در این مقاله، با پایتخت اسرائیل، و نیز درباره اهمیت دینی و سیاسی و تاریخی شهر اورشلیم برای ملت یهود آشنا شوید.
، از سههزار سال پیش که بهدست حضرت داوود بنا گردید، و در طول دو هزار سالی که یهودیان از سرزمین پدری خود به دور بودند، و از هنگامی که بازگشت آنان به این خاک از سرگرفته شده، همیشه به منزله قلب پرتپش و پویای ملت یهود بهشمار میآید و در فرهنگ و تاریخ و مذهب یهود نقش مرکزی ایفا میکند. از سال ۱٠٠۴ قبل از میلاد، یعنی از بیش از سههزار سال پیش که حضرت داوود (که یهودیان او را «داوید شاه» میخوانند) اورشلیم را بهعنوان پایتخت ملت یهود برگزید و آنرا از یک آبادی بینام و نشان به کانون حاکمیت و سیادت کشور باستانی اسرائیل مبدل ساخت، یهودیت بهطور مداوم در این شهر احساس میشود و اضافه بر آن نیاشهای یهودی و موسیقی و ادبیات و شعر یهود پر از اشاره به «اورشلیم» یا «صیون» است که نام توراتی این شهر میباشد.
کوتل همعراوی (که دیگران آن را «دیوار ندبه» مینامند)، مهمترین کانون نیایش یهودیان سراسر جهان است.
در جای جای اورشلیم که برای ادیان یکتاپرست سهگانه مقدس شمرده میشود، اماکن مذهبی بسیار وجود دارد که زیارتگاه یهودیان، مسیحیان و مسلمانان جهان میباشد. از سال ۱۹٦٧ که بخش شرقی اورشلیم از تسلط اردن خارج شد و سراسر شهر تحت حاکمیت اسرائیل قرار گرفت و دوباره بهصورت یکپارچه درآمد، دولت اسرائیل همیشه حقوق پیروان همه ادیان الهی و تمامی گروههای مذهبی در این شهر را تا آنجا که امکانپذیر بوده و شرایط امنیتی اجازه میداده تامین کرده است. اگر در برخی جمعهها به مردهای زیر ٣۵ سال (و گاهی زیر ۴٠ سال) اجازه داده نمیشود برای ادای نماز وارد صحن مساجد عمر و الاقصی شوند، تنها به این جهت است که از بروز اغتشاش و تظاهرات و سنگپرانی بهسوی نمازگزاران یهودی در کنار دیوار ندبه (که در واقع دیوار بیرونی آن دو مسجد هم محسوب میگردد) جلوگیری شود. ورود زنان در هر سن و همچنین مردان از سن ٣۵ ساله بهبالا در آن روزهای بحرانی بلامانع است. محدودیتی که به آن اشاره شد تنها در معدود جمعههایی اعمال میشود که سازمانهای ترور عربی و فلسطینی نمازگزاران را به آشوب و سنگپرانی فرا خواندهاند.
از همان نخستین روزهای اعلام یکپارچگی دوباره اورشلیم باستانی، همه اماکن مقدس ادیان گوناگون بازسازی و تعمیر شد و اماکن مقدس اسلام، مسیحیت و یهودیت دوباره رونق گرفت. بیتردید هیچگاه در طول تاریخ و قرون، پیروان ادیان یکتاپرست این چنین از آزادی اجرای آئینهای دینی خود و زیارت اماکن مقدس خویش بهرهمند نبودهاند.
مـدل کـوچـک بخـش مرکـزی بیتالمقدس که به قدسالاقداس شهرت دارد. این مدل با توجه به اطلاعاتی ساخته شده که در تورات دربارهی مشخصات این نیایشگاه پروردگار آمده است.
|
حق مالکیت یهودیان بر این شهر در سههزار سال تاریخ ریشه دارد و همه یهودیان اورشلیم را کانون باورهای دینی و قبلهگاه خویش میدانند و همیشه برای بازگشت به آن نیایش کردهاند. در طول تاریخ سههزار ساله، اورشلیم همیشه یک شهر واحد و یک پارچه بوده و تنها در جنگ استقلال اسرائیل بخش شرقی آن به اشغال ارتش اردن درآمد.
