|
اسکار فن نیدرمایر
فهرست مندرجات
- زندگینامه
- هیأتِ اِعزامی آلمان به ایران و افغانستان
- آثار
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
خاورشناسان غربی مأموران آلمانی در افغانستان
اسکار فن نیدرمایر (به آلمانی: Oskar von Niedermayer؛ که از ۱۹۱٦ بهبعد Ritter von Niedermayer نامیده میشود[۱]) (زادهی ۱٨٨۵ م - درگذشتهی ۱۹۴٨ م)، استاد دانشگاه و ژنرال ماجراجوی آلمانی بود[٢] که گاه او را به قیاس لورنس عربستان که مأمور انگلیسی بود (درست مانند ویلهلم واسموس)، «لورنس آلمان» خواندهاند.[٣] او بین سالهای ۱۹۱۵-۱۹۱٦ میلادی، سعی در دامنزدن به مبارزات علیه سیاست بریتانیا در ترکیه عثمانی، ایران و افغانستان داشت. بهویژه، او در تلاش بود تا امیر حبیبالله خان را برای حمله به هند بریتانیایی ترغیب و تشویق کند.[۴]
▲ | زندگینامه |
اسکار فن نیدرمایر، در ٨ نوامبر ۱٨٨۵ میلادی، در یک خانوادهی بازرگان از مقامات رگنسبورگ[۵]، در شهر فرایزنگدر[٦] ایالت بایرن[٧] در کشور آلمان زاده شد[٨]. پدرش فردریک نیدرمایر[۹] و مادرش ا ِمه[۱٠] نام داشت. او، پس از پایان دورهی دبیرستان در شهر رگنسبورگ، در ۱۵ ژوئیه ۱۹٠۵، بهعنوان دانشجوی دانشکدهی افسری به هنگ دهم توپخانه ارتش باواریا[۱۱] (بایرن) در ارلانگن[۱٢] پیوست. سپس، زمانیکه به درجهی ستوانی در ارتش رسید، به تحصیل در رشتههای علوم طبیعی، زمینشناسی و فقهاللغه در دانشگاه ارلانگن پرداخت.[۱٣]
پس از آنکه او توسط جورج یعقوب، واژهشناس فرهنگهای سامی، به فراگیری زبانها مختلف تشویق شد، زبانهای انگلیسی و روسی را بهصورت روان و زبانهای ترکی، عربی و فارسی جدید را بهطور مناسب آموخت.[۱۴] سپس، او بهطور کامل به خدمت ارتش درآمد و خواستار دو سال مرخصی شد که طی آن بهیک سفر تحقیقاتی به ایران و هند سفر کند. هدف نیدرمایر در سفر به ایران مطالعات اسلامی بود و در حالی که ارتش مرخصی دو سالهای او را مورد بررسی قرار میداد، وی مقدمات سفر از طریق دریای خزر به تهران را فراهم میکرد.
نیدرمایر، در بهار ۱۹۱٣ میلادی، به استرآباد (گرگان کنونی) رسید و حدود ۵ ماه به گردآوری اطلاعات دربارهی مذهب شیعه پرداخت. در ماه مه همانسال، او سر پرسی سایکس (Sir Percy Sykes)، ژنرال نویسنده و جغرافیدان انگلیسی را در ایران ملاقات کرد. سایکس باور نداشت که نیدرمایر برای تحقیقات برای تحقیقات زمینشناسی و انسانشناسی به ایران آمده باشد. در این هنگام، نیدرمایر ابتدا به اصفهان و سپس به بوشهر رفت. در فوریه ۱۹۱۴، در آنجا او با ویلهلم واسموس (Wilhelm Wassmuss)، دیپلمات آلمانی دیدار کرد و در ماه اوت آن سال، واسموس او را بهعنوان سرپرست هیأت سیاسی-نظامی آلمانی جهت اعزام به افغانستان، به ماکس فون اُپنهایم (Max von Oppenheim) سفارش کرد.
