جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

زمان، زادگاه و خاندان زرتشت

از: دکتر فرهنگ مهر


فهرست مندرجات


با آن که همه دانشمندان شخصيت تاريخی اشو زرتشت را پذيرا هستند، در بارۀ زمان و مکان پيدايش او همداستانی ندارند. اين ناسازگاری نه به‌خاطر کمبود، بلکه به‌جهت تضاد مدارک و مآخذ است.


[] زمان زرتشت

از ميان نظريه‌های گوناگون، نخست درباره دو نظريه‌ای که در دو قطب مخالف قرار دارند، و به تاريخ‌های سنتی و کلاسيک معروفند می‌پردازيم.

منبع اصلی تاريخ سنتی کتاب غير مذهبی بندهش است که در دوره ساسانیيان نوشته شده و قديمی‌ترين نسخه‌ی موجود آن، مربوط به دو سده پس از چيرگی تازيان بر ايران است.

تاريخ کلاسيک تاريخی است که نويسندگان و مورخين يونان و روم از قول خودشان و يا از قول دانشمندان نامدار و مورد احترام ديگر نوشته‌اند. مورخين تاريخ زرتشت را در نيمه دوم هزاره هفتم بين ۶۵۰۰ و ۶۲۰۰ پيش از ميلاد مسيح گذاشته‌اند. قابل توجه است که افرادی که اين تاريخ‌ها را ذکر کرده در سده‌های مختلف می‌زيستند و طرز بيان‌شان هم مختلف است که نشان می‌دهد دنباله رو يکديگر نبوده‌اند.

دانشمندان نامدار يونان با دين و فلسفه زرتشت آشنا بوده‌اند و در باره آن سخن گفته‌اند. قديم‌ترين سند موجود، نوشته‌ای در حاشيه کتاب الکيبيادس[۱] افلاطون است که برگردان آن به‌فارسی چنين است: "گفته شده است که زرتشت در حدود شش‌هزار سال پيش از افلاطون می‌زيسته است. بعضی او را يونانی و برخی از ملت ماورای دريای بزگ می‌دانند. زرتشت دانش جهانی خود را از روان نيکويی، يعنی از بينش والا آموخت. ترجمه نام زرتشت به‌يونانی، استرونوتس يعنی ستاره‌پرست است."

در تجزيه و تحليل اين شرح گايگر از دانشمندان متأخر می‌نويسد: "همه مطالب اين حاشيه‌نويسی، جز آنچه که مربوط به احتمال يونانی بودن زرتشت است، درست و مورد تأييد ساير نويسندگان نيز است. مثلاً پلينی نوشته است که ارسطو و يودکسس[٢] باور داشتند که زرتشت شش هزار سال پيش از افلاطون می‌زيسته است. يودکسس کلدانی در سدۀ چهارم پيش از مسيح در قلمرو ايران می‌‌زيسته و با زرتشت و فلسفه او آشنايی کامل داشته و خود يکی از دوستان نزديک افلاطون بوده است."

افلاطون زرتشت را يک جا پسر اورمزد اِرِمارس[٣] و جای ديگر خدمتگزار اورمزد می‌داند. افلاطون در کتاب "آلکيبيادس" از قول سقراط، رازهای آموزش و پرورش ايران را می‌ستايد که فرزندان درباری از ١٤ سالگی به دانش پنهانی زرتشت آشنا می‌کردند. ارسطو هم مغان (دانا) را شاگردان زرتشت می‌داند و در کتاب ديالوگ می‌نويسد: "مغان بسيار قديمی‌تر از مصريانند. آنها به دو اصل باور دارند روح خوبی و روح بدی که نخستين را زئوس يا اومازِس (اورمزد) و دومی را اريمانيرس[۴] يا هادس[۵] (اهريمن) می‌نامند."[٦]

"از شاگردان پروديکوس[٧] همسفر سقراط ياد شده است که آن‌ها نسخهای از آموزش‌های زرتشت را در دسترس داشته‌اند."[٨] با بودن اين همه قرائن، در آشنايی سقراط و افلاطون با فلسفه زرتشت ترديد نمی‌‌شود کرد بهويژه با شباهت زيادی که بين جهان فروهری مِنک[۹] زرتشت و جهان ايده افلاطون وجود دارد (در بخش اول اشاره کرديم که بنا به يک نظريه فره‌وشی همه موجودات از روز اول در عالم مثل بوده و هست و سپس قالب مادی گ‌اِ‌تی[۱٠] بخود گرفته‌اند. و قالب مادی چيزی جز صورت فلکی فره‌وشی نيست. شگفت‌آور است که غربيان دربارۀ تأثير فلسفه زرتشت روی فلسفه يونان به اشارات زودگذر بسنده کرده‌اند و هنوز پژوهش لازم دربارۀ آن نشده است.)

