده كه نه تنها يك پديده اجتماعی و تاريخی بلكه يك مسأله شخصی روانشناختی است.
انسان چگونه تاريخ خويش را انكار كند؟ او از ديرباز سرگذشتی مذهبی داشته است، چگونه بهسادگی از اين عهد كهن (كه در فرهنگ اسلامی از آن به فطرت و ميثاق الست تعبيير شده است) طفره رود؟ يونگ میگويد: «آسمانخراش هتل و هرش وراش برای، طبقات زيرينش اعتقادات مذهبی است و اگر اين طبقات زيرين نباشد انسان ميان زمين و آسمان معلق میماند».
وی میافزايد كه دين در گذشته در خودآگاه بشر بروز میكرد ولی امروز در هر فرصتی كه پيش میآيد از ضمير ناخوداگاه وی سر بر میآورد زيرا «چيزی كه طبيعی باشد بههر وسيله آن را از خود برانی، باز بهسرعت بر میگردد». كسانی مثل يونگ ويليام جيمز، دوركيم، پاسنز و شيلر از دين بهلحاظ زيستشناختی سخن گفتهاند و كسانی مثل فونر باخ، ماركس، فرويد و راسل و گولدنر بهجنبههای آسيبشناختی آن توجه و تأكيد داشتهاند. اصولاً در سدههای هیجده و نوزدهی اروپا كه عصر روشنگری و خرد نام يافت، بيشتر، زيستشناسی دينی تحتالشعاع آسيبشناسی آن قرار گرفت؛ ولی از اواخر قرن نوزدهم و خصوصاً در قرن بيستم، بار ديگر به زيستشناسی دينی اهميت داده شد. آيا آسيبشناسی علم و تكنولوژی، ماركسيسم، پروتستانتسيم، ليبراليسم و دموكراسی و توسعه، نسل جديد در قرن بيست و يكم را به ضرورت هرچه بيشتر زيستشناسی دينی فرا خواهد خواند؟ پاسخ هرچه باشد، دستكم در اين ترديدی نيست كه به قول هنری برگسون: «در حال حاضر منابع تازهای از انرژی پتانسيل و نيروهای بالقوه لازمند. اما اين بار منابع مذكور بايد اخلاقی و معنوی باشد.
بدنی بزرگ و جسيم شده [است و] منتظر «جانی» اضافی است. در صورتی ماشين (تمدن و تكنولوژی مادی) جهت حقيقی خود را باز میيابد و خدمات را متناسب با قدرتش به انجام میرساند كه بشريت با ياری وی موفق گردد، قد راست نمايد و سرافراز كند و بهسوی آسمان بنگرد، همان بشريتی كه در حال حاضر توسط ماشين، قامتش بيش از پيش دو تا گشته و به جانب زمين خم گرديده است.»