همانگونه که اعراب در دهههای اخیر کوشیدهاند نام خلیج فارس را تغییر داده و آنرا خلیج عربی بنامند، حکومتی در منطقه ما (جمهوری اسلامی ایران)، از روزی که قدرت را بهدست گرفت، برای ابراز خصومت خود نسبت به اسرائیل و موجودیت آن، نام شهر باستانی اورشلیم، شهر صلح، شهری را که حضرت داود پادشاه یهود سههزار سال پیش برپا ساخت به «بیتالمقدس» تغییر داد تا به خیال خود مالکیت اسرائیل بر این شهر را در برابر علامت سئوال قرار دهد - غافل از آنکه «بیتالمقدس» نام معبد مقدس یهود است که حضرت سلیمان پادشاه یهود و جانشین حضرت داود به روی تپه «موریا» در مرکز اورشلیم برپا ساخت.
بیتالمقدس نماد راستین باورهای مذهبی یهود و شناسنامه تردیدناپذیر حاکمیت یهود بر این سرزمین بوده و هست. «دیوار ندبه» که یهودیان آن را «کوتل همعرابی» (حصار غربی) مینامند و در زبان انگلیسی «The Wailing Wall» نام دارد، زیرا یهودیان مدت دو هزار سال در سوگ ویرانی بیتالمقدس یهود، همیشه در کنار این دیوار به ندبه پرداخته و بهسوگ نشستهاند، تنها بازمانده نیایشگاهی است که یهودیان از سراسر جهان هر روز بهسوی آن به نماز میایستند و آرزوی بازگشت به آنجا را دارند.
بنابراین، آنانی که نام اورشلیم را به بیتالمقدس تغییر دادهاند، نادانسته ولی مغرضانه موجب تائید آرمانهای میهندوستی و وطنپرستی ملت اسرائیل شدهاند.
با آنکه ممالک عربی به این واقعیت اعتراف دارند، مسالهی آینده سیاسی اورشلیم یکی از مشکلات اصلی در مذاکرات صلح است. گرایش اعراب بر آن است که بخش غربی اورشلیم در اختیار اسرائیل قرار گیرد، ولی بخش شرقی آن متعلق به اعراب باشد. شرق اورشلیم بخش باستانی شهر محسوب میشود و همان نقطهای است که حضرت داود آن را پایتخت کشور یهود قرار داد. بیتالمقدس یهود بهروی تپه موریا در این بخش از شهر برپا گردید که وسعت آن برابر یک چهارم کل خاک شهر اورشلیم است.
حدود دو هزار سال پیش، بهدنبال حمله اشغالگران بیگانه، بیتالمقدس یهود ویران گردید و چند صد سال پس از آن، و سالیان دراز پس از پیدایش اسلام، اعراب بر روی ویرانههای بیتالمقدس یهود دو مسجد: الاقصی و قبةالصخره (معروف به مسجد عمر) را برپا کردند.
آنها برای پنهان داشتن حق حاکمیت یهود، با برگزاری حفاریهای باستانشناسی در خارج از محوطه محصور دو مسجد نیز بهشدت مخالفت ورزیدهاند، زیرا در هر حفاری آثار و مدارک بیشتری از دوران شکوه و عظمت یهود در اورشلیم بهدست آمده است.
فتنهطلبان، حتی هنگامی که اسرائیل در صدد برآمد پلکان تازهای برای ورود به صحن مساجد، بهجای پلکان قبلی، که در اثر باران و سیلاب در حال فروریختن بود بسازد، هیاهوی بسیار بهراه انداختند و ادعا کردند که اسرائیل قصد دستاندازی به مساجد را دارد. ولی اسرائیل با نصب دوربین فیلمبرداری در آن محل و پخش شبانه روزی جریان کار کارگران و تعمیرکاران، به جهانیان امکان داد در هر لحظه عملیات نصب پلکان جدید را به چشم ببینند و متوجه شوند که بر خلاف تبلیغات زهرآگین برخی عناصر اسلامی و عربی تندرو، هدف از نصب پلکان خدمت به آنانی است که به مساجد رفت و آمد میکنند و جلوگیری از خطر فروپاشی این پلکان بر سر نمازگزاران یهودی در کنار دیوار ندبه است.
