فهرست مندرجاتدایره؛ نماد دینی
در تمدنهای بینالنهرین، ایران، آیین بودایی هند و چین
- مقدمه
- دایره در هنر بینالنهرین و ایران
- تجلی دایره در هنر دینی ایران
- دایره در هنر دینی هند و سنت بودایی
- دایره در هنر بودایی چین
- نتیجهگیری
- يادداشتها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
[قبل] [بعد]
[↑] مقدمه
در جهان باستان، اعتقادات دینی و اسطورهای سر منشأ بسیاری حرکتهای انسانی بود. درون و ذات هر پدیدهای که رخ میداد بهنوعی به اسطوره و دین پیوند میخورد و هنر بهترین وسیله برای نمایش این تفکر دینی و اسطورهای بود.
در هنر باستانی، برخی نقشها و نمادها صرفاً تصویر نبودند بلکه نماد یک عقیده و سمبل دینی بودند. از میان این نشانههای دینی میتوان بهدایره اشاره کرد. دایره در جهان باستان از جمله بینالنهرین، ایران، مصر، هند و تمدنهای بودایی مذهب نقش مهمی را بهعنوان سمبل دینی بهعهده گرفته است.
حضور دایره در ابتدا در ادیان خدا - خورشید، از بینالنهرین شروع شد و به ایران رفت. دایره نماد خدای خورشید بود ولی بعدها بهعنوان نماد دینی و عقیدتی به مصر و چین و هند و... رفت و نقشهای متعددی بهخود گرفت.
«دایره و مرکز از جمله رمزهای اساسی محسوب میشوند. درخت زندگی و مار، در زمانی اساطیری و در بهشت روی زمین که مستدیر توصیف شده، نشانهها و نگاهبانان مرکز بودند. در غالب تمدنها، ابدیت بهشکل دایره و چرخ و اروبوروس، ماری که دمش را گاز گرفته تصویر میشود. شکل مدور نمودار یکی از مهمترین جهات زندگی یعنی وحدت و کلیت و شکفتگی و کمال است. انسان غالباً در درون دایرهای که نشانگر تناسبات پیکر است تصویر شده است. در بسیاری سنن، به این شکل بسته که انسان را در برگرفته؛ محافظت میکند، کار ویژهای جادویی منسوب شده است.»[۱]
در تمامی ادیان و اساطیری که خورشید نقش مهمی در آنها ایفا میکند شکل خورشید بهتدریج تبدیل بهدایره شده و بهعنوان نماد خورشید در هنرهای دینی آنان مطرح شده است.
«خورشید غالباً در مرکز کیهان تصویر شده است و نشانهی عقل عالم بهشمار رفته است آن چنان که قلب آدمی مقر بعضی قوای وی محسوب میشود. خورشید بهعنوان قلب جهان و چشم عالم، گاه در مرکز چرخ فلک البروج میدرخشد و نیز یکی از صور درخت جهان است که در این نقش پرتوهایش درخت زندگی بهشمار میروند»[٢]
در این تحقیق به بررسی تطبیقی دایره در اعتقادات مذهبی بینالنهرین، ایران، هند و نیز جهان بودایی مانند چین پرداخته میشود، بهاهمیت دایره در هنر مذهبی جهان باستان توجه شود.
[↑] دایره در هنر بینالنهرین و ایران
در تمدن بینالنهرین، آشور( آسور) خدای بزرگ و محافظ کشور آشور است. قرص بالدار او را احاطه کرده است و کمانی بر ضد دشمنان دارد. وی حامی جنگ و سپاه کشور خود است.[٣]
در کهنترین تصاویر خورشید- خدایان، هالهی تقدس ظاهر میشود که بهشکل قرص است. هاله یا بهصورت قرص ساده یا پرتوهای نوری در میآید که از سر آنها ساطع است.[۴]
دایره و چرخ همواره بر یکدیگر دلالت کردهاند و همراه هم بوده و گاه بهیکدیگر تبدیل شدهاند. اولین چرخهایی که در تاریخ نشانی از آنها یافت شده چرخهای ارابه ای است مخصوص حمل اموات که کاتبی سومری در ۳۵۰۰ ق.م آن را تصویر کرده است.[۵]
صلیب با چهار بازوی مساوی – که ابتدا دایره بود و- درون یک دایره محاط شده است، چهار جهت اصلی آن در بینالنهرین نماد چهار جهت اصلی طبیعت و بادهای باران زاست که نماد خدایان آسمان، آب و هوا است و نیز نماد شمش (Shamash) و آنو (Anu) خدای آسمان است[٦].
