|
مردمشناسی
نگاه مردمشناسانه و تاریخی به پشتونها
فهرست مندرجات
◉ سواس، دانشگاه لندن
◉ نگاه مردمشناسانه و تاریخی به پشتونهای دو سوی دیورند
◉ يادداشتها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
.
سواس
دانشگاه مطالعات خاوری و آفریقایی لندن (School of Oriental and African Studies) موسوم به «سواس» (SOAS University of London)، یک دانشگاه دولتی پژوهشی در لندن انگلستان و از کالجهای تشکیل دهنده دانشگاه لندن است که در زمینهی حقوق، زبان، علوم انسانی و اقتصاد کشورهای قارههای آسیا (بهویژه منطقهی خاورمیانه) و آفریقا تخصص دارد. بیش از ۳۰۰ رشته در مقطع کارشناسی و ۱۰۰ رشته در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری در این دانشگاه ارائه میشوند. گاردین سواس را در زمره ۲۵ دانشگاه برتر بریتانیا رتبهبندی کرده است.
این دانشگاه، در ۱۱ و ۱۲ ژوئن ۲۰۱۰ میلادی، بهمدت دو روز میزبان کنفرانسی زیر عنوان «بازنگری پشتونهای سوات» (Rethinking the Swat Pathan) بود. آنچه در زیر میآید، گزارشی است از این کنفرانس که توسط ضیا شهریار، خبرنگار بیبیسی تهیه شده است.
نگاه مردمشناسانه و تاریخی به پشتونهای دو سوی دیورند
اخیراً دانشگاه مطالعات خاوری و آفریقایی لندن موسوم به «سواس»، میزبان کنفرانس دو روزهای تحت نام «بازنگری پشتونهای سوات» بود. این کنفرانس که به ابتکار بخش مردمشناسی و جامعهشناسی این دانشکده برگزار شده بود، شماری زیادی از مردمشناسان و جامعهشناسان غربی را گردهم آورده بود.
دکتر مگنوس مرسدن (Dr Magnus Marsden)، استاد مردمشناسی در «سواس» و از سازماندهندگان این کنفرانس گفت که هدف از برگزاری این نشست، بحث و گفتگوی مردمشناسانه و تاریخی در مورد عوامل تشکیلدهندهی هویت پشتونها در افغانستان، پاکستان و منطقه است.
او در تشریح هدف این نشست گفت که «سیاستگذاران و تحلیلگران در سالهای اخیر به پشتونها بهعنوان منشأ مشکلات کنونی در افغانستان نگاه میکنند و تصور از پشتونها این است که آنان برای مقابله با بیگانگی و بیزاری سیاسی، به تعبیر طالبانی اسلام پناه میبرند». بههمین دلیل نیاز شدید احساس میشود تا نقش فرهنگ و هویت پشتونها در شکل گیری ساختار سیاسی در افغانستان، پاکستان و منطقه موشگافانهتر بررسی شود».
مرسدن گفت که نگاه تنگنظرانه به این مسئله که طالبان تجسمی از داعیههای پشتونها در منطقه هستند، بهمعنای نادیدهگرفتن نقش مهم اجتماعی و اقتصادی آنان است که در کنار دیگر گروههای قومی در منطقه ایفا کردهاند.
کنفرانس با سخنان فریدریک بارث (Professor Fredrik Barth) مردمشناس مشهور نروژی و استاد دانشگاه بوستون آمریکا آغاز شد. پروفسور بارث که خود تحقیقات مفصل مردمشناسانه در زمینهی روندهای سیاسی در درهی سوات پاکستان در پنج دههی گذشته انجام داده است، بر اهمیت استفاده از تئوریهای مردمشناسانه برای حل معضلات سیاسی تاکید کرد. او گفت که سیر تحول تاریخی و سیاسی در میان پشتونهای سوات میتواند بهعنوان یک نمونهی تحقیق که نتیجهگیری از آن بر پشتونها در افغانستان و پاکستان قابل تعمیم باشد، مورد استفاده قرار گیرد.
اشرف غنی احمدزی (Ashraf Ghani) که از طریق ویدیو کنفرانس صحبت میکرد، نظریات پروفسور بارث در مورد پشتونهای سوات را مورد نقد و بررسی قرار داد و تصریح کرد که نباید تصویر ساختار سیاسی و اجتماعی پشتونها در سوات را بر همه پشتونها تعمیم داد.