[
▲]
يادداشتها
[
▲]
پینوشتها
اورشلیم، شهر ادیان، وبسایت رسمی وزارت امور خارجه اسراییل
از هنگامی که حضرت داوود در سه هزار سال پیش اورشلیم را بهعنوان پایتخت اسرائیل باستانی برگزید، این شهر بهگونهای شگفتآور، همیشه مرکز زندگی و زیست روح و روان و هویت ملی مردم اسرائیل بهشمار رفته است. یهودیان در طول دو هزار سال پراکندگی در کشورهای غربت، همیشه بهسوی اورشلیم نماز گذاشته و برای بازگشت به آن به نیایش پرداختهاند. یکی از نامهای متعدد شهر اورشلیم واژهی «صیون» است که جنبش «صیونیسم» (نهضت بازگشت یهودیان به سرزمین پدری) از این نام گرفته شده است. از زمان ویران شدن اورشلیم و معبد مقدس آن در سال ٧٠ میلادی، تا هنگام بازگشت حق حاکمیت ملی یهودیان به هنگام بنیان یافتن اسرائیل مدرن در سال ۱۹۴٨، این شهر تحت سیطره قدرتهای بیگانه متعددی بود که اکثر آنها آثاری از خود در اورشلیم بر جای گذاشتند، ولی هیچیک از این حاکمان بیگانه هرگز شهر اورشلیم را بهعنوان پایتخت حکومتی و یا اداری خود نگزیدند. از حدود دو هزار سال پیش که یهودیان از وطن و پایتخت خود تبعید شدند، اورشلیم برای حاکمان بعدی همیشه یک شهر حاشیهای بود. با آنکه اورشلیم به تصرف بیگانگان در آمده بود، یک جمعیت کوچک یهودی نیز همچنان در طول تاریخ در آن میزیست.
تا نیمه اول قرن نوزدهم، اورشلیم شهری محصور در داخل دیوارهای بلند بود که از چهار محله و مرکز عمدهی سکونت یهودیان، مسلمانان، ارمنیان و مسیحیان تشکیل میشد. از حدود سال ۱٨٦٠ به بعد، جمیعت یهودی شهر دوباره رو به افزایش گذاشت و یهودیان به ساختن مراکز جمعیتی تازهای خارج از دیوارهای محاصرهکننده شهر پرداختند و هسته اصلی اورشلیم امروزی را بنیان نهادند. امروز اورشلیم از نظر وسعت خاک و تعداد جمعیت بزرگترین شهر اسرائیل محسوب میشود.
در دوران سلطهی حکومت قیم بریتانیا بر سرزمین اسرائیل (سالهای ۱۹۱٨ تا ۱۹۴٨)، اورشلیم از یک شهر فراموششده و فقرزده یکی از استانهای امپراطوری عثمانی، به مرکزی رو به شکوفایی مبدل گشت.
در این دوره مراکز جمعیتی تازهای در اورشلیم ساخته شد که هر یک بازتابدهنده ویژگیهای قومی و تباری ساکنان آن بودند.
در پی پایان جنگ استقلال اسرائیل (سالهای ۱۹۴٨-۱۹۴۹)، با توجه به آنکه بخش باستانی و قدیمی در شرق اورشلیم به تصرف ارتش اردن هاشمی در آمد و غرب اورشلیم از محاصره دشمن آزاد شد، خط آتش بس اورشلیم را به دو بخش تقسیم کرد. اردن کنترل بخش خاوری شهر را که اماکن باستانی آن را شامل میشد، در دست گرفت و اسرائیل بر بخش باختری اورشلیم که دوباره بهعنوان پایتخت کشور گزیده شد، حاکمیت یافت. در طول نوزده سال پس از جنگ استقلال اسرائیل و دو پارچهشدن پایتخت باستانی یهود، دیوارهای بلند بتونی و سیمهای خاردار دو بخش جداشده اورشلیم را از یکدیگر متمایز میساخت.
در پی اتحاد دوباره شهر بهدنبال جنگ شش روزه سال ۱۹٦٧، اورشلیم امروز بزرگترین مرکز جمعیتی اسرائیل محسوب میشود که شمار ساکنان آن از ٧٠٠ هزار نفر فراتر میرود.
ساختمانهای خیابان مرکزی اورشلیم که از سنگ و توسط یک یهودی ایرانیزاده در یکصد سال پیش ساخته شد.