صلیب با بازوی مساوی نماد خدای آسمان بینالنهرین |
دایره نماد خدای خورشید شمش |
دایره نماد شمش خدای خورشید بینالنهرین است. دایرهای بهصورت ستاره چهار پر با چهار شعله یا پرتو که درون یک دایره واقع شدهاند.[٧]
شاه بابل در حال قربانی کردن برای الهه خورشید
یکی دیگر از نمادها و سمبلها که بر دایره دلالت میکند، گردونه تندروی است که با اسب کشیده میشود؛ متعلق بهمهاجمان آریایی که در پیروزی نظامی آنها جنبهای قاطع داشت و بعدها در قصر آشور بانیپال دوم ظاهر شد. گردونه نظامی نماد پیروزی و اسب نماد نیروی خورشید بود. گردونه نیز وسیله انتقال بسیاری از خورشید- خدایان مانند ایشتار الهه جنگ بینالنهرین که همواره سوار بر گردونه بهتصویر در آمده است.[٨]
مار بهمنزله علامتی از مدار ماه که بهصورت دایرهای چنبر زده است. از نمادهای کیهانی بینالنهرین | چرخ گردونه در بینالنهرین که کاملاً بر دایره دلالت میکند |
همچنین در بینالنهرین نمادهای دیگری ظاهر شده که کاملا دایرهای شکل است و آن گروهی از خدایان(هفت عدد) بینالنهرین بدون نام که برای اولین بار بهروی مهرهای استوانهای شکل بابل کهن و بعدها بهروی سنگهای تعیین مرزی و ستونهای یادمانی ظاهر شده و شکل آنها هفت قرص یا هفت نیمکره بود که آنها در دو ردیف یا بهشکل آذینهای گلسرخی تعبیه میکردند. آن هفت خدا را با هفت ستاره پروین یکی میدانستند و بعدها بهصورت مجمعالکواکب درآوردند. در اصل بهصورت هفت ریگ بودند که آنها را برای قرعهکشی و نیز برای فالگیری بهکار میبردند و از آن جاست که این ریگها، جنبه تقدس یافتند. این هفت نماد به »Sibittithe seven« مشهورند.[۹]
سیبیتی، هفت نماد دایرهای مقدس در بینالنهرین |
در هر صورت بسیاری از نمادهای مقدس که در بینالنهرین ظهور کردند، بعدها در ایران نفوذ کرده و از آن طریق بههند و در آیین بودا راه یافتند؛ و بهصورت نمادهای ثابت بودایی در آمدند؛ مانند چرخ.
[↑] تجلی دایره در هنر دینی ایران
در ایران همچون بینالنهرین، توجه بهخورشید و خدایان خورشید مورد توجه بود. در آیین مهر و بعدها در آیین زرتشت، مهر(میترا) خدای- خورشید و نماینده خورشید بود.[۱٠]
دایره بهعنوان یک نماد مقدس، در ابتدا در دوران باستان در سفالهای شوش ظاهر شد که در ابتدا دایرهای با صلیبهایی با بازوهای مساوی بود و ظاهرا این نقش از بینالنهرین وارد ایران شد.
نمونه از نقوش سنتی ایران بهروی سفالهای شوش که دایره در آن بهخوبی نمایش داده شده است.
نقوش روی سفال شوش ۸-۵ قبل از میلاد. نقوش سفالینههای شوش در ایران که فرم دایرهای در آنها کاملاً دیده میشود. این نقوش با شکل مدور بدنه کاملاً هماهنگی دارد.
