|
دین یهود و شریعت موسوی
از گفتار سیویکم تا گفتار چهلم
[قبل] [بعد]
در فرهنگ دشمنشناسی قرآن، «یهود» بهعنوان دشمنترین دشمنان برای مسلمانان توصیف شده است. در سورۀ مائده، آیهی ۸۲ آمده است: «بهطور مسلم يهود و مشركان را دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان خواهی يافت». با تاسف، امروزه بیشتر یهودستیزی مسلمانان ریشه در همچو آیات دارد و به گفتهی حاخام یدیدیا اذراحیان، «تعصبگرایان برخی ادیان و عامه یهودستیزان، اکثراً دین یهود را نیز مورد افترا قرار میدهند». در رشته گفتارهای «دین یهود و شریعت موسوی»، توسط حاخام یدیدیا اذراحیان به اصول این دین پرداخته میشود:
▲ | گفتار سیویکم: آشنایی با کتب مقدس یهود که تورات، کتب انبیأ و نوشتههای اولیای یهود را دربر میگیرد |
---|
کتاب مقدس یهود «توراة» یا «تورات» نامیده میشود که در میان همگان بهنام «عهد عتیق» مشهور است که مسیحیان نیز به آن اعتقاد دارند و آن را پایه و اساس «عهد جدید» میدانند که به آیین حضرت عیسی مسیح میپردازد.
با اینهمه، آنچه که «عهد عتیق» نامیده میشود، نه تنها تورات مقدس را در بر میگیرد، بلکه شامل کتب انبیأ و اولیای یهود نیز میشود و جمعاً ٢۵ کتاب (صحیفه) را در بر میگیرد و «کتاب مقدس» نامیده میشود.
صحیفههای پنجگانه تورات مهمترین بخش از کتاب مقدس یهود است. پس از آن ۱۹ صحیفه انبیأ و بهدنبال آن ۱۱ کتاب اولیأ و خاصان خداوند است که ضمیمه تورات و کتب انبیأ شده و آنها را نوشتههای مقدس مینامند.
گروه اول را بهزبان عبری تورات תורה Tora، گروه دوم را نویییم נביאים Neviim و گروه سوم را کتوویم כתובים Ketuvim مینامند و جمع این سه گروه «تنخ» תנ"ך Tanakh خوانده میشود که سرواژه سه گروه کتابهای نامبرده است و در آیین مسیحیت پایه و اساس شریعت پیروان آن دین قرار گرفته و آن را «عهد عتیق» مینامند.
بخش اول: کتاب مقدس تورات یا پنج صحیفه حضرت موسی که آیین ریشهای برای قوم است و از پنج کتاب تشکیل یافته که هر یک را در زبان عبری سفر ספר Sefer میخوانند: ۱- صحیفه آفرینش،٢- خروج، ٣- لاویان، ۴- اعداد و ۵- صجیفه تثنیه است.
کتاب مقدس تورات با آفرینش و خلقت جهان شروع میشود و با ارتحال حضرت موسی پایان مییابد.
این کتاب در طول ۴٠ سال که قوم بنیاسراییل در بیابان کوچ میکردند و از سرزمین بندگی مصر بهسوی خاک پدری خود (سرزمین کنونی اسراییل) راه میپیمودند تکوین یافت. تورات ابتدأ آفرینش جهان و سرگذشت آدم و حوا را نقل میکند و سپس به زندگی دیگر پدران مقدس قوم یهود، یعنی حضرت نوح، ابراهیم، اسحق، یعقوب و خاندان او میپردازد که «بنیاسراییل» نامیده شدند و رهسپار مصر گردیدند و چهارصد سال بردگی و غربت را تحمل کردند تا آنکه حضرت موسی بهپا خاست و با نخستین خیزش انسانی برای رهایی از غلامی و باز یافتن آزادی خویش، آنان را از سرزمین مصر بیرون آورد. ادامه صحیفههای تورات شامل بازگویی تمام اتفاقات ۴٠ سالهای است که بر «بنیاسراییل» در بیابان گذشت و سپس قوانینی را بهدقت و بهصورت مشروح بیان میکند که به باور یهودیان توسط پروردگار به حضرت موسی الهام شد و وی این قوانین را به دستیار صدیق خویش «یهوشوع» دیکته میکرد و یهوشوع آنها را برای ٧٠ نفر از مشایخ قوم یهود بازگو کرده آنها این دستورات و فرامین را اعم از اوامر و نواهی، ضمن شرح حال کوچ آنها یادداشت میکردند و بدینصورت در مدت ۴٠ سال از هنگام خروج بنیاسراییل از مصر تا رسیدن آنان به مرزهای سرزمین موعود تکوین یافت.
قوانین ریشهای مندرج در تورات ٦۱٣ فقره است که ٢۴٨ فقره آنها امر، ٣٦۵ دستور دیگر نهی است. این ٦۱٣ قوانین شامل دستورات اجتماعی، برابری انسانها، بهداشتی، نظامی، سیاسی، کشاورزی، حمایت از حیوانات و غیره میباشد.
قوانین جهانشمول مندرج در تورات، جاودانی و همیشگی است که در تمام دوران تاریخ تازگی خود را حفظ کرده و تا ابد مورد استفاده بشر است و در راس آنها ده فرمان میباشد که میتواند اساس قوانین هر کشور و پایه رفتار هر انسان قرار گیرد.
حضرت موسی در سال آخر عمر مبارک خود، قوم بنیاسراییل را در مرز سرزمین موعود گرد آورده و به آنها میگوید: «توجه کنید! من به شما قوانین و شریعتی را که خداوند خالقم به من الهام کرده بود تعلیم دادم، تا آن را در کره خاکی و در هر جا که میروید به اجرأ بگذارید، آنها را پاسداری کنید و انجام دهید زیرا شناساننده میزان درایت و دانش و درک شما در نظر ملتهای دیگر خواهد بود، آنهایی که این قوانین را میشنوند خواهند گفت این قوم بزرگ تا چهحد دانا و فهیم است. کدام ملت بزرگی است که خداوند تا این حد به او نزدیک باشد، آنچنان که خالق شما در هر موردی که نیاز پیدا میکردید و به او روی میآوردید، اجابت میکرد. کدام ملت بزرگی است که دارای چنین قوانین و شریعتی صادق باشند و یا چون همه دانش انسانی که من امروز به شما آموختم». (صحیفه تثنیه، باب چهارم، آیات ۵ تا ۹)
تورات را «کتاب ِ کتابها» میخوانند و کتب آسمانی دیگر که بعد از تورات آمدهاند بسیاری از دستورات و فرامین شرعی و قوانین پایه را از کتاب مقدس یهودیان اقتباس کردهاند. بسیاری از قوانین در ادیان سهگانه مشترک است.
کتاب تورات و تمامی ٣۵ کتاب «عهد عتیق» به تمامی زبانهای رایج جهان و حتی برخی گویشها و زبانهای محدود دنیا ترجمه شده و صدها میلیون نسخه از آن چاپ و در دنیا منتشر گردیده است. هیچ نقطهای از جهان نیست که کتاب مقدس یهود به آنجا نرسیده باشد.
به نوشته تورات، اولین فرمانی که به قوم یهود از جانب پروردگار جهان آفرین صادر شد در سرزمین بندگی مصر و در روزهای پایانی این اسارت، و در آستانه خروج از مصر نازل گردید و این فرمان، گزینش ماه نخست فصل بهار برای آغاز سال و تقویم عبری است که بعد از آن وارد آیین مهر گردید و ایرانیان باستان از آن استقبال کردند و آنرا آغاز سال نو خود قرار دادند. نوروز در حقیقت اولین فرمان الهی برای قوم یهود است. «خداوند به موسی وهارون در سرزمین مصر فرمود: این ماه برای شما اول ماهها و اولین ماه از سال باشد». (صحیفه خروج، باب دوازدهم، آیات ۱ و ٢).
قوم بنیاسراییل در اولین ماه بهار پانزدهمین روز از این ماه آزادی خود را به رهبری رسول الهی حضرت موسی باز یافتند و از سرزمین بندگی فراعنه مصر بیرون آمدند: «امروز شما در اولین ماه بهار خارج میشوید». (صحیفه خروج، باب سیزدهم، آیه ۴)
بخش دوم: کتب انبیأ که شامل ۱۹ صحیفه است، دومین بخش از کتاب مقدس یهود را تشکیل میدهد. هفت صحیفه اول مربوط به انبیأ متقدم و عالیرتبه میباشد. که عبارتند از: یهوشوع، داوران، سموییل اول و دوم، پادشاهان اول و دوم، ییشعیای نبی، ارمیای نبی و حزقیای نبی. ۱٢ صحیفه دیگر مربوط به انبیأ متاخرین یا انبیأ دوازدهگانه نامگذاری شده است و این ۱٢ نبی عبارتند از: هوشع، سموییل، عاموس، عوودیا، یونس، میکا، ناحوم،حبقوق، صفنیا، حگای، زکریا، و ملاخی.
بخش سوم: نوشتههای مقدسین (کتوبیم) که از ۱۱ کتاب تشکیل یافته و اینان عبارتند از: ۱- تهلیم (مزامیر داود) ٢- امثال سلیمان، ٣- کتاب ایوب، ۴- غزل غزلهای سلیمان، ۵ – کتاب روت، ٦- مراثی ارمیای نبی، ٧- کتاب جامعه سلیمان، ٨- کتاب استر، ۹- کتاب دانیال، ۱٠ - کتب عزرا و نحمیا، ۱۱- تواریخ ایام ۱ و ٢.
سه کتاب اخیر که مربوط به استر، دانیال و عزرا و نحمیا، درباره روابط تنگاتنگ قوم بنیاسراییل و ایران باستان میباشد. دانیال، عزرا، نحمیا، مردخای هر کدام در زمان خود صدراعظم و یا مشاور اعظم پادشاهان هخامنشی کوروش، داریوش، خشایارشاه و اردشیر بودهاند و استر به مقام شهبانویی ایران رسید.
مجموعه کتابهای سی و پنجگانهای که در بالا و در سه بخش از آنها نام برده شد «تنخ» گفته میشود و کتاب مقدس قوم یهود و مسیحیان جهان است.
به خواست پروردگار در نوشتارهای بعدی، نمونهای از هر یک از این ٣۵ کتاب در اختیار کاربران گرامی قرار خواهد گرفت. من الله توفیق.
[▲] يادداشتها
[▲] پینوشتها
گفتار سیویکم: آشنایی با کتب مقدس یهود که تورات، کتب انبیأ و نوشتههای اولیای یهود را دربر میگیرد، وبسایت رسمی وزارت امور خارجه اسراییل
▲ | گفتار سیودوم: علمای یهود برای تشریح قوانین تورات، کتاب «میشنا» (مجموعه دستورات شفاهی) را تدوین کردند |
---|
در کنار «تورات» که کتاب مقدس مکتوب یهودیان است، رشته دستورات نامکتوبی نیز وجود داشته که در کتاب «میشنا» تدوین گردیده است.
کتب مقدس یهود به دو بخش «مکتوب» و «نامکتوب» تقسیم میشود که در گفتار پیشین (گفتار شماره ٣۱) درباره بخش مکتوب آن سخن گفتیم که در عرف بهود «تورات مکتوب» (תורה שבכתב) نام گرفته است و شامل ٣۵ صحیفه میباشد.
نحوه اجرای دستورات و فرامین تورات غالباً مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است. مثلاً درباره رعایت تقدس روز شنبه میتوان فقط به متن تورات اکتفا کرد. در تورات درباره شنبه فرمانی هست که میگوید: «و توجه کنید که خداوند شنبه را به شما داده، بنابراین در روز جمعه دو برابر برای شما مایده (مان) از آسمان فرستاد، هرکس در جای خود بنشیند و در روز هفتم از جایگاهش بیرون نرود» (صحیفه دوم تورات، سفر خروج، باب شانزدهم، آیه ٢۹) و یا درباره امر ختنه، هنگامی که خداوند به ابراهیم خطاب کرده و دستور میدهد «این پیمانی که بین من و شما و با ذریت تو بعد از تو میبندم، آن است که هر فرد ذکوری را ختنه کنید. غلفه گوشت خود را ختنه کند و این عهد و پیمانی بین من و شما باشد». (صحیفه خروج، باب هفدهم، آیات ۱٠ و ۱۱) و یا «در روز هشتم، غلفه گوشت را ببرید» (صحیفه لاویان، باب دوازدهم، آیه ٣) و همچنین درباره بستن مهر نماز (تفیلین) بر روی دست میگوید: «آنها را بهعنوان علامت روی دستت و بین چشمانت ببند» (صحیفه تثنیه، باب ششم، آیه ٨) و یا «این فرامین را بر روی قلبت و جانت نگهدار و آنها را به علامت ارادت روی دستانت و بین چشمانت بگذارد». (همانجا، باب یازدهم، آیه ۱٨) و صدها فرمان دیگر که از روی متن فرمان تورات نحوه اجرای آنها را نمیتوان دریافت؛ لذا تفاسیری از هنگام حضرت موسی برای اجرای اینگونه فرامین به یهوشوع دستیار او تعلیم داده شده است. یهوشوع به حکمای زمان و آنها به انبیأ و انبیأ به علمای زمان خود سینه به سینه منتقل کردهاند. این تفاسیر را توراه شفاهی (תורה שבעלפה) مینامند.