زانتوس ليدايی[۱۱] هم که سده پنج پيش از ميلاد (همزمان با اردشير يکم تاريخ زرتشت را ۶٠٠٠ پيش از سدۀ هخامنشی) می‌زيسته در کتاب تاريخ از يورش خشايارشا به يونان ذکر می‌‌کند. با توجه به اين که تاريخ يورش خشارياشا به يونان ٤٨٠ پيش از ميلاد بوده است تاريخ داده شده زانتوس به ۶٤٨٠ پيش از ميلاد بالغ می‌‌شود.

پلينوس[۱٢] از قول ارسطو تاريخ زرتشت را ۶٠٠٠ سال پيش از افلاطون می‌داند و با توجه به اين که افلاطون در حدود ٣٤٧ پيش از زايش مسيح درگذشته، تاريخ زرتشت به چيزی نزديک ۶٤١٠ سال پيش از ميلاد می‌‌رسد.

هرمی پوس[۱٣] که در قرن سوم پيش از ميلاد زندگی می‌کرده، تاريخ زرتشت را به هفت هزار سال پيش از مسيح می‌رساند. هرمودوروس[۱۴] زمان زرتشت را ۵۰۰۰ سال پیش از جنگ تروی[۱۵] ذکر می‌کند که ۶١٠٠ سال پيش از ميلاد می‌‌شود.

ديوجنس لاريتوس[۱٦] که در اوايل قرن سوم پس از ميلاد زندگی می‌‌کرده تاريخ زرتشت را هفت هزار سال قبل از مسيح ذکر کرده است.

پلوتارک مورخ نامدار رومی هم که از ٤٦ تا ١٢٥ بعد از ميلاد می‌زيسته تاريخ زرتشت را هفت هزار سال پيش از مسيح می‌‌داند.

فهرست نوشته‌های کلاسيک از اين بيشتر است. ولی بايد ديد که با اين همه اقوال به ظاهر معتبر چرا عده زيادی از دانشمندان متأخر، تاريخ کلاسيک را کنار گذاشته و به دنبال تاريخ‌های ديگر رفته‌اند؟

يکی از دلايل اين بوده است که تاريخ کلاسيک زمان زرتشت را به دوران سنگ (عصر حجر) عقب می‌برد و در قرن هجدهم ميلادی مردمان گمان می‌‌کردند که در آن دوره انسانها، بدوی و خانه بدوش، از راه شکار، جمعآوری ميوه جنگل و ريشه نبات زندگی می‌‌کردند، و هنوز به مرحله روستانشينی و کشاورزی وارد نشده بودند. در حالی که گاتهای زرتشت نشان می‌دهد که در زمان زرتشت، مردم شهرنشين بودهاند، و در آن کشاورزی فزون ستوده شده است. حفاری‌های سالهای اخير نشان داده است که نظريه اوليه دانشمندان درباره آغاز زمان شهرنشينی مبنی بر اشتباه بوده است! حفاری‌های پنجاه سال اخير نادرست بودن الگوهای قبلی را درباره مسير احتمالی تمدن در جهان، پيش از اختراع خط، نشان می‌‌دهد.

باستان‌شناس مری ستگاست[۱٧] در کتابی که تحت عنوان: افلاطون: دوران پيش از تاريخ از پنج هزار تا ده هزار سال پيش از مسيح در اسطوره و باستانشناسی نوشته و در سال ١۹٨٦ چاپ کرده می‌نويسد: حفاری‌های جديد، مدل قديمی مسير تمدن و فرهنگ را که بر اساس نظريه‌های کنت، داروين و گردن چايلدز[۱٨] فراهم شده بود برهم زده است. تا کنون گمان می‌‌رفت مردمی که بین پنج تا سی و پنج هزار سال پیش از مسیح می‌‌زیستند، وحشی، خانه به دوش و همیشه از جایی به جایی دیگر در حرکت بودند. حد بالای تمدن آنان، شکار حیوانات، گردآوری میوه‌‌ها جنگلی، و ریشه درختان برای خوردن و زیستن بود. به گمان آن‌‌ها زراعت تنها پنج هزار سال پیش از میلاد، آغاز شد.

