جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

انجیل برنابا: فصل ۲


انجیل برنابا

(برگردان فارسی از: حیدرقلی سردار کابلی)

[فصل ۱]فصل ۲[فصل ٣]


[۱] اما مریم چون دانا به مشیت خدای بود و در باطن ترسناک بود از اینکه به غضب در آید طایفه‌اش بر او به واسطهٔ این که آبستن است، و سنگ‌باران کنند او را که گویا او مرتکب زنا شده، شوهری از عشیرهٔ خود برای خود اختیار نمود خوش کردار، که یوسف نام داشت.

[۲] زیرا نیکوکار و پرهیزگار بود از محرمات خدای و تقرب می‌جست به سوی او به روزه و نمازها و معیشت خود را به کسب دست خود می‌کرد؛ چون که او نجار بود.

[۳] این همان مردی است که او را عذرا می‌شناخت و او را شوهر خود اختیار کرده بود و کشف کرده بود او را به الهام الاهی.

[۴] پس چون یوسف نیکوکار بود عزم نمود - وقتی که مریم را آبستن دید - بر دوری کردن از او؛ چون که پرهیز می‌کرد خدای را.

[۵] در بین این که او خواب بود، ناگهان فرشتهٔ خدای او را سرزنش نموده، گفت:

[۶] چرا عزم نموده‌ای بر دوری کردن از زن خویش.

[۷] پس بدان، به درستی که آن چه در او پیدا گردیده؛ فقط به خواست خدای پیدا گردیده. پس زود است بزاید عذرا پسری.

[۸] نیز زود است او را بنامید یسوع.

[۹] باز می‌داری از او خمر و مسکر و هر گوشت ناپاک را

[۱۰] زیرا او قدوست خداست از رحم مادرش؛ پس به درستی که او پیغمبری است از خدای که فرستاده شده به سوی دودمان اسرائیل، تا برگرداند یهودیه را به سوی دلش.

[۱۱] و سلوک نماید اسراییل در شریعت پروردگار، چنان که او نوشته شده در ناموس موسی.

[۱۲] زود است بیاید با قوّت بزرگی که عطا می‌فرماید به او خدای.

[۱۳] نیز زود است بیاورد آیات بزرگی را که سبب نجات بسیاری بشود.

[۱۴] پس چون یوسف بیدار شد از خواب، شکر کرد خدای را و به سر برد با مریم در مدّت عمرش؛ خدمت‌کنان خدای را به تمام اخلاص.


[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]