جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۰, دوشنبه

پاپ منکر جهنم شد

از: روزنامه‌ی کیهان

پاپ منکر جهنم شد


فهرست مندرجات

.



پاپ منکر جهنم شد

پاپ فرانسیس

اشاره: پاپ فرانسیس (به لاتین: Franciscus) (زادهٔ ۱۷ دسامبر ۱۹۳۶ در بوئنوس آیرس، آرژانتین)، با نام اصلی خورخه ماریو برگولیو (به اسپانیایی: Jorge Mario Bergoglio) رهبر سریر مقدس (اسقف‌نشین کلیسای کاتولیک در شهر رم)؛ حکومت مرکزی کلیساهای کاتولیک جهان است. او از سال ۱۹۹۸ به‌عنوان سراسقف بوئنوس آیرس بخدمت پرداخت و در سال ۲۰۰۱ مقام کاردینالی را از پاپ ژان پل دوم دریافت کرد. برگولیو در سال ۲۰۱۳ به‌جای بندیکت شانزدهم به‌عنوان پاپ انتخاب شد و لقب فرانسیس را برای خود برگزید. پاپ فرانسیس، پاپ کلیسای کاتولیک روم که از زمان روی‌کار آمدن در نظر داشت تمام اعتقادات غلط به‌جا مانده از پاپ سابق را تصحیح نماید، در خطبه‌ای که در آن تعجب همگان را بر انگیخت اعلام کرد که کلیسای کاتولیک دیگر به جهنم معتقد نیست؛ زیرا این مسئله با عشق خداوندی تعارض دارد.

در خبرها آمده است پاپ فرانسیس (پاپ کلیسای کاتولیک روم) در سخنانی گزارشی از یافته‌هایی جدید کلیسا ارائه کرده که جالب توجه است. او در این سخنان منکر جهنم شد و دین را برخاسته از قلب انسان‌ها دانست. او ضمن اعتراف به نادرست بودن برخورد پیشین کلیسا با برخی از مسایل اخلاقی، آغوش کلیسا را به‌روی همگان، حتی بی‌خدایان و همجنس‌بازان، باز دانست و از هر کس با هر عقیده و رفتاری خواست به کلیسائیان بپیوندد. او هم‌چنین دین را عنصری متغییر و قابل پیشرفت معرفی کرد با این قابلیت که می‌تواند با هر مرام و مذهبی حتی با بی‌مذهبی کنار آید و کاری کند که صاحب آن، خدا را به رسمیت بشناسد. پاپ در عین زیبا دانستن انجیل، تغییر در آن را به دلیل وجود عباراتی تعصب‌برانگیز و دعوت‌کننده به محاکمه ضروری دانست. این سخنان پاپ، واکنش تند مسلمانان متعصب را برانگیخته است.

روزنامه‌ی کیهان

رهبر کاتولیک‌‌های جهان اعلام کرد: کلیسا دیگر به جهنمی که انسان‌ها در آن زجر بکشند اعتقادی ندارد!

به گزارش شفقنا، پاپ فرانسیس - پاپ کلیسای کاتولیک روم - در خطبه‌ای که در آن تعجب همگان را برانگیخت اعلام کرد: کلیسای کاتولیک دیگر به جهنم معتقد نیست؟ زیرا این موضوع با عشق خداوندی تعارض دارد و آدم و حوا داستانی بیش نیستند.

پاپ در آخرین خطاب خود تاکید کرد: ما با تفکر و دعا فهم جدیدی از برخی عقاید به‌دست آوریدم؛ کلیسا دیگر به جهنم اعتقادی ندارد، زیرا اعتقاد به این موضوع، عشق الهی را زیر سؤال می‌برد. هم‌چنین خداوند قاضی نیست؛ بلکه دوستدار بشریت است.

وی در ادامه تصریح کرد: خداوند قصد محکومیت کسی را ندارد، علاوه بر آن داستان آدم وحوا تنها یک اسطوره است و جهنم تنها کنایه‌ای از روح تنها است.

پاپ فرانسوا با بیان این‌که تمام ادیان صحت دارند زیرا از قلب تمام افرادی سرچشمه گرفته‌اند که به‌وجود خداوند ایمان دارند، تصریح کرد: کلیسـا در گذشـته در مورد برخی مسـایل اخلاقی به‌شـکل نادرسـتی برخورد می‌کرد، اما امروز به نقش خود به‌عنوان قاضـی پایان داده و آغوش خود را به روی تمـام گـروه‌های مختـلف از جمـله همجـنــس‌گــرایـان، لـیـبـرالیـســـت‌هـا، محافظه‌کاران، کمونیست‌ها و طرفداران سقط جنین گشوده و از آنان می‌خواهد به آن بپیوندند؛ زیرا همگی خداوند را دوست داریم و همگی یک خدای واحد را می‌پرستیم.