دکتر احمدزی گفت: «میخواهم یکبار دیگر به کار پُربار پروفسور بارث و دیگر مردمشناسان بهویژه طلال اسد و اکبر احمد عرض احترام کنم که تلاشهایشان از یکسو به تئوریهای مردمشناسی غنا بخشیده است و از سوی دیگر دانش ما را از پشتونهای سوات بهصورت مشخص و پشتونها بهصورت عموم افزایش داده است. اما میخواهم بیافزایم که تاریخ مردمشناسانهی پشتونها هنوز نانوشته است و این دانشمندان تنها مقدمهی این تاریخ را نوشتهاند. کار اصلی هنوز باقی مانده است.»
ریچارد تپر (Professor Richard Tapper)، استاد در دانشگاه «سواس» در مورد تحقیقاتی صحبت کرد که در دههی هفتاد میلادی روی قبیلهی درانی در شمال افغانستان انجام داده بود. پروفسور تپر گفت با وجود آنکه درانیها در شمال افغانستان در آن زمان مسلمانان میانهرو بودند، اما آنان از تفاوتهای گسترده میان ایدهآلهای اسلامی و جنبههای عملی زندگیشان حتی در همان زمان ابراز نارضایتی میکردند».
پروفسور تپر گفت که درانیها در آن زمان شیوه زندگی خود را، ترکیبی متعادل از ارزشهای قبیلهای و ارزشهای اسلامی توصیف میکردند؛ اما در صورت بروز بحران، ارزشهای قبیلهای در اولویت قرار داده میشد. پروفسور تپر معتقد است که حضور شماری از درانیها در جنگهای دههی نود میلادی و بهخصوص در میان طالبان، نشان میدهد که حالا آنان ارزشهای اسلامی را به ارزشهای قبیلهای تقدم بخشیدهاند.
دیوید ادواردز (Professor David Edwards)، از کالج ویلیامز (Williams College) در آمریکا، به تحلیل این موضوع پرداخت که چه درسهایی را میتوان از «پشتونهای سوات» برای تحکیم مشروعیت سیاسی و مهار خشونت در افغانستان آموخت. او از حامد کرزی برای استفاده از «قوانین قدیمی بازی» برای جلب حمایت پشتونها در افغانستان تمجید کرد.» حامد کرزی شاید بهدلایل مختلف مورد انتقاد قرار داشته باشد، اما واقعیت این است که او در موقعیت بسیار آسیبپذیر و دشواری قرار دارد: «من به این باورم که قسمت اعظم کمکهای بینالمللی که در هشت سال گذشته صورت گرفته، پیش از آنکه به افغانستان و مردم افغانستان رسیده باشد، به کیسهی پیمانکاران سرازیر شده است. از سوی دیگر، کرزی مانند بسیاری از دولتمداران پیشین افغانستان به منابع خارجی وابسته بوده است و این وابستگی آب به آسیاب مخالفان مسلح کرزی میریزد که او را دستنشاندهی غربیها میدانند.»
پروفسور ادواردز گفت: «حکمرانان سوات، در طول دههها موفق شدند تا خود را از برچسب دستنشاندهبودن، محافظت کنند؛ اما رهبران افغانستان از عبدالرحمنخان گرفته تا حامد کرزی هیچ گاهی قادر به این کار نشدند».
دکتر شاه محمود حنیفی (Dr Shah Mahmoud Hanifi)، پژوهشگر افغان و استاد دانشگاه جیمز مدیسون (James Madison University) در آمریکا در سخنرانیاش به تاریخ چاپ متون پشتو و مقاومت در برابر آن پرداخت. او گفت که با وجودی ادعاهای مطرح شده در «پته خزانه» و نوشتههای ناموجود «شیخ ملی»، این مشخص است که اثر مکتوب پشتو برای نخستینبار در زمان امپراطوری مغلی هند پدید آمده است: «بسیار جالب است که زبان مادری بایزید انصاری معروف به پیر روشان نویسندهی نخستین اثر مکتوب پشتو یعنی خیرالبیان، - اورموری - بوده است».
بهگفتهی دکتر حنیفی، قدمت نخستین آثار مکتوب پشتو به سدههای پانزده و شانزده میلادی بر میگردد نه پیشتر از آن. پروفسور حنیفی با تشریح روند مکتوبشدن زبان پشتو در سدههای هفده، هجده و نزدهم، نتیجهگیری کرد که با تمام این تلاشها زبان پشتو بهصورت گسترده غیرمکتوب باقی مانده است و این روند به دلیل حضور قدرتمند زبان فارسی همچنان ادامه خواهد یافت.