در ایران، میترا و اهورامزدا که خدایان خورشید بودند با دایرهای دور سر آنها نمایش داده میشدند. این دایرهها بعدها بهصورت هالهی تقدس بههنر و آیین بودایی راه پیدا میکند.[۱۱]
گردونه که در هنر بینالنهرین برای اولین بار ظاهر میشود و نماد ایشتار بود، در هنر ایرانی نماد خدای خورشید، میترا بود.[۱٢]
در ایران اصطلاحی ظاهر میشود بهنام فر که در هنر ایران بهصورت نمادهایی دایرهای شکل تجلی میکند. فر نیرویی است که از جانب خدا بهافرادی برگزیده اعطا و آنان را در هر موضع و مقامی بهبرتری و سروری میرساند. حلقه و چرخ در هنر ساسانی ظاهر میشود که از تجلیات فر است؛ برگرفته از صورت ظاهر خورشید و گردش آسمان و چرخ زمان؛ که متأثر از تلقی دورانی از زمان و گردش آن در آیین زرتشتی است.[۱٣]
نمونههای آثار هنری ساسانی که به دایره و مفاهیم رمزی بودن آن اشاره میکند.
همچنین بهدلیل جنبه تقدس که دایره داشته است در کلاههای شاهان ساسانی بهشکلهای مختلفی ظاهر شده است. شاهان ساسانی همگی معتقد به دین زرتشت و حامی دین بودهاند؛ بنابرین جای تعجبی ندارد که رسماً و عملاً بهشکلهای مختلفی اعتقادات خود را به رخ میکشیدند.
نمونههایی از کلاهها و تاجهای شاهان ساسانی که نماد دایره در آن بهخوبی دیده میشود
[↑] دایره در هنر دینی هند و سنت بودایی
دایره در هنر هند، ابتدا بهصورت هالهی تقدس ظاهر شد. این سنت ابتدا در ایران و دور سر اهورامزدا شروع شد و بههند رفت. کهنترین هالهی تقدس مربوط بهخدایان هند و سدههای دوم تا چهارم میلادی است.
هالهی تقدس در هند بهصورت دایرهای ساده یا گل نیلوفر در نهایت شکوفندگی است. هالهی تقدس در هنر بودایی هند بهصورت هاله و شعلههای متصاعد از بدن بهشکلهای مختلف بهصورت یکی از جنبههای مختلف بودا و بعضی بودهی ستوها و کشی تی گادبها و آدهاتها در آمد و این امر در جایی بود که هنر بودایی نفوذ کرد.[۱۴]
در شمایلنگاری هندویی، هالهی تقدس در سانسکریت بهصورت »Shirash-Chakra« برای همه خدایان آمده است.[۱۵]
بهطور کلی در هنر هند دایره نماد زمان و نماد حرکت پیوسته و مدور آسمان است که با الوهیت مرتبط است.[۱٦]
نمادهای دیگر دایره چرخ است، در سنت هندوئیسم تصویر خورشید غالباً با چرخ همراه است زیرا هر دو علامات مدوری هستند که نمایشگر جهانند. معبد خورشیدی »Koarak« در نزدیکی سواحل شمالی یکی از نمونههای این رمزپردازی است. در این معبد گردونهی سنگی عظیمی است که سوریا(خدا-خورشید) ایستاده با گل لوتوس در هر دو دست آنرا میراند.