اورشلیم شهری است که بهطور مستمر به هویت باستانی و نیز آینده خویش مینگرد و در طول سالها در آن مراکز تاریخی بازسازی شده، ساختارهای بنیادین تازه و مراکز و ساختمانهای جدید برپا شده است. اورشلیم با هویت پایتخت اسرائیل، مقر ریاست جمهوری، مرکز فعالیت کنست (پارلمان کشور)، مقر دیوان عالی کشور و همه وزارتخانههای دولتی میباشد. اورشلیم دارای جمعیتی متنوع، با فرهنگها و سنتها و باورهای مذهبی و سلیقههای متفاوت است: از یهودیان گرفته تا اعراب، اورشلیم شهری است که در آن انواع سنتها شکوفا گشته و به آن جنبهی زیست فرهنگی ویژهای داده است. در همان حال که این شهر ویژگیهای یک مرکز بینالمللی را دارا میباشد، از سوی دیگر و بههمان اندازه از سیمایی اسرائیلی برخوردار است.
بسیاری از اماکن مذهبی که برای هر سه دین یکتاپرست جنبهی تقدس دارد در اورشلیم قرار گرفته است و از جمله: دیوار غربی (دیوار ندبه) که واپسین بازمانده دومین معبد مقدس یهود و مرکز دعا و منبع الهام برای یهودیان در اسرائیل و سراسر جهان میباشد، قبةالصخره (معروف به مسجد عمر) که محل عروج پیامبر اسلام به آسمان محسوب میشود و همچنین مسجد الاقصی که پس از مکه و مدینه، سومین مکان مقدس برای مسلمانان بهشمار میرود، باغ گت شمن که برای مسیحیان مقدس است و همچنین کلیسای قبر (HOLY SEPULCHER که به باور مسیحیان، حضرت عیسی از آنجا به آسمان عروج کرد) و دیگر اماکن مقدسی که بهنحوی با زندگی و مرگ حضرت عیسی مسیح ارتباط دارد. هر ساله نزدیک به دو میلیون بازدیدکننده به اورشلیم میآیند تا به تفحص در مراکز تاریخی و اماکن مقدس آن بپردازند و از مظاهر چند قومی و چند فرهنگی این شهر لذت برند. دولت و شهرداری اورشلیم برای نگاهداری از اماکن مقدس ادیان سهگانه و همچنین بههدف نوسازی و زیباتر کردن اطراف آنها همچنان به تلاش ادامه میدهند و هر سال بودجههای ویژهای برای آن در نظر میگیرند.
[
▲]
يادداشتها
[
▲]
پینوشتها
اورشلیم، پایتخت باستانی اسرائیل است و سه هزار سال سابقه تاریخی دارد، وبسایت رسمی وزارت امور خارجه اسراییل
اورشلیم سه هزار سال پیش توسط حضرت داود پادشاه یهود برپا گردید و فرزند او حضرت سلیمان بیتالمقدس را بنا نهاد، و اورشلیم همیشه قبلهگاه ملت یهود بوده، و یهودیان سراسر جهان هرگز رابطه دینی و معنوی خود را با این شهر که نماد راستین ناسیونالیسم و ملیگرایی یهود است قطع نکردهاند.
آینده سیاسی اورشلیم، یکی از مشکلترین اختلافنظرهای اسرائیل و حکومت خودگردان فلسطینی در تلاش متقابل آنها برای رسیدن به صلح و آشتی است. اعراب فلسطینی شرق این شهر را مطالبه میکنند که این خواسته با مخالفتهای گسترده در بین مردم اسرائیل روبهرو شده است.
در سال ۱۹۴٨ ارتش اردن که فرماندهی آنرا یک افسر انگلیسی بهدست داشت، در جریان جنگ استقلال اسرائیل، بخش شرقی اورشلیم را که شامل تپه مقدس یهود (جایگاه بیتالمقدس باستانی و محل کنونی مساجد الاقصی و عمر) است، به اشغال خود درآورد.
از آن هنگام به بعد، اورشلیم تجزیه شده بود و در حالی که شرق اورشلیم در تصرف دولت اردن قرار داشت، دیوارهای بلند بتونی آنرا از غرب اورشلیم که پایتخت اسرائیل بود جدا میکرد و سربازان اردنی که روی حصارهای بخش باستانی شهر سنگر گرفته بودند، هرگاه اراده میکردند، عابرین در خیابانهای اورشلیم را هدف تیربار قرار میدادند.
در جنگ شش روزه ماه ژوئن ۱۹٦٧، بهدنبال شکست ارتشهای اردن، مصر و سوریه در برابر ارتش اسرائیل، بخش شرقی اورشلیم از تصرف ارتش اردن آزاد شد و در همان سال، اسرائیل با تصویب قانونی، شرق و غرب پایتخت خود را یکپارچه اعلام کرد و دیوارهایی که دو بخش شهر را از هم جدا میکرد فرو ریخت. بدین ترتیب، یکپارچگی اورشلیم، سالها پیش از فروریختن دیوار برلین رخ داد.