وی در ادامه تاکید کرد: وقت آن رسیده است که تعصب را کنار بگذاریم و اعلام کنیم که حقیقت دین قابلیت تغییر و پیشرفت دارد، به‌طوری که حتی بی‌دینان و کافران نیز با دیدن محبت الهی؛ وجود الله را به‌رسمیت بشناسند و بعد از آن روح خود را خالص کنند.

پاپ فرانسیس با اشاره به این که انجیل کتاب مقدس مسیحیان است؛ بیان کرد: با وجود آن‌که انجیل کتاب زیبایی است، اما در آن کلمات و عباراتی وجود دارد که همگان را به تعصب و محاکمه دعوت می‌کند، در حالی که زمان آن رسیده است تا این بخش‌ها مورد بازبینی قرار گیرند! وی در ادامه اظهار امیدواری کرد در آینده یک زن به مقام پاپی برسد.[۱]


واکنش مسلمانان

مسلمانان در نقد سخنان پاپ فرانسیس می‌گویند: انکار جهنم از سوی پاپ، انکار کتاب مقدس آن‌ها و یا حداقل بخش‌هایی از آن است که به‌صراحت از جهنم سخن گفته است:

در انجیل متی آمده: «شنیده‌اید که به اوّلین گفته شده است، قتل مکن؛ و هر که قتل کند سزاوار حکم شود. لیکن من به شما می‌گویم، هر که به برادر خود بی‌سبب خشم گیرد، مستوجب حکم باشد و هر که برادر خود را راقا گوید، مستوجب قصاص باشد و هر که احمق گوید، مستحّق آتش جهنّم (جهنا) بُوَد.»[٢]

متی می‌افزاید: «پس اگر چشم راستت تو را بلغزاند، قلعش کن و از خود دور انداز زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت تباه گردد، از آن‌که تمام بدنت در جهنّم (جهنا) افکنده شود؛ و اگر دست راستت تو را بلغزاند، قطعش کن و از خود دور انداز، زیرا تو را مفیدتر آن است که عضوی از اعضای تو نابود شود، از آن‌که کلّ جسدت در دوزخ افکنده شود.»[٣] هم‌چنین در متی باب ۱٦، آیه‌ی ۱٨ به نقل از عیسی مسیح بیان شده است: «و من نیز تو را می‌گویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا می‌کنم و ابواب جهنّم (جهنا) بر آن استیلا نخواهد یافت.»

سایت متعلق به پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب می‌نویسد: پاپ، مسیر تحریف مسیحیت واقعی را ادامه می‌دهد. تحریف مسیحیت جریانی است که از پولس شروع شده و تا به امروز ادامه دارد و روز به روز به تحریفات آن توسط بالاترین مقامات کلیسا افزوده می‌شود. این چه دینی است که تا دیروز به جهنم اعتقاد داشت؛ ولی از این به بعد به آن اعتقاد ندارد؟! وقتی ‌پاپ می‌گوید جریان آدم و حوا اسطوره است، چه تضمینی وجود دارد که بعداً پاپ دیگری نگوید خود حضرت عیسی نیز اسطوره بوده است، چنان‌که برخی هم‌اکنون نیز معتقدند: «عیسی یک اسطوره تاریخی است و واقعیت خارجی ندارد.»[۴]

انگیزه‌ی پاپ برای چنین حرف‌هایی، جذب بیشتر غیرمسیحیان به‌هر وسیله‌ای و نیرنگی است. پولس رسول برای جذب بت‌پرستان به مسیحیت برخی آداب آن‌ها مثل تثلیث را وارد مسیحیت کرد و نقش شریعت در سعادت انسانی را حذف کرد. کشیشان سابق برای گرفتن مال مسیحیان فریب‌خورده، غفران‌نامه می‌فروختند و بهشت را برای آن‌ها سند می‌زدند؛ و اکنون پاپ منکر جهنم است. اگر جهنمی وجود ندارد چرا غفران‌نامه‌فروشی؟ اکنون نیز اگر جهنمی وجود ندارد، پس حساب و کتابی نیز وجود ندارد، در نتیجه هر کس هر کار می‌خواهد می‌تواند انجام دهد. این اباطیلی که پاپ می‌گوید جامعه را به منجلاب گناهان و جنایات مختلف سوق می‌دهد. جهنم مطلبی است که علاوه بر عهد قدیم، در عهد جدید نیز آمده است: «پس اصحاب طرف چپ را گوید: «ای ملعونان از من دور شوید در آتش جاودانی كه برای ابلیس و فرشتگان او مهیا شده است.»[۵] «و ایشان در عذاب جاودانی خواهند رفت اما عادلان در حیات جاودانی.»[٦]