نمودهایی از تصویر گردونه کیهانی با چرخهای رستگاری که محور آنها گویی زمین را بهآسمان پیوندی میدهند از هند در قرن ۱۳ میلادی در دست است. رایجترین آنها چرخ هشت پره است که نماد کیهانشناسی و جهات اصلی و میانی است. پرتوهای خورشید، شبیه پرههای چرخ است که محورش نمایشگر مبدأ و اصل و دورش با پرههای متصل بهمحور، تجلی این مبدأ است. لغات »Rais« (پره چرخ) و »Rayons« (شعاع) هم دربارهی چرخ و هم دربارهی خورشید بهکار میرود.[۱٧]
در هند بهچرخ بهزبان سانسکریتی »Chakra« یا «چکرا» گفته میشود که در آغاز نماد چرخش سال و وابسته بهخورشید بود و ویشنو آن را میچرخاند. بعدها بودا نقش ویشنو را بهعهده گرفت و به چکرا واریتن (Chakravaritin) بهمعنای کسی که چرخ را میچرخاند یا کسی که بر جهان حکمرانی میکند ملقب شد. چرخ در ابتدا نماد بودا بود و بعدها نماد تعلیمات بودا شد. یعنی چرخ اصول یا چرخ قانون »Dharma-Chakra«. چرخ و گل نیلوفر بههم کاملاً مربوطند و هر دو نمادهای خورشید بودند. گل نیلوفر هم در آیین بودایی نماد چرخ و گلبرگهای آن پرههای چرخ بودند. چرخ یکی از نمادهای پای بودا است.[۱٨]
در هنر دینی هند، خدا-خورشید سوریا بهوسیله گردونه سوار بر آن منقل میشد. گردونه بزرگ شیوا توسط دیگر خدایان ساخته شد. وی بهاتفاق برهما، گردونه ران خود شهر سهگانه دیوان را ویران ساخت.[۱۹]
در هند دایره نماد خورشید بود. پرستش خورشید در میان اقوام هند و اروپایی شمالی در ریگ ودا مشاهده میشود که پنج خدا-خورشید برتر آیین هندو شد. سوریا قرص خورشید یا شکوفه نیلوفر خورشیدی داشت.[٢٠]
بهطور کلی نماد جهان در نزد هندوها یا بوداییان، ماندالاست که به سانسکریت دایرهای است. مطابق باور هندوها انسان دارای طبیعتی خدایی است ولی او از این حقیقت آگاهی ندارد. روح آدمی در زمانهای بسیار دور اسیر تن شده و نجات انسان فقط از طریق تکامل است که برای اکثریت انسانها در یک زندگی نمیتواند صورت بگیرد. پس روح آدمی در چرخهی زندگی و مرگ اسیر است تا اینکه از طریق تکامل و خودشناسی از این وادی پر رنج و وحشت خود را برهاند.[٢۱]
نمونهای از ماندالاهای هندی
نمونهای از نمادهای دایرهای هندی که بهصورت چرخ ظاهر شده و نماد بودا است
در هنر هند، ماندالا بهعنوان نمادهای معنوی مطرح شدهاند که برخی دایرههای ساده و پیچیدهاند. در یانتراها(نوعی ماندالا) در داخل یک دایره، برخی از خطوط و سطوح هندسی کشیده شده است. دریانترا مجموعهای از اشکال دایره، مربع و مثلث نشان داده شده است که در آن ماندالا، مرکز دایره بهصورت نقطهای مشخص شده است.[٢٢]
در اینجا نمونهای از این یانتراها را میتوانید ببینید:
نمونهای از یانتراهای هندی-بودایی
در آیین بودایی هند، یانتراهای مهمی مانند اوم، آجنا، ساهاسرارا و آناهاتا وجود دارد.[٢٣]
یانتراها در آیین بودایی وسیله تمرکز بودهاند، سادهترین آنها بهشکل دایرهای است که در آن چهار کلمه(عناصر طبیعی) دیده میشود که بهوسیلهی آن تمرکز صورت میگرفته است.[٢۴]
یک یانترای ساده بودایی برای تمرکز
چاکرای آناهاتا |
یانترای آناهاتا |