اندکی قبل از شروع جنگ جهانی اول، در ماه مه ۱۹۱۴، نیدرمایر به اروپا بازگشت و در ۱۵ دسامبر ۱۹۱۴، در رأس یک هیأت سیاسی-نظامی آلمانی به افغانستان فرستاده شد تا به راهانداختن شورشهایی مردمی علیه منافع بریتانیا در افغانستان کوشش کند. در ٢٦ سپتامبر ۱۹۱۵، نیدرمایر و همراهانش به کابل رسیدند، اما علیرغم تلاشهای زیاد، هیچکاری از پیش نبردند. بنابراین، در ماه مه سال ۱۹۱٦ او و تیمش دستور خروج از افغانستان را دریافت کردند.
▲ | هیأتِ اِعزامی آلمان به ایران و افغانستان |
در جنگ جهانی اول، دولت آلمان برای کاستن از فشار جنگ تصمیم گرفت بهگونهای انگلیسیها را در شرق - بهخصوص ایران و افغانستان که دروازه هند به شمار میآمدند - مشغول سازد تا بخشی از نیروهای نظامی انگلیس برای دفاع از هند را آنجا مصرف نماید. روسیه نیز که همپیمان انگلستان بود ناگزیر به انگلستان کمک میکرد و به این ترتیب از قدرت دفاعی متفقین تا حدی کاسته میشد. فعالیت هیأتهای فعال و بزرگ نظامی و سیاسی آلمانی به ایران و افغانستان براساس چنین سیاستی صورت گرفت.
بنابراین، در سالهای آغازینِ جنگ جهانی اوّل زمامدارانِ آلمان با اعزامِ گروههای سیاسی و حمایت نظامی در ایران، افغانستان و کنارهی خلیج فارس پایگاههایی برای خود ایجاد نمایند تا از طریقِ پیوند بین عُثمانی، ایران و افغانستان حلقهی ارتباطی تنگاتنگی برای محاصرهی هندوستان ایجاد کنند.
این طرح نتیجهی تصمیمی بود که عثمانیها اتخاذ کرده بودند. براساس تصمیم انورپاشا (از فرماندهان ردهی بالای ارتشِ عثمانی و رهبر قیام تُرکانِ جوان، او فرماندهی کّل ارتش عثمانی را هم در جنگ بالکان و هم در جنگ جهانی اوّل بر عهده داشت)، وزیر جنگ عثمانی، گروههای آلمانی وظیفه داشتند که با سفر به افغانستان، امیر حبیباللهخان - پادشاه افغانستان، را به جهاد علیهی انگلیسیها در هندوستان تَرغیب نمایند.
به این منظور دو گروه تشکیل شد. گروه اوّل بهسرپرستی ویلهلم واسموس شکل گرفت که وزارت امورخارجه آلمان، افراد با تجربهای چون ستوان اسکارفن نیدر مایر، جغرافیدان، و پروفسور اِریش سوگمایر، جانورشناس، را نیز با او روانه کرد. این گروه در شهر حَلَب به دیگران پیوستند.
این دو گروه در ژانویهی ۱۹۱۵ میلادی به بغداد رسیدند، امّا بهدلیلِ اختلافنظرهای جدّی که بین آنها بهوجود آمده بود، واسموس گروه را ترک کرد و به تنهایی تصمیم گرفت علیهی منافعِ انگلیسیها در جنوب اقدام نماید. اسکارفن نیدرمایر جای واسموس را گرفت تا برای اجرای مأموریت عازم افغانستان شود.
نیدرمایر همراه ۳۵۰ نفر صاحبمنصب و سرباز راهی افغانستان شد. او مسیر کرمانشاه - دولتآباد - اصفهان - یزد - کرمان - بلوچستان - هرات را برای عبور از ایران و رفتن به افغانستان در نظر گرفت. با این حال، گروه او با طی حدود ۲۲ هزار کیلومتر، سوار بر چارپایان، از عرض ایران و از میان کویر سوزان بهسوی افغانستان عبور کردند. این در حالی بود که آنها باید فعالیت خود را از دید نیروهای نظامی و جاسوسان انگلیسی و روسی که در سرتاسر ایران پراکنده بودند، پنهان سازند. گفتنی است که بخشی از گروه اصلی نیدر مایر متشکل از ۱۴۵ نفر و ۲۳٦ رأس چهارپا از اصفهان به راه افتاد و از آن جمع فقط ۳۷ تن از افراد و ۷۹ رأس چهارپا به هرات رسید. بقیه در طول مسیر یا گریختند و یا جان باختند.