يكی از سنتهای روشنفكری جوامع آسيايی (بهويژه در کشورهای اسلامی، از نيمه قرن نوزدهم تاكنون) نيز رويكردهای آسيبشناختی در دين بوده است. اما برخی هم، يكسره از زيستشناسی آن غافل نبودهاند و همواره كوشيدهاند تا وجهه نظر آسيبی و زيستی را با هم در آميزند.[*]
[↑] تعریف دین
امیل دورکیم، در کتاب صور بنیانی حیات دینی[]، با بر شمردن تعاریف رایج در ارتباط با دین همچون: «دین به مثابهی دیدگاهی اعتقادی در رابطه با مواردی که در قالب علم نمیگنجد»[دورکیم، ص ۲] و «دین بهعنوان دستگاهی برای تنظیم روابط با موجودات خاص همچون خدایان، شیاطین، فرشتگان، ارواح و...»[دورکیم، ص ۳۹] به رد این تعابیر میپردازد و دین را بدینگونه تعریف میکند: «دین عبارت است از دستهای همبسته از باورها و اعمال مربوط به امور لاهوتی (مجزا از امور ناسوتی) که این باورها و عقایدو روشهایِ ثابت و غیرِ قابلِ تغییرِ همه کسانی را که پیرو آنها هستند در یک اجتماع اخلاقی واحد بهنام كلیسا [یا امت] متحد میکند.»[دروکیم، ص ۶۳]
اما به نظر آنتونی گیدنز، انواع اعتقادات و سازمانهای دینی آنقدر فراوان است که محققان رسیدن به یک تعریف عموماً پذیرفتهشده از دین را بسیار دشوار یافتهاند. در غرب، اکثر مردم دین را با مسیحیت یکی میدانند - اعتقاد به وجود متعالی که به ما فرمان میدهد. با وجود این، نمیتوان دین را بهطور کلی با این اصطلاحات تعریف کرد. این اعتقادات، و بسیاری از جنبههای دیگر مسیحیت، در بیشتر ادیان جهان وجود ندارند.[آنتونی گیدنز، جامعهشناسی، ص ۴٨۵]
بنابراین، بازهم بهنظر همو، پیش از آنکه گفته شود «دین چیست»، بهتر است که پرسیده شود «دین چه نیست». او میگوید: «برای احتراز از افتادن در دام تفکر یکسویۀ فرهنگی دربارۀ دین، شاید بهتر باشد بحث را با گفتن این مطلب بهطور کلی آغاز کنیم که دین چه نیست[]:
نخست، دین نباید با یکتاپرستی (اعتقاد به یک خدا) یکسان دانسته شود. نظریۀ نیچه دربارۀ «مرگ خدا»، شدیداً قوممدارانه بوده، تنها به عقاید دینی غربی مربوط میشود. بیشتر ادیان خدایان متعدد دارند. حتی در بعضی از گونههای مسیحیت، صور متعددی با ویژگیهای مقدس وجود دارند: خدا، عیسی، مریم، روحالقدس، فرشتگان و قدیسان. در برخی ادیان اصلاً هیچ خدایی وجود ندارد.
دوم، دین نباید با دستورالعملهای اخلاقی که ناظر بر رفتار مؤمنان است - مانند فرمانهای که موسی از خداوند دریافت کرد - یکسان پنداشته شود. این اندیشه که خدایان توجه زیادی به چگونگی رفتار ما در این دنیا دارند، در بسیاری از مذاهب حضور ندارد. برای مثال، از نظر یونانیان باستان خدایان تا اندازۀ زیادی به فعالعیتهای بشر بیتفاوت بودند.
سوم، دین لزوماً به تبیین این موضوع نمیپردازد که دنیا بدینگونه که هست بهوجود آمده است. در مسیحیت، هدف اسطورۀ آدم و حوا تبیین منشأ وجود آدمی است، و بسیاری از ادیان از اینگونه اسطورههای مبدأ دارند؛ اما بههمان اندازه بسیاری از ادیان نیز فاقد چنین اسطورههایی هستند.
چهارم، دین را نمیتوان با امور فوقطبیعی، که ذاتاً متضمن اعتقاد به جهانی «فراسوی قلمرو حواس» است یکسان پنداشت. برای مثال، آیین کنفوسیوس، به پذیرش هماهنگی طبیعی جهان توجه دارد، نه به یافتن حقایق که در پس آن قرار دارند.»[آنتونی گیدنز، جامعهشناسی، ص ۴٨۵]
سپس او به «دین چه هست» میپردازد: «»[آنتونی گیدنز، جامعهشناسی، صص ۴٨۵-۴٨٦]
[↑] منشأ دین
[↑] پیشینهی تاریخی
[↑] دینهای ابتدایی
از نظر پژوهشگران علوم انسانی، نخستین گرایش انسانهای اوليه به دين از پرستش طبیعت آغاز شد. نمونههایی از این گرایش هماکنون در مناطق دور افتاده جهان، میان انسانهای ابتدایی مشاهده میشود. در این گرایش، انسان بهمنظور رام کردن نیروهای طبیعت، بایستی از آن نیروها تجلیل میکرد و از آنها درخواست لطف و احسان میداشت. اگرچه انسانهای نخستين، در ابتدا دارای هيچگونه فکر مذهبی نبودند. اما در نتيجهای تکامل و رشد فکری رفته رفته در آنها يک نوع فکر مذهبی پيدا شد و شايد ميليونها سال گذشت تا حوادث غیبیه نامحسوس و نامرئی در ضمیر ساده و ابتدایی او تأثیر گذاشت. بهطور مثال، در شکار که وسیله تغذیه او بود، کامیابی خود را بیشتر مرهون به چیزیهای نامرئی شبیه بخت یا شانس میپنداشت تا به مهارت خود. بهسخن دیگر، برای بهدست آوردن شکار کمک غیبی را بیشتر از هنر و زحمت خود موثر میشمرد و معتقد بود که یک قوه مستور نهانی خارج از وجود او باید به او یاری کند تا بتواند صید گریز پا و یا پرنده دوردست هدف خود را به آسانی به چنگ آورد.