تورات شفاهی در مدت چهار سال دوره فرمانروایی داوران و پانصد سال دوران بیتالمقدس اول و چهار صد سال بیتالمقدس دوم بهطور شفاهی نقل و تعلیم داده میشد و کسی اجازه نداشت آنرا بهصورت مکتوب در آورد.
ولی در اواخر دوران بیتالمقدس دوم و زمان استیلای رومیان بر ارض مقدس (سالهای آغازین تاریخ میلادی) یک عالم یهودی بهنام «یهودا هناسی» که در رأس هیات علمای آن دوره بهنام «کنست هگدولا» (شورای اعظم) قرار داشت اجازه داد این دستورات و فرامین بهروی کاغذ آید.
درباره فلسفه این دستور گفته میشود که او پیشبینی میکرد که قوم یهود دیر یا زود به غربت خواهد رفت و پراکنده خواهد شد و در گروههای کوچک در سراسر جهان آواره خواهد گردید.
به هدف آنکه تورات شفاهی بهدست فراموشی سپرده نشود، بنا به درخواست علما و فقهای آنزمان قرار شد که تمامی این دستورات شرعی تورات شفاهی و نحوه اجرأ فرامین تورات مکتوب را بهروی کاغذ آورند و بهصورت مدون در اختیار بنیاسراییل بگذارند تا این مکتوبات را در کنار کتاب مقدس با خود به اکناف عالم ببرند.
کلیه اینگونه مطالب در شش بحث و چند جلد گردآوری شد که عبارتند از:
۱- قوانین مربوط به کشاورزی. ٢- قوانین مربوط به اعیاد و جشنها. ٣- قوانین مربوط به نسوان. ۴- قوانین امور مالی و بازرگانی و زیانهایی که ممکن است از کسی به کس دیگر وارد آید. ۵- قوانین مربوط به امور وقف، ارثیه، ازدواج و طلاق. ٦- قوانین مربوط به بهداشت و پاکیزگی و طهارت، خوراکهای حلال و حرام و غیره.
این مجموعه بهنام «میشنا» یا درس روزانه نامیده شد و به شش کتاب درس (שישה סדרי משנה) معروف گردید.
اگر این تورات شفاهی بهسرپرستی ربی «یهودا هناسی» و علمای مکتب او بهصورت مکتوب در نمیآمد، این نگرانی وجود داشت که پس از ویرانی دوباره بیتالمقدس یهود و پراکندگی این قوم در دنیا، که اشغالگران رومی این بار موجب آن بودند، هرگز آثاری از آن باقی نمیماند.
چه کسی میتوانست تضمین کند که این دستورات دینی و فرامین مذهبی که بهصورت شفاهی و سینه به سینه از یک روحانی به روحانی دیگر منتقل میشد، دستخوش نسیان و فراموشی قرار نگیرد؛ بهویژه آنکه گاهی جمعیت یهودیان یک شهر بیشتر از یکصد نفر نبود و در بعضی روستاهای پراکندگی، فرد عالم ربانی و فقیه وجود نداشت. آنگاه نگرانی آن بود که بهتدریج اینهمه فرامین دینی و این گنجینه فرهنگی به فراموشی سپرده شود. آنگاه بود که هر گروهی از یهودیان، در هر شهر و دیاری میزیست، برای خود تعبیر و تفسیر جداگانهای از قوانین تورات کتبی تدوین میکرد و در نتیجه یگانگی قوم یهود دچار آسیب میشد و یک پارچگی این قوم لطمه میدید.
بیتردید، انسجام و پایداری قوم یهود در سراسر دنیا مدیون یک پارچگی شریعت (مذهب) آنان است.
از هنگامی که یهودیان در اثر اشغال سرزمینشان توسط اشغالگران رومی ناچار به ترک زادگاه خویش و پراکندگی در دنیا گردیدند، یهودیان در همهجای جهان و در پنج قاره روی زمین زندگی میکنند و در هرکجا که هستند، از آمریکا گرفته تا آسیا و از اروپا، و از آفریقا تا استرالیا، در همه کشورها و همه شهرها و قصبه و دهکدهها، به یمن برکت این دستورات مکتوب، یهودیان جشنها و اعیاد و مراسم خویش را هم زمان و مشابه یکدیگر برگزار میکنند و یکسان به سنت و فرهنگ قدیمی خود عمل میکنند و رو به کمال میروند و همبستگی خود را حفظ کرده و به آیین خود عمل مینمایند. در حقیقت تورات مکتوب و تورات شفاهی که بعد از زمان «یهودا هناسی» به رشته تحریر درآمد، رشتههای پیونددهنده آحاد قوم یهود به یکدیگر است و آنها را به دور یک دین و یک مذهب و یک سنت و فرهنگ متحد میسازد.
ضربالمثلی در «میشنا» آمده است که میگوید: «خداوند یکتاست، تورات اسراییل یکی است و قوم یهود یگانه و واحد است».
در بخش آغازین کتاب «میشنا» آمده است: هنگامی که به ربی یهودا هناسی پیشنهاد شد تا تورات شفاهی را به رشته تحریر درآوردند، ربی یهودا ماتم گرفت و گریست و گفت: «وای بر من اگر آنرا بنویسم و وای بر من اگر از نوشتن آن جلوگیری کنم». (مقدمه کتاب زوهر بخش ایدارا ربا) اگر این کار را بکنم از سنت یک هزار و پانصد ساله منحرف شدهام و شاید مورد عقاب و عذاب الهی بهخاطر سنتشکنی واقع گردم، و اگر «نکنم» ترس آنرا دارم که این گنجینه فقهی رو به فراموشی نهد و قوم یهود و نسلهای آینده از آن محروم گردند. لذا تصمیم گرفته شد به اتفاق ٧٠ نفر از مشاهیر و فقهای زمان با هم و به اتفاق هم آنچه را که میدانند به رشته تحریر درآورند و در هر مورد، مطلب را به بحث و گفتگو بگذارند و هرگاه به اتفاق آرأ مطالبی مورد قبول همگان قرار گیرد نوشته شود و به اینصورت کتاب «میشنا» تدوین گردید که تشریح کننده قوانین تورات است و دستورها و فرایض یکسانی برای یهودیان در سراسر جهان بهوجود میآورد.
[▲] يادداشتها
[▲] پینوشتها
گفتار سیودوم: علمای یهود برای تشریح قوانین تورات، کتاب «میشنا» (مجموعه دستورات شفاهی) را تدوین کردند، وبسایت رسمی وزارت امور خارجه اسراییل
▲ | گفتار سیوسوم: تلمود گنجینه قوانین و موازین یهود در امور مختلف است، که هدف تبلیغات زهرآگین قرار گرفت |
---|
کتاب تلمود گنجینه قوانین و آداب و آیین و فرهنگ یهود است که پیش از مسیحیت و اسلام تدوین شد و بتپرستان را «بیگانه» (גוי «گوییم») نام نهاد.
یک قرن پس از تدوین تورات شفاهی (که در زبان عبری «میشنا» نامیده میشود – به گفتار پیشین رجوع کنید)، علمای شریعت بهمرور زمان هر یک بهنوبه خود به تحلیل و تفسیر مطالب «میشنا» پرداخته و دیدگاههایی را در حاشیه این کتاب بیان کردند. مجموعه این پانوشتهها، به اضافه متن اصلی «میشنا»، بهروی هم کتاب «گمارا» نامیده میشود که معنی آن «کامل و خاتمه یافته» میباشد. این نوشتههای حاشیهای بهزبان رایج آنزمان که مخلوطی از آرامی و عبری بود نوشته شده و درک کامل آن نیاز به فراگیری این زبان دارد.
در سده دوم میلادی، یعنی حدود دویست سال پس از تدوین «میشنا» و نزدیک به یکصد سال پس از تکمیل و تفسیر آن و ختم کتاب «گمارا»، علمای دینی یهود به مرور و در طول سیصد سال بهتدریج تعابیر و تفاسیری برپایه «میشنا» و «گمارا»، در مجموعهای بهنام «تلمود» نگاشتند.
«تلمود» که دربرگیرنده دو کتاب «میشنا و گمارا» میباشد، خود دنیایی از علم و دانش شرعی و حقوقی آنزمان محسوب میشود و به موضوعها و رشتههای مختلف زندگی اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و فردی دینمداران میپردازد.
از آنجا که این متون بسیار دشوار نوشته شده و درک آن آسان نیست، و برای آنکه آموزش این نوشتارها برای علاقمندان سخت نباشد، امثال و حکایاتی در آنخصوص تدوین و تالیف شده که درسها را در قالب این حکایات به دانشپژوهان تعلیم میدهند.
گاهی اوقات به مطالبی برخورد میشود که درباره آنها بسیار غلو شده و یا بهصورت افسانهای آمده و بیشترین سبکی که برای تفهیم مطالب بهکار گرفته شده، تشبیه و استعاره و مثال است. در تلمود، همانگونه که در غالب فرهنگهای آنزمان رایج بوده، گاه از زبان حیوانات سخن رفته است. بنابراین، افراد و دانشپژوهان باید هنگام مطالعه تلمود، این موضوع را در نظر بگیرند و مطالب را بهخوبی درک کنند و آنچه را نیز که پیش و پس از آن آمده بفهمد و تشبیهات انجام شده را مورد مداقه قرار دهند تا بتوانند به کنه مطالب و منظور تدوینکنندگان تلمود پی برند. بهعنوان مثال، در بخشی از آموزههای تلمود، کاسه چشم آدم طماع به چاهی به گودی ۴٠ زرع تشبیه شده است، که اگر به شیوه مطرح کردن مطالب خوب توجه نشود، ممکن است چنین تصور شود که «تلمود» گودی کاسه چشم انسان را ۴٠ زرع ارزیابی کرده است؛ و یا در جای دیگر ساق پای فرمانروای توانمندی را توصیف میکند که با قلم پای خویش پلی ساخته شده که سرزمین کنعان را به مصر وصل میکرده است. این هر دو استعاره است و منظور آن است که این فرمانروا در آن واحد میتوانسته بر هر دو کشور حکومت کند و یک پای در مصر و پای دیگر در کنعان داشته باشد.
ریوس مطالب اصلی که در کتاب پر حجم «تلمود» مورد بحث قرار گرفته از این قرار است:
۱- آداب نیایش و نماز،
٢- قوانین و دستورات مربوط به تعطیلی روز شنبه،
٣- قوانین مربوط به تفکیک شهرها و مرزبندی آنها،
۴- قوانین مربوط به قربانی مخصوص پسح،
۵- قوانین مالیاتی و دادن فدیه شخصی،
٦- آیینهای جشن نوروزی یهودیان یا سال نو،
٧- فرامین ایام توبه و روزه بزرگ «کیپور»،
٨- آیینهای عید سایهبانها در عید پاییزی،
۹- قوانین مربوط به تخم پرندگان که در روز شنبه و یا اعیاد متولد شدهاند،
۱٠– قوانین مربوط به ایام روزه،
۱۱- قوانین مربوط به نوشتن و خواندن کتابهای مقدس از جمله سرگذشت استر،
۱٢- قوانین مبربوط به ایام «عید صغیر»،
۱٣– قوانین مربوط به اعیاد و جشنهای بزرگ،
۱۴- قوانین مربوط به خانواده و همسر برادر متوفی،
۱۵– عقدنامه و طرز نوشتن آن و شرایط عاقد و عقد و شهود،
۱٦– قوانین مربوط به ندر و نیاز،
۱٧– قوانین مربوط به تصوف و اعتکاف،
۱٨– قوانین مربوط به زنان منحرف و همسرانی که به زنهای خود مشکوک شدهاند و غیره،
۱۹- قوانین طلاق،
٢٠– قوانین ازدواج و تشکیل خانواه،
٢۱- قوانین گزینش رهبران اجتماعی، سیاسی، مذهبی جامعه و شرایط انتخابکنندگان و انتخابشوندگان،
٢٢- قوانین تجارت، امانتداری، اجاره، مالالاجاره در سه جلد،
٢٣– قوانین شمارش ایام بین عید پسح و نزول تورات و خود عید نزول کلام،
٢۴- قوانین مربوط به قتل عمد و غیرعمد و ضربههای مهلک و جریحهدار کردن دیگران،
٢۵– قوانین مربوط به بتپرستی و برخورد با بتپرستان و غیره،
٢٦- قوانین دوران حاملگی، زایمان، قاعدگی،
٢٧– قوانین مربوط به شهود، شهادت و دادگاههای شرعی،
٢٨– قوانین مربوط به قربانها،
٢۹– قوانین مربوط به هدایای آردی و روغنی برای قربانی در بیتالمقدس،
٣٠- قوانین مربوط به کارهای روزمره در شش روز هفته،
٣۱- قوانین مربوط به نخست زادگان انسان و بهایم و بازخرید آنها،
٣٢– ارزشیابی و قیمتگذاری زمین و ساختمان، چارپایان، اشیأ و لوازم مختلف،
٣٣- قوانین خمس و ذکات، صدقه و نفقه،
٣۴– قوانین مربوط به گناهانی که کیفر آنها مقطوع النسل است،
٣۵– قوانین مربوط به زنان قاعده و روابط آنها با همسرانشان، و اماکن و اشیأ مقدسه.
