|
ایرانشناسی
ایران به چه معناست؟
فهرست مندرجات
.
ایران به چه معناست؟
ار.اف.ای (RFI) یک رادیوی خبری فرانسه است که برنامه های خود را علاوه بر زبان فرانسه به ١٢ زبان دیگر در سراسر جهان پخش میکند. این رادیو با بهرهگیری از توانائیهای هیئت تحریریه خود در پاریس و شبکهی گستردهی ۴٠٠ گزارشگر در ۵ قارهی گیتی، تلاش میکند در بخشهای خبری و تحلیلی کلیدهای درک مسائل جهان را در اختیار شنوندگان خود قرار دهد. ار.اف.ای هر هفته نزدیک به ۴٠ میلیون شنونده دارد و انتشارات آن از طریق رایانهها (سایت چندزبانه، تابلت و تلفن) هر ماه از سوی ١٠ میلیون نفر کاربر دنبال میشود.
در این برنامهی رادیویی که به دو زبان فارسی و فرانسه نیز تهیه و پخش میشود، دربارهی بسیاری از زمینههای حوزهی تمدنی فارسی و فرانسه اعم از تاریخ، فلسفه، ادبیات، فولکلور و گاه سیاست سخن گفته میشود.
ايران کنونی ادامهی کشوری است که صفویان بنيان گذاشتند. در سال ۱۵۰۱ ميلادی، هنگامیکه شاهاسماعيل صفوی تاج شاهی بر سر مینهاد، خويشتن را «شاهنشاه ايران» ناميد و بدينسان، چنانکه والتر هينتس، تاريخدانِ آلمانی، میگويد، تاريخ دولت واحد ايرانی آغاز شد. اما در معنای «ایران» در عهد ساسانیان، سِر جان مَلکُم، به نقل از ملافیروز، موبَد موبَدان زرتشتیان هند در بَمبَئی، آورده است که واژهی انیران بهمعنای بیدینان است. «اِر» واژهای پهلوی است و معنای آن «مؤمن» است. «اِران»، صورت جمع آن است. در پهلوی پیشوند «اَ» و «اَن»، چنانکه در یونانی و سانسکریت، پیشوند نفی است. در نتیجه، «اَنِران» یعنی بیدینان. بهگفتهی او، شاه اِران و انِران یعنی شاه مؤمنان و بیدینان یا شاه پِرشیا و ملتهای دیگر. مؤمنان زرتشتیاناند و بیدینان غیرزرتشتیان. تعبیر دینی ایران و انیران در شاهنامه نیز آمده است. بر پایهی این تعبیر باید بپذیریم که واژهی ایران سپس معنای قومی و سرزمینی یافته است.
آنچه در زیر میآید، نظر ژرف است بهمعنای واژهی «ایران»، بهقلم علیرضا منافزاده، در این برنامهی دوزبانه (CHRONIQUE BILINGUE).
ایران به چه معناست؟ آیا صورت مفرد آن یعنی واژهی «ایر»، چنانکه گروهی از ایرانشناسان از اواخر قرن هیجدهم مطرح کردهاند، نشانهی قوم و نژادی ویژه است؟ آیا این واژه با واژهی «آریا» همریشه است؟ و آیا واژهی آریا در منابع ایرانی دلالت بر قوم و نژادی خاص دارد؟ سیلوِسْتْر دوساسی، زبانشناس و شرقشناس فرانسوی، نخستین اروپایی بود که در قرن هیجدهم دربارهی مفهوم ایران در زمان ساسانیان سخن گفت. او پیشگام ترجمهی سنگنوشتههای اردشیر بابکان، شاپور اول و شاپور دوم ساسانی بهزبان فرانسه است. از نظر او، در این سنگنوشتهها واژهی ایران دلالت بر جغرافیا و مردمی خاص دارد. هرچند ایرانشناسان دیگری در دو قرن گذشته تفسیر دوساسی را از واژهی ایران رد کردند، اما دیدگاه او اکنون پذیرفتهترین دیدگاه در میان ایرانیان است.