امروزه، اورشلیم با حدود ٧٠٠ هزار نفر جمعیت بزرگترین شهر اسرائیل محسوب میشود و از نظر وسعت خاک نیز مقام اول را در بین شهرهای اسرائیل دارد.
[
▲]
يادداشتها
[
▲]
پینوشتها
...
...
گفتنی است، در جنگ شش روزه سال ۱۹٦٧، اسرائیل بر شرق اورشلیم که تا آنزمان در تسلط اردن بود، مسلط شد و سپس با منضمکردن رسمی کنترل خود بر بخش شرقی، از آن بهعنوان قسمتی از «پایتخت جاودانه» سخن گفت.
در مراسم یادبود چهل و پنجمین سال یکپارچکی اورشلیم، بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل گفت: «همانگونه که قلب را نمیتوان دو قسمت کرد، اورشلیم نیز دوباره دو تکه نخواهد شد. فلسطینیها و جامعهی جهانی هرگز این موضع اسرائیل را قبول نکردهاند. هیچ کشوری در دنیا نیز حاضر به انتقال سفارت خانه خود از تلآویو به اورشلیم نشده است. تمامی دولتهای آمریکا نیز یک مصوبهی کنگره را برای انتقال سفارت کشورشان به اورشلیم، عملاً اجرا نکردهاند.»
...
سالگرد یکپارچگی اورشلیم، وبسایت رسمی وزارت امور خارجه اسراییل
در مجادلهای که برخی اعراب و فلسطینیها بر سر آینده سیاسی اورشلیم به راهانداختهاند، و بعضی خواهان تسلط عربی بر سراسر این شهر و پارهای خواستار دو نیمه کردن آن و واگذاری بخش شرقی و باستانی اورشلیم به فلسطینیها هستند، باید به این واقعیتها توجه کرد:
۱- اورشلیم همیشه در مرکز توجه ملت یهود و در کانون رویدادها و سرگذشتهای این قوم بوده است. حتی پیش از آنکه حضرت داوود در ۱٠٠۴ سال قبل از میلاد این مکان را پایتخت خود سازد و به گسترش و آبادانی آن بپردازد، برخی وقایع تاریخی و مهم ملت یهود که در تورات مقدس آمده در اورشلیم روی داده است: در تورات آمده است که حضرت یعقوب در رویایی هنگام سفر دید که نردبان بلندی سر به آسمان کشیده که فرشتگان از آن بالا و پایین میروند و یک سر آن به اورشلیم میرسد. همچنین حضرت یعقوب، در اجرای فرمان پروردگار که گفته بود فرزندش اسحق قربانی شود، او را به تپه موریا در اورشلیم آورده بود.
٢- نام اورشلیم ٨٠٠ بار در بخشهای مختلف تورات و دیگر کتب مقدس یهود آمده است و همه وقایع عمدهای که تاریخ باستان یهود را شکل میدهد و در واقع سند مالکیت ملت یهود محسوب میشود و شناسنامهی ملی یهودیان بهشمار میآید، در اورشلیم روی داده است. در اورشلیم بود که حضرت سلیمان بیتالمقدس یهود (بیت همیقداش) را برپا کرد و یهودیان از سراسر نقاط سالیانه سه بار برای زیارت خانه خدا به اورشلیم میآمدند و آیینهای مذهبی را بهجای میآوردند.
٣- در تمام مدت دو هزار سالی که یهودیان در سرزمینهای مختلف پراکنده بودند، هرگز اورشلیم و خانه پدری را فراموش نکردند. اورشلیم قبلهگاه ملت یهود است و یهودیان هر روز سه بار بهسوی «صیون» ایستاده و به نیایش پرداختهاند. یهودیان در شب عید پسح (عید فطیر که عید بهار و آزادی یهودیان از سرزمین بندگی مصر است) میخوانند: «امروز بردگان و غلامان، و سال آینده آزاد مردان. امروز در اینجا و سال آینده در اورشلیم آباد و آزاد». یهودیان هنگام خواندن خطبه عقد عروسی، اورشلیم را بهیاد میآورند و برای آن دعا میخوانند. حتی در مراسم سوگواری نیز یهودیان از اورشلیم نام میبرند و سالروز ویران شدن معبد مقدس (بیت همیقداش) را به نشان سوگ روزه میگیرند. هیچ ملتی را در دنیا نمیتوان یافت که این چنین به شهری و نقطهای پایبند باشد و این مهر و علاقه را علیرغم دو هزار سال آوارگی و دربدری همچنان در قلب خویش حفظ کرده باشد.
