جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ دی ۱۳, یکشنبه

سازمان القاعده

از: مهديزاده کابلی


فهرست مندرجات


سازمان القاعده (به عربی: القاعدة و یا تنظیم القاعدة (تشکیلات القاعده‌) به انگلیسی: Al-Qaeda)، در يازدهم اوت ۱۹۸۸ به‌صورت رسمی توسط اسامه بن لادن در شهر پیشاور پاکستان پايه‌گذاری شد[۱] و رهبری آن را نيز وی بر عهده داشت. اين سازمان مخوف، يک تشکیلات بین‌المللی بنیادگرایی اسلامی است که متشکل از شبکه‌های تروریستی مختلف می‌باشد. همه‌ی اين شبکه‌های تروریستی، در راستای کاهش دادن تأثیرات و دخالت‌های غیر مسلمانان بر دنیای اسلام و گسترش اسلام در جهان مبارزه می‌کنند[٢] و هدف از تشکیل اين سازمان برقراری نظام اسلامی در همه‌ی جهان بوده است[٣]. اکثر اعضای سازمان القاعده را پیرو مسلک سلفی هستند و از سال ۱۹۹۵ نام این سازمان در فهرست سازمان‌های تروریستی قرار گرفته است.[۴]

پرچم القاعده


[] تاريخچه

تجاوز ارتش سرخ شوروی به افغانستان اثر چشمگير در تندور شدن جريان اسلام‌گرايی داشته است. اين جنگ که نقطۀ چرخشی در روند بنيادگرايی اسلامی شمرده می‌شود، فضای بی‌مانند در روابط بين‌الملل پديد آورد که سرانجام به‌پا گرفتن سازمان القاعده انجاميد.

عربستان سعودی که پشتيبان سرسخت اسلام‌گرايی بود[۵]، از جنگ در افغانستان بهرۀ سياسی می‌برد؛ زيرا نه تنها با پشتيبانی از مجاهدين افغان خود را نيروی رهبری کننده در زمينۀ آزادسازی افغانستان، بی‌دخالت مستقيم در جنگ، به جهان اسلام معرفی می‌نمود، بلکه بسياری از جوانان ماجراجو و تندرو را به بهانۀ کمک به مجاهدين، از کشورش دور می‌کرد.[٦]

دولت‌های پاکستان و مصر نيز با گسيل داشتن داوطلبان جنگجوی عرب به افغانستان، سخت از مجاهدين افغان پشتيبانی می‌کردند. اين دولت‌ها، بويژه دولت اسلامی ضياءالحق در پاکستان، با بهره‌گيری از پوشش رسانه‌ای گسترده، جوانان را با شعار جهاد در برابر کمونيسم، به جنگ بی‌پايان با "بی‌خدايان اشغالگر" فرا می‌خواندند.[٧]

رفته رفته بنيادگرايان اسلامی در کشورهای گوناگون به اين پندار رسيدند که درگيری در افغانستان، جنگ کمونيسم و اسلام است. اين گمان، اسلام‌گرايان عرب را به افغانستان می‌کشاند. بسياری از بنيادگرايان اسلامی بر آن بودند که اگر افغانستان را از چنگال اشغالگران روس درآورند، می‌توانند به روياهای چندين سالۀ خود، مبنی بر برپا کردن نخستين دولت اسلامی که در چارچوب شريعت اسلامی عمل کند و شالودۀ خلافت اسلامی شود، واقعيت بخشند. جهادگرايان اسلامی به پاکستان می‌رفتند و پس از پيمودن مراحل آزمايشی به مجاهدان افغان در افغانستان می‌پيوستند. چيزی نگذشت که شمار مجاهدان عرب که "عرب - افغان‌ها" يا "افغان‌های عرب" خوانده می‌شدند، به بيش از ٣٠ هزار تن رسيد.[٨]

تا آن هنگام ديده نشده بود که اين همه مسلمان از کشورهای گوناگون به يک کشور مسلمان بروند و با دشمن مشترک بجنگند. در ميان مسلمانانی که به افغانستان می‌رفتند، کسانی از مصر، عربستان، يمن، الجزاير، فلسطين، سودان، عراق، کويت، اردن، ترکيه، سوريه، ليبی، تونس، مراکش، لبنان، پاکستان، هند، اندونزی و مالزی ديده می‌شدند.