بنابراین، مسلمانان مدعی هستند که پاپ ابتدا باید تکلیف مردم را با کتابی که او مروج و مبلغ و مدافع آن است روشن کند که آیا کتاب مقدسی که از جهنم خبر می‌دهد راست می‌گوید یا پاپی که می‌گوید جهنم نیست؟ نمی‌توان گفت که هر دو راست می‌گویند. هم‌چنان آن‌ها ادعا دارند: «جهنم یکی از حقایق موجود در عالم دیگر است که وجود آن با دلایل عقلی و نقلی اثبات شده است؛ حقیقتی انکارناپذیر که تمام ادیان آسمانی حتی ادیان منسوخ و تحریف شده نیز به حقانیت آن معتقدند. حال اگر پاپ مایل به انکار آن برای جذب افراد بیشتر به آیین خود است؛ ابتدا لازم است تک تک دلایل عقلی و نقلی که وجود معاد و جهنم در آن ثابت می‌کنند را با استدلال منطقی ابطال کند آن‌گاه دم از انکار جهنم بزند تا اهل خرد و اندیشه دلیلی برای پذیرش حرف او داشته باشند.»[٧]

یکی از دلایل عقلی برای وجود جهنم، در کتاب «منشور عقاید امامیه»، نوشته‌ی آیت‌الله جعفر سبحانی چنین آمده است:

    «عدل الهى ایجاب مى‌كند كه با اشخاص نیكوكار و بدكار، در مقام پاداش و كیفر، یكسان برخورد نشود. در عین حال مى‌بینیم كه حیات دنیوى به‌گونه‌اى است كه تحقق عدل كامل در مقام پاداش و كیفر امكان‌پذیر نیست، زیرا سرنوشت هر دو گروه به‌هم گره خورده و از یكدیگر تفكیك‌پذیر نیست. از طرف دیگر، برخى از كارهاى نیك و بد اجرى بالاتر از آن دارند كه این جهان گنجایش پاداش و كیفر آن‌ها را داشته باشد، مثلاً یكى در راه حق پس از عمرى جهاد و مبارزه جان مى‌بازد، و دیگرى حق‌جویان بی‌شمارى را نابود مى‌سازد. بنابر این، جهان دیگرى لازم و در آن شرایطی واجب تا عدل كامل الهى در قلمرو امكانات بی‌نهایت آن تحقق یابد و در آن نیکوکار و بدکار به سزای واقعی عمل خود برسند که از آن دو جایگاه واقعی پاداش و عذاب در فرهنگ دینی، تعبیر به بهشت و جهنم می‌شود.»[٨]


جهنم در کتاب مقدس

«جهنا» (Gehenna) یا «جهنم‌دره» واژه‌ای عبری برای بیان جهان زیرین و سرزمین تاریکی است، و شاید بتوان آن‌را برابر با جهنم (به فارسی: دوزخ) مسلمانان دانست.[۹]

بیرون از شهر اورشلیم باستان مکانی بود به‌نام قدس‌قدیم که دو دره‌ی اصلی آن را دربرگرفته‌ بودند؛ تنخ (نام عبری کتاب مقدس یهودیان) یکی از آن‌ها را «دره‌ی پسرِ هینوم» می‌نامد که واژه‌ی جهنم ماخوذ از آن است. این کتاب، آن‌جا را جایگاه رانده‌شدگان بنی‌اسرائیل و پیروان ایزد بعل و خدایان کنعانی، مانند مولوخ، می‌داند که فرزندان خویش را برای آتش قربانی می‌کردند (دوم تواریخ ۲۸:۳، ۳۳:٦؛ ارمیا ۷:۳۱، ٦-۱۹:۲؛ دوم پادشاهان ۲۳:۱۰). کتاب ارمیا (٦-۱۹:۵) آن را دره سلاخ‌ها گفته‌ است، که زمانی نیز در آن آشغال می‌سوزاندند.[۱٠]

