- اسيد کيهانی
- يک ايده در دو بخش
- تکامل چيست؟
- پيش ساختگی موجودات
- آقرينش مسقل
- زمان کافی
- سن زمين
- استخوانهای قديمی
- دندان اژدها
- سنگوارهها (فسيلها) به ما چه میآموزند؟
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
[زیستشناسی] [تکامل]
چارلز داروين، در سال ۱۸۵۹ با تئوری انقلابی تکامل بوسيلهی گزينش طبيعی، جهان را بهشگفتی واداشت. هنوز پس از يکصدو پنجاه سال، اين تئوری، گرانبهاترين باورهای انسان را به چالش میطلبد.
کتاب تکامل به زبان ساده، کتابی ست که در آن پله به پله با ايدهی خطرناک داروين آشنا میشويد. اين کتاب با ديدی موشکافانه، و با استفاده از تازهترین يافتههای علمی، پرده از سوءتعبيرها و ناشناختههای علم تکامل در مورد گزينش طبيعی بر میدارد. تکامل بهزبان ساده، با بهرهگيری از نظريات انديشمندان بزرگی همچون: ريچارد داکينز، استيون پينکر دانيال دِِنت، همراه با بهترين و روشنترین نمونهها و مثالها، خواننده را با تازهترین کشفيات در زمينههای علمی مانند بومشناسی (عادت و طرز زندگی موجودات و رابطۀ آنها با محيط زيست)، ژنشناسی و اقليمشناسی آشنا میکند.
آيا حيات برای اولينبار، در ساير سيارات تکامل يافته است؟ مزايای سمس (توليد مثل) چيست؟ چرا والدين از فرزندان خود نگهداری میکنند؟ نصف بال، به چه درد يک پرنده میخورد؟ اينها پرسشهایست که نويسندهی کتاب ديلن اونس، با بهرهگيری از بافتههای نوين در زمينههای گوناگون علمی، از زوال دايناسورها تا گسترش ارگانيسمهای ديجيتالی در عصر حاظر، به آنها پاسخ میدهد. اين کتاب سادهترین و مناسبترین راهنما در مورد مهمترين اتفاقی است که در تاريخ علم افتاده است.
[↑] اسيد کيهانی
تئوری تکاملی، تمامی اين باورها را تهديد میکند. اين تئوری، هستهی مرکزی تمامی ادعاهای مذهبی را تحتالشعاع قرار میدهد. بهنظر میرسد که در اين تئوری برای خدا و روح و حياتِ پس از مرگ، هيچگونه جايگاهی وجود ندارد و میگويد ما هم يک نوع حيوان از حيوانات ديگر هستيم.
دانيال دنت فيلسوف آمريکايی (متولد ۱۹۴۲) تئوری تکاملی را بهمثابه "اسيد کيهانی" شرح داده است.
- تا بهحال اسيد کيهانی را شنيدهاید؟ زمانی من و همکلاسیهايم مجذوب اين رويا بوديم ...
- اسيد کيهانی، چنان مايع خورندهای است که هر چيزی را در خود حل میکند. تئوری تکاملی نيز، درست مثل اسيد کيهانی، هر باور مذهبی رايج را در خود میخورد. بههمين خاطر است که دِنيت آن را "ايدهی خطرناک داروين" میخواند.
[↑] يک ايده در دو بخش
ايدهی خطرناک داروين در دو بخش است: تئوری تکاملی و تئوری گزينشِ طبيعی. ما بهنوبت بههر يک از اين دو تئوری خواهيم پرداخت و پس از آن بههم ديگرشان مربوط خواهيم کرد. خطر فقط زمانی احساس میشود که اين دو تئوری بههم متصل میشوند. ما با تئوری تکاملی شروع خواهيم کرد.