به اين ترتيب، بنيان‌های شكل‌گيری القاعده در زمان جهاد افغان‌ها با نيروهای شوروی (١٩٧٩-١٩٨٩) شكل گرفت، به‌طوری كه اسامه بن لادن و دكتر عبدالله عزام از فلسطين با تاسيس "مكتب خدمت" (مکتبه‌الخدمه) مقدمه جذب جنگجويان جهادی را فراهم كردند.[۹]

اگرچه اسامه بن لادن از ديد رسمی پايه‌گذار سازمان القاعده دانسته می‌شود. اما بر عکس پندار همگانی، مفهوم القاعده را که در آغاز از سوی پايه‌گذارانش "القاعده‌الصلبه" (به معنای شالودۀ استوار) خوانده می‌شد، برای نخستين‌بار عبدالله عزام در ١٩۸٧ مطرح کرد. او در اين زمينه در نشريۀ "الجهاد" نوشت:

    "هر اصلی، نياز به يک گروه پيشگام دارد که آنرا اجرا کند: گروهی که همزمان در حالی که بر جامعه تمرکز می‌کند، آمادۀ وظايف سنگين و ايثار و فداکاری باشد. هيچ ايديولوژی از يک گروه پيشگام که برای پيروزی آن آمادۀ فداکردن همه چيزش باشد، بی‌نياز نيست. اين گروه در راه پر خطری بی‌پايان زندگی برای رسيدن به هدف، پرچم به دست می‌گيرد؛ چون خدا مقرر کرده که بايد چنين کاری انجام دهند. اين گروه قاعده استواری برای رسيدن به جامعۀ اسلامی مورد نظر تشکيل می‌دهد."[۱٠]

بدين‌سان، عزام را می‌توان پايه‌گذار و رهبر معنوی القاعده دانست. در واقع، القاعده از همان "مکتب خدمت" او برخاست.

در دوران جهاد افغان‌ها، سازمان اطلاعات مركزی آمريكا با هدف تضعيف شوروی، ساليانه مبلغ ۵٠٠ ميليون دلار به مجاهدين افغان كمك می‌کرد؛ اما هنوز سندی كه مشخص كند چه ميزان از اين مبلغ در اختيار نيروهای القاعده قرار می‌گرفته وجود ندارد.

در سال ۲۰۰۰ ایمن ظواهری سازمان جهاد اسلامی مصر را با سازمان القاعده ادغام کرد و خود به شخص دوم این تشکیلات تبدیل شد.[*]

وقتی شاخه تندروهای مصر از الجهاد به القاعده پيوستند بن لادن و الظواهری برای جذب نيروهای مبارز ديگر در فوريه ۱۹۹۸ سازمانی با عنوان مبارزه با يهوديان تشكيل دادند.[القاعده، تبديل چريك به تروريست، ترجمۀ شيرين كسرائی‎، روزنامۀ ايران، شمارۀ ۴٠٠۱، ٢۴/۵/۱٣٨٧، صفحه ۱۵ (ديپلماتيك)؛ ارجاع دست دوم از: فرانكفورتر الگماينه]

القاعده با آن كه هيچ‌گاه عليه اسرائيل که بزرگ‌ترين دشمن جهان اسلام پنداشته می‌شود، وارد عمل نشده، اما از شعار آزادی قدس به‌عنوان يك ترفند برای فريب مسلمانان استفاده كرده است [اين موصوع در مورد جمهوری اسلامی ايران نيز صدق می‌کند.] مدتی اين گروه با همين روش تبليغات سياسی و كمك‌های مالی كه از نقاط مختلف كشورهای عربی جمع‌آوری می‌كرد به فعاليت خود ادامه داد. اما اين گروه اولين آزمون ارتش چريكی را در آگوست ۱۹۹۸ به نمايش گذاشت، در حالی كه حدود يك دهه از حضور نيمه مخفی بن لادن در پيشاور پاكستان و تشكيل القاعده می‌گذشت، اولين اقدام تروريستی به‌رهبری وی در سفارت امريكا در نايروبی و دارالسلام صورت گرفت؛ در پی اين حادثه بيل كلينتون رئيس جمهوری وقت امريكا دستور داد به تاسيسات القاعده در افغانستان و سودان حمله نظامی انجام شود. در اين حمله شمار زيادی از مردم كشته شدند كه تعداد آنها به ۲۰۰ نفر رسيد؛ اما شبكه گردانندگان القاعده جان سالم به‌در بردند. پس از اين، هر عمليات تروريستی بويژه در كشورهای غربی و عربی را به اين سازمان نسبت می‌دهند. بزرگ‌ترين پرونده برای اين سازمان ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ ميلادی بسته شد، وقتی كه چهار هواپيما حامل ۱۹ نيروی انتحاری با حمله به برج‌های دوقلو در نيويورك باعث كشته شدن شمار زيادی از امريكايی‌ها شدند. در اين حمله بيش از ۳ هزار نفر جان خود را از دست دادند. اما روشن‌ترين رد پای القاعده پس از افغانستان و پاكستان در جنگ فرقه‌ای ۵ ساله عراق نمايان شد، وقتی كه جمعی از همراهان ديروز بن لادن با ياری دلارها و جوانان ماجراجوی عرب، اين كشور را به كارزار بزرگ قتل عام شيعيان و مردم بی‌گناه عراق تبديل كردند.[همان‌جا]