با توجه به مطالب گوناگون که همه زندگی انسان را در برمی گیرد. «تلمود» کتابی است جامع و اقیانوسی است از قوانین و دانشهای مختلف که ضمن بحث و گفتگو و وارد شدن در جزییترین مطلب همراه با قصهها و داستانهای افسانه مانند که جمله آنان بهعنوان نشیه و استعاره آمده تا دروس را آسانتر و جالبتر کند. «تلمود» در میان دانشمندان فقه به «شاس» معروف است.
همانگونه که شعار «همنوعت را مثل خودت دوست بدار» در سرا سر کتاب مقدس حضرت موسی خودنمایی میکند، به همان اندازه هم شعار «آنچه بهخود نمیپسندی به دیگران روا مدار» اندرزی است که در سراسر «تلمود» بیان میگردد.
باید توجه داشت که تدوین و تالیف کتاب «تلمود» با همه این متون مختلف مدت سیصد سال بهطول انجامید و این دوران بسیار دشوار و پرمحنتی برای قوم یهود بوده است.
از آنجا که دوران تدوین تلمود مصادف با نخستین دوران پراکندگی یهودیان در سرزمینهای مختلف کره زمین بوده، آنها به هر نقطهای که میرسیدند، با اقوام گوناگون بتپرست مواجه میشدند و همگان به دید غریبه و اجنبی به یهودیان نگاه میکردند. آیین یهودیان یکتاپرست با مردمانی که در میان آنها ساکن شده بودند کاملاً تفاوت داشت.
در آن زمان آیین یکتاپرستی منحصر به قوم یهود بود. مسیحیت هنوز پا نگرفته بود و بهصورت مذهب رسمی در نیآمده بود. و دین مبین اسلام نیز سه قرن پس از تدوین و تکمیل «تلمود» ظهور کرد.
در چنین شرایط زمانی و مکانی، اگر در تلمود مطالبی نگاشته شده که یهودیان را از دیگر اقوام دوران متمایز میسازد، باید برای قضاوت درباره آن توجه داشت که در آن دوران، قوم یهود هر روز مورد تهاجم و ظلم و ستم اقوام همسایه قرار داشت و هر جا که میرفت تحت فشار قرار میگرفت.
در کشورهای پراکندگی، یهودیان را قتل عام میکردند، اموال آنها را به تاراج میبردند، و آسایش از آنها گرفته شده بود.
در چنین شرایطی که همهجا ظلم و تعدی بر این باستانیترین قوم یکتاپرست روا میرفت، و یهودیان تأمین جانی و مالی نداشتند، علمای دینی یهود مشغول تدوین «تلمود» بودند و بیتردید آنچه دور و بر آنان بر یهودیان میگذاشت، روح و جانشان را آزار میداد و بر جهانبینی آنان تاثیر میگذاشت. بدینسان میبینیم که گاهی در لابهلای مطالب کتاب «تلمود» بازتاب این فشار و تعدی و قتل و غارت علیه یهودیان بهچشم میخورد و فقهای تلمود نسبت به رفتارهای اقوام بتپرست و ظالم که قوم یهود را دمی آرام نمیگذاشتند، واکنش نشان داده و عقدههای دل خود را در نوشتهها و لابهلای دستوراتشان خالی میکردند.
یهودستیزان قرون اخیر این مطالب را مستمسک قرار داده و از تلمود ایراد گرفته و مطالب آنرا به ناحق «ضد بشری» و «نژادپرستانه» توصیف کردهاند – بهویژه کشیشان و ملایان متحجر، که برای تثبیت مقام خود همواره پی بهانه گشتهاند و بدون توجه به شرایط و زمان و مکان و وضع روانی یهودیان آن روز و فشار و تعدی و ظلمی که از جانب اقوام سلطهجو نسبت به یهودیان صورت میگرفت، به انتقادهای ناعادلانه پرداختهاند. آنان اشارات تلمود نسبت به اقوام غیریهودی (و در واقع بتپرست و جاهل) را که در تلمود از آنها با واژه «گوییم» (بیگانه – غیر یهودی) نام برده شدهاند، بر مومنان امت اسلام و پیروان مسیحیت نیز تعمیم داده و یهودیان را به برتریطلبی متهم ساخته و تخم نفاق میافشانند و از «تلمود» بهعنوان «کتاب ضاله» نام میبرند – و این در صورتی که تلمود گنجینهای از علم و دانش و معرفت و عرفان، و همچنین قوانین مدنی و انسانی، اجتماعی، سیاسی، کشاورزی و بهداشتی میباشد.
باشد که پژوهشگران بیطرف و بیغرض به شناخت واقعی و عمیق تلمود بپردازند و به ماهیت کذب و دروغین اتهامات علیه این کتاب پی برند و مغرضان و هتاکان را رو سیه کنند.
خوش بود گر محک تجربه آید به میان | تا سیهروی شود هر که در او غش باشد |
[▲] پینوشتها
گفتار سیوسوم: تلمود گنجینه قوانین و موازین یهود در امور مختلف است، که هدف تبلیغات زهرآگین قرار گرفت، وبسایت رسمی وزارت امور خارجه اسراییل
▲ | گفتار سیوچهارم: نماز و دعا در دین یهود، کتاب نیایش مذهبی (سیدور تفیلا) یهودیان |
---|
یهودیان روزانه سه بار نماز میخوانند و برای اعیاد و ایام متبرکه نیایشهای ویژه دارند که در طول چند هزار سال تاریخ تمدن آنان تدوین شده است.
بسیاری از پژوهشگران امور یهودیت بر این باورند که میان نماز جمعی و نیایشهای فردی قوم یهود و ملت اسراییل رابطه ناگسستنی وجود دارد. تاریخ قوم یهود با تاریخ نیایش آن با هم درآمخیته است. سر آغاز این آیین هنگامی است که قوم یهود در کنار کوه سینا به شناخت کامل حقانیت پروردگار یکتا نایل میشود و ده فرمان صادر میگردد. از بدو دریافت تورات، بنیاسراییل چه بهطور انفرادی و چه بهصورت جمعی موظف شدند که به وسیله ادعیه و تقدیم قربانیهای متعدد، وسیله تقرب به خدا را فراهم نمایند.
از زمان ظهور حضرت موسی، قوم یهود همیشه در ایام شنبه و اعیاد برای استماع دستورات و فرامین تورات و شنیدن تفاسیر آن جمع میشدند. قبل از بنای معبد مقدس اول (سه هزار سال پیش)، در زمان سموییل نبی و حضرت داوود مقرر شده بود که در همه شهرها و بلاد، جماعت در روزهای معین شنبه و دوشنبه و پنج شنبه اجتماع کنند و از دهان مشایخ زمان، دستورات تورات و تفاسیر آن را بشنوند و نیاز خود را بهصورت دعا به درگاه قادر بیهمتا تقدیم کنند. درزمان آبادی معبد مقدس دوم (دو هزار سال پیش) توسط اعضأ مجلس روحانی بزرگ که بهنام «مجمع کبیر» (سنهدرین) معروف است، علاوه بر دعاها و نماز که در دوران معبد اول اجرأ میشد، سرودها نیز بدانها اضافه گردید. در این زمان نماز جماعت در هر جا در زیر سقف آسمان که میسر میشد انجام میگرفت. ولی پس از آنکه یهودیان از سرزمین پدری خود رانده شدند و در چهار گوشه جهان پراکنده گردیدند، اجرای آیین نماز و نیایش بهصورت مدون درآمد و میباید در مکان ویژه، یعنی در کنیساها اجرأ و انجام گردد.
واژه نماز و دعا که به عبری تفیلا (תפילה) گفته میشود از ریشه مصدر ثلاثی (פלל) پلل به معنی مجادله گرفته شده است. در تلمود در مبحث سنهدرین باب ٨٢ این مطلب را چنین تفسیر کردهاند: دعا به منزله درخواست و مجادله به منظور اجرای عدالت با خداوند است. بزرگان پیشین یهود، به هنگام درخواست از خداوند تنها به التماس اکتفا نمیکردند. بلکه با خداوند از روی عدل به مباحثه میپرداختند تا منجر به صدور حکم به سود آنان گردد و از این طریق رحمت خداوند را برمی انگیختند. برای مثال در کتاب پیدایش حضرت ابراهیم را میبینیم که درباره شهر "سدوم" با خداوند به مجادله برمی خیزد و میگوید: «حاشا که تو چنین کاری کنی، افراد عادل را در کنار ظالمان یک جا از بین ببری، آیا مگر نه آنکه قاضی کل عالم مردمان را محاکمه میکند؟» (تورات صحیفه پیدایش باب هیجدهم آیه ٢۵).
ابراهیم همانند یک وکیل مدافع با قاضی کل عالم به مجادله میپردازد. یا اینکه یعقوب به هنگام دعا به درگاه خداوند میگوید: «خداوندا مرا از دست برادرم عیساو رهایی بخش. تو خود به من گفتی «درباره تو نیکویی خواهم کرد»... پس اگر برادرم مرا بکشد این قول و قرار تو چه خواهد شد؟» (تورات صحیفه خروج باب سی و دوم آیات ۱۱ و ۱٢ ) و نمونه جالب دیگر دعای حضرت موسی است که به مانند وکیل مدافع از قوم اسراییل دفاع میکند و چنین میگوید: «موسی خداوند خدای خود را خطاب کرده گفت: خداوندا چرا خشمت بر قومت برافروخته شده است؟ این قومی که او را با قدرت عظیم، با یّد قوی از مصر بیرون آوردی. چرا مصریان بگویند از روی سوءنیت آنها را از مصر رهایی دادی به این هدف که آنها را در بیابان بکشی؟ پس از غضب خود عدول فرما و سوگندی که برای ابراهیم و اسحق و یعقوب یاد کردی به یاد آور. به آنها قول دادی که نسل آنها را مانند ستارگان آسمان فزون خواهی کرد». (صحیفه خروج باب سی و دوم آیات ۱۱- ۱٢- ۱٣ ). ولی برخلاف رهبران برجسته و انبیأ مرسل، انسانهای عادی نمیتوانند با خداوند به جدل بپردازند، بلکه درخواست آنها بهصورت التماس و تضرع است. این نوع نماز را (תפילת וידו) یعنی دعای اعتراف و اقرار بیگناه میخوانند.
سرود در نماز: در ازمنه قدیم، ترانه و سرود مقام شامخی در میان مردم داشته و جای خود را در آیین دعا و نماز باز کرده و حتی در مواقعی که غالب مردم از نعمت خواندن محروم بودند و نمیتوانستند کتاب مقدس را بخوانند، سرود و دعای دسته جمعی رواج زیادی یافت و نمازگزاران آنها را از برمی خواندند، مانند سرود «دریا» که در صحیفه خروج باب پانزدهم مندرج است و یا سرود "چاه آب" و یا قصیدهای که حضرت موسی در صجیفه تثنیه باب سی و دوم آیه ۱ – ۴٣ سروده است و یا سرودهای حضرت داوود که در کتاب مزامیر داوود آمده و با آلات موسیقی متعدد مینواختند و غالب این سرودها اکنون جزء نماز روزانه و اعیاد و جشنهای یهود شده است.
نماز در کتاب مقدس: امر نماز ابتدأ در صحیفه پیدایش فصل چهارم آیه ۱٢ آمده است: «آنگاه نماز خواندن بهنام پروردگار آغاز شد». علمای دین عقیده دارند که اجداد مقدس یهود، یعنی ابراهیم، اسحق و یعقوب بنیان گذاران نماز بودهاند. ابراهیم نماز صبحگاهان را بنیان گذاشت (پیدایش باب بیست و دوم آیه ٣ ) و اسحق نماز نیم روز را (پیدایش باب بیست و چهارم آیه ٦٣ ) و یعقوب نماز شامگاه را (پیدایش باب بیست و ششم آیه ۱۱) در کتاب تلمود مبحث «براخوت» (برکات) باب بیست و ششم تفسیر واژه «ایستاده» که درباره حضرت ابراهیم به کار رفته و کلمه «مطالعه» در خصوص اسحق و کلمه «برخورد» در نزد یعقوب را نیایش تفسیر میکنند. بنیاسراییل در مصر نیز نماز میگزاشتند و به نیایش میپرداختند و این امر در صحیفه خروج باب دوم آیه ٢٣ مندرج است: « بنیاسراییل از شدت کار شاق آه از نهاد برآوردند، و به درگاه خداوند به تضرع پرداختند و دعای آنها از میان رنج فراوان ناشی از کار به درگاه خداوند رسید» مریم خواهر موسی وهارون نیز دعایی از خود دارد که در صحیفه خروج باب پانزدهم آیه ٢ مندرج است.