در آیین یهود، تا زمان اسارت یهودیان در بابل، در قرن ششم پیش از میلادی، اصولاً برداشت مشخصی از زندگی در جهان دیگر و طبعاً از بهشت و جهنم وجود نداشت و ارواح مردگان جملگی در مکان تاریک و سرد به‌نام «شئول» می‌زیستند، که قلمرو ظلمت و سکوت بود و در محلی در زیر زمین، یا در ژرفنای اقیانوس نامتناهی کائنات، یا در مکان ناشناخته‌ای که هر شامگاه خورشید در آن‌جا غروب می‌کند و ظلمات را به‌دنبال خود می‌آورد، قرار داشت. البته واژه‌ی جهنا را نباید با کلمه‌ی «خنثای شئول» یا «هادس» (شئول معادل یهودی کلمه یونانی هادس است) به‌معنای دنیای مردگان یکی دانست، امری که در ترجمه‌‌ی انگلیسیِ معروفِ کتاب‌‌مقدس به‌نام انجیل شاه جیمز صورت گرفت و هردوی آن‌ها را با واژه‌‌ی انگلوساکسونی جهنم (Hell) یکسان دانست.[۱۱]

از لحاظ تاریخی، ریشه‌ی اعتقاد به جهنم (باور به دوزخ آتشین) در میان مصریان وجود داشت. در کتاب «آم‌توئات» که نگارش آن به ۱٣٧۵ پیش از میلاد باز می‌گردد، آمده است: «برخی با سر به داخل حفره‌ای مملو از آتش انداخته خواهند شد، و ... از آن گریزی نخواهند داشت، و ... از آتش در امان نخواهند ماند.» هم‌چنین فیلسوف یونانی پلوتارک (۴٦-۱٢٠ میلادی) بر این عقیده بود که برخی انسان‌ها در عالَم پایین به سر می‌برند و «وقتی شکنجه‌های خوف‌آمیز و تنبیه‌های خفت‌بار و جانفرسا را متحمل می‌شوند، با تمام وجود نعره می‌کشند و زجه می‌زنند.»

بعدها، برخی فرقه‌های یهودی این باور را پذیرفتند. یوسفوس، تاریخ‌نویسی که بین سال‌های ٣٧ تا ۱٠٠ میلادی می‌زیست، توضیح می‌دهد که اعضای یکی از فرقه‌های یهودی به‌نام «اسین» معتقد بودند که «انسان دارای روحی نامیراست که تا ابد به حیات خود ادامه می‌دهد.» او در ادامه می‌گوید: «اعتقادات این فرقه به اعتقادات یونانیان شباهت داشت... آنان باور داشتند که نصیب ارواح بدکاران مکانی است تاریک و مخوف که در آن تا ابد مجازات می‌شوند.»[۱٢]

بدین ترتیب، جهنم، از باورهای مشرکانه، به بخش عتیق ِ کتاب مقدس راه یافت و آن‌چه در عهد جدید این کتاب از زبان عیسی مسیح نقل می‌شود، نیز برگرفته از آموزه‌های این باور در عهد عتیق است. بنابراین، اعتقاد به این‌که جهنّم مکانی برای شکنجه‌ی بدکاران است بر مبنای کلام خدا در کتاب مقدّس نیست، بلکه اعتقادی مشرکانه است که به‌عنوان اعتقادی مسیحی تعلیم داده شده است.‏ برج دیده‌بانی، مجله‌ی شاهدان یهوه، با عنوان «جهنم واقعاً به چه معناست؟» می‌نویسد:

    عیسی گفت:‏ «اگر چشمت گناه کند،‏ آن را درآور؛‏ چون بهتر است یک چشم داشته باشی و وارد ملکوت خدا شوی تا این‌که دو چشم داشته باشی و آتش جهنّم را ببینی،‏ جایی که کرم‌های بدن‌خوار هرگز نمی‌میرند و آتش،‏ هیچ گاه خاموش نمی‌شود.‏» - مَرقُس ۹:‏۴۷،‏ ۴۸‏،‏ ترجمهٔ تفسیری‏.‏

    در جای دیگر عیسی از زمان داوری بر شریران صحبت نمود که خطاب به آنان چنین خواهد گفت:‏ «از این‌جا بروید و به آتش ابدی داخل شوید که برای شیطان و ارواح شیطانی آماده شده است.‏» او هم‌چنین گفت که آنان «کیفر ابدی» خواهند دید.‏ - متّیٰ ۲۵:‏۴۱،‏ ۴۶‏،‏ تفس.‏

    در نگاه اوّل به آیات فوق شاید به‌نظر آید که عیسی اعتقاد به عذاب مردگان در جهنّم را ترویج می‌دهد.‏ اما واضح است که عیسی تعلیم کتاب مقدّس در مورد مردگان را نفی نمی‌کند که می‌گوید:‏ «مردگان هیچ نمی‌دانند.‏» - جامعه ۹:‏۵.‏[۱٣]