[↑] تکامل چيست؟
تئوری تکاملی میگويد که گونهها تغيير پذيرند. يک نوع (موجود) میتواند بهنوع ديگری تبديل شود. بنا بر نظريهی تکاملی، نياکان ما انسانها، بهصورت انسانهای امروزی نبودهاند. نهايتاً میتوان گفت که هر موجودی در کرهی زمين از يک ريشهی مشترک میباشد. درست بسان شاخههای يک درخت که از يک تنهی مشترک منشعب میشوند. شايد شايد اين چيز عجيبی نباشد، ولی مردم مغرب زمين، هزاران سال بر اين باور بودند که موجودات، از پيش ساخته و پرداخته شده و غير قابل تغيير میباشند. بههمين خاطر بود که اين خبر جيد و تکاندهنده، ضربهی بزرگی بر پيکر باورهای مذهبی فرود میآورد و اذعان میداشت که اساس اين باورها بر پايه چيزی جز دروغ نيست.
[↑] پيش ساختگی موجودات
نظريهی [پیش] ساختگی و غير قابل تغيير بودن گونهها، مربوط بهزمان دانشمند و فيلسوف بزرگ يونانی ارسطو (۳۸۴-۳۲۲ پيش از ميلاد) میباشد. باورها و اعتقادات او مبتنی بر مشاهدات عينی وی بود. او میگفت: شما هرگز نمیتوانيد شاهد اين باشيد که ميمونی انسان بزايد. آيا میتوانيد؟ ميمون، ميمون میزايد و انسان انسان. بنابراين، ارسطو بهطور غير منطقی نتيجه گرفت که يک گونه نمیتواند به گونهی ديگری تبديل شود. ميمون هميشه ميمون است و انسانها هميشه انسان بودهاند.
[↑] آقرينش مسقل
قرنها بود که طلاب مسيحی، نظريهی پيش ساختگی ارسطو را پذيرفته بودند. آنها بر اين باور بودند که خداوند در روز آفرينش، هر موجودی را بهطور جداگانه و مستقل آفريده است و تمامی گونهها از روز ازل تا به کنون بههمان شکل باقی ماندهاند. آنها باور داشتند که داستان سفرِ پيدايش در انجيل، حقيقت محض است.
"و اکنون تمام موجودات، از چرندهی در زمين گرفته تا پرندهی در هوا، از گلِ زمين سرشته شده، به امر خداوند نزد آدم آمدند تا که آدم ايشان را چه نام بگذارد. نامی که امروز بر جانوران است، همانیست که آدم بر ايشان بنهاده است." (سفرِ آفريش ۱۹-۲)
[↑] زمان کافی
بالاخره در قرن هجدهم، گروهی مسئلهی پيش ساخته نبودن گونهها را مطرح کردند. آنها متوجه شدند که شايد تغيير در گونهها تدريجی باشد. يک ميمون نمیتواند يک انسان بزايد. ولی میتواند فرزندی بزايد که کمی شبيه به انسان باشد، و آن فرزند نيز میتواند از خود فرزندی توليد کند که کمی بيشتر از خود شبيه يه انسان باشد. اين سلسله مراتبِ کوتاه، در مدت زمان کافی میتواند از يک نيای ميمونی يک انسان بسازد. زمان کافی. اين نکتهی بسيار حساسی بود. و همين نکته بود که کليسا با آن به مخالفت بر میخاست. حتی اگر بهطور نظری امکانپذير باشد يک گونه، طی مراحل و سلسله مراتب ِ کوچک بتواند به گونهی ديگری تبديل شود، مستلزم مدت زمانی بسيار طولانی است که ميمونها تبديل به انسان شوند. حال بماند مسئلهی اينکه تمامی حيات در روی زمين از يک ريشهی مشترک هستند. بنابر ادعای کليسا سنِ دنيا برای اين تحول قد نمیدهد.
[↑] سن زمين
وقتی که کشيش آشر (۱۶۵۶-۱۵۸۱) سن تمامی شخصيتهای مندرج در انجيل[۱] (مانند آدم و نوح و ...) را جمع زد به اين نتيجه رسيد که دنيا بايستی ۴۰۰۴ سال قبل از ميلاد مسيح خلق شده باشد. اگر حرف کليسا عملا درست باشد، سن زمين نمیتواند بيشتر از ۶۰۰۰ سال باشد. ولی اين زمانِ کوتاه برای امر تکامل کافی نيست. ولی در قرن نوردهم، زمينشناسان دريافته بودند که سن زمين خيلی بيشتر از اينهاست. شيارهايی که رودخانهها بر اثر فرسايش در دل کوهها بهوجود آورده بودند، بهخوبی نمايان بود و هزاران سال طول میکشيد که رودخانهای بتواند چنين رخنهای در دل سنگ بکند.