در اجتماع کوه سینا به هنگام دریافت تورات، قوم بنیاسراییل مراسم دعا و نماز را بجای آوردند. انبیای پس از حضرت موسی مانند یهوشوع، سامسون، حنا همسر القانا، سموییل نبی، حضرت داوود و حضرت سلیمان، یونس نبی، ارمیا، حبقوق، دانیال نبی، مردخای، استر، عزرا و دیگران، هر یک در عصر خود بر نماز و ادعیههای موجود افزودند و به مرور زمان و به مقتضای عصر بر آن افزوده شد.
نماز اصلی: نماز اصلی بهنام «شمونا عسره» (שמונה עשרה) معروف است که شامل ۱٨ دعا میباشد. هر کجا در کتب میشنا و تلمود از نماز نام برده میشود، منظور همان «شمونا عسره» میباشد.
طبق مندرجات کتاب بریتا (مگیلا فصل ٧ ) اعضای انجمن کبیر این نماز را تالیف و تصویب کردهاند. در کتاب تلمود یروشلمی مبحث «براخوت» باب دوم - آیه ۴ نوشته شده است: ۱٢٠ تن از مشایخ یهود که عدهای از آنان انبیأ بودهاند، کتاب نماز کنونی را تدوین کردهاند.
درباره نماز، «شمونا عسره» به این نتیجه میرسیم سه دعای اول از ازمنه بسیار قدیم وجود داشته است. نماز با تسبیح شروع میشود و با شکرگزاری پایان مییابد.
در کتاب نیایش به مقداری قابل توجه از دعاها برخورد میکنیم که به زبان آرامی نگاشته شده است، که یکی از آنها «قدیش» (קדיש نماز میت) است. قدیش با کلمات یتگدال و یتقداش شروع شده است که از گفتار یحزقل نبی الهام گرفته است.
باید متذکر شد که نیایش و نماز ناشی از احساسات و احتیاجات مردم است. لذا نمیتوان آنرا محدود کرد و در زمانی معین آن را کاری انجام شده و مختوم دانست. در هر زمانی، به مناسبت اتفاقی که رخ داده است شاعران و حکما و دانشمندان عرفانی نیایشهایی مناسبی تالیف کرده و به کتاب دعا (سیدور) افزودهاند.
یهودیان روزانه سه بار نماز میگذارند (بامداد، بعد از ظهر، شب) که در هر نماز به مناسبت اعیاد و ایام متبرکه جملاتی به متن نیایش افزوده میشود. بسیاری از باورمندان این نیایشهای روزانه را در خانه و یا در خلوت خویش ادا میکنند، و برخی دیگر برای انجام نماز بامداد و شامگاه به کنیسا میروند.
برای هر یک از اعیاد اسراییل نیز نیایشهای ویژه تنظیم شده که در کنیسا خوانده میشود. در نیایشهای روز کیپور و روش هشانا (ראש השנה نوروز یهودیان) سرودی نیز در سوگ ویرانی بیت المقدس یهود گنجانیده شده و پس از استقلال دوباره اسراییل در سال ۱۹۴٨ میلادی نیز دعای ویژه استقلال به کتاب نیایشها افزوده شده است.
[▲] پینوشتها
گفتار سیوچهارم: نماز و دعا در دین یهود، کتاب نیایش مذهبی (سیدور تفیلا) یهودیان، وبسایت رسمی وزارت امور خارجه اسراییل
▲ | گفتار سیوپنجم: کتاب «اندرزهای مشایخ» نمونه ارزندهای از اندیشههای حکیمان یهود به هدف بهزیستی آدمیان است |
---|
حکیمان یهود در نوشتارهای خود هرگز از کشتار و یا ستیز با دیگران سخن نمیگویند، بلکه مردمان را به همزیستی و عدالت میخوانند.
یکی از گنجینههای اخلاقی و دینی و ادبی ملت یهود کتاب کوچکی است که «اندرز مشایخ» و یا «گفتار پدران» نامیده میشود و نام عبری آن פרקי אבות Pirkey Avot است. این کتاب یکی از ملحقات کتاب «میشنا» محسوب میشود که در اواخر دوران بیت المقدس دوم تدوین شده است. بزرگان قوم یهود و مشایخ آن هر یک پند و اندرزهای گهرباری بیان کردهاند که در تمام قرون و اعصار همانند چراغ پر فروغی فرا راه زندگی بشر بوده و میباشد. این کتاب شامل شش فصل است و اندرزهای خردمندانهای را در بر گرفته است. خواهیم کوشید در این گفتار کوتاه، گزیدههایی از هر فصل این گنجینه را بهعنوان نمونه در اختیار کاربران بگذاریم
گزیدههایی از فصل اول: |
در مطلع کتاب «اندرز مشایخ» چنین آمده است: «موسی تورات را از کوه سینا دریافت کرد و آنرا به یهوشوع سپرد و یهوشوع به مشایخ و مشایخ به انبیأ و انبیأ آن را به اعضای شورای کبیر سپرد».
به این سه مطلب توجه کنید: «در قضاوت عجله نکنید، سعی کنید دانش پژوهان بسیار تربیت کنید و برای پایدار ماندن دستورات توراه حفاظی برپا سازید». (فصل اول آیه اول)
«دنیا بر سه پایه استوار است: برپایه دانش، برپایه کار و کوشش و برپایه احسان و مردمداری». (فصل اول، آیه دو).
«خانهات میعادگاه جویندگان دانش باشد، خاک پای آنها را توتیای چشم کن و کلام آنها را با تشنگی و ولع بنوش». (فصل اول آیه ۴ )
«از همسایه بد دوری جویید و به شروران نپیوندید، و اگر بلایی نازل شد ناامید نشوید» (فصل اول، آیه ٧ ).
«بکوشید از شاگردان حضرتهارون باشید، صلح را پاس بدارید و آن را پی گیرید. همنوع خویش را دوست بدارید و آنها را به طریق علم و دانش و توراه نزدیک کنید». (فصل اول، آیه ۱٢ )
هیلل (اندیشمند بزرگ یهود) میگوید: «اگر من به فکر خویش نباشم، چه کسی دلسوز من خواهد بود و اگر برای خود تلاش نکنم، چه کسی برایم کوشش خواهد کرد و اگر امروز نباشد، پس چه هنگام؟ » (فصل اول، آیه ۱۴). این پند و اندرز، همان ضربالمثل ایرانی را به یاد میآورد که میگوید: «کس نخارد پشت من، جز ناخن انگشت من».
گزیدهای از فصل دوم: |
«همواره به سه مطلب توجه کنید تا دچار گناه و لغزش نشوید: از خود بپرسید بالای سر شما کیست؟ چشمانی بینا و گوشی شنوا بر شما ناظر است و بدانید که همه اعمال شما در کتاب یادبود زندگیتان ثبت خواهد شد» (فصل دوم آیه اول)
«فراگیری دانش تورات، توامان با ادب و تواضع امری نیکوست؛ زیرا این دو با هم انسان را از ارتکاب به گناه دور میسازد. دانشی که با عمل توام نباشد، در نهایت بیفایده خواهد بود (فصل ٢، آیه ٢)
هیلل (اندیشمند بزرگ دوران) میگوید: «خود را از جامعه جدا مکن. هرگز، حتی تا لحظه مرگ، به خود مطمین مباش که اشتباه نمیکنی. هرگز درباره کسی قضاوت مکن مگر اینکه خود را در وضع و حال او بپنداری و خویش را جای او گذاری. مطلبی را که میخواهی همچنان پنهان بماند برای کسی بازگو مکن، زیرا بالاخره فاش خواهد شد. کار امروز را به فردا مگذار و مگو آنگاه که فرصتی یابم آن را به انجام خواهم رساند، زیرا ممکن است هرگز فرصت آن را دوباره نیابی» (باب دوم، آیه ۴ )
اندرز دیگری در این کتاب وجود دارد که یک ضرب المثل ایرانی را بهطور کامل به یاد میآورد و این چنین میتوان آن را ترجمه کرد: «هیلل جمجمهای بر روی آب بدید و گفت:ای کشته که را کشتی که خود کشته شدی زار، تا باز شود کشته آنکه ترا کشت». (باب دوم آیه ٧ )
ربی الیعزر میگوید: «احترام به دوست همانا احترام به خویشتن است. هرگز زود رنج و عصبانی مشو. یک روز پیش از آنکه چشم از جهان بربندی به سوی پروردگار دوباره روی آور. همواره قلب خود را بار نور دانش اندیشمندان روشن نگاه دار. اما هوشیار باش اخگر غضب آنان تو را نسوزاند. چون گفته آنها چون اخگر و آتش است. (فصل دوم آیه ۱۵ ).
گزیدهای از فصل سوم: |
عقیبا بن مهلایل (اندیشمند یهودی) میگوید: «همواره به سه مطلب توجه داشته باش تا هرگز دچار خطا نشوی: بدان که از کجا آمدهای و به کجا میروی و بالاخره در پیشگاه چه کس باید حساب و کتاب پس دهی» (فصل ٣، آیه ۱ )
ربی حنینا بن حخنییا میگوید: «کسی که زندگی را به شب زنده داری میگذراند و راه تک روی در پیش میگیرد و قلبش او را به دنبال هوا و هوس و شهوات باطل میکشاند، خویشتن را دچار خطر میسازد». (فصل ٢ پایانی آیه ۴)
ربی حنینا دوسا میگوید: «هر آنکه کردارش از دانش او فزونتر است، دانش او پایدار میماند؛ لکن کسی که دانش او از اعمالش بیشتر است، دانستههای او پایدار نمیماند. کسی که آفریدگان خدا از او راضی باشند، پروردگار نیز از او خشنود خواهد بود» (فصل ٣ آیه ۱٣).
ربی عقیبا میگوید: «انسان حبیب است چون به شمیله خداوند خلق شده است و محبوبیت او بیشتر خواهد بود اگر بر این امر واقف باشد» (فصل ٣ – آیه ۱٨)
فرازهایی از فصل چهارم : |
بن زوما (از اندیشمندان دیگر یهود) میگوید: «دانا کیست؟ دانا کسی است که از هر انسانی دیگر مطلبی و کلامی بیاموزد. پهلوان کیست؟ آن کس غرایز خویش را مهار کند. دارا کیست؟ آن کسی است که به آنچه دارد قناعت میکند و از آن دلشاد است. محترم کیست؟ آنی است که خود به دیگران احترام گذارد». (فصل ۴، آیه ۱)
ربی لوی تاس اندیشمند یهودی اهل «یاونه» میگوید: «هر آنچه میتوانی تواضع داشته باش، زیرا عاقبت هر آدمی تبدیل شدن به کرم و مور است» (فصل ۴، آیه ۴)
ربی صادق میگوید: «در جامعه، خود را از دیگران جدا مدان- هرگز مدعی العموم همه انسانها مباش، علم و دانش را وسیله کبر و غرور قرار مده، و مذهب را به چاهی به هدف به دام انداختن دیگران مبدل مساز» (فصل ۴، آیه ٧).
ربی یوحانان پینه دوز میگوید: هر مجمعی که برای رضای خدا تشکیل شود پایدار میماند و اگر برای رضای خدا نباشد بالاخره از بین میرود (فصل ۴ آیه ۱۴)
شموییل قاطان میگوید: «در شکست دشمن شاد مباش و هنگامی که لغزش پیدا میکند قلبت را خوش مدار، مبادا خداوند آنرا دیده و خشم خود را از او بردارد». (فصل ۴ آیه ٢۴ )
اندرزهایی از فصل پنجم: |
«چهار نوع خصلت در میان آدمیان دیده میشود: کسی که زود خشمگین میشود و زود خشمش فروکش میکند، سود این یک به زیان آن یک نمیارزد؛ آن کس که دیرخشم است ولی دیر هم خشم او فروکش میکند، باز هم سودش به زیانش نمیارزد؛ انسانی که به ندرت خشمگین میگردد و به آسانی و زود خشمش فرو مینشیند، فردی نیک بخت است و در شمار صالحان؛ ولی آن یک که به سرعت خشمگین میگردد و به سختی و دیر آتش خشم او فروکش میکند، فردی نگون بخت و در شمار شروران است» (فصل ۵ – آیه ۱٢).