با این حال، پرسش این است که منظور عیسی از این‌که شخص به «جهنّم» انداخته می‌شود چیست؟‏ آیا «آتش ابدی» که عیسی به آن اشاره می‌کند مکانی واقعی است یا مفهومی دیگر دارد؟‏ «کیفر ابدی» که شریران به آن محکوم می‌شوند چیست؟‏ این مجله در ادامه می‌نویسد:

    منظور عیسی از این که شخص به «جهنّم» انداخته می‌شود چیست؟ در مَرقُس ۹:‏۴۷ واژه‌ای که «جهنّم» ترجمه شده در زبان یونانی گِئنا است.‏ این واژه از کلمه‌ی عبری گه‌هِنُّوم گرفته شده که به مفهوم «درّه‌ی هِنُّوم» است.‏ درّه‌ی هِنُّوم خارج از اورشلیم واقع بود.‏ در زمان پادشاهان اسرائیل برخی در آن‌جا به اَعمال بت‌پرستانه دست می‌زدند و اطفال خود را قربانی می‌کردند.‏ یَهُوَه این عمل انزجارآمیز آنان را محکوم کرد و اشاره نمود که آنان نابود و ‹لاشه‌هایشان› به آن درّه انداخته می‌شود.‏ از این رو درّه‌ی هِنُّوم «وادی قتل» نامیده خواهد شد.‏ (‏اِرْمیا ۷:‏۳۰-‏۳۴)‏ یَهُوَه پیشگویی نکرده بود که بت‌پرستان در آن مکان آزار و شکنجه می‌بینند،‏ بلکه گفت که اجساد آنان به آنجا انداخته خواهد شد.‏

    در روزگار عیسی درّهٔ هِنُّوم برای ساکنان اورشلیم مکانی برای تخلیه‌ی زباله‌ها بود.‏ در آن درّه همواره آتشی افروخته بود که زباله‌ها و هم‌چنین اجساد جنایتکاران در آنجا سوزانده می‌شد تا از آنان هیچ اثری باقی نماند.‏

    هنگامی که عیسی به کِرم‌هایی که هرگز نخواهند مرد و آتشی که خاموش نخواهد شد اشاره کرد،‏ در واقع اِشَعْیا ۶۶:‏۲۴ را مد نظر داشت.‏ اِشَعْیا در ارتباط با جسد کسانی که به خدا پشت کرده بودند چنین گفت:‏ «کرمِ ایشان نخواهد مُرد و آتشِ ایشان خاموش نخواهد شد.‏» عیسی و شنوندگانش به خوبی می‌دانستند که منظور اِشَعْیا در اینجا کسانی است که لایق مراسم تدفین نیستند.‏

    بنابر این عیسی از دره‌ی هِنُّوم یا جهنّم به‌عنوان سمبولی برای مرگ ابدی استفاده نمود؛‏ یعنی مرگی که از آن رستاخیزی وجود ندارد.‏ عیسی در جای دیگر گفت:‏ ‏«از خدا بترسید که قادر است هم بدن و هم روح شما را در جهنّم هلاک کند.‏» (‏متّیٰ ۱۰:‏۲۸‏،‏ تفس‏)‏ این گفته‌ی عیسی بار دیگر برای ما روشن می‌کند که جهنّم سمبول هلاکت ابدی است،‏ نه مکان آزار و شکنجه.‏

    آیا «آتش ابدی» که عیسی به آن اشاره می‌کند مکانی واقعی است یا مفهوم دیگری دارد؟‏ توجه کنید که عیسی در متّیٰ ۲۵:‏۴۱ به «آتش ابدی» که برای «ابلیس و فرشتگان» در نظر گرفته شده است اشاره می‌کند.‏ آیا آتش واقعی می‌تواند شیطان و فرشتگانش را که موجودات روحی هستند بسوزاند؟‏ طبعاً خیر.‏ عیسی در این‌جا به‌صورت سمبولیک این واژه را به‌کار برده است؛‏ همان طور که در همین باب دو گروه از مردم را به‌صورت سمبولیک به «میش‌ها» و «بزها» تشبیه کرده است.‏ (‏متّیٰ ۲۵:‏۳۲،‏ ۳۳‏)‏ آتش ابدی که عیسی به آن اشاره کرد به مفهوم سمبولیک شریران را می‌سوزاند؛‏ یعنی آنان کاملاً نابود می‌شوند.‏

    «کیفر ابدی» که شریران به آن محکوم می‌شوند چیست؟‏ بسیاری از ترجمه‌های کتاب مقدّس واژهٔ «کیفر» را در متّیٰ ۲۵:‏۴۶ بکار برده‌اند که در زبان یونانی کولاسین به مفهوم هرس کردن و قطع شاخ و برگ اضافی درخت است.‏ با توجه به مفهوم این واژه آنانی که توبه نمی‌کنند و به بز تشبیه شده‌اند قطع می‌گردند و به «کیفر ابدی» یعنی محرومیت از زندگی ابدی محکوم خواهند شد.‏ افراد میش‌گونه باقی خواهند ماند و زندگی ابدی را خواهند یافت.‏[۱۴]

