دانشنامۀ آريانا

۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

انجیل برنابا: فصل ١٩


انجیل برنابا

(برگردان فارسی از: حیدرقلی سردار کابلی)

<فصل ١٨>فصل ١٩<فصل ٢٠>


[۱] چون یسوع این بفرمود، پطرس گفت: ای معلم، هر آینه به تحقیق ترک نمودیم هر چیزی را تا پیروی کنیم تو را؛ پس عاقبت ما چیست؟

[۲] یسوع فرمود: «به درستی که شما هر آینه خواهید نشست در روز جزا به پهلوی من تا شهادت بدهید بر سبط‌های دوازده گانهٔ اسرائیل.»

[۳] چون یسوع این بفرمود آهی کشید و گفت: «ای پروردگار من، این چیست که دوازده نفر اختیار کردم که یکی از ایشان شیطان شد.»

[۴] شاگردان از این کلمه بسی محزون شدند.

[۵] در این وقت، نگارنده پنهانی از یسوع با اشک چشم پرسید: ای آقا، آیا مرا شیطان فریب خواهد داد؟ آیا من رانده خواهم شد؟

[۶] پس یسوع در جواب فرمود: «اندوه مکن ای برنابا، زیرا آنان را که خدای پیش از آفرینش جهان برگزیده، هلاک نخواهند شد. چهره تابان باش؛ زیرا نام تو در سفر زندگانی نوشته شده‌است.»

[۷] پس تسلی داد یسوع شاگردان خود را و فرمود: «مترسید؛ زیرا آن که مرا دشمن می‌دارد محزون نمی‌شود از کلام من؛ چه، نیست در او شعور الاهی.»

[۸] پس برگزیدگان به سخن او تسلی یافتند.

[۹] یسوع نمازهای خود را ادا نمود.

[۱۰] آن گاه شاگردان گفتند: آمین، چنین باد ای پروردگار، خدای توانای مهربان.

[۱۱] چون یسوع از عبادت فارغ شد، از کوه با شاگردان خود فرود آمد.

[۱۲] بر خورد به ده نفر پیس که از دور فریاد زدند: ای یسوع، پسر داوود.

[۱۳] پس ایشان را یسوع به نزد خویش خواند و به آنان فرمود: «از من چه می‌خواهید ای برادران»

[۱۴] همه فریاد برآوردند: به ما صحت عطا کن.

[۱۵] یسوع جواب داد: «ای کودن‌ها مگر عقل خود را گم کرده‌اید که می‌گویید به ما صحت عطا کن.»

[۱۶] «مگر نمی‌بینید که من انسانی مانند شما.»

[۱۷] «بخوانید خداوند ما را که آفریده‌است شما را و او توانا و مهربان است شفا می‌دهد شما را.»

[۱۸] پس پیس‌ها با اشک چشم جواب دادند: به درستی که ما می‌دانیم که تو انسانی هستی مانند ما.

[۱۹] لیکن تو قدوس خدایی و پیغمبر پروردگار؛ پس دعا کن خدای را تا شفا دهد ما را.

[۲۰] آنگاه رسولان زاری نمودند به سوی یسوع و گفتند که به ایشان رحم کن.

[۲۱] پس یسوع ناله کرد و دعا کرد و فرمود: «ای پروردگار، ای خداوند توانا و مهربان.»

[۲۲] «رحم کن و قبول فرما سخن بندهٔ خود را و به خواهش این اشخاص ترحم کن و صحت ببخش به ایشان از برای محبت ابراهیم پدر ما و بندهٔ مقدس خود.»

[۲۳]چون یسوع این بگفت، روی به جانب پیس‌ها نموده، فرمود: «بروید و بنمایید خودتان را به کاهنان، بر حسب شریعت خدای.»

[۲۴] آن گاه پیس‌ها روان شدند و در راه صحت یافتند.

[۲۵] چون یکی از ایشان دید که صحت یافته، برگشت و یسوع را سراغ می‌نمود.

[۲۶] او اسماعیلی بود.

[۲۷] چون یسوع را پیدا کرد، به جهت احترام خم شد و گفت: به درستی که حقا که تو قدوس خدایی.

[۲۸] از روی شکر زاری نمود به سوی او، که او را به خدمتکاری بپذیرد.

[۲۹] یسوع فرمود: «به تحقیق که ده نفر صحت یافتند، پس نه نفر دیگر کجا شدند؟»

[۳۰] به آنکه صحت یافته بود فرمود: «به درستی که من نیامده‌ام تا خدمت کرده شوم؛ بلکه تا خدمت کنم.»

[۳۱] «پس حال به خانهٔ خویش برو.»

[۳۲] «بیان کن که چه بزرگ می‌باشد آن چه خدای با تو کرد، تا بدانند وعده‌هایی که وعده کرده شده به سوی آن‌ها از سوی ابراهیم و پسرش، با ملکوت خدای شروع کرده به نزدیک شدن.»

[۳۳] «پس آن پیس صحت یافته، روان شد و چون به نزدیک قبیلهٔ خود رسید، بیان نمود آن چه را که خدای به او کرد به واسطهٔ یسوع.»


<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>