القاعده پس از حمله آمريكا به افغانستان، پاكستان را محل فعاليت مخفيانه خود قرار داد. در سال‌های نخست، پاكستان موفق شد، تعداد زيادی از چهره‌های برجسته القاعده را دستگير كند؛ اما پس از آن، ديگر هيچ چهره شاخصی از القاعده دستگير نشده است و توان آن كه مدتی پس از حمله آمريكا به افغانستان رو به تنزل گذاشته بود، تا به آنجا ترميم شده است كه حالا می‌تواند مشابه همان عملياتی را كه پيش از ۲۰۰۱ انجام می‌داد، به‌وجود آورد. آن‌طور كه حدس زده می‌شود، محل اختفای بسياری از رهبران القاعده پاكستان است؛ اما رهبرانی از اين گروه هم در عراق، تركيه، منطقه قفقاز و شمال آفريقا سرگرم فعاليت هستند و عمليات مختلف در اين نواحی را هدايت می‌كنند. نتيجه حضور اين رهبران حمله به كنيسه‌ای در تونس در سال ۲۰۰۲ و كنسولگری انگليس و بانكی در استانبول در ۲۰۰۳ و همچنين حمله به مترو لندن در ۲۰۰۵ است.[معرفی يك سازمان مخوف، روزنامه ايران، شمارۀ ٣٧٣٣، ۱۹/٦/۱٣٨٦، صفحه ٢۱ (بين الملل)؛ به نقل از واشنگتن پست]


[] استراتژی القاعده

پس از اين دوران ايمن الظواهری‌ به‌عنوان نظريه‌پرداز القاعده شروع به فعاليت نمود و نوشته‌های وی ارائه‌دهنده خط‌مشی به گروههای تروريستی بوده است. وی در سال ٢٠٠۱ در كتاب "دلاوران زير پرچم پيامبر" اهداف جنبش بنيادگرای انقلابی را چنين بر می‌شمارد: ابتدا، رسيدن به يك همبستگی و سازمان ايدئولوژيك، سپس جنگ با رژيمهای فعلی جهان اسلام و سپس تاسيس يك حكومت اسلامی ناب در قلب جهان عرب. از نظر ظواهری، جهاد، جنگی انقلابی و جهانی است كه بايستی از طريق خشونت، اقدام سياسی و تبليغات عليه رژيمهای سكولار و نخبگان سكولار جهان اسلام، صورت گيرد. ظواهری استدلال می‌كند كه چون كشورهای كليدی عرب برای جنگ چريكی مناسب نيستند، از اين رو اسلامگرايان لازم است تا اقدامات سياسی خود را به درون توده‌ها، پيش برند و همراه با عمليات تروريستی شهری عليه رژيمهای سكولار، حملات خود را متوجه دشمنان بيرونی يعنی اسرائيل و ايالات متحده سازند تا بدين وسيله، حمايت عمومی از جهاد را افزايش دهند.

