دانشنامۀ آريانا

۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

انجیل برنابا: فصل ٢۵


انجیل برنابا

(برگردان فارسی از: حیدرقلی سردار کابلی)

<فصل ٢۴>فصل ٢۵<فصل ٢٦>


[۱] در این وقت نگارنده گفت: ای معلم، به درستی که کلام تو حق است و از این رو به تحقیق ترک نمودیم هر چیزی را، تا پیروی تو کنیم.

[۲] پس بفرما ما را، چگونه بر ما واجب است که جسد خود را دشمن بداریم؟

[۳] خود کشتن جایز نیست و چون زنده‌ایم واجب است بر ما که او را بپروریم.

[۴]یسوع جواب داد «جسد خود را مانند اسب نگهداری کن تا در امن زندگانی کنی.»

[۵] «زیرا با پیمانه اسب قوت داده می‌شود؛ ولی کار بی‌اندازه.»

[۶] «در دهان او لگام نهاده می‌شود تا بر حسب ارادهٔ تو راه رود.»

[۷] «بسته می‌شود تا نیازارد کسی را.»

[۸] «در جای حقیری حبس می‌شود و هر گاه نافرمانی کند زده می‌شود.»

[۹] «پس ای برنابا، در این صورت این طور بکن که زندگانی خواهی کرد همیشه با خدای.»

[۱۰] «تو را به خشم نیاورد سخن من؛ زیرا داوود پیغمبر خود همین کار کرد؛ چنان که اعتراف نموده، می‌گوید: به درستی که من نزد تو مثل اسبم و به درستی که من همیشه با توام.»

[۱۱] «همانا با من بگو کدام یک از این دو فقیرتر است، کسی که به کم قناعت دارد یا آن کس که به زیاد میل دارد؟»

[۱۲] حق می‌گویم شما را که اگر جهان عقل درستی می‌داشت، هیچ کس چیزی برای خود جمع نمی‌کرد.»

[۱۳] «بلکه هر چیزی مشترک بود.»

[۱۴] «لیکن دیوانگی او به این معلوم می‌شود که هر قدر جمع می‌کند رغبتش بیشتر می‌شود.»

[۱۵] «حال این که هر چه جمع می‌کند آن را، جز این نیست که جمع می‌کند آن را برای راحت جسد دیگران.»

[۱۶] «پس باید کفایت کند شما را در این صورت یک جامه.»

[۱۷] «کیسه‌های خود را بیندازید.»

[۱۸] «برندارید توشه‌دان و نه کفشی در پای خود.»

[۱۹] «و اندیشه مکنید که بگویید برای ما از این پس چه اتفاق خواهد افتاد.»

[۲۰] «بلکه اندیشه نمایید در این که به عمل آورید خواست خدای را.»

[۲۱] «او حاجتتان را برای شما پیش خواهد آورد تا جایی که شما نخواهید بود محتاج به چیزی.»

[۲۲] «حق می‌گویم به شما، که همانا بسیار جمع نمودن در این زندگانی نااستوار، گواهی است بر نداشتن چیزی که به کار آید در زندگانی دیگر.»

[۲۳] «زیرا هر کس اورشلیم وطن او باشد، در سامره خانه‌ها نمی‌سازد.»

[۲۴] «زیرا میان دو شهر دشمنی پیداست.»

[۲۵] «آیا می‌فهمید؟»


<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>