برج دیده‌بانی، در خاتمه چنین نتیجه می‌گیرد:

    عیسی هرگز تعلیم نداد که انسان روحی فناناپذیر دارد.‏ اما بارها به رستاخیز مردگان اشاره کرد.‏ (‏لوقا ۱۴:‏۱۳،‏ ۱۴؛‏ یوحنّا ۵:‏۲۵-‏۲۹؛‏ ۱۱:‏۲۵‏)‏ اگر انسان روحی داشته باشد که بعد از مرگ به زندگی ادامه دهد چه نیازی به رستاخیز است؟‏

    عیسی هرگز تعلیم نداد که خدا شریران را تا ابد در دوزخ آتشین شکنجه می‌دهد،‏ بلکه گفت:‏ «خدا جهان را این‌قدر محبت نمود که پسر یگانه‌ی خود را داد تا هر که بر او ایمان آورد،‏ هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد.‏» (‏یوحنّا ۳:‏۱۶‏)‏ در واقع این گفته‌ی عیسی این مفهوم را نیز در بر دارد که هر که بر او ایمان نیاورد هلاک می‌گردد و از حیات جاودانی محروم می‌شود.‏ اگر شریران هلاک نمی‌گشتند و تا ابد در دوزخ آتشین شکنجه می‌شدند،‏ قطعاً عیسی آن را صریحاً تعلیم می‌داد.‏

    اعتقاد به این‌که جهنّم مکانی برای شکنجه‌ی بدکاران است بر مبنای کتاب مقدّس نیست، بلکه اعتقادی مشرکانه است که به‌عنوان اعتقادی مسیحی تعلیم داده شده است.‏[۱۵]

در مورد آغاز این تعلیم در مسیحیت می‌توان گفت: در قرن دوّم میلادی در یکی از کتاب‌های آپوکریفای (‏غیرمعتبر)‏ به‌نام «مکاشفهٔ پِطْرُس» چنین نوشته شده بود:‏ «آتشی خاموش‌نشدنی برای بدکاران فراهم است.‏» در جای دیگر این کتاب آمده است:‏ «عزرائیل،‏ فرشته‌ی غضب،‏ مردان و زنان را در حالی که نیمی از بدنشان مشتعل است به مکانی تاریک یعنی جهنّم آدمیان می‌اندازد.‏ در آن‌جا فرشته‌ی غضب آنان را متنبه می‌سازد.‏»

    در رساله‌ی «مکاشفه پطروس رسول» که کلیسا آن‌را در متون رسمی عهد جدید منظور نداشته است، ولی نمایانگر گویایی از معتقدات اولیه‌ی مسیحیان درباره‌ی بهشت و جهنم است، دوزخ سرزمینی ظلمانی توصیف شده است که در آن رودهایی از آتش جاری است و دریایی از آتش گناهکاران را در درون خود جای داده است، و سیاه‌چال‌هایی در آن وجود دارند که در آن‌ها دوزخیان در معرض نیش مارها و عقرب‌ها قرار دارند و در میان خون و نجاست و مدفوعات متعفنی به‌سر می‌برند که زنان گناهکار تا گلو در آن فرو می‌روند...[۱٦]

در همان دوران،‏ نویسنده‌ای به‌نام تئوفراستوس اهل انطاکیه از نبیه‌ای به‌نام سِبیل در مورد تنبیه شریران چنین نقل قول می‌کند:‏ «آتشی سوزنده بر شما خواهد ریخت و همه روزه در آتش خواهید سوخت.‏» این سخنان در میان سخنانی است که تئوفراستوس آن‌را «حقیقت محض،‏ عادلانه و مفید برای همهٔ مردمان» خوانده است.‏

در قرون وسطی از این عقیده برای اِعمال خشونت بهره گرفته می‌شد.‏ گفته می‌شود مری اوّل،‏ ملکه‌ی انگلیس (‏۱۵۵۳-‏۱۵۵۸ میلادی)‏ که به دلیل سوزاندن نزدیک به ۳۰۰ پروتستان به «مری خونخوار» شهرت یافت چنین گفته است:‏ «اگر قرار است روح مرتدان تا ابد در آتش جهنّم سوزانده شود،‏ کاری شایسته‌تر از این نیست که من نیز با اقتدا به غضب الٰهی ایشان را بر زمین بسوزانم.‏»‏