مری ستگاست می‌‌گوید که در قبولاندن این نظریه در باره شروع تمدن، گردن چایلدز که از جامعه‌شناسان به‌نام بود، سهمی به سزا داشته است. چایلدز که به اقرار خودش، کمونيست بوده است، معتقد بود که تغییر روش زندگی مردم و سیر تمدن، تنها مولود علل اقتصادی است و سیر تمدن هم بگونه‌ی "خطی"[۱۹] صورت گرفته است. او مدعی بود که، تحول از شکارچی‌گری و خانه‌بدوشی به زراعت و شهرنشینی در آخر بخش عصر حجر صورت گرفته است و آن را "انقلاب آخر عصر حجر" خوانده شده است.

مری ستگاست می‌‌گوید، حفریات جدید نشان می‌دهد که، از ده‌هزار سال پیش از میلاد در نقاطی از جهان از جمله منطقه آسیا مرکزی، آسیا نزدیک (ایران و افغانستان)، آسیا متوسط (فلسطین وعراق)، اروپای جنوبی (ترکیه) و جنوب غرب اروپا (اسپانیا) شهرنشینی و زراعت وجود داشته است. تزئینات داخل غار‌‌های مربوط به تمدن "ماگدالس" در جنوب غربی اروپا به دوازده تا پانزده هزار سال پیش از میلاد بر می‌‌گردد. خرابه‌‌های قصری در فلسطین و کتل هویوک در آناتولی (ترکیه) مربوط به ده‌ تا هفت‌هزار سال پیش از مسیح می‌‌شود. حفاری‌‌های آسیا مرکزی و نزدیک (ایران، افغانستان، تاجکیستان و خوارزم جزو آن است و زادگاه زرتشت هم در آن محدوده است) مربوط به یازده تا ده‌هزار سال پیش از میلاد است. حفاری‌‌های اناتولی تمدن هفت‌هزار سال پیش از مسیح را نشان می‌‌دهد و دلالت دارد که مردم آن دیار، علاوه بر شهرنشینی، هنر معماری جالبی هم داشته‌اند. همچنین حفاری‌‌های منطقه ایران، افغانستان و آسیا مرکزی، حکایت از شهرنشینی مردم این مناطق در یازده تا ده‌هزار سال پیش از مسیح می‌‌کند (يعنی پيش از عصر يخ که در حدود ده‌هزار سال پيش از مسيح معين شده است). ایرانیان در آن دوران، حیوانات را اهلی کرده بودند و به‌کار زراعت می‌‌پرداختند. از روی شباهت‌‌هایی بین طرح‌‌ها و ظرف کشف شده، حدس زده می‌‌شود که، در اواخر هزاره ششم قبل از مسیح، مهاجرت دسته‌جمعی ساکنین آسیا نزدیک به جنوب شرقی اروپا صورت گرفته باشد. در نتیجه این کشفیات مری ستگاست مدعی است که، تحول یا انقلابی را که گردن چایلدز به پنج هزار سال پیش از مسیح نسبت داده، واقعاً در نقاط آسیا و اروپا از پانزده‌هزار سال پیش از مسیح آغاز شده بوده است. همچنين، بر خلاف نظريۀ چايلدز، علت آن تحول (تبديل خانه‌به‌دوشی و جنگل و کوه‌گردی به شهرنشينی و سکونت در يک محل و اشتغال به زراعت) تنها عوامل اقتصادی نبوده است.

در کتابی که چند ماه پيش مری ستگاست تحت عنوان "زمان زرتشت" چاپ کرده است[٢٠]، می‌نويســد: در اين که تحـول از جنـگل‌گردی به کشــاورزی در دوران حجـر جديـد (Newolithicera) صــورت گرفتـه ترديـد نيســت. ولی اين انقـلاب در هـزاره نهـم يا دهـم پيـش از ميلاد صـورت گرفتـه و به‌نظـر دانشــمندانی مثـل Jacques Cauvin[٢۱] در اين تحول علل مذهبی و ايدئولوژی سهم فوق‌العاده مهم داشته است و اين امر از روی آثار به‌دست آمده در حفاری‌ها که نقش خدايان را دارد، ثابت می‌شود. مری ستگاست می‌گويد به تصور او اين جنبش ممکن است تحت رهبری زرتشت پيامبر که به گفتۀ يونانی‌ها در همان دوران می‌زيسته، صورت گرفته باشد.