«هر دوستی و عشقی که به خاطر چیزی یا مطلبی باشد، هنگامی که آن چیز و یا آن مطلب منتفی شد، آن عشق و دوستی نیز از میان خواهد رفت؛ ولی اگر مهر و دوستی بیتوقع و نامشروط باشد پایدار خواهد ماند» (فصل ۵ – آیه ۱٧)
یهودا بن تیما میگوید: «برای فرمان خداوند خالقت مانند پلنگ چابک و چون عقاب تیز پرواز و همانند آهو گریز پا و بسان شیر قوی باش» (فصل ۵ آیه ۱٢)
اندیشههایی از فصل ششم: |
«هر کس از فردی موضوع یا مطلبی را فرا گرفت که حتی یک سطر و یا یک کلمه باشد، باید به او احترام گذارد، همان گونه که حضرت داوود با آنکه از احیتوفل تنها سه نکته فرا گرفته بود، باز هم تمام عمر او را استاد خویش و معلم و مربی خود میدانست» (فصل ٦ آیه ٣)
شیمعون بن یوحانان میگوید: «بهره مندی از زیبایی و قدرت و درایت و ثروت، به سن پیری رسیدن و داشتن فرزندان خوب، نعماتی درخور عادلان است» (فصل ٦ آیه ٨)
ربی یوسه بن قیصها تعریف کرده میگوید: روزی در طریقی گام بر میداشتم. شخصی به من رسید و پرسید استاد از کجا آمده ای؟ گفتم از شهر بزرگ حکیمان و کاتبان. روی کرده گفت، اگر اراده کرده، در شهر ما اقامت ورزید و با ما همدم شوید، هزاران دینار طلا و جواهرات گرانبها نثار شما خواهیم کرد. در پاسخ گفتم: اگر تمامی طلا و جواهرات عالم را به من ارزانی دارید، در مکانی که علم و دانش در آن ساکن نباشد رحل اقامت نخواهم افکند». (فصل ٦ آیه ۹).
این بود نمونههای کوچکی از پند و اندرزهای مشایخ یهود که در کتاب پیرقه آوت (פרקי אבות) آمده است باشد تا آدمیان آنها را فرا گرفته و آویزه گوش خویش سازند و قدر ویژگیهای آیین یهود را بدانند و به پاکی و نکوکاری زیست کنند.
[▲] پینوشتها
گفتار سیوپنجم: کتاب «اندرزهای مشایخ» نمونه ارزندهای از اندیشههای حکیمان یهود به هدف بهزیستی آدمیان است، وبسایت رسمی وزارت امور خارجه اسراییل
▲ | گفتار سیوششم: «کبالا» چیست که پس از دوهزار سال، هنوز مردمان در جستجوی شناخت این فلسفه هستند؟ |
---|
تصور بر این است که فلسفه از دوران یونان باستان آغاز شد. ولی در میان ادیان یکتاپرست سه گانه، یهودیت پایه گذار اندیشههای عرفانی و فلسفی و مشعلدار همه یکتاپرستان جهان بود.
«کبالا» مکتب عرفان در آیین یهود است. واژه «کبالا» (یا قبالا Kabala) از ریشه عبری «کُبل» به معنی دریافت کردن آمده است. این نام از جملهای از کتاب «میشنا» گرفته شده است که در آیه اول از فصل اول «اندرز مشایخ» (به گفتار پیشین مراجعه شود) آمده است: «موسی تورات در کوه سینا دریافت کرد و آنرا به یهوشوع سپرد و یهوشوع آنرا به مشایخ و مشایخ به انبیأ و انبیأ آنرا به مجمع کبیر سپردند».
مفسران میپرسند منظور از «تورات» در این گفتار چیست؟ اگر سخن از ده فرمان و کتاب مکتوب (پنج صحیفه تورات) میباشد، موسی آنرا به یهوشوع نسپرد، بلکه آنرا در «صندوق عهد» قرار داد و در اختیار سبط لاویان بود، و تا زمان رسیدن به سرزمین مقدس توسط لاویان حمل میشد و سپس در «میشکان» (معبد متحرک) جای دادند و تا زمان پادشاهان، یعنی شایول، داوود و سلیمان که از آن نسخه برداریهایی به عمل آمد. پس منظور از انتقال ایمان و باور مذهبی از نسل به نسل و سینه به سینه، کتاب تورات مقدس نیست و به استناد آیهای از تورات که میفرماید: «خداوند خالق در زمین درختانی رویانید، درختانی که نیکو منظر بوده و میوههای خوردنی داشتند و در ختانی که معرفت شناخت خوب و بد دارند - و درخت حیات» (تورات، صحیفه اول پیدایش، باب دوم، آیه ۹)
عارفان مکتب «کبالا» میگویند هرگز انسان چنین درختانی نشناخته است: «درختانی که شناخت خوب و بد دارند» و یا «درخت حیات». از این رو بر این باورند که منظور از «درختان نیکو منظر»، تورات مکتوب (پنج صحیفۀ کتاب موسی) است و درختان عارف خوب و بد، تورات شفاهی (میشنا و گمارا و تلمود) است و قصد از درخت حیات، علم «کبالا» یا مکتب عرفان است. لذا توراتی که در کوه سینا اعطا گردید و حضرت موسی بهنام قوم یهود آن را دریافت کرد، همین «کبالا» به معنی دریافت است که حضرت موسی آن را به یهوشوع شاگرد وفادار خود تعلیم داد. و این اندیشه توسط یهوشوع به مشایح آن زمان بهطور انفرادی تعلیم داده شد و مشایخ هر دور و زمان بهطور شفاهی آن را سینه به سینه به آیندگان سپردند تا به دوران انبیأ رسید. انبیأ این دانش را دریافت کردند و آن را به اعضای انجمن کبیر (مجلس اعلای مشورتی رهبران روحانی یهود) که شامل ٧۱ تن از علمای دینی برجسته دوران بود سپردند.
اندیشه «کبالا» به مدت حدود یک هزار و پانصد سال بهصورت شفاهی سینه و سینه به علمای دینی و دانشمندان طراز اول در هر دوره انتقال پیدا میکرد، تا در اواخر بیت المقدس دوم (حدود دو هزار سال پیش) در دوره استیلای رومیان بر ارض مقدس و در زمان علمای ارشد عرفان یهود، توسط ربی شیمعون بر یوحای بهصورت مکتوب درآمد.
علت مکتوب شدن «کبالا» و بیرون آمدن از حالت شفاهی و انتقال سینه به سینه، آن بود که دانشمندان زمان درک کرده بودند که در آن دوران پایداری و استقلال کشور یهود درخطر است و امکان پراکنده شدن یهودیان در سراسر جهان بسیار زیاد شده است. لذا چارهاندیشیدند و فکر آن افتادند برای اینکه این معرفت از میان یهودیان فراموش نگردد، بهصورت مکتوب درآید.
اولین کتابی که در باره فلسفه کبالا نوشته شد، رساله معروف «زوهر مقدس» میباشد که تالیف آنرا به ربی شیمعون بر یوحای و فرزندش ربی العازار و هفت تن از برجستهترین علمای دینی آن زمان که جملگی از شاگردان ربی شیمعون بودند نسبت داده شده است.
در این کتاب ربی شیمعون به لقب «بوسینا قدیشا» یعنی چراغ مقدس نایل آمده و ربی العازار و همکارانش «بوسینین» یعنی شمعهای نورانی لقب گرفتهاند.
«کبالا» فلسفهای است بسیار گسترده است که جستجو در اوقیانوس پهناور اندیشهها و استدلالت آن بسیار دشوار.
برای آنکه علاقمندان از موضوعهای مورد بحث در فلسفه کبالا پی برند، فهرست مطالبی را که در کتاب زوهر آمده است یادآوری میکنیم که عبارتند از : بصیرت و رازهای درونی، انوار بیرونی و درونی انسان، انوار درخشان دهگانه که گیتی از آنها تشکیل یافته است، مکاشفه، فرد و نورالهی، عصر کنونی مدخلی است برای صلح و صفا، علت و معلول، دانش و ستجوی حقیقت، علم و روحانیت، دانش ریشه ای، گفتارهای کتاب مقدس به منزله پوشش خارجی برای یک جسم است، نزول نورالهی در عالم ماده، خالق، میل به شرکت در خالق، این صوف (Ein Sof بینهایت)، نور و تاریکی، ظرف و مظروف، خودداری و میل به دریافت آن، خاموشی آن نورجسمانی، پیدایش جهان مادی، نان شرمساری، اراده آزاد، توازن، دادن و گرفتن توازن دو جهان علیا و سفلی، مشاهده، انقباض نور، خلقت جهان ماده از یک یاخته، کنار رفتن پرده رازها، همآهنگی سیارگان و ستارگان و کهکشانها، سطوح نور و روح، نقطه میانی، ملکوت بیپایان، ظروف برای دریافت انرژی و نور، جنبه نیستی، کانالهای انرژی، صورت کواکب آسمان، درخت حیات، ابزار عملیات شناخت آن، دانش ماوراءالطبیعه، اوامر مندرج در تورات ملحق شدن به مبدأ، ایده یک مدار، اتحاد با پروردگار، عشق به پروردگار و مبدأ، نیتها و تمرکزهای فکری در دعا (مدی تیشن) اندیشه و تعمق، رنگها و اثرات آنها، ارتباط کیهانی، و صدها مطالب گوناگون در رشتههای فیزیک، شیمی، زمین شناسی، ستاره شناسی، چهره شناسی، خواندن خطوط چهره و کف دست، تعبیر خواب، و در پایان، یکی بودن مخلوقات و جزیی بودن از یک انرژی کل.
در سراسر فلسفه «کبالا» یک اندیشه کلی به کرات بیان میشود و همه آموزشهای «کبالا» بر محور آن دور میزند. آن اندیشه این است که «خداوند دربرگیرنده همه چیز است و هیچ گونه کاستی ندارد» نتیجه بلا واسطهای که از این اندیشه استخراج میشود آن است که پروردکار کامل است و خوب و مطلق میباشد. با شناخت اینکه خداوند کامل و خوب و مطلق است، میتوانیم به توصیف صفتی بپردازیم که به وسیله آن صفت به وجود خالق یکتا پی ببریم و آن «میل او به شریک شدن» است. این میل در «کبالا» بهعنوان نور نامیده شده است.
در یک کلام میتوان گفت که مفاهیمی چون خوبی، احسان، انرژی مثبت، میل به شراکت، نور دربرگیرندگی، ارضای کاری و فقدان میل به دریافت، همگی تجلیات یک مفهوم واحد هستند که کاملا به هم مرتبط و از هم جدایی ناپذیرند و کلیت آنها ذات واجب الوجود پروردگار را تشکیل میدهد.
برای شناخت بیشتر «کبالا» نیاز به شناخت و مطالعه «زوهر مقدس» میباشد، به خواست خداوند در گفتار بعدی درباره خود «زوهر» و مؤلف آن ربی شیمعون بر یوحای سخن خواهیم گفت.
[▲] پینوشتها
گفتار سیوششم: «کبالا» چیست که پس از دوهزار سال، هنوز مردمان در جستجوی شناخت این فلسفه هستند؟، وبسایت رسمی وزارت امور خارجه اسراییل
▲ | گفتار سیوهفتم: آشنایی با کتاب عرفان یهود (زوهر) و ارزشهای بیانشده توسط پیشگامان اندیشه عرفانی |
---|
اندیشمندان یهودی، بیتردید پایه گذاران عرفان بشری بودند که هدف آن پرداختن به معنویات، به هدف تعالی روح انسانی است.
دانش عرفان یهود به اموری میپردازد که شکل ندارد و انتزاعی است و میکوشد هویت آن را بیابد و از ماهیت آن آگاه شود. حکمت والای عرفان یهودی را «کبالا» (קבלה قبالا) مینامند. در تلاش برای درک هرچه بیشتر جوهر حقیقت، برماست که با کمک «کبالا» و از طریق ان بتوانیم به چشم انداز روشن تری از اعمال خود برسیم.
آن گاه که از جوهر یا ریشه هر عاملی آگاه شویم، در مییابیم که واکنشهای بعدی حاصل شده از این عوامل و عناصر اولیه، در حوزه محدوده ریشه رفتار میکند، یعنی بر طبق اصلی که در آن ریشه علت، و شاخه معلول محسوب میشود و به این ترتیب همیشه در همآهنگی به سر میبرند. چنین دانش از جوهر پدیدهای است که ما را قادر میکند تا از باور آوردن به نقطه نظرهای متضاد و مخالف با یکدیگر خودداری کنیم – دیدگاههایی که جلوی پیشرفت و درک ما را چه بهصورت فرد و چه بهعنوان یک قوم و ملت سد میکند.
برای هر قشر از اقشار مردم، با هر دیدگاه و شیوه برخوردی که داشته باشند، «کبالا» یکی از جنبههای تاریخ، فلسفه یا مذهب یهود را روشن میسازد:
از دیده گاه یک یهودی ارتدکس، «کبالا» صرفا یکی از تفسیرهای تورات است – هر چند پیچیده و بغرنج.
در محافل و مجامع یهودی که به دین گرایش چندانی ندارند، «کبالا» را بهصورت پیشگویی، جادوگری و یا علم غیب میبیند.