در سال‌های اخیر برخی از فرقه‌های مذهبی مسیحیان در تعلیم جهنّم تجدید نظر کرده‌اند.‏ برای مثال در سال ۱۹۹۵ هیئت تعلیمی کلیسای انگلیس در مورد این تعلیم چنین گفته است:‏ «جهنّم عذاب ابدی نیست.‏ بلکه تصمیم نهایی و تغییرناپذیر کسانی است که خود را چنان از خدا دور کرده‌اند که به عدم موجودیت‌شان می‌انجامد.‏»‏[۱٧]

با این حال، آن‌چه از پاپ فرانسیس، در منابع اسلامی-ایرانی نقل شده است، در جهان مسیحیت سخن تازه نیست. «اوریگنس»، قدیس قرن سوم میلادی، عقیده داشت که سرگردانی ابدی برزخیان و شکنجه خشن دوزخیان با بخشش و رحمت الهی سازگار نیست و اینان سرانجام جملگی بخشیده خواهند شد. هرچند که کلیسای آن‌زمان عقیده او را نپذیرفتند و حتی او را متهم به بدعت کردند[۱٨]. درست مانند اتهاماتی که امروزه دستگاه روحانیت اسلامی به پاپ نسبت می‌دهند.


[] يادداشت‌ها

يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.