یک یانترای پیچیده از فرهنگ کالی بهنام آوارنا یا اطراف، که اعداد ۱۵-۱ در اطراف مثلثها بهخدایان کالی، کاپالینی، کولا... اختصاص دارد. گلبرگهای هشتتایی که در اطراف دایره چاکرای آناهاتا بهصورت یک لوتوس دوازده پر تصور میشود که بر روی هر یک از گلبرگها بهزبان سانسکریت مانترایی مانند(کام، خام، گام، گهام، نام، جام و...) نگاشته شده در مرکز آن دو مثلث درهم فرو رفته قرار گرفته که این نماد آریایی توسط یهودیان سامی بهنا حق اقتباس شده است.[٢۵]
ساهاسرارا |
ساهاسرارا بالاترین مرکز روحی است که بهصورتی سمبولیک آستانه قلمرو روح و روان را مشخص میکند. تمام چاکراهای دیگر در این مرکز انرژی ادغام شده و بهشکل لوتوسی با هزاران گلبرگ بهرنگ قرمز تجسم شده است. بر روی گلبرگهای آن تمام مانتراهای بهزبان سانسکریت نقش بسته و نمای گنبدی را دارد که از فرط عظمت تا بینهایت گسترده شده است.[٢٦]
یانترای آجنا
چاکرای آجنا بهصورت یک لوتوس بهرنگ آبی نقرهای است که دارای دو گلبرگ است که بهروی آنها مانتراهای هام و کشام نگاشته شده است. در مرکز آن بذر درخشان مانترای اوم بهرنگ زرد روشن بهچشم میخورد که با خطوط قرمزی تزیین شده است.[٢٧]
چاکرای آجنا
در آیین هندوان هم با اوم که ذکری بسیار متبرک و متعالی است از پروردگار جهان یاد میشود. همانطوری که مسلمانان با خوشنویسی کلمات هو و حق را مینگارند در تصویر بالا یک هنرمند هندی مانترا یا ذکر اوم را که سمبلی از خداوند متعال است، خوشنگاری کرده است.[٢٨]
[↑] دایره در هنر بودایی چین
در هنر بودایی چینی، چرخ قانون یکی از چند نمادی است که برای نشان دادن ساکیامونی در قدیمیترین و غیرتمثیلیترین صورتش بهکار میرفت که در آغاز یک قرص خورشید بود.[٢۹]
خورشید در چین تجسم اصل نرینگی یعنی یانگ و نماد امپراطور بود. خورشید یکی از دوازده زینت بر روی لباس امپراطور چین بود.[٣٠]
یک جنبه متفاوت اصول بودایی چرخ زندگی است که نماد دایرههای بیپایان تولد مجدد است. این دایره در نقاشی تبتی بهصورت چرخ با شش پره نمایش داده میشد.[٣۱]
چرخ در هنر بودایی چین یکی از هشت علامت فرخندگی نزد بوداییان است.[٣٢]
دوایر متحدالمرکز که در آثار مربوط بهمدت مذهب بودایی ذن غالبا بهچشم میخورد نمادی از آخرین مرحله تکامل درونی یا هماهنگی معنوی است. بهشت زمینی بهشکل دایره نمایانده شده است. تحول و تکامل مربع بهدایره در ماندالاها شبیه بهتکامل یافتن تبلور مکانی یا نیروانا بهمرحله نامعلوم بودن اصلیت است که در شرق همان عبور از زمین و رفتن بهآسمان است. دایره با حرکت پویای خود نمایانگر تغییرات زمینی است.[٣٣]
نماد جهانگرایی چینی. در مرکز طرح دو نماد یین و یانگ بهمعنای همواره یکی در میان دیگری است. |
دایره در هنر بودایی بهصورت دیسک تسا چاکرا ظاهر شده است |
در هنر جهان باستان دایره یک سمبل دینی است و نقش مهمی داشته است و این اهمیت بعدها بههنر و اساطیر مدرن هم کشیده شده و تا بهامروز دایره در هنر ما مطرح و مورد توجه هنرمندان زیادی است.
[↑] نتیجهگیری
با بررسی تمدنهای بینالنهرین، ایران، چین و هند بهاین نتیجه رسیدیم که در تطبیق نمونههایی از نمادهای دینی بهوجه مشترکی میتوان دست پیدا نمود و آن هم نقشی که دایره بهعنوان نماد دینی در ادیان باستانی این ملل بازی میکند. نقشی که دایره در هنر دینی این ملل باستانی بازی میکند بهحدی است که بعدها در آیینها و سنتهایی که در این ملتها حاکم شدند باز هم دایره نقشهای جدیدی را در نمادهای دینی آنها ایفا میکند و نقش آن بههیچوجه کمرنگ نمیشود.