پروفسور نیل گرین (Professor Nile Green)، از دانشگاه کالیفرنیا، در سخنرانیاش به اهمیت زبان اردو در شناخت پشتونهای افغانستان و پاکستان پرداخت و مدعی شد که برای تحقیق تاریخی در مورد افغانستان عصر امانالله خان و محمدنادر پادشاهان پیشین افغانستان، منابع موجود در زبان اردو، به مراتب بیشتر و معتبرتر از هر دو زبان فارسی و پشتو است.
در این کنفرانس سخنرانان دیگر [پروفسور چارلز لیندهولم (Professor Charles Lindholm) از دانشگاه بوستون (Boston University)، پروفسور اناتول لیون (Professor Anatol Lieven)، پروفسور آنیتا م. وایس (Professor Anita M. Weiss) از دانشگاه اورگن (University of Oregon)، دکتر اورس گیزر (Dr Urs Geiser) از دانشگاه زوریخ-ایرلش (University of Zurich-Irchel)، دکتر نانسی لیندیسفرن (Dr Nancy Lindisfarne) از دانشگاه سواس، دکتر وزیرا زامیندر (Dr Vazira Zamindar)، دکتر موکولیکا بانرجی (Dr Mukulika Banerjee) از مدرسه اقتصاد لندن (London School of Economics)، دکتر سوزانا اولسویسکا (Dr Zuzanna Olszewska) از دانشگاه آکسفورد (Oxford University)، خانم مریم ابوزهاب (Ms Mariam Abou Zahab) از موسسه مطالعات سیاسی پاریس، دکتر کنراد شتتر (Dr Conrad Schetter) از دانشگاه بن (University of Bonn)، دکتر آنتونیو گیستوچسکی (Dr Antonio Giustozzi)، دکتر کریستین نولر کریمی (Dr Christine Noelle-Karimi) از آکادمی علوم اتریش، وین (Austrian Academy of Sciences, Vienna)، دکتر هیوگ بیتی (Dr Hugh Beattie)، پروفسور رابرت نیکولز (Professor Robert Nichols) از کالج ریچارد استاکتون در نیوجرسی (The Richard Stockton College of New Jersey)، دکتر نیکلاس مارتین (Dr Nicolas Martin) از مدرسه اقتصاد لندن، دکتر سنا هارون (Dr Sana Haroon)، و دکتر بنجامین هاپکینز (Dr Benjamin Hopkins) از دانشگاه جورج واشنگتن (The George Washington University)]، نیز به جنبههای مختلف ساختارهای قبیلهای، اقتصادی و سیاسی پشتونها پرداختند و تلاش کردند تا رابطهی میان بحرانهای موجود و این ساختارها را بیابند.
اما چند نکته در مورد این کنفرانس قابل تأمل بود. با آنکه این کنفرانس بهعنوان یک تلاش علمی در پرداختن به تاریخ و فرهنگ پشتونها معرفی شد، اما در جریان کنفرانس تمرکز چندانی بر این بحث محوری دیده نمیشد.
شماری از کسانی که بهعنوان مخاطب در این کنفرانس شرکت کرده بودند، معتقد بودند که در بسیاری موارد بحث مردمشناسانه «پشتونها» با بحث بحران سیاسی افغانستان مخلوط میشد. نخست زمانیکه سخنرانان به بحران افغانستان اشاراتی میکردند، طوری وانمود میشد که گویا افغانستان کشوری است که تنها در آن پشتونها سکونت دارند.
آنان همچنین بهصورت مرتب کلمهی «افغان» و «پشتون» را مترادف هم استفاده میکردند. سخنرانان همچنین بهصورت کلی تلاش داشتند تا قبیلهگرایی در افغانستان را توجیه کنند و آن را نتیجه یک روند طبیعی سیاسی جلوه دهند. مسئله دیگری که اشرف غنی احمدزی نیز به آن اشاره کرد، اتکای بیش از حد محققان به منابع غربی بود و ظاهراً از منابع که پژوهشگران روسی، ایرانی و افغان نوشتهاند، کمتر استفاده شده بود.[۱]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- ضیا شهریار، نگاه مردمشناسانه و تاریخی به پشتونهای دو سوی دیورند، وبسایت بیبیسی: جمعه ۱۸ ژوئن ۲۰۱۰ - ۲۸ خرداد ۱۳۸۹.
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت بیبیسی