دانشنامۀ آريانا

۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

انجیل برنابا: فصل ٣٦


انجیل برنابا

(برگردان فارسی از: حیدرقلی سردار کابلی)

<فصل ٣۵>فصل ٣٦<فصل ٣٧>


[۱] شاگردان بی‌خود شدند، بی‌خودی بزرگی برای نافرمانی فرشتگان.

[۲] آن وقت یسوع فرمود: «حق می‌گویم به شما؛ آنکه نماز نمی‌گزارد او از شیطان بدتر است.»

[۳] «پس زود است که به او بزرگتر عذابی فرود آید.»

[۴] «زیرا نبود شیطان را قبل از افتادنش پنداری در ترس.»

[۵] «همچنین نفرستاده بود خدای برای او پیغامبری را که او را به توبه بخواند.»

[۶] «لیکن برای انسان، به تحقیق که پیغمبران همهٔ ایشان آمدند مگر رسول‌الله آن که زود است بعد از من بیاید؛ زیرا خدای می‌خواهد تا که من مهیّا سازم راه او را. زندگانی می‌کند آدمی به اهمال، بدون هیچ ترسی. گویا که خدایی یافت نمی‌شود؛ با این که او راست نشانه‌هایی که آن‌ها را شماره‌ای نیست بر عدل خدای.»

[۷] «پس از زبان مانند ایشان داوود پیغمبر فرموده: نادانان در دل خود گفتند خدایی نیست: از این رو فاسد شدند و ناپاک گردیدند بدون اینکه در ایشان باشد کسی که نیکویی کند.»

[۸] «نماز کنید بدون انقطاع، ای شاگردان من، تا عطا کرده شوید.»

[۹] «زیرا آن کس که طلب می‌کند می‌یابد.»

[۱۰] «هر کس در بکوبد باز می‌شود برای او.»

[۱۱] «هر کس سؤال کند داده می‌شود.»

[۱۲] «نظر مکنید در نمازهای خود به بسیاری کلام.»

[۱۳] «زیرا خدای به دل نظر می‌نماید، چنان که به سلیمان فرموده: ای بندهٔ من، دل خود را به من بده.»

[۱۴] «حق می‌گویم به شما؛ به هستی خدای سوگند، به درستی که ریاکاران بسیار نماز می‌کنند در هر گوشهٔ شهر تا مردم ایشان را ببینند و ایشان را قدیس بشمارند.»

[۱۵] «لیکن دل‌هایشان پر است از بدی.»

[۱۶] «پس ایشان کامیاب نیستند در آنچه می‌طلبند.»

[۱۷] «ضروری است که در نماز خود با اخلاص باشی، هر گاه که دوست داری که خدای آن را بپذیرد.»

[۱۸] «مرا بگویید چه کس می‌رود تا با حاکم روم یا هیرودس سخن گوید و قصد او متوجه نیست به سوی آن که می‌رود به سوی او و به سوی آن چه عزم دارد که طلب کند آن را از او؟»

[۱۹] «کسی نیست مطلقا.»

[۲۰] «پس هر گاه می‌باشد انسان که چنین کند تا با مردی سخن کند، پس چه چیز است بر انسان که بکند تا با خدای سخن کند؟»

[۲۱] «طلب کند از او رحمت را برای گناهانش، شکرکنان او را بر آنچه او را عطا فرموده.»

[۲۲] «حق می‌گویم به شما؛ به درستی کسانی که بر پا می‌دارند نماز را اندکند.»

[۲۳] «از این روست که شیطان را بر آن‌ها سلطه هست.»

[۲۴] «زیرا خدای دوست ندارد آنان را که گرامی می‌دارند او را به لب‌های خود.»

[۲۵] «آنان که طلب می‌نمایند رحمت را در هیکل به لب‌های خود؛»

[۲۶] «لیکن دلهایشان عدل را می‌خوانند،»

[۲۷] «چنان که به اشعیای پیغمبر تکلم نموده و گفته: دور می‌کنم این قوم را که بر من گرانند.»

[۲۸] «زیرا ایشان مرا به لب‌های خود حرمت می‌دارند، اما دل ایشان از من دور است.»

[۲۹] «حق می‌گویم به شما؛ آن که می‌رود تا بدون اندیشه نماز گزارد، خدای را استهزا می‌کند.»

[۳۰] «چه کس می‌رود که با هیرودس سخن کند و پشت به او می‌کند؟»

[۳۱] «مدح می‌کند پیش روی او پیلاطس حاکم را که تا سر حد مرگ از او بیزار است؟»

[۳۲] «کسی نیست مطلقا.»

[۳۳] «لیکن انسانی که می‌رود تا نماز کند و خود را مهیّا نمی‌کند، نمی‌باشد کار او کمتر از این.»

[۳۴] «زیرا او پشت می‌کند به خدای و روی به شیطان می‌کند.»

[۳۵] «زیرا در دل او محبت گناهی است که از او توبه ننموده.»

[۳۶] «پس هر گاه کسی به تو بدی کند و بگوید به تو با لب‌هایش، بر من ببخش؛ آن گاه تو را بزند زدنی به دست‌هایش؛ پس چگونه او را خواهی بخشید؟»

[۳۷] «این چنین رحم می‌کند خدای آنان را که به لب‌های خود می‌گویند:»

[۳۸] «ای پروردگار، به ما رحم کن.»

[۳۹] «حال این که دوست می‌دارند به دل‌های خود گناه را و عازم می‌شوند به گناه‌های تازه.»


<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>