- زندگینامه
- …
- …
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[...] [...]
زید پسر حارثه غلام خدیجه همسر محمّد بود. محمّد او را به فرزندی گرفت و او نیز حاضر نشد نزد پدرش حارثه برگردد. زید، دومین مرد مسلمان بود که به دین اسلام گروید. پیش از او علی و ابوبکر مسلمان شده بودند. در سال ۶۲۲ میلادی، زید به یثرب هجرت کرد. زید با زینب دختر جحش ازدواج کرد. پس از مدّتی، زید زینب را طلاق داد و محمّد با زینب ازدواج کرد. زید تنها صحابی محمّد است که نامش در قرآن ذکر گشتهاست.(سوره احزاب: آیه ۳۷) زید در سال ۶۲۹ میلادی (سال هشتم هجرت) در جنگ موته کشته شد.[۱]
[↑] زندگینامه
زید بن حارثه چند سال پیش از بعثت بهصورت بردهاى بهخانه خدیجه آمد و رسول خدا(ص) او را از خدیجه گرفت و آزاد کرد و از آن پس او را پسر خود خواند و مردم مکه او را پسر محمد مىنامیدند.
داستان اسارت و بردگى او و ماجراهاى بعدى را مورخان اینگونه نوشتهاند که: زید جوانى از قبیله کلب بود و در ضمن نزاعى که میان قبیله او و یکى از قبایل دیگر عرب روى داد زید را به اسارت گرفتند و در بازار عکاظ بهمعرض فروش در آوردند و حکیم بن حزام - برادر زاده خدیجه - روى سفارشى که قبلا خدیجه براى خرید غلامى به او کرده بود، زید را خرید و براى خدیجه به مکه آورد، پس از آنکه پیغمبر اسلام خدیجه را به همسرى اختیار کرد به زید علاقهمند شد تا بدانجا که او را زید الحب نامیدند. خدیجه که چنان دید او را به پیغمبر بخشید و در این خلال جریانى اتفاق افتاد که پدر و خویشان زید مطلع شدند که وى بهصورت برده در خانه خدیجه بهسر مىبرد. از آنجایی که بردگى زید براى آنها موجب سرافکندگى بود و از این گذشته به فرزند خود علاقه داشتند به مکه آمده و براى استرداد زید با پیغمبر گفتگو کردند و مبلغى هم بهعنوان قیمت فرزند خود پیش آن حضرت بردند. زید که از ماجرا مطلع شد روى محبتهایى که در طول اقامت در خانه آن حضرت دیده بود حاضر به بازگشتبه میان قبیله خود نشد و پس از مذاکراتى قرار شد پیغمبر او را آزاد کند و او را پسر خوانده خویش کرده و در خانه آن حضرت بماند.
پدر و مادر زید نیز با این پیشنهاد موافقت کردند و از آن پس رسول خدا(ص) او را پسر خود خواند و اعلام کرد که او از من ارث مىبرد و من هم از وى ارث خواهم برد و بدین ترتیب منظور زید، پدر، مادر و قبیله او نیز عملى گردید و همگى راضى شدند.
پس از اینکه حضرت محمد به رسالت مبعوث شد و چند سال از این ماجرا گذشت طبق آیات ۵ و ٦ سوره احزاب این حکم منسوخ گردید و قرار شد پسر خواندهها را بهنام پدران اصلى آنها بخوانند و از آن پس او را زید بن حارثه گفتند.
زید بن حارثه پس از بعثت رسول خدا(ص) دومین مردى که به آن حضرت ایمان آورد. از محبتهایى که رسول خدا نسبت به زید مبذول داشت آن بود که تصمیم گرفت براى زید همسرى اختیار کند و بههمین منظور به نزد زینب دختر جحش خواهر عبد الله بن جحش که از طرف مادر عمهزاده آن حضرت و دختر امیمة بنت عبدالمطلب بود خواستگارى فرستاد، زینب و نزدیکانش که در آغاز خیال کردند پیغمبر براى ازدواج با خود خواستگار فرستاده خوشحال شدند و جواب مساعد دادند، اما وقتى فهمیدند این خواستگارى براى زید بن حارثه بوده پشیمان شدند و براى آن حضرت پیغام دادند که این ازدواج - یعنى وصلت با زید - بر خلاف شئون فامیلى ماست و بدین ترتیب حاضر به آن وصلت نشدند.
