از: هارون نجفیزاده (گزارشگر بیبیسی) |
قندهار
زندگی در اطراف خانه ملا محمدعمر
فهرست مندرجات
زندگی در اطراف خانه ملا محمدعمر
هارون نجفیزاده
پس از هلمند بیشترین سربازان ناتو در قندهار کشته شدهاند؛ دستکم ۵۵۵ نفر از میان ۳۳۰۰ سرباز.
بهرغم آن در این سیزده سال هرچه نظامیان آمریکایی و کانادایی در این ولایت بزرگ جنوبی هممرز با پاکستان، تلفات دادند، اوضاع امنیتی بدتر هم شد. تا سرانجام از روستاها عقب نشستند، عدهای از قندهار خارج شدند و شماری دیگر در پایگاه اصلی خود در فرودگاه قندهار تمرکز کردند و اداره امور را بهخود افغانها واگذار.
حتی شهروندان عادی افغان برای گذر از مسیر ۵۰۰ کیلومتری کابل–قندهار باید چند دعا و ثنا بخوانند به این فکر که به سلامت به مقصد برسند. این شاهراه نا امنترین راه در کشور قلمداد میشود.
بمبهای کنار جادهای، یورشهای غیرمترقبه شورشیان به کاروانهای نیروهای دولتی و زد و خورد مسلحانه در جاده قندهار سفر را پرمخاطره کرده است. بازرسی غیرمنتظره مسافران بهدست شوررشیان موترسکلیتسوار که از روستاهای پیرامون بهجاده میزنند، هم پیوسته ضربان قلب مسافران را تندتر میکند. چهبسا مسافرانی که به مقصد نرسیده جان دادند.
کوه فیل که در نزدیک آن خانه ملا محمدعمر بود
در عوض، اما کار شرکتهای هواپیمایی رونق گرفته است. مسافران قندهار باید چند روز در نوبت بمانند تا از دو شرکت هوایی کامایر و افغان جت که تقریباً هر روزه به قندهار پرواز دارند، بلیط بگیرند. گاهی هم مجبوراند پول بیشتر بدهند یا واسطه کنند تا بلیط از دست نرود. اما ما بدون واسطه و وسیلهای توانستیم بلیط بگیریم، دستکم هنگام رفتن.
اما مدتی است وضعیت امنیتی قندهار تغییر کرده و شهر دوباره جان گرفته است.
من و فیلمبردارم عبدالحمید کریمی، ریشهای خود را دست نزدیم، لباسهای تیره رنگ گشاد سنتی خود را پوشیدم و رهسپار قندهار شدیم.
بلاکهای محکم امنیتی که در جاده فرودگاه جابهجا شده، همچنان با برجستگی دیده میشوند. این نیمدیوارههای سیمانی برای تنگ کردن جاده است تا مبادا فضای مانور شورشیان بیشتر شود.
زنان با برقع در شهر رفت و آمد میکنند
در شهر استراتژیک قندهار در هر چند صد متر یک پاسگاه بازرسی پلیس ماشینها را بهدقت زیر نظر دارد و به دنبال افراد مشکوک است. ۲۶۰ پاسگاه، از قندهار شهری بهشدت امنیتی ساخته است.
گشتوگذار ماشینهای زرهی ناتو خیلی کمتر دیده میشود؛ زرهپوشهای خاکی که هر کدام هدفی برای طالبان بود.
بهجای آن اما چیزی که بیشتر شنیده میشود، نام فرمانده ۳۷ ساله پلیس قندهار است. ژنرال عبدالرازق که سه سال پیش مسئولیت تامین امنیت این ولایت نا امن را بهدوش گرفت.
معروف است که ژنرال رازق از طالبان نمیترسد. دستکم ۴ حمله انتحاری بهجان او شده اما زنده مانده است. یکبار قسمتی از بازو و نیم صورتش سوخت و مجبور شد برای درمان به آلمان برود. در عوض او بهدنبال طالبان میرود، هرجا که شورشیان حمله کنند، ژنرال رازق همان جا است.
نبود برق مردم قندهار را رنج میدهد
روزهایی که ما در قندهار بودیم هم، برای عملیاتی در ولسوالی میوند بهسر میبرد.
افراد زیر فرمان او نیروهای پلیس ملی و همچنین پلیس مرزیاند؛ سرسخت وفادار. بر بازوهای محافظان شهر حتی در پشت دفتر والی عکس ژنرال رازق در پوشه چهارگوش پلاستیکی نصب است.
اخیراً او دستور داده که در جریان عملیات هیچ جنگجوی طالبان زنده گرفته نه که جابهجا در محل تیرباران شوند.