۴- حضرت محمد، پیامبر بزرگ اسلام، گرچه برای کوتاه مدتی اورشلیم را قبلهگاه مسلمانان اعلام کرد، ولی بعد دستور داد که این تقدس به مکه انتقال یابد و مسلمانان جهان بهسوی کعبه نماز میگزارند. در قرآن مجید حتی یکبار هم نام اورشلیم آورده نشده است.
۵- از یک هزار و چهار سال پیش از میلاد، که حضرت داود پادشاه یهود اورشلیم را پایتخت این ملت اعلام کرد، تا سال ٧٠ پس از میلاد که رومیان سرکوبگر سرزمین یهود را اشغال کردند و آنان را در سراسر دنیا آواره ساختند، یعنی حدود یک هزار و صد سال حاکمیت بر اورشلیم بهدست ملت یهود بود و هیچ قوم و حکومت دیگری نمیتواند ادعا کند که یک چنین مدت طولانی بر این شهر حاکمیت داشته است.
٦- اورشلیم بارها بین حاکمان بیگانه دست به دست گشت، ولی هرگز حضور جسمی و روحی یهودیان در این شهر متوقف نشد. علیرغم سختترین شرایط پراکندگی و آوارگی یهودیان در سراسر جهان، همیشه گروههایی از یهودیان در اورشلیم بهطور پیگیر سکونت داشتهاند: اورشلیم به مدت ٢۵۴ سال در تسلط رومیان بود (از سال ٧٠ تا ٣٢۴). پس از آن نظامیان بیزانتین بودند که ٢۹٠ سال شهر اورشلیم را در اشغال داشتند (از ٣٢۴ تا ٦۱۴). آنگاه نوبت ایرانیان (پارسیان) رسید که مدت ٢٦ سال بر سرزمین یهود حکم راندند (بین سالهای ٦۱۴ تا ٦۴٠ میلادی) و همکاری صمیمانهای بین ایران و یهودیان این سرزمین برقرار بود. اعراب در اوج دوران جهانگشایی خود بهمدت ۴۵۹ سال اورشلیم را در اختیار داشتند (از سال ٦۴٠ تا ۱٠۹۹ میلادی). صلیبیون اعراب را شکست دادند و خود مدت ۱۹٢ سال (بین سالهای ۱٠۹۹ تا ۱٢۹۱ میلادی) بر این سرزمین تسلط داشتند. مملوکها صلیبیون را از این سرزمین راندند و خود مدت ٢٢۵ سال بر اورشلیم حکم راندند (از ۱٢۹۱ تا ۱۵۱٦). ممالیک ناچار شدند اورشلیم را به حکومت امپراطوری عثمانی بسپارند که ۴٠٢ سال آنجا را در اشغال داشت (از ۱۵۱٦ تا ۱۹۱٨) و یهودیان را مورد آزار و تبعیض قرار میداد و با آنان بدرفتاری میکرد. در تمام این دورهها و علیرغم همه آزارها و ستیزها، گروههایی از یهودیان به اقامت در سرزمین پدری ادامه دادند و اورشلیم را ترک نگفتند.
بخش نیایش زنان در برابر دیوار ندبه و در مجاورت پلکان تعمیر شدهای که به صحن مساجد عمر و الاقصی میرسد.
٧- هیچیک از حاکمان و فرمانروایانی که از آنها نام بردیم، در هیچزمان به این فکر نیافتاد که اورشلیم را پایتخت سرزمینهای تحت تسلط خود اعلام کند. از دیدگاه این اشغالگران، اورشلیم همیشه نقطهای دورافتاده و بیاهمیت در نواحی اشغالی آنها بوده و هیچ موقعیت یا ارزش خاصی نداشته است.
٨- از اواسط قرن نوزدهم که جنبشهای ملی سراسر اروپا را فرا گرفت و ناسیونالیسم (ملیگرایی) علیه امپراطوریها به پا ساخت، موج بازگشت یهودیان به سرزمین پدری نیز آغاز شد و از سال ۱٨۴٠ به بعد، شمار یهودیانی که در اورشلیم میزیستند مرتباً در حال افزایش بود و از سال ۱٨٦٠ به آنسو، همیشه شمار یهودیان بر تعداد مسلمانان و مسیحیان عرب در این شهر فزونی داشت.