امروزه انبوهی از مدارک علمی، حقانيت گفتههای اين پيشکسوتان زمينشناسی را تاييد میکند. سن دنيا به مراتب يک میليونبار بيشتر از آنست که آشر فکر میکرد. بر حسب تخمينات امروزی، سن زمين ۵/۴ ميليارد سال است و امر تکامل به آسانی در اين زمانِ کافی تحققپذير است.
[↑] استخوانهای قديمی
پس تکامل صورت گرفته است. برای اينکه تمام گونهها امروزه توانسته باشند تحت سلسله مراتب و مراحل تدريجی از يک ريشهی مشترک بهوجود آمده باشند، زمانِ کافی موجود بوده است. با اين وجود، دانستن اينکه تکامل میتواند وجود داشته باشد کافی نيست. ما میخواهيم بدانيم که آيا تکامل واقعا صورت پذيرفته است يا خير. اينجاست که سنگوارهها (فسبلها) وارد داستان میشوند. در سال ۸۱۱، مری اَنينگ، اسکلت يک سوسمار دريای را در خرسنگهای نزديک صخرههای آهکی دُرسِت پيدا کرد که ما بين ۵ تا ۱۲۰ ميليون سال پيش میزيسته است. هزاران سال است که مردم اتخواههای قديمی را در سنگها پيدا میکنند. بعضی از اين استخوانها متعلق به حيواناتی است که دور و بر خودمان میبينيم. ولی بعضی ديگر متعلق به حيواناتی هستند که هيچگونه شباهتی بهحيوانات امروزی ندارند.
[↑] دندان اژدها
برای نمونه، سنگوارههايی از دندانهای بسيار بزرگ پيدا شد که نمیتوانستند متعلق به حيواناتی باشند که امروزه وجود دارند. پس اينها از کجا آمدهاند؟ شايد اصلا اين دندانهای عظيم سنگوارهای متعلق به يک اژدها باشند. شايد اصلا زمانی زمين پر از حيوانات عجيب و غريبی بوده که امروزه ديگر نيستند.
[↑] سنگوارهها (فسيلها) به ما چه میآموزند؟
وجود يک سنگواره عجيب و غريب نمیتواند به تنهائی مدرکی باشد که بتوان با آن بر عليه نظريهی پيش ساختهگی گونهها برخاست. با تکيه بر اين نکته که گونهها تغيير پذير نيستند نيز میتوان پذيرفت که اصلا نسل بعضی از گونهها بهکلی منقرض شده باشد. ولی وقتی که سنگوارههای مختلفی را مورد مقايسه قرار میدهيم خيلی زود و آشکارا مشاهده میکنينم که طرحی در آنها وجود دارد. بسياری از سنگوارهها را میتوان بهطور زنجيرهای سامان داد که باسنگوارههای قبل و بعد از خودشان همشکل و همطرح باشند. بهاين ترتيب وقتی اولين سنگوارهی زنجير را با آخرين سنگواره زنجير مقايسه کنيم تفاوت زيادی میبينيم. تنها توجيه منطقی اين طرح اين میتواند باشد: تمام اين گونههای سنگوارهای بههم مربوط اند.[٢]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدی خراسانی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- انجیل نام تنها بخش عهد جدید کتاب مقدس است. بنابراین، درست آن است که در این عبارت، کتاب مقدس یا نوشتههای مقدس گفته شود.
[۲]- ديوان اونس، تکامل بهزبان ساده، ترجمۀ ناصر امير اسکندری؛ سایت اينترنتی انجمن بیخدایان
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ سایت اينترنتی انجمن بیخدایان
[برگشت به بالا]