مأموریت هیأت آلمانی در کابل - افغانستان، ۱۹۱۵-۱۹۱٦ میلادی. از چپ به راست: کاظم اوربی، ورنر فون هنتیگ، والتر روهر، ماندندرا پراتپ، کرت واگنر، اسکار فن نیدرمایر، گونتر فیت و مولوی برکتالله.
به هر صورت، نیدرمایر و همراهانش سرانجام به هدف خود که ورود به افغانستان و عبور از آن بود توفیق یافت. اما امیر حبیباللهخان، پادشاه افغانستان که زیر نفوذ نایبالسلطنه هندوستان بود، با آنها آن چنانکه باید همکاری نکرد و به اقدامی دست نزد.[]
هیأت نمایندگی آلمانی در کابل - افغانستان، ۱۹۱۵ میلادی. از چپ به راست: گونتر فویگت (Günther Voigt)، کورت واگنر (Kurt Wagner)، ورنر فون هنتیگ (Werner von Hentig)، اسکار نیدرمایر (Oskar Niedermayer) و والتر روهر (Walter Röhr)
بهنوشتهی میر غلاممحمد غبار، در اکتبر ۱۹۱۵، هیأت سیاسی آلمان و استریا (اتریش) و ترکیه با نامههای ویلهلم دوم، آخرین امپراتور آلمان و پادشاه پروسمحمد رشاد خامس (محمد پنجم)، سلطان و خلیفهی امپراتوری عثمانی وارد افغانستان شد و «اتحاد نظامی باهمی را علیه انگلیس پیشنهاد کرد». این هیأت تا ٢٢ مه ۱۹۱٦، در افغانستان ماند. گرچه بخش بزرگی از درباریان و کارکنان دولت افغانستان بهرهبری سردار نصراللهخان، نایبالسلطنه طرفدار این اتحاد و اعلام جنگ با انگلیس بودند و تودهای مردم سخن از جهاد میزدند، اما امیر حبیباللهخان، «این هیأت را ناکام رجعت داد و خود در جرگهی عمومی (۵۴٠ نفری) سال ۱۹۱۵ میلادی تمام رهبران احتمالی جهاد را در کابل مشغول نگهداشت».
غبار میافزاید: «امیر حبیباللهخان سعی بسیار کرد که مردم افغانستان را در داخل کشور و سرحدات آزاد شرقی آن بهنام اطاعت پادشاه مسلمان از قیام و مبارزه بهضد انگلیس باز دارد. او میخواست مذاکرات را با هیأت سیاسی آلمان و ترکیه طول دهد تا مقاصد خود را بر انگلیس از راه مفاهمه بقبولاند. اما نمیخواست علیه انگلیس برای این منظور اعلام جنگ بدهد. در برابر این همه مساعی امیر حبیباللهخان، که بهنفع انگلیس در یک مرحلهای بحرانی تمام شد، دولت انگلیس به امیر وعده داد که پس از پایان جنگ، استقلال افغانستان را بهرسمیت بشناسد، ٦٠ میلیون کلدار حقسکوت بپردازد و نیز سالانه دو میلیون و چهارصد هزار کلدار به دولت افغانستان بدهد. در حالیکه انگلیس، پس از ختم جنگ، به یکی از این وعدههای خود هم عمل نکرد.»[غبار، میر غلاممحمد، افغانستان در مسیر تاریخ، ج ۱، صص ٧٣۹-٧۴٠]
هیأت نظامی آلمان در خارج از کابل ۱۹۱۵. در این تصویر سه عضو مأموریت نظامی آلمان، از چپ به راست: گونتر فویگت (Günther Voigt)، اسکار نیدرمایر (Oskar Niedermayer) و کورت واگنر (Kurt Wagner) مشاهده میشوند.