برای آنانی که عرفان را میپذیرند و به آن باور دارند، «کبالا» کلید رسیدن به جاودانگی، رسیدن به یگانگی، و وحدت روح انسانی با قادر مطلق جلوه گر میشود.
پایه رهنمود دانش «کبالا»، تورات مقدس میباشد و این باور در این جمله خلاصه میشود: «همنوعت را مانند خودت دوست بدار». به معنی دیگر: با دوست داشتن همنوع، خودت را در عمیقترین شکل آن دوست داشته و در غایت پروردگارت را.
نخستین اثر چاپ شده درباره عرفان یهود، کتاب «یتصیرا» (Yetsira יצירה) میباشد که تالیف آن به حضرت ابراهیم نسبت داده میشود.
این متن که حاوی عالیترین و متعالیترین عقاید و مفاهیم است، توسط کبالیستهای گذشته مورد استفاده قرار نگرفته، زیرا تعریف دقیق اصطلاحات و معانی نهفته در آن بسیار دشوار است.
مفصلترین و طولانی اثری که در مطالعات مکاشفهای یهود دیده میشود، کتاب مقدس «زوهر» זוהר Zohar است. آنانی که این اثر را مطالعه کرده و به اهمیت آموزههای آن بهطور کامل پی بردهاند، همگان بر این باورند که این اثر کار عالم مقدس دوره میشنایی، ربی شیمعون بر یوحای רבי שמעון בר-יוחאי Rabi Shimon Bar-Yuhai بوده است.
این پرسش که مؤلف یا مؤلفین رساله «زوهر» چه کس یا کسانی بودهاند، مورد بحث بسیار در بین کسانی است که "کبالا" را برای پژوهشهای دانشگاهی مطالعه میکنند بیآنکه بکوشند به محتوای عمیق و معنوی اثری که مطالعه میکنند پی ببرند.
بسیاری از این پژوهشگران معتقدند که «زوهر» توسط کبالیست قرن یازدهم بهنام «مشه دلیون» یا توسط دیگر هم عصران او به رشته تحریر درآمده است.
اما هنگامی که «زوهر» مقدس بهتر شناخته میشود، روشن میگردد که تنها اندیشمندی با جایگاه و روحانیت ربی شیمعون میتواند چنین اثری را به نگارش درآورد.
آن تاریخ نویسانی که «موشه دلیون» را بهعنوان مؤلف کتاب «زوهر» شناختند، عقیده کبالیستهای مهمی نظیر موشه کردووا، شلموالکبتص، یوسف قارو، یتسحاک لوریا، منشه لوزاتو و بسیاری مانند آنها را نادیده گرفتند. اینان، خود اندیشمندانی بودند که «زوهر» برای آنها طریقت زندگی محسوب میگردد و نه موضوعی که تنها درخور پژوهشهای دانشگاهی و نظری باشد.
این بزرگان همگی متفقالقول بودند که ربی شیمعون مؤلف «زوهر» است. این دانشمندان بزرگ بر این عقیده بودند، شخصی که «زوهر» را نوشته است باید در همان سطح روحانیت باشد که محتویات این کتاب را تشکیل میدهد. تنها ربی شیمعون واجد چنین شرایطی بوده است.
پس اجازه دهید نخست به زندگی این حکیم بزرگوار بپردازیم تا روشن شود که چرا کبالبستهای معروف چنین حکمی دادهاند:
هنگامی که سرزمین اسراییل تحت سلطه روم بود، ربی شیمعون یکی از برجستهترین دانش پژوهان محضر ربی عقیبا اندیشمند بزرگ یهود به شمار میآمد.
با آنکه در آن دوران اشغالگران رومی آموختن و آموزاندن کتاب تورات را برای یهودیان ممنوع ساخته بودند (تا شاید بتوانند آنان را از یکتا پرستی باز داشته و به آیین بت پرستانه خود بکشانند)، ربی عقیبا همچنان به تدریس تورات مشغول بود، و از این رو رومیان او را دستگیر و اعدام کردند.
آن هنگام بود که ربی شیمعون علنا علیه رومیان و استبداد آنها قیام کرد و آنان را به قساوت و ستم متهم ساخت، ولی رومیان او را نیز بهخاطر این اعتراض و مبارزه بازداشت کردند و به مرگ محکوم ساختند. اما ربی شیمعون در فرصتی به همراه فرزندش العازار به غاری در کوههای نزدیک «پکیعین» (در ناحیه گالیل در شمال اسراییل امروز) گریخت و به مدت ۱٣ سال در آن غار پنهان شد تا امپراطور رم درگذشت و فرامین او باطل گردید و ربی شیمعون و فرزندش توانستند بیخطر باز گردند.
سیزده سالی که ربی شیمعون و پسرش در غار زیستند به نقطه عطف مهمی در مجموعه دانش عرفانی وآمیخته با رموز یهود مبدل گردید.
به گفته باورمندان، در انزوای غار بود که الهام غیبی، رازهای زوهر را بر ربی شیمعون نازل کرد. اما نباید چنین اندیشید که رازهای زوهر تنها بر ربی شیمعون آشکار گردید، بلکه ربی عقیبا معلم او و دیگران نیز پیش از او بر آموزههای زوهر کاملا مسلط گشته بودند.
همان گونه که پیشتر نیز گفته شد، اعتقاد بر آن است که در واقع درک تمامی کبالا بهصورت شفاهی در کوه سینا به بنیاسراییل عرضه شده بود. بسیاری، حقیقت سوزان عرفان یهودی را مطالعه و درک کردهاند، اما تنها شمار کمی از آنان توانستهاند «کبالا» را به دیگران تعلیم داده و بفهمانند.
پرسشی پیش میآید و آن اینکه، چرا ربی شیمعون گزیده شد تا آموزشهای زوهر را گردآوری کند، و نه ربی عقیبا که استاد او بود و یا هر یک از دیگر بزرگان کبالا که پیش از او میزیستهاند؟
پاسخی که داده میشود چنین است: ربی شیمعون به خاطر زندگی در انزوا و خود تبعیدی، توانست بر قید و بندها و محدودیتهای جسمانی که معمولا رسیدن به سطوح عالیتر آگاهی روحانی را محدود میسازد، چیره شود. او توانست از قوانین حاکم بر زمان و مکان فراتر رفته و دانش عمیقی از کلیات حیات، به آن صورت که ما در این کره خاکی تجربه میکنیم، به دست آورد. از این رو در «زوهر» گفتگو نه فقط بر سر مسایل صرفا روحانی است، که درباره مفاهیم بنیادین اموری مانند طب، ستاره شناسی، ارتباطات راه دور و روانکاوی نیز در آن سخن رفته است.
یکی از اصول کبالا، رسیدن به یگانگی با خالق عالم و بشریت، و در اصل یکی کردن هستی با امور ماوراءالطبیعی است. اتحاد بین انسان خالقش، در اصلاحات «زوهر» با واژه «دبیکوت» דבקות Deveykut یا «وابستگی و چسبندگی» بیان شده است.
در بخشی از «زوهر» ربی شیمعون تایید کرده است که عصر رستاخیز موجودات، با خود «نورغایی» میآورد که دال بر دمیدن جلوه الهی بر همه جهان است – به این مفهوم که خورشید جهانی نوی طلوع خواهد کرد. یا ظهور این نور اعظم، آزادی انسان از جهل و تاریک اندیشی آغاز میشود و بیداری روحی و معنوی به مردمان به ارمغان داده میشود و دست مایه غنی الهام روحی و معنوی که در میراث فرهنگ یهود نهفته است، بیدار میگردد و توان انسانی و نیروی بشری به سویی کشانده میشود که در نهایت غنای تجربه یهود و رابطه ما با نوع انسان را به دنبال میآورد. (زوهر جلد سوم صفحه ٢٣ الف)
[▲] پینوشتها
گفتار سیوهفتم: آشنایی با کتاب عرفان یهود (زوهر) و ارزشهای بیانشده توسط پیشگامان اندیشه عرفانی، وبسایت رسمی وزارت امور خارجه اسراییل
▲ | گفتار سیوهشتم: شرعیات و تعلیمات دین یهود، در کتاب «شولخان عاروخ» در دسترس همگان قرار دارد |
---|
از آنجا که قوانین و فرامین امر و نهی یهود بسیار گسترده بود، کتاب «شولحان عاروخ» برای استفاده عامه باورمندان تدوین گردید
قوانین و شرعیات دین یهود برپایه فرامین مقدس تورات استوار است. در گفتار پیشین یادآوری کردیم که اوامر و نواهی مندرج در تورات ٦۱٣ فقره میباشند که ٢۴٨ آنها امر و ٣٦۵ فرمان نهی است.
نحوه اجرا قوانین و چگونگی اجرا این دستورات، در زمانهای معین و اماکن مختلف برحسب زمان و مکان و تشخیص آنها کار آسانی نبود.
لذا به موازات کتاب نوشته شده (پنج صحیفه تورات موسی)، تورات شفاهی نیز که همان نحوه اجرای فرامین است، در زمان موسی و جانشینان وی در مدت یکهزار و پانصد سال، بهصورت شفاهی سینه به سینه نقل میشد، و هر عالم دینی در زمان خود شاگردانی برای تدریس این مطالب تربیت میکرد؛ تا آنکه در اواخر دوران بیت المقدس دوم (تقریبا در ٢٠ سال پیش از میلاد تا یکصد سال پس از آن) عدهای از برجستهترین علمای دینی عصر که یه "تناییم" Tanaim معروف میباشند به سرپرستی بزرگترین آنها «ربی یهودا هناسی» Rabi Yehuda Hanassiگرد هم آمده و با توجه به اینکه احتمال زیاد میرفت وطن یهودیان به اشغال بیگانگان در آید و آنها به ناچار در جهان پراکنده شوند، و با توجه به وضع سیاسی و اجتماعی آن زمان، تصمیم گرفتند که تورات شفاهی را به رشته تحریر بکشند و آن را بهصورت مکتوب درآورند تا از گزند زمان و مکان در امان بماند.
نحوه نگارش این کتاب که «میشنا» (آموزه) نام دارد، چنین بود که محفل درس و بحث استادان و شاگردان برپا میشد و درباره نحوه اجرای هر یک از امر و نهیهای تورات، هر کدام از عالمان دینی دانسته و دیدگاه خود را بیان میکرد و همه اظهارنظرها نوشته میشد و در آخر جمع بندی به عمل میآمد و جنبه نهایی میگرفت. همه شش جلد کتاب قطور «میشنا» با این شیوه تدوین گردید.
پس از پراکندگی، دو مدرسه عالی مذهب یهود، در دو شهر بینالنهرین بهنام «پومبدیتا» و «نهردعا» Pumbedita and NaharDeiaa برپا شد که در آنها، استادان و شاگردانشان میکوشیدند هر یک درباره شش مجلد «میشنا» حواشی بنویسند و توضیحاتی بدهند که از مجموعه این حاشیهنویسیها که در طول مدت سیصد سال انجام شده بود، چندین جلد کتاب بنا به مقتضیات موضوعها نوشته شد که در مجموع «تلمود» نام گرفت. درباره تلمود، در گفتار سی و سوم این مجموعه توضیح دادیم.
استفاده از کتاب قطور و پرمحتوای «تلمود» برای همگان مقدور نبود. زیرا نه تنها «تلمود» بسیار مفصل و دارای چندین جلد است، بلکه به زبان آرامی (آرامیت) آن زمان، یعنی مخلوطی از عبری و آرامی نوشته شده که درک و فهم این زبان در انحصار عالمان دینی آن زمان بود.
از این رو، در سال ۱۱٧٠ میلادی، دانشمند معروف فیلسوف و حکیم عالیقدر مشه بن میمون Mosheh Beh Meimon ملقب به «هارامبام» Harambam که در میان فلاسفه به میمونید Meimonide معروف است، به فکر آن افتاد که همه نوشتارهای تلمود را بررسی کرده و مطالب روزمره و قابل اجرا را دست چین سازد و در ردههای مختلف تقسیم بندی کرده و به زبان ساده در چهارده جلد کتاب گردآوری نماید.
مشه بن میمون مدت ده سال برای گردآوری مطالب و تقسیم بندی آنها زحمت کشید – ده سالی که او دچار مضیقه مالی و حوادث غم انگیز در زندگی شخصی خود شده بود؛ ده سالی که در آن حوادث انقلابی و تاریخی روی داده بود و ده سالی که مدتی از آن وی رهبری جامعه یهودیان قاهره را بر عهده داشت و زمانی که یهودیان به خاطر پریشانی و تبعید از اسپاینا، اطلاع درستی از چگونگی اجرای قوانین الهی نداشتند.
ربی مشه (هارامبام) به تدریج نوشتههای خود را خلاصه و طبقه بندی کرد و نام کتاب جدیدش را سفر همیتصوت ספר המצוות Sefer Hamitsvot (کتاب ثوابها یا اوامر به معروف) گذاشت.