بايد دانست كه سلفيون انقلابی، همانند ظواهری، انتظار ندارند كه عملا از طريق اين حملات آمريكا يا متحدانش را شكست دهند. بلكه حملات تروريستی را وسيله‌ای می‌دانند كه از طريق آن، فرقه كوچك افراطيون بتوانند جهادی عظيم عليه كافران را به راه اندازند و اميدوار اند كه از اين طريق بتوانند حمايت توده‌های مسلمان را به‌دست آورند. از اين رو، ظواهری حملات تروريستی پر هياهو را وسيله‌ای برای تبليغ در بين توده‌های مسلمان می‌دانست. بنابراين، می‌توان گفت كه هدف اوليه القاعده نابودی اسرائيل يا اخراج ايالات متحده از خاورميانه نيست، بلكه هدف اصلی، جلب كردن توجه امت اسلامی است.[نعمتی وروجنی، يعقوب، تمسك به ترور برای دستيابی به هدف القاعده، تاريخچه و ريشه‌های فكری، روزنامه رسالت، شماره ٦٧۹۹، ۱۸/٦/۱۳۸۸، صفحه ۱۸ (انديشه)]


[] جهاد يا ترور

القاعده و بن لادن، برای رسيدن به اهداف خود به استفاده از واژه جهاد تمسك جسته‌اند. القاعده اقدامات تروريستی خود را به‌نام جهاد، توجيه می‌كند. دو اعلاميه جهاد بر عليه آمريكا وجود دارد كه هسته مركزی فلسفه اسامه بن لادن را تشكيل می‌دهند. اولين اعلاميه در ٢٦ آگوست ١٩٩٦ تحت عنوان "اعلاميه جهاد عليه آمريكا كه سرزمين حرمين شريفين را اشغال كرده است" صادر شد. دومين فتوا در ٢٣ فوريه ١٩٩٨ تحت عنوان "جبهه جهانی‌ اسلامی‌ برای جهاد عليه يهوديان و صليبيون" صادر شد. در اين دو اعلاميه، بن لادن اولين وظيفه اصلی‌ مسلمانان بعد از ايمان آوردن را جهاد می‌داند. وی‌ جهاد را تهاجمی‌ و برای‌ تثبيت حاكميت خداوند بر روی زمين دانسته و آن را جنگ مقدسی می‌داند كه مشروعيت دارد.

بدين‌گونه القاعده به‌طور گسترده‌ای از جهاد برای مشروعيت بخشی به اقدامات خود استفاده می‌كند و از اين رو پس از حملات ۱۱ سپتامبر به برجهای دو قلوی سازمان تجارت جهانی و ساختمان پنتاگون واژه جهاد بيش از پيش در رسانه‌ها و محافل علمی و خبری غرب به‌كار گرفته شده است و بعضی اوقات ايدئولوژی القاعده را جهاديسم می‌نامند و اين امور باعث شده است كه واژه جهاد به‌اشتباه با ترور يكی دانسته شود.

به‌طور خلاصه می‌توان گفت كه القاعده سازمان يا گروهی تندروست كه از انقلابی‌ترين سلفيون سنی تشكيل شده است و برای رسيدن به اهداف اعلانی خود، به‌طور گسترده‌ای به اقدامات و شيوه‌های تروريستی دست می‌زند. ريشه‌های فكری القاعده را می‌توان در انديشه‌های ابن تيميه، وهابيت و سلفيه رديابی كرد. اين سازمان همواره با سوء استفاده از واژه جهاد در پی توجيه و مشروعيت بخشی به اقدامات خود بوده است.[تمسك به ترور برای دستيابی به هدف القاعده، تاريخچه و ريشه‌های فكری]


[] از تشكيل ارتش چريكی تا سازمان تروريستی

فعالیت‌های سازمان القاعده از سودان شروع شد و در افغانستان تداوم یافت. از آنجا که بن لادن در نخستين ماه‌های پا گرفتن القاعده، برای توصيف مجاهدين مرتبط به‌خود واژۀ "ارتش اسلامی" را به‌کار می‌برد و هدف خود را احيای نظام خلافت از راه جهاد جهانی می‌دانست، می‌توان دريافت که دست کم در آغاز کار، در انديشۀ او جنگ متعارف پر رنگ‌تر از تروريسم بوده است.[]