مری ستگاست در مورد ایران و زمان زرتشت می‌‌گوید: با آن که پژوهش‌‌های باستان‌شناسی، در ایران ناتمام است، ولی از آنچه که تا کنون به‌دست آمده، روشن است که در شرق رشته کوه‌‌های زاگرس – در مراغه (شمال فلات ايران) در سنگ چخماق (گرگان)، در تپه گبرستان، در حاجی فیروز (نزدیک دریاچه ارومیه) در توگلک تپه (آسیا مرکزی)، دست‌کم بین پنج تا شش‌هزار سال پیش از مسیح شهرنشینی (ده‌نشينی)، مزرعه‌داری و کشاورزی معمول بوده است و گمان ابتدایی و خانه‌به‌دوشی مردم این سرزمین‌‌ها در آن زمان، اشتباه محض است. در این نقاط خرابه‌‌هایی از خانه‌‌های خشتی، کوره‌‌های خشت‌پزی، ظروف مختلف از جمله کاسه و کوزه و وسایل کشاورزی مانند داس، چاقوی استخوانی، سندان دوطرفه، دانه‌‌های غلات و حبوبات، کار‌‌های تزیینی چون دستبند، و کوزه‌‌های مقعر به رنگ قرمز، پیدا شده است که همه نشانه شهرنشینی، کشاورزی و تمدن است.

مری ستگاست می‌‌خواهد نشان بدهد که اولاً این ادعا که در شش هزار سال قبل از مسيح، مردم خانه‌به‌دوش بودند و هنوز شهرنشینی آغاز نشده بوده است نادرست است. ثانیاً بعضی از ظروف، به‌دست آمده از زیر خاک، نشان می‌‌دهد که، احیاناً در آن زمان دین زرتشت ظهور کرده بوده است. از جمله آن ظروف،‌‌ هاون کوچک و دسته‌‌هاونی است که به‌وسیلۀ آن هوما را می‌‌کوبیدند و گرزی با سر دو آهو که روحانیون زرتشتی به‌کار می‌‌بردند. نویسنده نتیجه می‌‌گیرد که تاریخ کلاسیک یونان مستندتر از تاریخ سنتی زمان ساسانی است و تاریخ شفاهی آن را تایید می‌‌کند.

مری ستگاست می‌‌گوید که: دین زرتشت یک انقلاب فکری، اجتماعی و مادی در سرزمین ایران‌ویج به‌وجود آورد که بر اثر آن، مردم خدایان پنداری را کنار گذاشتند، زندگی خانه‌به‌دوشی را ترک کردند، و به شهرنشینی، سازندگی، کار و کوشش و همکاری روی آوردند. در این که دین زرتشت پيش از عصر فلز یا برنز پدید آمده، تردیدی نیست. زیرا در گات‌‌ها، واژه آگا به‌معنای فلز یا برنز است. از جمله کسانی که تاریخ شش‌هزار سال را تأیید کرده‌اند، بهرام پاتا والا دانشمند پارسی است که روی محاسبات نجومی تاریخ زرتشت را ٦٣۱٢ قبل از مسیح می‌‌داند. فیروز آذرگشسب هم این تاریخ را تأیید می‌‌کند. شاپورکاووس جی و پروفسور شهریار جی داداباهای بهارجه، تاریخی بین ۴٠٠٠ و ٦٠٠٠ سال به‌دست می‌‌دهند.

بسياری از دانشمندان متأخر که تاريخ سنتی را رد کرده و تاريخ کلاسيک يونان را هم تأييد نکرده‌اند، بايد در گروه سومی نام برد.


[] زادگاه زرتشت




[] تبار زرتشت




[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]

[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- Alcibiades
[۲]- Eudoxus
[۳]- Oromazes
[۴]- Areimanios
[۵]- Hades
[۶]- نگاه گنيد به: "مزديسنا و حکومت"، نوشته جلال‌الدين آشتيانی، ص ١٧
[٧]- Prodicus
[۸]- جلال‌الدين آشتيانی، همانجا، ص ۹٤
[۹]- Menog
[۱٠]- Gaety
[۱۱]- Zanthus Lydia
[۱۲]- Plinus
[۱۳]- Hermipus
[۱۴]- Hermodorus
[۱۵]- محاصره شهر تروی (Troy) در اواخر هزاره دوم پيش از ميلاد بوده است.
[۱۶]- Diogenes Laertius
[۱٧]- نگاه کنيد به:
Plato, Prehistorain: 10000 To 5000 B.C. Imyth and Archeology
نوشته Marry Sttegast چاپ Harward Press کامبريج سال ١۹٨٦، صص ٣ تا ٢٢٤
[۱۸]- Gorden Childs
[۱۹]- Liner
[٢٠]- When Zarathushtra Spoke نوشتۀ Marry Sttegast سال ٢٠٠۵ چاپ Mazda Publisher
[٢۱]- در کتاب Ther Birth of the God & The Origin of Agriculture
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-



[] جُستارهای وابسته

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10]





[] سرچشمه‌ها




[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]