در همان حال، همانطور که انسان اوليه به زندگی و حیات خود علاقه داشته، مسئله مرگ نیز فکر ساده او را مشغول میکرده است در همین اندیشههای بسیط و ابتدایی اولین بذر عقاید دینی در ذهن او کاشته شده است. خلاصه، انسان بدوی به تمام شئون و مظاهر عالم از خرد و بزرگ و به تمام موجودات از جمادات و نباتات و حیوانات تا اجرام سماوی با این اندیشه و فکر مذهبی و با همین حس بیم و امید نظر میکرده است. انسانهای ابتدایی عصر حاضر مراسمی دینی دارند که در آن لباسهای عجیب و غریبی میپوشند، ماسک بر صورت میزنند و به حرکات موزونی مشغول میشوند و ضمن آن از نیروهای طبیعت کمک میخواهند. بهطور نمونه، به ابر میگویند ببارد و به رودخانه میگویند به گونهای مناسب و به دور از طغیان و طوفان آنان را سیراب کند و به زمین میگویند برویاند و از مزارع و درختان میخواهند که محصول بهتر و بیشتری بدهند و مانند اینها.[*]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: ميشائيل اشميت سالومون، نقد دين چيست؟
پيوست ٢: کنراد فیلیپ کتاک، آیینهای دینی کهن
پيوست ۳: ميرچا الياده، در جستوجوی منشا دين
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶: سيد علی هاشمی، منشأ دينجويی انسان چيست؟
[↑] پینوشتها
[۱]- دین، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[٢]- رجوع شود به: آرتور جفری، واژههای دخیل در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدرهای، ص ٢٠۵
[٣]- اردشیر، الفاظ الفارسیة، ص ٦۹، در باب معنای آن بحث میکند. غریب اینجاست که واژهنامهها آنرا گرفته شده از عربی میدانند. (همانجا، پاورقی ص ٢٠۵)
[۴]- همانجا، ص ٢٠۵
[۵]- همانجا، پاورقی ص ٢٠۴
[٦]- راغب اصفهانی، مفردات، ص ۱٧۵
[٧]- رجوع شود به: آرتور جفری، واژههای دخیل در قرآن مجید، ترجمه فریدون بدرهای، صص ٢٠۴-٢٠۵
[٨]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]- دین، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۱٣]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱٦]-
[۱٧]-
[۱٨]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ دورکیم، امیل، صور بنیانی حیان دینی، ترجمه باقر پرهام، تهران: نشر مرکز، چاپ اول - ۱۳۸۳، شابک: ۹٦۴-٣٠۵-٦۹٣-٧
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ دین و نقد فرهنگی
□ دكتر بهرام ورزا، كیش و فلسفه زرتشت
□ رواداری، دین و حق
□ دين، دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا
□ ميشائيل اشميت سالومون، نقد دين چيست؟ برگردان: بهرام محيی، ايران امروز، دوشنبه ١١ مهر ١٣٨٤
□ تاریخچه ادیان بدوی
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]