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی بازنویسی شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- مونیک دوبوکور، ۱۳۷٦، ص ۷۷
[٢]- مونیک دوبوکور، ۱۳۷٦، ص ۸٦
[٣]- جیمز هال، ص ۳۲۷
[۴]- جیمز هال، ص ۲۲۱
[۵]- مونیک دوبوکور، ۱۳۷٦، ص ۸۷
[٦]- جیمز هال، ص ۲۰۵
[٧]- جیمز هال، ص ۲۰۵
[٨]- جیمز هال ۱۸۰
[۹]- جیمز هال، ص ۲۱۲
[۱٠]- شناخت ادیان ۲، واحد تدریس کتب درسی قم، ۱۳۸۰، صص ۱۳-۱۲
[۱۱]- جیمز هال، ص ۳۲۷
[۱٢]- جیمز هال، ص ۱۸۰
[۱٣]- سعیده جعفری، ۱۳۸۱، صص ۱۴۹-۱۴۸
[۱۴]- جیمز هال، ص ۲۲۱
[۱۵]- جیمز هال، ص ۲۲۱
[۱٦]- آلفرد هوهنهگر، ۱۳۷٦، ص ۳۱
[۱٧]- مونیک دو بوکور، ۱۳۷٦، ص ۸۷
[۱٨]- جیمز هال، صص ۱۳۳ و ۱۳۴
[۱۹]- جیمز هال، ص ۱۸۰
[٢٠]- جیمز هال، ص ۲۰۵
[٢۱]- مهاریشی ماهش یوگی، ۱۳۷۱، ص ۱۱۸
[٢٢]- نائومی هامفری، ۱۳۷۱، صص ۱۲٦-۱۲۵
[٢٣]- مهاریشی ماهش یوگی، ۱۳۷۱
[٢۴]- نائومی هامفری، ۱۳۷۱، ص ۱۸۵
[٢۵]- مهاریشی ماهش یوگی، ۱۳۷۱، ص ۷۱
[٢٦]- مهاریشی ماهش یوگی، ۱۳۷۱، ص ۱۰۱
[٢٧]- مهاریشی ماهش یوگی، ۱۳۷۱، ص ۱۰٦
[٢٨]- مهاریشی ماهش یوگی، ۱۳۷۱، ص ۱٦
[٢۹]- جیمز هال، ص ۲۲۱
[٣٠]- جیمز هال، ص ۲۰٦
[٣۱]- جیمز هال، ص ۱۳۴
[٣٢]- جیمز هال، ص ۱۳۴
[٣٣]- آلفرد هوهنهگر، ۱۳۷٦، ص ۳۱
[↑] جُستارهای وابسته
□ 1 2 3
□
□
[↑] سرچشمهها
موسوینیا، زهره، دایره، نماد دینی در تمدنهای بینالنهرین، ایران، آیین بودایی هند و چین، کتاب ماه هنر، مرداد ۱۳٨٨ - شماره ۱۳۱، صص ۱٠٨-۱۱۳؛ برگرفته از منابع زیر:
□ جعفری، سعیده، مقاله فر و نمادهای آن در هنر ساسانی، ماهنامه کتاب ماه هنر، شماره۴٦-۴۵، ۱۳۸۱.
□ دو بوکور، مونیک، رمزهای زنده جان، ترجمۀ جلال ستاری، تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۳.
□ شناخت ادیان، واحد تدریس کتب درسی قم، سازمان حوزهها و مدارس علمیه خارج از کشور، جلد دوم، ۱۳۸۰.
□ مهاریشی ماهش یوگی، مدی تیشن (عرفان کهن)، ترجمۀ دکتر رضا جمالیان، تهران: نشر مترجم، ۱۳۷۱.
□ نائومی همفری، مدی تیشن (طریقت باطنی)، ترجمۀ دکتر رضا جمالیان، تهران: نشر مترجم، ۱۳۷۱.
□ هال، جیمز، فرهنگ نگارهای نمادها، ترجمۀ رقیه بهزادی، فرهنگ معاصر، ۱ فروردین ۱۳۹٠
□ هوهنهگر، آلفرد، نمادها و نشانهها، ترجمۀ علی صلحجو، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، ۱۳۷٦.