۹- از هنگام جنگ شش روزه سال ۱۹٦٧ که بخش شرقی و باستانی اورشلیم از تسلط دولت اردن خارج شد و اسرائیل دو بخش شهر را با هم ادغام کرد و اورشلیم یکپارچگی خود را بازیافت، همه دولتها در اسرائیل همصدا با ملت اعلام کردند که اورشلیم هرگز دوباره تقسیم نخواهد شد و پایتخت ابدی اسرائیل باقی خواهد ماند. دولتها اعلام کردند که اسرائیل آزادی انجام آیینهای دینی را برای همه مذاهب و گروههایی که این شهر را مقدس میدانند تضمین میکند و به این قول خود، همیشه تا آنجا که از نظر شرایط امنیتی امکان داشته، عمل کرده است.
۱٠- اورشلیم در طول تاریخ سههزار ساله خود، تنها به مدت ۱۹ سال حالت تقسیم شده داشت و آنهم از ٢٨ ماه مه سال ۱۹۴٨ بود که ارتش اردن به فرماندهی یک افسر انگلیسی و با کمک سربازان لژیون عرب، به شرق اورشلیم حمله برد و آنجا را به اشغال در آورد و یهودیان شهر را به اسارت برد و سپس آنها را به قسمت اسرائیلی اورشلیم (بخش غربی شهر) منتقل ساخت. تسلط اردن بر شرق اورشلیم، بهدنبال جنگ شش روزه سال ۱۹٦٧ پایان گرفت و پایتخت باستانی اسرائیل دوباره یکپارچه شد.
۱۱- در سال ۱۹۵٠ اردن ساحل غربی و شرق اورشلیم را ضمیمه خاک خود اعلام کرد. ولی جامعه جهانی این اقدام را نپذیرفت و آن را به رسمیت نشناخت.
۱٢- در ۵ ژوئن ۱۹٦٧ ارتش اردن بی آنکه هیچگونه اقدام تحریکآمیزی از جانب اسرائیل انجام شده باشد، به بخش غربی اورشلیم حمله برد و نواحی مسکونی و محلهها را کورکورانه هدف بمباران قرار داد که باعث زیان رسیدن به اماکن مذهبی و بیمارستانها و مدارس در خط متارکه جنگ ۱۹۴٨ گردید و ساختمان مرکز فرماندهی سازمان ملل در جنوب اورشلیم با زیر پا گذاشتن قوانین بینالمللی اشغال شد و سربازان اردنی به بخش یهودینشین در غرب این شهر تجاوز کردند.
۱٣- ارتش دفاعی اسرائیل این تهاجم را دفع کرد و یک روز پس از پیشروی سربازان اردنی در غرب اورشلیم، آنها را بهطور کامل عقب راند و خود شرق اورشلیم را از اشغال آنان آزاد ساخت و چند روزی بعد دیوارهای بلندی که شرق و غرب شهر را از هم جدا میکرد ویران شد و سیمهای خاردار برچیده شده و این شهر باستانی یکپارچگی خود را بازیافت. اسرائیل با تصویب قانونی شرق اورشلیم را بخش جداییناپذیری از شهر یکپارچه اعلام کرد و آنجا را مشمول قوانین اسرائیل دانست (اعرابی که در شرق اورشلیم زندگی میکنند شناسنامه اسرائیلی گرفته و شهروندان اورشلیم محسوب میشوند، ولی تابعیت اسرائیلی نگرفتهاند. آنها در انتخابات شهرداری از حق رای برخوردارند، ولی نمیتوانند در انتخابات پارلمانی اسرائیل شرکت جویند).
۱۴- آنانی که امروز از تقسیم دوباره اورشلیم سخن میگویند و خواهان آن هستند که بخش شرقی شهر به حاکمیت فلسطینیها واگذار گردد، باید به یاد داشته باشند که این شهر سههزار ساله، تنها مدت ۱۹ سال بهصورت دو پارچه اداره میشد که هرگز نباید اجازه داد چنین وضعی تکرار شود.
[
▲]
يادداشتها
[
▲]
پینوشتها
اورشلیم، شهر جاویدان، وبسایت رسمی وزارت امور خارجه اسراییل