سرجان مَلکُم، مورخ اسکاتلندی، در اوایل قرن نوزدهم میلادی برای مطمئنشدن از درستی ترجمهی دوساسی، آنرا نزد ملافیروز، موبَد موبَدان زرتشتیان هند، در بَمبَئی بُرد. در کتاب تاریخ پرشیا (که اکنون باید گفت: تاریخ ایران) مینویسد: ملافیروز، موبَد دانشمند پارسیان در بمبئی، بهمن اطمینان داد که ترجمهی دوساسی در کل درست است. اما این توضیح را نیز افزود که واژهی انیران بهمعنای بیدینان است. «اِر» واژهای پهلوی است و معنای آن «مؤمن» است. «اِران»، صورت جمع آن است. در پهلوی پیشوند «اَ» و «اَن»، چنانکه در یونانی و سانسکریت، پیشوند نفی است. در نتیجه، «اَنِران» یعنی بیدینان. به گفتهی او، شاه اِران و انِران یعنی شاه مؤمنان و بیدینان یا شاه پرشیا و ملتهای دیگر. مؤمنان زرتشتیاناند و بیدینان غیرزرتشتیان. تعبیر دینی ایران و انیران در شاهنامه نیز آمده است. بر پایهی این تعبیر باید بپذیریم که واژهی ایران سپس معنای قومی و سرزمینی یافته است.
در امپراتوری ساسانی مانند امپراتوریهای کهن دیگر، عامهی مردم را با بستگیهای دینیشان مشخص میکردند. چنانکه در امپراتوری عثمانی ملت اسلام دربرگیرندهی همهی مسلمانان جدا از بستگیهای قومی و زبانیشان بود. به ارتدوکسها نیز ملت روم میگفتند. بنابراین، معنای دینی دو واژهی ایران و انیران در زمان ساسانیان پذیرفتنیتر از همهی معناهای دیگری است که شرقشناسان در دو قرن گذشته به این دو واژه دادهاند. در امپراتوری ساسانی اقوام بسیاری میزیستند، اما آنچه اهمیت داشت تعلق دینی آنان بود. مؤمنانِ به آیین زرتشت را از هر قومی که بودند «ایران» و پیروان دینها و مذاهب دیگر مانند بوداییت، یهودیت، مسیحیت و دیگر سنن مذهبی را «انیران» مینامیدند. واژهی «ایرانشهر» نیز که گفتهاند در زمان ساسانیان به کشور ایران گفته میشده، بیارتباط با پرستش آیین زرتشت نیست. در مسالکوالممالک آمده است که عراق عرب را، که تختگاه ساسانیان بود، دل ایرانشهر میخواندند. نام کهن نیشابور نیز ایرانشهر بوده است.
گراردو نیولی، ایرانشناس ایتالیایی، فرضِ همریشهبودن دو واژهی «ایران» و «آریا» را بهکل بیاساس میداند. از سوی دیگر، صورتهای گوناگون واژهی آریا در سنگنوشتههای هخامنشی، در اوستا و در وداها معناهای گوناگون دارند. بعید بهنظر میرسد که واژهی «آریا» در سنگنوشتههای هخامنشی بههمان معنای اوستاییِ «اَیریا» بهکار رفته باشد. درست است که زرتشتیت به قلمرو امپراتوری هخامنشی راه یافت، اما شاهان این خاندان خدایان مصری و بابلی و عیلامی را نیز میپرستیدند. وانگهی، واژهی «آریا» در زبانهای خاور نزدیک از جمله کلدانی و سُریانی نیز وجود داشت. از همینرو، به عقیدهی بعضی از ایرانشناسان از جمله نیولی ممکن است هخامنشیان این واژه را از فرهنگهای دیگر گرفته باشند. از همینرو، دربارهی ترجمهی درست آن هنوز همرأیی وجود ندارد.
ايران کنونی ادامهی کشوری است که صفویان بنيان گذاشتند. در سال ۱۵۰۱ ميلادی، هنگامیکه شاهاسماعيل صفوی تاج شاهی بر سر مینهاد، خويشتن را «شاهنشاه ايران» ناميد و بدينسان، چنانکه والتر هينتس، تاريخدانِ آلمانی، میگويد، تاريخ دولت واحد ايرانی آغاز شد. بیگمان، در معنای این ایران کسی چون و چرا نمیکند. اما معنای ایران پیش از صفویان هنوز موضوع بحث و پژوهش ایرانشناسان است. روشنگریهای آنان نهتنها بر دانش ما میافزاید، بلکه تصویرهای ذهنی ما را نیز میشکند و بدینسان آرامش خاطر ما را بههم میزند. دو راه پیش پای ماست. یا باید چشم خود را بر نتایج آن پژوهشها بربندیم و یا با ذهنی آزاد و سنجشگر و با نگاهی باریکبین در آنها درنگریم و از دانش نهراسیم![۱]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- علیرضا منافزاده، ایران به چه معناست؟ (D’où vient le mot Iran)، رادیو صدای فرانسه: تاریخ پخش جمعه ۱۸ ژوئیه ۲۰۱۴.
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ وبسایت ار.اف.ای (RFI) (رادیو صدای فرانسه)