دوران جنینی القاعده در سودان طی شد. درآن زمان اسامه بن لادن و هم‌پیمانانش از سازمان "الجهاد" مصر با مجاهدان مشهور به "افغان‌های عرب"، القاعده را در قالب سازمانی بزرگ‌تر و پیچیده‌تر به‌نام "جبهه جهانی علیه یهودیان و صلیبی‌ها" سازماندهی می‌کردند. فعالیت سازمان جدید تا زمان اعلام موجودیت خود در سال ١٩٩٤ نمود چندانی نداشت. نقطه عطف تاریخ این سازمان، زمانی بود که جنگجویان عرب این سازمان - که اینک القاعده نام گرفته بود - به افغانستان مهاجرت کردند و قبایل پشتون این کشور، میزبان این سازمان گردیدند. قبایل پشتون بعدها در قالب حکومت طالبان، قدرت را در افغانستان به‌دست گرفتند و نظام بنیادگرا و مستبد آنها از سپتامبر ١٩٩٦ بر کشور افغانستان استیلا یافت. القاعده با حمایت همه جانبه طالبان که به مدت پنج سال - از سپتامبر ١٩٩٦ تا دسامبر ٢٠٠١ - به‌طول انجامید، در توسعه تشکیلاتی خود و نیز ساماندهی "جهاد بین‌المللی" توفیق یافت و توانست پایگاه‌های متعددی را در سرتاسر افغانستان دایر کند. این پایگاه‌ها شامل ٤٨ مرکز آموزشی و ٣٠ هزار داوطلب بود که ١٨ هزار تن از آنها عضو رسمی القاعده بودند و به‌شکل مستمر در پایگاه‌ها حضور داشتند. مابقی این نیروها نیز پس از طی دوران آموزشی در پایگاه‌های القاعده به سازمان‌های جهادی محلی می‌پیوستند، ضمن آنکه رابطه خود را با القاعده حفظ کرده بودند. در واقع این افراد بازوهای لجستیک القاعده در انجام عملیات‌های تروریستی بین‌المللی محسوب می‌شوند.

اسامه بن لادن پس از امضای يك قرارداد صوری ميان سازمان جهاد به رهبری ايمن الظواهری در نهمين سال تشكيل القاعده مجبور شد خارطوم پايتخت سودان را در اثر فشار دولت عربستان سعودی ترك کند. او به افغانستان بازگشت و ترجيح داد با ياری پاكستانی‌ها سازمان القاعده را در افغانستان استقرار دهد.[القاعده، تبديل چريك به تروريست، ترجمۀ شيرين كسرائی‎، روزنامۀ ايران، شمارۀ ۴٠٠۱، ٢۴/۵/۱٣٨٧، صفحه ۱۵ (ديپلماتيك)؛ ارجاع دست دوم از: فرانكفورتر الگماينه]




[] تفاوت افغان‌ها و عرب‌ها

گروه‌های "عرب - افغان"، گذشته از زبان، از ديد فرهنگی و ايدئولوژيک نيز چه با خودشان و چه با افغان‌ها همسانی نداشتند. ديدگاه فرهنگی و مذهبی "عرب - افغان‌ها" در سنجش با مردمان افغانستان خشکتر و متعصبانه‌تر بود. بسياری از عرب‌های که به افغانستان می‌رفتند، به انديشه‌های سلفی و وهابی پايبند بودند، در حالی که بيشتر از افغان‌ها از مذهب حنفی پيروی می‌کردند. اما چيزی که همۀ آن‌ها را به‌هم پيوند می‌داد، دشمن مشترک بود. با اين وجود، حتی نگاه آن‌ها به دشمن مشترک هم متفاوت بود: هدف "عرب - افغان‌ها" مبارزه ايدئولوژيک با اشغالگران سرزمين‌های اسلامی و دفاع از امت اسلامی بود؛ در حالی که افغان‌ها در راه آزادی ميهن خود از دست روس‌ها و کمونيست‌های بومی (هوادار حزب "دمکراتيک خلق") که در ١٩٧٨ با کودتای ساخته و پرداختۀ روس‌ها روی کار آمده بودند، می‌جنگيدند. به سخن ديگر، نگاه "عرب - افغان‌ها" جهانی بود و نگاه افغان‌ها بومی.

افغان‌ها در جريان اين جنگ بر اثر آشنايی با باورهای تند "عرب - افغان‌ها" به تندروی کشيده شدند و اين پديده، اثر کارساز بر جامعۀ افغانستان پس از جنگ گذاشت. خود "عرب - افغان‌ها" نيز در سايۀ جنگ به‌سوی خشونت هرچه بيشتر به پيش رفتند.


[] حملات تروريستی یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱

القاعده تاکنون حملات بسیاری انجام داده که فجیع‌ترین آن حملات یازدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ است. رهبر خلبان‌هایی که به زور هدایت چهار هواپیما را بر عهده گرفتند، جوانی مسلمان مصری به نام محمدعطا بود. عطا سال‌ها در هامبورگ زندگی می‌کرد. گمان می‌رود که طرح این حملات نیز در همین شهر ریخته شده باشد.

