فهرست مندرجاتتکامل انسان
ريشهها
[قبل] [بعد]
«ريشهها» نمايشگاهى است كه موضوعش چگونگى تكامل و پيدايش انسان است. هنگامیكه وارد موزه راين در شهر بن آلمان يعنى محل اين نمايشگاه میشويم در برابر صحنهای قرار میگيريم كه نقل مكان قبايل گوناگون انسان اوليه از نقطهای به نقطه ديگر جهان، راههايى كه پشت سرگذاشته و چگونگى پخش شدنش بركره خاكى را بهصورت سه بعدى نشان میدهد. روى يك پرده سينمايى بزرگ نيز حركت و جابجايى ستارگان در دوره انسان نئاندرتال را میتوان دنبال كرد.
- «اهميت نمايشگاه ريشهها در اين است كه نشان میدهد ما انسانها همه به يكديگر تعلق داريم، كه ما يك خانواده بزرگ هستيم و مرزى ما را از هم جدا نمیكند. بلكه ما همه از يك ريشه بوجود آمدهايم، باهم اين جهان را میسازيم و به آن حيات میبخشيم.»
اينها سخنان «گابريلا اولسبرگ» مدير نمايشگاه است كه اين را هم اضافه میكند: «متاسفانه مردم آفريقا كه منشأ انسان امروزى از آنجاست هرگز يافتههايى كه در موزه راين به نمايش درآمده را نديدهاند و حتى تصورى هم از آنها ندارند. زيرا در آنجا امكاناتى كه براى به نمايش گذاشتن يافتههايى با اين قدمت لازم است وجود ندارد.»
[↑] انسان چگونه انسان شد؟
دكتر ميشائيل اشماودر باستانشناس و پژوهشگر تاريخ تكامل انسان:
- «ساز و كار تئورى داروين بر تنوع انواع پايهگذارى شده. مجموعهای از انواع (Individuum) كه اين امكان را داشت خود را تكثير كند و با محيط زيستش تطبيق دهد. در اين جاست كه گزينش رخ داد. آن نوع يا انواعى از موجودات كه توانايى انطباق با شرايط را داشتند تكامل يافتند، تغيير ژن دادند و اين تغيير را به نسل بعدى منتقل كردند. آندسته كه اين توانايى را نداشتند، زوال يافتند.»
او توضيح میدهد كه اين تكامل دو مرحله اصلى را پشتسر گذاشت كه هر دو در نتيجه تغييرات آب و هوايى زمين بهوجود آمدند. مرحله اول راه رفتن روى دوپا و تكامل اين نوع حركت بود كه ميليونها سال طول كشيد. مرحله دوم افزايش حجم مغز كه به انسان اين قدرت را داد به موجودى ابزارساز تبديل شود. وى میگويد:
- «براى انطباق با شرايط سخت زندهماندن در آن زمان بايد مغز رشد میكرد و قدرت تفكر به كمك انسان اوليه میآمد. انسان ابزارساز پديد آمد. موجودى كه قادر بود شكار كند و از خود در برابر حيوانات وحشى دفاع نمايد. اين روند به بزرگتر شدن بازهم بيشتر مغز انجاميد و اين آخرين قدمى بود كه انسان اوليه را به انسان مدرن تبديل كرد.
انسان مدرن در اروپا تاريخچهای ۴۰ هزار ساله دارد در حالیكه تكامل انسان امروزى كه منشأ آن به شرق آفريقا میرسد حدود ۲۰۰ هزار سال پيش صورت گرفته. اين موجود از قاره آفريقا بهسوى آسيا و اروپا حركت میكند. ۵۰ تا ۶۰ هزار سال پيش به استراليا و تقريباً ۴۰ هزار سال پيش به اروپا میرسد و جاى انسان نئاندرتال يعنی تنها نوع اروپايی انسان اوليه را میگيرد.»
البته تا امروز هنوز پروسه اين جايگزينی در تاريكى مانده و خود پروژه تحقيقاتى بينالمللى است. در بازبينى تاريخ تكامل انسان دانشمندان بسيارى از رشتههاى مختلف از سراسر دنيا بشكل مشترك مشغول بهكارند. تيمى مركب از ۱۹ انستيتو مختلف شامل پزشكان، متخصصان عمل ژنتيك، باستانشناسان، دانشمندان بيولوژى، انسانشناسى، دانشمندان تاريخ هنر بسيارى ديگر. دكتر اشماودر میگويد كه به همت اين دانشمندان بشر توانسته با آزمايش روى ايزوتوپها اين را كشف كند كه انسان نئاندرتال بهچه بيماریهايى مبتلا شده، از چه موادى تغذيه میكرده و غيره.
شايد براى شما هم اين سئوال باشد كه با وجود اينكه انسان امروزى از آفريقا میآيد اما چرا ساكنان اين قاره اكنون از جمله عقب ماندهترين ساكنان كره زمين هستند؟ پاسخ دكتر اشماودر اين است كه:
- «اين پروسه تكاملى است كه تنها به يكى دو هزار سال پيش برمیگردد. شايد حتى اينقدر هم طولانى نباشد. ما با تمدن پيشرفته آفريقا روبرو هستيم، هنگامیكه اروپا دوران قرون وسطا را میگذارند. اين چيزى است كه بهمفهوم واقعى آن با پديده استعمار قابل توضيح است. با سوءاستفاده از منابع غنى اين قاره. اگر ما به دوران پيش از اين رجوع كنيم، میبينيم كه در آنجا بسيار، بسيار زودتر از اروپا عصر مفرغ شروع شده. در آنزمان انسان اروپايى حتى تصورش را هم نمیكرد كه چنين چيزى وجود داشته باشد. آفريقا همواره مركز تمدنهاى پيشرفته بوده و تصوير فعلى ما از اين قاره تنها تحت تاثير تاريخ ۲۰۰ سال گذشته است.»
در نمايشگاه راين قديمیترين قطعه هنرى متعلق به حدود ۳۵ هزار سال پيش است كه يك مجسمه شير-انسان است و يك كله اسب. البته قديمیترين قطعه هنرى از آفريقا میآيد كه نشان میدهد هنر مجسمهسازى و جواهرسازى در آفريقا قدمتی ۹۰ هزار ساله دارد.
دو قطعه ياد شده نشان میدهد كه انسان از همان زمان شروع كرده به تعبير و تفسير محيط زندگيش. و تلاش كرده محيط زيست خود را در هنر بازتوليد كند. ميشائيل اشماودر:
- «بهعنوان مثال ما نقاشىهاى يافت شده در غارها را میشناسيم. و بايد بگوييم اگرچه اين نقاشىها بدوى هستند اما بههيچ عنوان بهمعناى عقب مانده نيستند بلكه واقعاً هنرىاند. و نشان میدهند كه انسان آن دوران با طبيعت خود را عميقاً درگير كرده و قادر به ايجاد آثار هنرى شده.»
در پايان، خانم اولسبرگ میافراید:
- «من به آنها میتوانم بگويم كه من در مقابل پردهای ايستادهام كه مسير حركت و گسترش حيات انسان در جهان را نشان میدهد. مسيرى كه از آفريقا شروع میشود و از خاورميانه به اروپا و بالاخره به آمريكا شمالی و جنوبى گذر میكند. اين براى نشان آن است كه انسان يك سمبل بقاست كه همواره موفق شده با سختترين خود را وقف دهد، از آن عبور كند و زندگى را بسازد.»[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدی خراسانی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- مريم انصاری، ريشهها، وبسایت دویچه وله فارسی: ٢۵ ژوئیه ٢٠٠٦
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ وبسایت دویچه وله فارسی