و چون در ضمن آیه ٣٦ سوره احزاب زینب از این کردار سرزنش شد دیگر باره رضایت خود را با این ازدواج اعلام کرد و بدین ترتیب به همسرى زید در آمد.
زینب از ابتدا - روى همان جهتى که ذکر شد و یا روى تفاوت سنى که میان آن دو وجود داشت - بناى ناسازگارى را با زید گذارد و زید چند بار خواست او را طلاق گوید ولى پیغمبر وساطت کرده مانع از این کار شد و چنانکه صریح قرآن کریم است به آن دو دستور سازش داد تا سرانجام وقتى معلوم شد که توافق اخلاقى میان آن دو وجود ندارد و با هم سازگار نیستند قرار شد زید بن حارثه او را طلاق بدهد.
زینب که از زنان مهاجر و از خانوادههاى شریف مکه بود و پس از طلاق در مدینه و دور از بستگان نزدیک و در شهر غربت بهسر مىبرد، در اندوه و ماتم فرو رفت و چنانکه گفتهاند بسیار مىگریست و از آن سو خداى تعالى رسولالله را مامور ساخت براى از بین بردن سنت جاهلیت که ازدواج با زن پسر خوانده را مانند ازدواج با زن فرزند رسمى جایز نمىدانستند، زینب را به ازدواج خویش در آورد و در ضمن او را از این عقده و شکست روحى نیز نجات داده و خواسته دیرینه او و فامیلش را - که ازدواج با یکى از شخصیتهاى قریش بود - انجام دهد.
رسول خدا(ص) نیز پس از گذشت دوران عده و مدتى پس از آن، با اینکه از انتقاد منافقان مدینه اندیشه داشت این کار را انجام داد و زینب در ردیف همسران آن حضرت در آمد.
جان دیون پورت در کتاب "عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن" در این باره نوشته است:
- "در اینجا لازم است تهمتى را که دشمنان محمد در همین اوقات از روى غرض و حسد به او زدهاند رد شود، و آن موضوع ازدواج عیال مطلقه پسر خوانده اوست، واقع امر این است که خیلى قبل از طلوع اسلام میان اعراب عادى رواج داشت که اگر کسى زنى را بهنام مادر مىخواند دیگر نمىتوانست با او ازدواج کند و اگر کسى جوانى را پسرش مىخواند از آن به بعد آن پسر از تمام حقوق فرزندى وى برخوردار مىشد، ولى قرآن هر دو عادت مزبور را نسخ کرد، به این معنى که اگر کسى زنى را مادر مىخواند مىتوانست با او ازدواج کند و نیز اگر پسر خواندهاى عیالش را طلاق مىداد پدر خوانده مىتوانست عیال او را به ازدواج خودش در آورد.
محمد که نسبت به زینب خیلى احترام مىگذاشت او را به ازدواج پسرى که به او نیز همان قدر احترام قایل بود در آورد، چون نتیجه این ازدواج براى زید رضایتبخش نبود با همه مداخلهاى که پیغمبر در این باره نمود زید تصمیم به طلاق زینب گرفت.
پیغمبر خودش بهخوبى مىدانست که چون اصولا این وصلت بهوسیله او انجام گرفته است مورد توبیخ قرار خواهد گرفت. ولى پس از انجام طلاق، حضرت محمد از گریههاى زینب و بدبختى او متاثر شد، لهذا تصمیم گرفت از تنها وسیله اصلاحى که در دسترس دارد استفاده کند بنابراین پس از طلاق زید، خودش با زینب ازدواج کرد.
پیغمبر با اشکال به این اقدام تصمیم گرفت و مىدانست عربها که هنوز پاىبند رسم و عادت سابقشان بودند او را با انجام این عمل به بىعفتى متهم خواهند کرد، ولى حس شدید وظیفهشناسى بر این موانع غالب آمد و زینب عیال پیغمبر شد."[عذر تقصیر به پیشگاه محمد و قرآن، ترجمه سعیدى، صص ٣۵-٣٦.]
[↑] …
[↑] …
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط … برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]- زید پسر حارثه، ویکیپدیا، دانشنامۀ آزاد، برگرفته از: زندگی صحابه، محمود طریقی، مشهد، ۱۳۸۵
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]