محمدعطا، یکی از اعضای شبکه‌ی القاعده، رهبری "خلبانان مرگ" را در حملات یازدهم سپتامبر بر عهده داشت. یکی از هم‌دانشکده‌ای‌های او می‌گوید، هشت سال پیش از این واقعه، یعنی در سال ۱۹۹۳ کسی تصور نمی‌کرد که این دانشجوی جوان و آرام روزی هزاران نفر را با خود به کام مرگ بکشد.

عطا در سال ۱۹۹۳ همراه با فولکر هاوت در رشته‌ی شهرسازی دانشگاه فنی هامبورگ تحصیل می‌کرد. آنها گاهی به منظور کار بر روی پروژه‌های دانشگاهی به مصر یا سوریه سفر می‌کردند. هاوت می‌گوید: محمد عطا بسیار باهوش بود. اما باید پرسید که این هوش به کجا منتهی شد؟ به چنین نتیجه‌ای و چنین پایانی؟ آخر او با این کار به زندگی خودش هم پایان داد.

شاید اگر فولکر و عطا صمیمی‌تر می‌بودند، نظر فولکر متفاوت بود. فولکر ادامه می‌دهد: محمد مثل بقیه‌ی جوان‌های هم‌سن خود در غرب زندگی نمی‌کرد. او دوست دختر نداشت. زندگی‌اش مانند راهبانان بود، همان زندگی که سرانجام او را به چنین سرنوشتی کشاند.

فولکر هنوز هم با وجود گذشت هفت سال از آن واقعه، نمی‌تواند بگوید چرا محمد دست به چنین کاری زد؟ با این حال، او با توجه به شخصیت محمد عطا، یقین دارد که محمد پیش از شرکت در حملات یازدهم سپتامبر به دقت در این باره فکر کرده بود. چرا که به عقیده‌ی فولکر محمد جوانی سبک‌سر و نسنجیده نبود.

فولکر از سال ۱۹۹۶ یا ۱۹۹۷ به بعد دیگر عطا را ندید. عطا در سال ۱۹۹۹ در دانشگاه یک تشکل اسلامی تأسیس کرد. او و ۲۰ تن از هم‌فکرانش، به طور مرتب جلساتی تشکیل می‌دادند. محل تشکیل جلسات آلونکی چوبی در کناره‌ی مجمتع بود.[*]


[] القاعده در شبه جزیره عربستان



[] القاعده در پاکستان



[] القاعده در افغانستان



[] القاعده در آمریکا



[] :



[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]

[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]


[ ] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط برشتۀ تحرير درآمده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- دلاورپور اقدم، مصطفی، آسيب‌شناسی آرايش سازمان القاعده در محيط امنيتی جمهوری اسلامی ايران، سايت اينترنتی بررسی استراتژیک [ارجاع دست‌دوم]؛ برگرفته از: هفته‌نامه پگاه حوزه؛ آقای دلاورپور اقدم سال تأسيس سازمان القاعده را ۱۹۹۸ می‌پندارد که اشتباه است. زيرا همشهری آنلاين می‌نويسد: "تشکیلات القاعده در سال ۱۹۸۸ تأسیس شده است."[آشنايی با القاعده، همشهری آنلاين]. همچنان رادیو دویچه وله نيز سال ۱۹۸۸ را تأييد می‌کند. رجوع شود به: القاعده بیست ساله شد.
[۲]-
[۳]- القاعده بیست ساله شد، وب سايت رادیو دویچه وله
[۴]-
[۵]- جان اسپوزيتو، جنگ نامقدس ترور به‌نام اسلام، ترجمه ماری هجران، تهران: مرکز مطالعات فرهنگی - بين‌المللی، چاپ ۱۳۸۴ خ، صص ۴٠-۴۱
[۶]- Uriya Shavit, "Al-Qaeda s Saudi Origins", Middle East Quarterly, Vol. 13, No. 4, Fall, 2006, p.6.
[٧]- Fawaz Gerges, The Far Enemy: Why Jihad went Global?, (Britain: Cambridge University Press, 2005). P.68.
[۸]- ميشائيل پولی و خالد دوران، بن لادن کيست؟، ترجمۀ مهشيد مير معزی، تهران: نشر روزنه، چاپ ۱۳۸٠ خ، صص ۴۳-۴۴
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها








[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]


[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]