جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

انجیل برنابا: فصل ٢۴


انجیل برنابا

(برگردان فارسی از: حیدرقلی سردار کابلی)

<فصل ٢٣>فصل ٢۴<فصل ٢۵>


[۱] چون یسوع این بگفت، گریست و فرمود: «وای بر آنان که ایشان خدمتکارهای جسد خود هستند.»

[۲] «زیرا حقاً ایشان نمی‌رسند به خیری در زندگانی دیگر؛ بلکه در عذاب هستند به جهت گناهان خود.»

[۳] «به شما می‌گویم که شکم‌پرستِ توانگری بود و خیالی جز شکم‌پرستی نداشت.»

[۴] «می‌داد هر روز ولیمه‌ی بزرگی.»

[۵] «بر درگاه او فقیری بود که لعازر نام داشت و او پر بود از زخم‌ها و می‌خواست که سیر شود از ریزه‌هایی که ریخته می‌شود از خوان آن شکم‌پرست.»

[۶] «لیکن اندکی به او از آن ولیمه نداد؛ بلکه همه او را استهزا نمودند.»

[۷] بر او ترحم ننمودند مگر سگان؛ زیرا آن‌ها زخم‌های او را می‌لیسیدند.»

[۸] «اتفاق افتاد که آن فقیر مُرد و فرشتگان او را برداشتند به سوی دو بازوی ابراهیم پدر ما.»

[۹] «آن توانگر هم مرد و شیاطین او را برداشتند به سوی دو بازوی ابلیس، آن جایی که سخت‌ترین عذاب را کشید.»

[۱۰] «پس چشمان خود را بلند نمود و دید لعازر را از دور، در آغوش ابراهیم.»

[۱۱] «پس آن وقت توانگر فریاد برآورد: ای پدر جان،ابراهیم، مرا رحم کن لعازر را بفرست تا به اطراف انگشتان خود، قطرهٔ آبی به من برساند تا سرد نماید زبان مرا که عذاب می‌شود در این زبانهٔ آتش.»

[۱۲] «پس ابراهیم جواب داد: ای پسرک، یار کن که تو طیبات خود را در زندگانی خود تمام دریافتی و لعازر بلاها را.»

[۱۳] «از این رو تو حالا در بدبختی هستی و او در شکیبایی.»

[۱۴] «پس باز توانگر فریاد برآورد: ای پدرجان، ابراهیم، به درستی که مرا در خانهٔ پدر سه برادر است.»

[۱۵] «پس لعازر را بفرست تا ایشان را خبر دهد به آنچه می‌کشم؛ بلکه توبه کنند و به اینجا نیایند.»

[۱۶] «پس ابراهیم جواب داد موسی و پیغمبران نزد ایشان هستند؛ از ایشان بشنوند.»

[۱۷] «توانگر جواب داد: نه چنین است ای پدر جان، ابراهیم، بلکه هر گاه یکی از مردگان برخیزد تصدیق می‌کنند.»

[۱۸] «ابراهیم جواب داد: به درستی که آن که تصدیق موسی و پیغمبران نکند، تصدیق مردگان نیز نخواهد کرد، اگر چه برخیزند.»

[۱۹] آنگاه یسوع فرمود: «ببینیدآیا فقیران صابر مبارک نیستند؟ آنان که میل دارند به آن چه فقط ضروری است، در حالتی که کراهت‌کنندگان از جسد هستند.»

[۲۰] «چه بدبختند آنان که بر می‌دارند دیگران را برای دفن، تا بدهند اجساد ایشان را جهت طعام کرم‌ها و باز نمی‌آموزد حق را.»

[۲۱] «بلکه ایشان دورند از آن، دوری بزرگی؛ به گونه‌ای ایشان زندگانی می‌کنند در این جا که گویا همیشه خواهند بود.»

[۲۲] «زیرا ایشان خانه‌های بزرگ می‌سازند و املاک بسیار می‌خرند و در کِبر زندگانی می‌نمایند.»


<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>