[۱] اما مریم چون دانا به مشیت خدای بود و در باطن ترسناک بود از اینکه به غضب در آید طایفهاش بر او به واسطهٔ این که آبستن است، و سنگباران کنند او را که گویا او مرتکب زنا شده، شوهری از عشیرهٔ خود برای خود اختیار نمود خوش کردار، که یوسف نام داشت.
[۲] زیرا نیکوکار و پرهیزگار بود از محرمات خدای و تقرب میجست به سوی او به روزه و نمازها و معیشت خود را به کسب دست خود میکرد؛ چون که او نجار بود.
[۳] این همان مردی است که او را عذرا میشناخت و او را شوهر خود اختیار کرده بود و کشف کرده بود او را به الهام الاهی.
[۴] پس چون یوسف نیکوکار بود عزم نمود - وقتی که مریم را آبستن دید - بر دوری کردن از او؛ چون که پرهیز میکرد خدای را.
[۵] در بین این که او خواب بود، ناگهان فرشتهٔ خدای او را سرزنش نموده، گفت:
[۶] چرا عزم نمودهای بر دوری کردن از زن خویش.
[۷] پس بدان، به درستی که آن چه در او پیدا گردیده؛ فقط به خواست خدای پیدا گردیده. پس زود است بزاید عذرا پسری.
[۸] نیز زود است او را بنامید یسوع.
[۹] باز میداری از او خمر و مسکر و هر گوشت ناپاک را
[۱۰] زیرا او قدوست خداست از رحم مادرش؛ پس به درستی که او پیغمبری است از خدای که فرستاده شده به سوی دودمان اسرائیل، تا برگرداند یهودیه را به سوی دلش.
[۱۱] و سلوک نماید اسراییل در شریعت پروردگار، چنان که او نوشته شده در ناموس موسی.
[۱۲] زود است بیاید با قوّت بزرگی که عطا میفرماید به او خدای.
[۱۳] نیز زود است بیاورد آیات بزرگی را که سبب نجات بسیاری بشود.
[۱۴] پس چون یوسف بیدار شد از خواب، شکر کرد خدای را و به سر برد با مریم در مدّت عمرش؛ خدمتکنان خدای را به تمام اخلاص.
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]