دختران به مکاتب میروند
رانندههایی که از هلمند به قندهار آمدهاند میگویند چندی پیش اجساد ۳۰ نفر را در مسیر راه در منطقه ژیری دیدند که گفته میشود افراد گروه طالبان بودند. رازق به سیستم قضایی که آنرا ضعیف میخواند باور چندانی ندارد. به زیردستان خود گفته اگر بازداشت شوند، دوباره آزاد خواهند شد.
فعالان حقوق بشر او را به نقض قانون متهم میکنند، اما خیلیها در قندهار فعالیتش را بخشی از تدابیر مهم او برای سرکوب طالبان میدانند. پلیس قندهار میگوید ماموران پلیس هم آدماند و از آنان هم ممکن است خطا سر بزند.
دختران مدرسهای قندهار
شاید این است که در ۴۵ روزی که از رویکار آمدن دولت وحدت ملی در افغانستان میگذرد، هیچ حملهای در شهر قندهار صورت نگرفته، برعکس در کابل، بیش از ۱۰ مورد انفجار انتحاری و بمبگذاری انجام شده است.
این بود که ما بدون محافظ توانستیم برای تهیه گزارش به ولسوالیهای پنجوایی و ارغنداب برویم، مناطقی که قبلاً بهشدت نا امن بود.
تا یکسال پیش طالبان در همین منطقه پنجوایی دادگاه صحرایی برگزار میکرد. پرچم سفید برافراشته بود و عشر و زکات جمعآوری میکرد. در باغستانها بمبگذاری میکرد تا نیروهای دولتی را به دام بیاندازند.
از ماموران ژنرال رازق
یکسال و چهار ماه است که فرمانده قدرتمند سلطانمحمد اداره پنجوایی را بهدست گرفته و اولین کار او هم میگویند تیراندازی از فاصله نزدیک به طالبانی بوده که دستگیر شده است.
سلطانمحمد با افتخار کارنامهاش را به من نشان داد. آمار تکاندهندهای دارد: ۳۴ هزار و ۲۵۰ بمب دستساز طالبان کشف و خنثی شده، ۲۳۲ شورشی کشته شدهاند و در مقابل ۲۸ مامور پلیس.
فرمانده سلطان بعد مبایل سامسنگ گلاکسیاش را دستم داد. مبایلی که سیم ندارد، فقط برای عکس است. صدها عکس از دهها محل جمعآوری بمبهای کنار جادهای، ساخته شده با بشکه روغن، بستههای پلاستیکی، بطری و حتی در قوطی نصوار.
کنار فرمانده یک مرد خندان نشسته و بادام میخورد. پرسیدم چه کاره است: گفتند قهرمان پنجوایی.
امنیت همچنان یک چالش است
سراجالدین افغانمل بیش از هفت هزار ماین را خنثی کرده، کار او بازی با مرگ است. بمبهای ساعتی، چسپی، خورشیدی، بمب کنترل از راه دور ... چه نوع بمبی نیست که خنثی نکرده. اما تلخترین لحظه زندگیاش وقتی بود که دوست مینروبش زودتر از او درِ یک ذخیرهگاه کشمش را باز کرد و جان داد.
آقای افغانمل یک دختر دارد، یاسمین. میپرسم چرا در بدل ۲۰۰ دلار این کار خطرناک را قبول کرده؟ میگوید برای این که یاسمین مدرسه برود.
مردم قندهار پس از ۱۰ سال درگیریهای نفسگیر، نفس آرامی میکشند. ترس از انفجار انتحاری که جادههای شهر را تکه پاره کرده، به شدت کاهش یافته است.
کودکان شادمان به مدرسه میروند، حتی در نزدیک خانه ملا محمد عمر، نزدیک کوه فیل. زنان حالا جرائت میکنند از خانه بدون محرم مرد بیرون شوند. عدهای بدون برقع با چادرنماز.
انار قندهار پر حاصل بوده است
امنیت که بهتر شده، کسب و کار مردم هم جان گرفته. انار قندهار که انتظار میرود امسال ۲۵ هزار تن حاصل دهد، پیشفروش شده، نرخ زمین بالا رفته، ماشینهای لوکس از دبی وارد میشود و داد و ستد از سر گرفته شده است.
اما یک چیز مردم قندهار را همچنان رنج میدهد. حاجی حبیبالله که با رفتن نیروهای خارجی، برق خانهاش را در ناحیه مرفهنشین عینو مینه از دست داده، میگوید: «مردم میگویند امنیت بیاورید، من میگویم نه. فساد را گم کنید امنیت خود بهخود میآید.»[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- هارون نجفیزاده، قندهار؛ زندگی در اطراف خانه ملا محمد عمر، وبسایت فارسی بیبیسی: جمعه ۱۴ نوامبر ٢٠۱۴ - ٢٣ آبان ۱٣۹٣
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ وبسایت فارسی بیبیسی