از آنجا که نوشتههایهارامبام مورد توجه همگان قرار گرفت و در جوامع یهودی اقصی جهان پذیرفته شد، به نوشتههای او لقب میشنه توراه (משנה תורה) Mishneh Tora (المثنی تورات)دادهشد.
هر اندازه که زمان به پیش میرفت و ابداعات تازهای به وجود میآمد و شرایط زمان و مکان دگرگون میشد، نحوه اجرای فرامین هم نیازمند بازبینی و بازنگری میگردید، تا اینکه در حدود چهار صد سال قبل دانشمند و فقیهی معروف بهنام ربی یوسف قارو در شهر طبریه اسراییل به فکر آن افتاد که نوشتههایهارامبام را رده بندی کرده و در چهار جلد کتاب در اختیار عموم بگذارد، که هرکس بتواند از آن استفاده کند و بدون نیاز مراجعه به فقها و ملاهای شهر خود بتواند آنگونه که لازم است به اجرای قوانین دینی بپردازد. یوسف قارو کتاب خود را «شولحان عاروخ» שולחן ערוך Shulkhan Arukh گذاشت که به معنی سفره گسترده است، همانطوری که یک سفره گسترده مملو از خوردنیها و نوشیدنیهایی است که به ترتیب چیده شده باشد تا گرسنگان را به اشتها آورده، بدون زحمت کشیدن از آن سفره گسترده بهره گرفته و خود را سیر کند و هرکس طبق سلیقه خویش طعامی را که میل دارد در دهان نهد.نگارش «شولحان عاروخ» و چیدن این سفره گسترده، اجرای فرامین دینی را برای عامه باورمندان آسانتر کرد و از این پس نیاز نبود که آنان در لابلای چهارده مجلد کتاب «میشنه تورا» نگارشهارامبام به جستجوی پاسخ به پرسش و نیاز خویش بپردازند.
«شولحان عاروخ» در چهار مجلد و به نامهای زیر تدوین گردید:
۱ -«اورخ حییم» אורח חיים Orah Haim (راه زندگی) که مندرجات آن مربوط به زندگی روزانه است و به اموری میپردازد که هر روز انسان به آن نیاز دارد و اوامری که اجرا آنها هر روز لازم و ضروری است.
٢- «یوره دعا» יורה דעה Yoreh Deiaa درباره امور بهداشت شخصی، خوراکیهای حلال و حرام، طرز کاشر کردن گوشت گاو و گوسفند و بز و زدودن خون و پیه از گوشت پیش از پختن آن، قوانین مربوط به ذبح بهایم حلال و پرندگان، رعایت ایام قاعدگی زنان، راه تطهیر، غسل و غیره است. گفتنی است: خون حیوانات در دین یهود حرام است و از این رو گوشت را پیش از پختن در آب نمک میخوابانند تا همه خون آن بیرون آید. همچنین با یک چاقوی تیز همه رگ و پیه گوشت بیرون آورده میشود. امروز در بسیاری کشورها گوشت «کاشر» (حلال) بههمین خاطر، طرفداران زیاد دارد.
٣- «ابنهاعزر» אבן העזר Even Haezer درباره ازدواج، طلاق، ارث، مالکیت، شراکت، تجارت، خرید و فروش، مرگ، تدفین و قوانین عزاداری، روزهفت، روز سیام درگذشت، سالروز وفات و غیره.
۴- «خوشن همیشپاط» חושן המשפט Khoshen Hamishpat قوانین دادگستری، قضایی، وظایف قضات، طرز داوری، رسیدگی به دعاوی مالی، جزایی، جنایی، اجرای عدالت، کیفر و مکافات، جزا و پاداش، و دیگر مسایلی که مربوط به امور قضا میباشد.
با ردهبندی کردن این امور و تعیین مادهها و تبصرههای بسیار ساده و با زبان عام، نحوه اجرای هر یک از فرامین تورات (هلاخا) برای مردم مشخص شده است و هر یهودی برحسب دانش و میزان آگاهی او از زبان عبری، بدون نیاز به مراجعه به مراجع شرعی و یا کسب دستور از مفتی یا فقیه، تکلیف شرعی خود را میداند و به همین علت نام این کتاب «شولحان عاروخ» (سفره گسترده) گذاشته شده که همگان به آسانی به آن دسترسی دارند.
[▲] پینوشتها
گفتار سیوهشتم: شرعیات و تعلیمات دین یهود، در کتاب «شولخان عاروخ» در دسترس همگان قرار دارد، وبسایت رسمی وزارت امور خارجه اسراییل
▲ | گفتار سیونهم: جنبش «حسیدیم» و دیگر اعتقادهای مذهبی و گروههای یهودی در کشورهای شرق و غرب |
---|
یهودیان در طول زمان و پراکندگی در سرزمینهای مختلف، شاخههایی به وجود آوردند که در برخی آیینها با هم تفاوت دارند، ولی اصول همه آنها یکی است.
یهودیت به معنی پیروی از شریعت یهود است و آیین یهود ناشی از آموزههای تورات حضرت موسی میباشد. پیامبر یهود در مدت چهل سالی که بنیاسراییل را در بیابان، از سرزمین بردگی و بندگی مصر به سوی زادگاه پدران این قوم رهبری میکرد، میکوشید از قومی که مدت بیش از دو قرن در بردگی و تحت فرامین فراعنه مصر در ذلت و خواری به سر برده بود، ملتی آزاده، شجاع، مبارز، منظم و پیرو قانون بسازد.
حضرت موسی قوانینی را که از جانب پروردگار به او الهام میشد، به قوم خویش تعلیم میداد و کلیه این فرامین، که جمعا ٦۱٣ فقره اوامر و نواهی میباشد، پنج صحیفه کتاب مقدس تورات را تشکیل میدهد که این دستورات با شرح کوچ بنیاسراییل از مصر به سرزمین پدری، در مدت چهل سال بیابانگردی و وقایعی که بر آنها گذشت توام گردیده است.
قوم یهود عموما بدون استثنأ پیرو یک کتاب و یک امر و یک پیامبر میباشند و شاخههای مختلف یهودیت در اصول هیچ گونه تفاوتی با یکدیگر ندارند.
پس از آنکه بیت المقدس برای بار دوم ویران گردید (حدود دو هزار سال پیش) و استقلال اسراییل از دست رفت و این کشور به دست بیگانگان افتاد، یهودیانی که زنده مانده بودند به ناچار در نقاط مختلف دنیای آنروز پراکنده شدند.
گروهی از یهودیان که به دست اشغالگران رومی به قاره اروپا تبعید شدند، ابتدا در رم مستقر گردیدند و به تدریج به سرزمینهای اروپای شرقی مهاجرت کرده و از جمله در سطوح سرزمینهایی که امروز بهنام لیتوانی و لتونی و روسیه سفید نامیده میشوند مستقر گردیدند. به مروز زمان چون تماس آسان و مداوم بین یهودیان مشرق زمین (خاورمیانه و قاره آسیا) با یهودیان سرزمینهای اروپایی امکان نداشت، آنها از حال هم بیخبر میماندند و پس از چندین نسل، هر جامعهای برای خود پیشوای مذهبی جداگانهای برگزید که هم رهبر روحانی بود و هم رهبری اجتماعی قوم را به عهده داشت.
فشار بیحد «گالوت» (سرزمینهای پراکندگی) و دشمنیهای بیهوده مسیحیان و هراز گاهی قتل عام جوامع یهودی به وسیله حکام ظالم و مستبد کشورها، موجب گردید که یهودیان تحت ستم از گرایش سنتی مذهبی به سوی تصوف روی آورند. هر جامعهای برای خود قطبی داشت که به او اقتدا میکرد و آنچه را که وی فرمان میداد لازم الاجرا میدانست و از آن اطاعت میکرد.
در این احوال بود کهاندیشمند وارسته و بسیار دانایی در روسیه سفید ظهور کرد که در علم عرفان ید طولایی داشت. او همه چیز را از اراده و خواست الهی میدانست و معتقد بود که برای بقای یهودیت و ایستادگی در برابر فشار و تعدی دیگران، باید به هم پیوسته بود و شادی بیشتری کرد و از هر پیش آمد تلخ زندگی، شرینی برای خود آفرید.
این اندیشمند عارف اجرای شماری از هلاخوت (آداب مذهبی) را آسانتر کرد و مکتب وحدت وجود را گسترش داد. این زاهد وارسته «ربی ییسرایل بعل شم طوب» Rabbi Yisrael Baal ShemTov نام داشت که مکتب حسیدیم (مرید و مراد) را پایه گذاری کرد.
به دنبال درگذشت «ربی ییسرایل بعل شم طوب»، جوامع یهودی شرق اروپا که هر یک در شهری و نقطهای جداگانه میزیستند، از هم جدا شدند و هر یک سلسله حسیدیم مستقلی تشکیل داده و بهنام شهری که در آن زندگی میکردند معروف گشتند. معروفترین فرقههای حسیدیم عبارتند از: لوباویچ، ساتمر، گور، بوبوف، و برسلاو که همه آنها در اصول و عقاید و رسوم دارای یک ریشه میباشند و تفاوت جزیی میان آنها بوجود آمد. هر فرقه فقط از مولا و مراد خود تقلید میکند و مرید و پیرو رهبر مذهبی خویش میباشد.
علاوه بر فرقه حسیدیم، یهودیان جهان به دو گروه تقسیم شدهاند: گروه سفارادی (انانی که در «سفاراد» یعنی اسپانیا ریشه دارند و در اوایل قرن شانزدهم از آن سرزمین رانده شدند و در شرق پراکنده گردیدند) و گروه اشکنازی (یعنی افرادی که در «اشکناز» به معنی سرزمین آلمان ریشه دارند).
یهودیان مشرق زمین که عبارتند از یهودیان کشورهای فارسی زبان (ایران و افغانستان) و عرب زبان (همه ممالک عربی) و سرزمینهای شمال آفریقا (الجزایر، مراکش، تونس، لیبی)، همگی جزء گروه «سفارادی» محسوب میشوند. آنها به خاطر تبعید یهودیان از اسپانیا و پراکنده شدن آنان در این سرزمینها و مخلوط شدن با یهودیان بومی آن کشورها لقب «سفارادی» به خود گرفتند و یهودیان مغرب زمین یعنی کلیه یهودیان اروپا و مهاجرین اروپایی به آمریکا و استرالیا را به خاطر سرزمین معروفی که مرکز تجمع یهودیان مغرب زمین بود و نام «اشکناز» داشت اشکنازی میخوانند.
اصول دین و شرعیات سفارادی و اشکنازی یکی است و همگی پیرو آیین موسایی و تورات مقدس میباشند. ولی گاهی در سنتها و اخلاق و عادات و طرز لباس پوشیدن با هم تفاوت دارند. بدین معنی که یهودیان غربی بیشتر دارای فرهنگ و خوی و خصلت اروپایی هستند و یهودیان مشرق زمین در اثر همزیستی با مسلمانان، فرهنگ و خوی و خصلت شرقی و اسلامی بیشتر در آنها اثر گذاشته است.
یهودیان شرقی (سفارادی) همه دارای قوانین دینی و سنت واحدی هستند و دچار فرقه گرایی نشدهاند. یهودیان سفارادی عموماً تحت تعلیم حکیم و فیلسوف و عالم ربانی مشه بن میمون (هارامبام) خط میانه را در پیش گرفتهاند و در میان آنها اثری از افراط و تفریط وجود ندارد.
در میان یهودیان شرقی (سفارادی) کمتر فردی دیده شده که به اصول دینی پای بند نباشد. این گروه از یهودیان معمولاً از تعصب گرایی به دور بودهاند.
در میان جوامع اروپایی بعد از دوره رنسانس به تدریج که درب دانشگاهها به روی یهودیان باز شد و علم و دانش عمومی در بین آنها رواج یافت، عدهای از تحصیل کردگان که «مسکیلیم» Maskilim (دانشوران) نامیده میشدند، به تدریج راه خود را جدا کرده و بخشهای زیادی از «هلاخوت» (آداب شرعی) را زیر پا گذاشتند و مایل بودند هرچه بیشتر خود را شبیه دیگر مردمان آن سرزمینها سازند. این گروه از روشنفکران یهودی تحت عنوان «دانشوران» به تدریج از یهودیان شرعی فاصله گرفتند و عنوان «رفورمیست» (اصلاح گرا) بر خود گذاشتند و شاخه مذهبی رفورمیسم را به وجود آوردند.
در مقابل، تعدادی از یهودیان اروپا که سخت پای بند کلیه احکام «هلاخلا» (قوانین شرعی) بودند، به ویژه یهودیان لیتوانی و همچنین فرق مختلف حسیدیم، هرچه بیشتر به قوانین شرعی (هلاخا) گرایش یافتند و دیواری ضخیم بین خود و پیروان شاخه رفورمیسم به وجود آوردند.