[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- پاپ منکر جهنم شد، روزنامه كيهان، شماره ٢٠٦٨۱، ۱٦ دی ۱۳۹۲، ص ۱۱
[٢]- متی باب ۵، آیات ٢۱-٢٢
[٣]- متی باب ۵، آیات ٢۹-٣٠
[۴]- ر. ک: آرچیبالد رابرتسون، عیسی اسطوره یا تاریخ؟، ترجمه‌ حسین‌ توفیقی، قم: دانشگاه ادیان و مذاهب، نشر ادیان، چاپ دوم، ۱۳۸٦.
[۵]- متی باب ٢۵، آیه‌ی ۴۱
[٦]- همان‌جا، باب ٢۵، آیه‌ی ۴٦؛ برگرفته از: پاپ: کلیسا دیگر به جهنم اعتقادی ندارد، پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب
[٧]- امید پیشگر، نقدی بر یافته‌های جدید پاپ کلیسای کاتولیک، تبیان
[٨]- سبحانی، جعفر، منشور عقاید امامیه، قم: موسسه‌ امام‌ صادق‌، چاپ ۱۳۸۹، ص ۱٨٦؛
نظر آیت‌الله جعفر سبحانی، از چند لحاظ قابل تأمل است: در قدم نخست، مسئله عدل الهی مطرح است. آیا عدل الهی ایجاب می‌کند که گناهکاران - آن‌هم بیشتر آنان نه به دلیل اعمال غیرانسانی، بلکه صرف به‌خاطر این‌که خدا یا اسلام را نپذیرفته‌اند، و به‌تعبیر قرآن: کافر، مشرک یا منافق شده‌اند (دگراندیشان) - چنین شکنجه شوند؟
در قرآن در ٣٠ سوره و ٧٠ آیه از روز قیامت به تفصیل سخن رفته است. در این روز که معادل با ۵٠ هزار سال خورشیدی است با صوراسرافیل آغاز می‌شود (ابراهیم، ٧٣؛ کهف، ۹۹)، و به‌دنبال آن دگرگونی بزرگی در کائنات صورت می‌گیرد که شرح آن در سوره‌ی تکویر آمده است، هر روانی خواهد دانست که بابت چه اعمالی می‌باید پاسخ پس بدهد. در این روز که روزی وحشتناک (انعام، ۱۵)، روزی پررنج (هود، ٢٦)، روزی پر حسرت (مریم، ٣۹)، روز بازماندن دیدگان از بینایی (ابراهیم، ۴٢)، روزی دشوار (قمر، ٨)، روزی برگشت‌ناپذیر (روم، ۴٣) خوانده شده است، همه مردگان از گورهای خود بر خواهند خاست (ق، ۴٢)، و به پای ترازوی حساب برده خواهند شد (لقمان، ۳۳)، تا ثواب‌ها و گناهان آنان سنجیده شود (مؤمنون، ۱٠٢-۱٠۴). آن‌گاه به‌دنبال یک داوری عادلانه که ذره‌ای در آن تخلف نمی‌شود، گروهی از آنان برای همیشه به بهشت خواهند رفت و گروهی دیگر به دوزخ خواهند افتاد تا به‌صورت ابدی در آن بمانند (بقره، ۴٨)
نزدیک به سیصد بار در قرآن از دوزخ به‌صورت جهنم و جحیم نام برده شده است که هر دو اصطلاح از کتاب مقدس گرفته شده‌اند. در همه آیات، از آتش سوزان و تنور گداخته و شعله‌های فروزان دوزخ سخن به‌میان آمده است، و از این‌که دوزخیان جاودانه در این آتش خواهند ماند و هرگز از آن رهایی نخواهند یافت. دیواره‌های دوزخ از آتش ساخته شده‌اند و درون آن‌ها آکنده از باد سوزنده و آب‌های خروشان و دود غلیظ است (واقعه، ۴٢-۴۴)؛ دست و پای هر دوزخی در زنجیری هفتاد زرعی بسته شده است که با آن به آتش کشانده می‌شود (حاقه، ٣٠)، و بر سرش آب جوشان ریخته (دخان، ۴٧) و گرز آهنین کوفته می‌شود (حج، ۱۹) و آتش از بالا و پایین و از همه سو او را در میان می‌گیرد (عنکبوت، ۵۴)؛ جامه‌ی او از آتش است (حج، ٢٢) و چهره‌ی او نیز از آتش پوشیده شده است (مؤمنون، ۱٠٣)، و هر زمان که پوست تنش در آتش بریان شود، پوست تازه بر او می‌روید تا عذابش ادامه یابد (نسأ، ۵٦). دوزخی می‌کوشد تا از شعله‌های آتش بگریزد، اما هر بار ملائک جهنم بدو بانک می‌زنند که به‌جای خود باز گردد و عذاب دوزخ را بچشد (سجده، ٢٠). در ژرفنای دوزخ درختی تلخ روئیده است که میوه‌هایش به‌شکل سرهای شیاطین است و دوزخیان این میوه‌ها را می‌خورند و روده‌های‌شان در شکم‌ها پاره می‌شود (صافات، ٦٢) و هنگامی که از تشنگی فریادبر می‌آورند، مأموران دوزخ بدانان آبی چرکین می‌نوشاند که عطش‌شان را زیادتر می‌کند (ابراهیم، ۱٦). و چون از خدا درخواست خروج از دوزخ را می‌‌‌کنند تا گناهان گذشته خویش را جبران نمایند، خدا بدانان پاسخ می‌دهد که عذاب آنان هرگز فروکش نخواهد کرد و مرگ تازه‌ای نیز برای آنان مقدر نخواهد شد، زیرا که برای ستکاران یار و یاوری نیست (فاظر، ٣٧).
این همه عذاب سخت خدا، که منبع اصلی آن احتمالاً اسطوره‌های آشوری است، در حالی صورت می‌پذیرد که هیچ کاری بدون اذن خداوند انجام نمی‌شود و به‌قول مولانای بلخی: «بی‌قضا و حکم آن سلطان بخت، هیچ برگی در نیفتد از درخت». چنان‌که در سوره انعام، آیه‌ی ۵۹ نیز آمده است: «که هیچ برگی از درخت (کم‌ترین کار) بدون اذن و اطلاع او نیست. ...و هیچ برگی فرو نمی‌افتد مگر آن‌را می‌داند» و در آيه‌ی ۱۱۵ سوره‌ی نّسأ بازگشت كسانى را كه با پيامبر به مخالفت برمی‌خيزند و از راه مؤمنين پيروى نمى‌كنند، به‌خود نسبت داده است؛ و مى‌گويد: «آن بازگشتى را كه او نموده است، ما او را برگردانيديم؛ و نفس بازگشت او مستند به بازگردانيدن ما بوده است». «و اگر خدا مى‏‌خواست آنان را بر طريق هدايت فرا مى‏‌آورد» (انعام، ۳۵). «پس خدا هر كس ‍ را بخواهد (و مستحق بداند) گمراه و هر كس را بخواهد (و شايسته بداند) هدايت می‌كند» (ابراهیم، ۴).
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱٢]- جهنم واقعاً به چه معناست؟، «تاریخچه‌ای اجمالی در خصوص اعتقاد به جهنم»، برج دیده‌بانی، شمارۀ ۱ دسامیر ٢٠٠٨ (آذر ۱٣٨٧)، ص ٦
[۱٣]- همان‌جا، ص ۵
[۱۴]- همان‌جا، صص ۵-٧
[۱۵]- همان‌جا، صص ٧-٨
[۱٦]- شفا، شجاع‌الدین، تولد دیگر، ص ٣٣٠
[۱٧]- برج دیده‌بانی، پیشین، ص ٦
[۱٨]- رجوع شود به: تولد دیگر، ص ٣٣٢


[] جُستارهای وابسته




[] سرچشمه‌ها

روزنامه كيهان، شماره ٢٠٦٨۱، ۱٦ دی ۱۳۹۲