نیدرمایر پس از توقفّی کوتاه در افغانستان تصمیم گرفت به ایران بازگردد. این در حالی بود که بهنوشتهی او «دریافته بود که ما هرگز نخواهیم توانست این امیر [حبیباللهخان] وحشتزده را که علایم و نشانههای دوران را نمیشناسد به اقدامی خَصمانه علیه انگلستان براَنگیزیم».[] او ملبّس به لباسِ بازرگانان ایرانی وارد ایران شد و هنگام ورود، به سفارت امریکا در تهران، که حافظ منافع آلمان بود، پناه برد. هنگامی که جاسوسانِ روسی از حضور نیدرمایر در تهران آگاه شدند، او بههمیاری میرزا ابوالقاسمخان کحالزاده، منشی سفارتِ آلمان در ایران، به همدان رفت و از آنجا از طریق خاک ترکیه به برلین رهسپار گردید.
نیدرمایر پس از بازگشت به برلین از طرف ژنرال فالکِن هاینْ، فرماندهی کّل قوای آلمان در شرق، مورد تمجید قرار گرفت و ژنرال صریحاً اظهار کرد: «عمل نیدرمایر و همکارانش در مورد رسیدن به افغانستان و ملاقات با حبیباللهخان، امیر افغانستان، را باید معجزه دانست.» همچنین او، پس از ورود به برلین بهحضور ویلهلم دوم، اِمپراتور آلمان، بار یافت و به پاس خدماتی که برای کشورش انجام داده بود، به درجهی سرهنگی ارتقا یافت و به دریافت یک قطعه نشان صلیب آهن، که عالیترین نشان آلمان در ایام جنگ بود، مفتخر گردید.[اسکار فن نیدر مایر، زیر آفتاب سوزان ایران، ترجمهی کیکاووس جهانداری، تهران: نشر تاریخ ایران، ۱۳٦۳، ص ۲۱۱.]
▲ | آثار |
مهمترین آثاری که از اسکار فن نیدرمایر بهجای مانده، به شرح زیر است:
- My return from Afghanistan, Munich 1918.
- The inland basins of the Iranian high country, Munich 1918.
- Afghanistan, Leipzig 1924.
- Under the scorching sun-Iran war experiences of the German expedition to Persia and Afghanistan, Dachau 1925. brigade
- Geographical considerationof the Soviet Union, Berlin 1933.
- Sowjet-Rußland-* A geopolitical problem, Berlin 1934.brigade
- Policy-An introduction and definition, Leipzig 1939.brigade
- Geographic Atlas of France, Berlin 1939.
- soldiering and Science, Hamburg 1940.* Geography Department at Examplein Russia, Berlin 1940. brigade
- Geographic Atlas of Great Britain, Berlin 1940. war
- and Science, in: The Kingdom21 / 1941.brigade
- Geographic Atlas of the Union of Soviet Socialist Republics, Berlin 1941.
- Geography Department, Berlin 1942.
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
[۱]- Oskar von Niedermayer, Wikipedia, Die freie Enzyklopädie[٢]- همانجا
[٣]- Oskar von Niedermayer, From Wikipedia, the free encyclopedia[۴]- همانجا
[۵]- رگنسبورگ (Regensburg) شهری در ایالت بایرن آلمان است.
[٦]- شهر فرایزنگدر (Freising) ایالت بایرن در کشور آلمان واقع شده است.
[٧]- بایرن (Bayern) یا باواریا (Bavaria) بزرگترین و جنوبیترین استان در میان ایالات شانزدهگانه کشور آلمان است.
[٨]- Oskar von Niedermayer, Wikipedia, Die freie Enzyklopädie[۱٢]- ارلانگن (Erlangen) شهر دانشگاهی واقع در ایالت بایرن کشور آلمان است.
[۹]- Friedrich Niedermayer
[۱٠]- Emme
[۱۱]- 10. Feldartillerie-Regiment der Bayerischen Armee (the 10th Bavarian Field Artillery Regiment)
[۱٣]-
[۱۴]- Sean McMeekin, The Berlin-Baghdad Express, p.213
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ زندگینامه