سفر پيدايش
قائن و هابیل
(ترجمۀ تفسیری)
فهرست مندرجات
- قائن و هابیل (ترجمۀ تفسیری)
- قائن و هابیل (ترجمۀ قدیمی)
- راهنمای کتاب مقدس
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
باب ۴
۱ حوّا از آدم حامله شده، پسری زایید. آنگاه حوّا گفت: «به كمك خداوند مردی حاصل نمودم.» پس نام او را قائن (یعنی «حاصل شده») گذاشت. ٢ حوّا بار دیگر حامله شده، پسری زایید و نام او را هابیل گذاشت.
هابیل به گلهداری پرداخت و قائن به كشاورزی مشغول شد. ۳ پس از مدتی، قائن هدیهای از حاصلِ زمینِ خود را بهحضور خداوند آورد. ۴ هابیل نیز چند رأس از نخستزادگان گله خود را ذبح كرد و بهترین قسمت گوشت آنها را به خداوند تقدیم نمود. خداوند هابیل و هدیهاش را پذیرفت، ۵ اما قائن و هدیهاش را قبول نكرد. پس قائن بر آشفت و از شدت خشم سرش را به زیر افكند.
٦ خداوند از قائن پرسید: «چرا خشمگین شدهای و سرت را به زیر افكندهای؟ ٧ اگر درست عمل میكردی، آیا مقبول نمیشدی؟ اما چون چنین نكردی، گناه در كمین توست و میخواهد بر تو مسلط شود؛ ولی تو بر آن چیره شو!»
٨ روزی قائن از برادرش هابیل خواست كه با او به صحرا برود. هنگامیكه آنها در صحرا بودند، ناگهان قائن به برادرش حمله كرد و او را كشت.
۹ آنگاه خداوند از قائن پرسید: «برادرت هابیل كجاست؟»
قائن جواب داد: «از كجا بدانم؟ مگر من نگهبان برادرم هستم؟»
۱٠ خداوند فرمود: «این چه كاری بود كه كردی؟ خـون بـرادرت از زمیـن نـزد من فریـاد برمـیآورد. ۱۱ اكنون ملعون هستی و از زمینی كه با خون برادرت آن را رنگین كردهای، طرد خواهی شد. ۱٢ از این پس، هر چه كار كنی، دیگر زمین محصول خود را آنچنان كه باید، به تو نخواهد داد، و تو در جهان آواره و پریشان خواهی بود.»
۱۳ قائن گفت: «مجازات من سنگینتر از آن است كه بتوانم تحمل كنم. ۱۴ امروز مرا از این سرزمین و از حضور خودت میرانی و مرا در جهان آواره و پریشان میگردانی، پس هر كه مرا ببیند مرا خواهد كُشت.»
۱۵ خداوند جواب داد: «چنین نخواهد شد؛ زیرا هر كه تو را بكشد، مجازاتش هفت برابر شدیدتر از مجازات تو خواهد بود.» سپس خداوند نشانی بر قائن گذاشت تا اگر كسی بـا او برخورد كنـد، او را نكشد. ۱٦ آنگاه قائن از حضور خداوند بیرون رفت و در زمین نُود (یعنی «سرگردانی») در سمت شرقی عدن ساكن شد.
۱٧ چندی بعد همسر قائن حامله شده، پسری بهدنیا آورد و او را خَنوخ نامیدند. در آن موقع قائن سرگرم ساختن شهری بود، پس نام پسرش خنوخ را بر آن شهر گذاشت.
۱٨ خنوخ پدر عیراد، عیراد پدر محویائیل، محویائیل پدر متوشائیل و متوشائیل پدر لِمك بود. ۱۹ لِمك دو زن بهنامهای عاده و ظله گرفت. ٢٠ عاده پسری زایید و اسم او را یابال گذاشتند. او كسی بود كه خیمهنشینی و گلهداری را رواج داد. ٢۱ برادرش یوبال اولین موسیقیدان و مخترع چنگ و نی بود. ٢٢ ظله، زنِ دیگر لمك هم پسری زایید كه او را توبل قائن نامیدند. او كسی بود كه كار ساختن آلات آهنی و مسـی را شروع كرد. خواهر توبل قائن، نَعمه نام داشت.
٢۳ روزی لمك به همسران خود، عاده و ظله، گفت: «ای زنان به من گوش كنید. جوانی را كه مرا مجروح كرده بود، كُشتم. ٢۴ اگر قرار است مجازات كسی كه قائن را بكشد، هفت برابر مجازات قائن باشد، پس مجازات كسی هم كه بخواهد مرا بكشد، هفتاد و هفت برابر خواهد بود.»
٢۵ پس از آن، آدم و حوّا صاحب پسر دیگری شدند. حوّا گفت: «خدا بهجای هابیل كه بدست برادرش قائن كشته شده بود، پسری دیگر به من عطا كرد.» پس نام او را شیث (یعنی «عطا شده») گذاشت.
٢٦ چون شیث بزرگ شد، برایش فرزندی بهدنیا آمد كه او را انوش نام نهادند. در زمان انوش بود كه مردم شروع به عبادت خداوند نمودند.[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين باب برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بر اساس ترجمۀ تفسیری کتاب مقدس بازنویسی شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- ترجمۀ تفسیری کتاب مقدس، باب چهارم
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ ترجمۀ تفسیری کتاب مقدس، انجمن بینالمللی کتاب مقدس، چاپ سوم - ٢٠٠٢ میلادی