رهبران روحانی این گروه، باورمندان پیرو خود را به سوی افراط گرایی در دین کشاندند، و از این رو در اصطلاح «ارتودوکس» نام گرفتند. بقیه یهودیان سنتی، که معمولاً ار افراط و تفریط در امور شرعی و دینی دوری میجویند و راه میانه را در پیش گرفتهاند و تا حدی خود را با زمان و مکان وفق دادهاند، در اصطلاح «کنسرواتیو» (محافظه کار) لقب گرفتند. بدینسان میتوان گفت که یهودیان اشکنازی (غربی) به سه شاخه ارتودوکس، کنسرواتیو و رفرمیست تقسیم شدهاند که گرچه ریشه و جوهره اعتقادات آنان یکی است، در شیوه رعایت مذهب و تعصب در اجرای فرامین، تفاوتهایی بین آنان وجود دارد.
پیروان هر سه گروه در اصول دین و ایمان به خداوند و قبول قوانین روزمره تورات و پایبندی به ملیت یهود و علاقه به تجدید حیات یهودیان در سرزمین مقدس آبأ و اجدادی یکسان میباشند و فرقی بین آنها نیست.
تنها فرقه بسیار کوچکی از شاخه حسیدیم «ساتمر» بهنام «نتوره کارتا» (پاسداران شهر) با جنبش صیونیزم (نهضت تجدید حیات ملی یهود) و برپایی کشور اسراییل مخالف میباشند. به باور آنان کشور اسراییل کنونی دارای یک حکومت بیدین است، زیرا طبق قوانین شرع یهود و دستورات تورات اداره نمیشود، بلکه بر اساس سکولاریسم (جدایی دین از دولت) بنا شده و قوانین آن اکثراً قوانین لاییک (غیرمذهبی) میباشد که هر یهودی پایبند به دین باید آن را مردود بداند.
به باور این گروه از یهودیان، که شمار آنان از یک هزار و چند صد نفر فراتر نمیرود، ملت یهود بالاخره کشور موعود خود را برپا خواهد کرد – ولی این کشور باید توسط «ماشیح» (مهدی موعود یهودیان) برپا شود و استقلال کنونی اسراییل «کفر» است.
بهدنبال این باور افراطی است که یهودیان «نتوره کارتا» در هر فرصت علیه اسراییل اقدام میکنند و حتی نمایندگان آنان دیدارهایی نیز با یاسر عرفات و محمود احمدینژاد رییس جمهوری اسلامی ایران داشتهاند.
[▲] پینوشتها
گفتار سیونهم: جنبش «حسیدیم» و دیگر اعتقادهای مذهبی و گروههای یهودی در کشورهای شرق و غرب، وبسایت رسمی وزارت امور خارجه اسراییل
▲ | گفتار چهلم: ختنه و اهمیت مذهبی و بهداشتی آن و شیوه ختنه کردن و آیین آن در میان یهودیان |
---|
یهودیان نخستین ملت جهان بودند که به اهمیت بهداشتی ختنه پی بردند و برای آنکه همگان آن را انجام دهند، دستورات اکید مذهبی به آن افزودند.
لروم ختنه پسران، برای یهودیان یکی از مهمترین اوامر تورات به شمار میآید و آنقدر اهمیت دارد که کلیه جوامع یهودی در سراسر جهان و در هر نقطهای که ساکن باشند، با وسواس زیاد و شادمانی هرچه بیشتر انجام میگیرد. برخلاف برخی ادیان دیگر که ختنه را در سن شش سالگی و پس از آن (گاهی تا پانزده سالگی و بیشتر) انجام میدهند، در شریعت یهود، اگر نوزاد سالم بوده و مشکل پزشکی نداشته باشد، در روز هشتم تولد ختنه میشود. خانوادهها تلاش بسیار به عمل میآورند که انجام این فریضه دینی که اهمیت بهداشتی بسیار بالا دارد، به تعویق نیافتد.
منشأ این فریضه در آیهای از تورات مقدس میباشد که در آن آمده است: «پروردگار به ابراهیم گفت: تو عهد مرا پاسدار، هم تو و هم نسلهایی بعد از تو. از پیمانی که بین و من و تو و ذریةهای پس از تو بسته میشود، باید پاسداری کنی. پیمان آن است که هر فرد ذکور باید ختنه گردد، غلفه گوشت خود را ختنه کنید و آن عهد و پیمانی باشد بین من و بین تو در هشتمین روز تولد هرنوزاد ذکور در تمام نسلها ختنه کنید، چه نوزاد خود باشد و چه نوزاد زرخرید، هرکس که فرزند ذکوری برای او تولد شود در همه نسلهای تو ختنه شود. بهطور قطع و یقین فرزند خانه زاد خود و زرخرید خود را ختنه کنید و این عهد و پیمان بر روی بدن شما تا ابد پایدار باشد. هر فرد ذکور که ختنه نشده باشد آن کس از میان قوم خود منقطع شود، زیرا پیمان مرا شکسته است». (صحیفه پیدایش، کتاب اول تورات –فصل هفدهم، آیات ۹ تا ۱٦).
با توجه به در این آیات هفتگانه در صحیفه پیدایش، لزوم ختنه هفت بار تکرار میشود، به آسانی میتوان درک کرد که انجام ختنه و عمل کردن به این عهد و پیمان تاچه حد از دیگر فرامین تورات بیشتر مورد تاکید قرار گرفته است. لذا دستور ختنه، در دین یهود اهمیت ویژهای یافته است.
بدینسان، قوم یهود با خود و روی گوشت و پوست خود، با خداوند آفریننده جهان عهد میبندد و نسل پس از نسل این پیمان را تجدید میکند، و در عمل نشان میدهد که پیرو راستین راه و روش حضرت ابراهیم است و جز خدای یگانه به هیچ معبود دیگری روی نیاورده است. این عهد و پیمان جاودانی است که هر خانواده یهودی پس از زاده شدن پسر، با شادمانی و وسواس آن را در روز مقرر انجام میدهد.
ولی انجام ختنه برای پسران و بریدن تکه زاید گوشتی که همانند غلاف نوک آلت او را در بر میگیرد، تنها انجام یک فریضه دینی و اجرای یک دستور الهی نیست، بلکه از نظر بهداشتی و سلامت بدن اهمیت بسیار دارد.
بسیاری از پزشکان جهان امروز در سراسر جهان بر این باورند که از نظر بهداشتی و به هدف پیشگیری برخی بیماریهای مقاربتی،انجام ختنه در پسران بسیار ضروری است. در پژوهشهای پزشکی ثابت شده افراد ختنه نشده بیش از مردان مختون در معرض ابتلأ به بیماریهای مقاربتی قرار دارند و دیگران را نیز مبتلا خواهند کرد. زیرا میکربهایی که درزیر پوست ختنه نشده آلت مرد باقی میماند، محل عفونت و پرورش سریع آن خواهد شد.
دین مبین اسلام نیز که چند هزار سال پس از یهودیت به بشریت عرضه گردید، بر لزوم انجام ختنه تاکید دارد و این فریضه بهداشتی بخشی از شرع دینی محسوب میشود – گرچه سن معینی برای اجرای فریضه ختنه مشخص نشده است.
مروجان آیین مسیحیت از روی کینه ورزی نسبت به شرع یهود، و خودداری از پذیرفتن فرانض مهمی چون خوراکیهای حلال و حرام و نگاه داشتن حرمت روز شنبه مقدس، امر ختنه را نیز نادیده گرفتند تا ستیز خود را نسبت به آیینی که از آن جدا شده بود نشان دهند.
متاسفانه ناآشنایی با لزوم ختنه و یا بیاعتنایی نسبت به اجرای آن موجب گردید که همه ساله میلیونها انسان در قاره آفریقا و یا اروپا به امراض جنسی مبتلا گردند، که ایدز خطرناکترین آنهاست.
شیوه ختنه در شرع یهود، در مورد کلیه افشار و گروههای مذهبی و غیرمذهبی یهودی در سراسر دنیا یکسان است: هر نوزاد پسر که تولد میشود تحت نظر پزشک یا مرد روحانی که در انجام ختنه تخصص دارد مورد معاینه قرار میگیرد و در صورتی که سلامت جسمی او کاملا تایید شود در هشتمین روز تولد باید ختنه گردد و در صورت ابتلا به یرقان (زردی) تا یک روز قبل از موعود نوزاد را زیر نظر میگیرند اگر زردی رو به کاهش گذاشته بود، ختنه در موعود مقرر انجام خواهد گرفت و در صورتی که یرقان شدیدتر شود، نوزاد تا بهبود کامل از ختنه معاف است، ولی پس از بهبود کامل، در هر روزی که تعیین شود، جز شنبه و اعیاد مذهبی، ختنه انجام خواهد گرفت.
در صورتی که نوزاد تب داشته باشد، پزشک با شخص ختنه کننده (موهل) تشخیص میدهد که ممکن است ختنه موجب خطر جانی برای نوزاد گردد باز هم تا بهبود کامل صبر خواهند کرد.
اگر در خانوادهای چند نوزاد پسر در اثر ختنه و خون ریزی درگذشته باشند، که احتمال میرود علت آن هموفیلی باشد، از آنجا که این بیماری ممکن است ارثی و ژنتیک باشد، طفل از ختنه معاف میشود و انجام این فریضه مذهبی تا روزی که کودک بزرگ شود و امکانات پزشکی لازم برای جلوگیری از خونریزی فراهم گردد، به تعویق میافتد.
یک امر کلی و اصولی در آیین یهود وجود دارد و آن اینکه، خطر جانی انسان را از اجرای هر فریضهای معاف میکند، چون زندگی امری است مقدس و از جانب پروردگار داده شده، پس باید به زندگی ارج نهاد و آن را پاسداری کرد.
ختنه را چگونه انجام میدهند: ختنه حتما باید به وسیله پزشک حاذق یهودی و یا شخص روحانی متخصص دراین امر (מוהל موهل) انجام گیرد.
برای این منظور در مدارس مذهبی (یشیواها) افرادی برای این کار تربیت کرده و تعلیم میدهند که بعد از یادگیری تیوری و چندین مرحله عملی، به او اجازه ختنه کردن داده میشود.
روی نوک آلت تناسلی نوزاد پوستهای روی گوشت چسبیده است مانند پرده نازکی روی تخم مرغ پخته مشاهده میشود، آنر ا پوسته داخلی مینامند. روی این پوسته زایدهای گوشتی وجود دارد که غلفه نامیده میشود. ختنه کننده پس از بریدن گوشت اضافی (غلفه) باید پوستهای که روی نوک آلت چسبیده است با ناخن جدا کند و آنرا از روی گوشت بردارد، این عمل را «پریعا» میگویند. اگر کسی ختنه انجام داد، ولی «پریعا» نکرد (یعنی این پوسته داخلی را برنداشت) عمل کامل ختنه را انجام نداده است.
امروز افرد متخصصی وجود دارند که به وسایل مخصوص پنس مانند، در ظرف یک ثانیه قبل از ختنه پوسته را از گوشت جدا میکنند، سپس با مهارت تمام غلفه و پوسته داخلی را یکجا میبرند، بهطوری که فقط چند قطره خون بیرون میآید. سپس با وسایل بهداشتی پانسمان میکنند و جای بریدگی در روز دوم یا حداکثر سوم یا چهارم التیام مییابد.
در هنگام انجام آیین ختنه، پدر نوزاد نماز مخصوص شکرگزاری را به جای میآورد و وحدانیت خداوند و آیین یهود را بار دیگر برخود و فرزندش میپذیرد و سپاس گزار است که توانسته عهد و پیمانی را که پروردگار با قوم یهود بسته تجدید کند و برای این موهبت به درگاه خداوند شکر میگذارد. ختنه کننده نیز دعای مخصوص میخواند و از خداوند سپاس گزاری میکند که به او توفیق داده شده تا اجرای امر الهی توسط او انجام گیرد.
شخصی که نوزاد را در بغل گرفته تا نوزاد ختنه شود (صنداق סנדק) پدر تعمیدی Godfather خوانده میشود. هنگام نیایش آیین ختنه، اورشلیم مقدس را از یاد نمیبرند و جمله معروف «ای اورشلیم، اگر تو را فراموش کنم دست راستم فراموش باد» به وسیله پدر نوزاد بیان میشود. عارفان بر این باورند که کلیه گناهان پیشین پدر نوزاد، ختنه کننده (موهل) و پدر تعمیدی (صنداق) با برگزاری آیین ختنه بخشوده میشود. این باور نشان میدهد که در دین یهود اجرای امر ختنه که یک اقدام کاملاً بهداشتی و برای سلامت انسانهاست، تا چه حد از ارزش و اهمیت برخوردار است.
[▲] پینوشتها
گفتار چهلم: ختنه و اهمیت مذهبی و بهداشتی آن و شیوه ختنه کردن و آیین آن در میان یهودیان، وبسایت رسمی وزارت امور خارجه اسراییل
[▲] سرچشمهها
□
□
□ وبسایت رسمی وزارت امور خارجه اسراییل