|
ترکستاننامه
ترکستان در عهد هجوم مغول
فهرست مندرجات
.
ترکستان در عهد هجوم مغول
تركستاننامه يا تركستان در عهد هجوم مغول، اثر واسيلى ولاديميرويچ بارتولد (۱۸۶۹ - ۱۹۳۱ م) و ترجمهی كريم كشاورز، تاريخ هفتصد سالهی تركستان را از زمان حضور اعراب مسلمان تا پايان استيلاى مغولان، بهتفصيل ياد و معرفى نموده است.
این کتاب که از دو جلد تشکیل شده است، شامل مقدمه و متن میباشد و متن آن، شامل پنج فصل است که عصر نوینی را در تاریخ آسیای میانه و تا حدی افغانستان و ایران میگشاید.
در جلد اول، پس از يادداشت مترجم و فهرست، شرح زندگانى آكادميسين بارتولد (از پطروشفسكى)، مقدمهى چاپ دوم متن روسى (از پطروشفسكى) و مقدمهى مؤلف بر چاپ اول روسى در سال ۱۹۰۰ ذكر شده، سپس متون و منابع شامل عهد پيش از مغول (متنهاى فارسى و عربى كه از منابع كار بارتولد بوده است، مورد ارزيابى و نقد قرار مىگيرد)، بررسى آثار دوران هجوم مغول و پس از آن و كتابهاى كمكى. اينها همه پيش از متن كتاب درج شده است. در ادامه، دو فصل از فصول پنجگانه متن كتاب، در اين جلد ذكر مىشود:
فصل اول، دربارهی جغرافياى ماورأ النهر است. تحقيقى كه در اين فصل آمده است خود شاهكارى است از پژوهشهای جغرافيايى. اتكا به منابع دست اول، قدرت استنباط و شيوهى تحليل، امكان طرح و بررسى مبحثى را به بارتولد داده است كه در كمتر اثرى از نوشتههاى محققانهى دانشمندان نظيرى براى آن مىتوان يافت.
فصل دوم، دربارهی آسياى ميانه پيش از قرن دوازدهم ميلادى (قرن ششم هجرى) میباشد، که در اين فصل، از وضع زندگى مردم ماورأ النهر و شيوهى حكومت و نظام طبقاتى آنان به تفصيل سخن مىرود، از اخبار مربوط به جريان فتوحات اعراب گفتوگو مىشود و روش حكومت تازيان و حكمرانان آنان بر منطقههاى گشوده تحليل مىگردد و از پيدايش نهضتها و قيامها سخن بهميان مىآيد.
محتواى جلد دوم كه سه فصل ديگر از فصول پنجگانه مىباشد، بعد از فهرست محتويات، به قرار ذيل است:
فصل سوم، دربارهی قراختائيان و خوارزمشاهيان است، که پس از ذكر مقدمات مبسوط در باب اين حكومتها، این فصل، با اين نتيجهگيرى به پايان مىرسد: «بدينطريق سازمان سياسى شرقى اسلامى كه بهدست عباسيان ايجاد شده و در زمان طاهريان و سامانيان تكامل يافته بود، اكنون دچار پاشيدگى و فساد كامل گشته، و اهميت دستگاه ادارى بالكل سلب گرديده بود... محمد به هيچيك از عناصر دستگاه دولت و هيچ طبقهاى از اهالى نمىتوانست تكيه كند. نتيجهى مبارزهى ميان چنين دولتى با نيروهاى تازهنفس صحرانشينان كه در آنزمان بهوسيلهى يكى از داهىترين سازماندهندگان همهى قرون و اعصار متحد شده بودند، معلوم و قابل درك است.
فصل چهارم، در مورد چنگيز خان و مغولان است، که در آن جريان پيدايش امپراطورى صحرانشينى چنگيزخان و ويژگىهاى ساختمان آن، مورد بحث است و در همين بخش، نشان داده مىشود كه سطح فرهنگ و تمدن مغولان چنگيز خان مسلماً از قبايل همانندش هم فروتر بوده است... و نمايندگان فرهنگ و تمدن در دربار چنگيز خان... بازرگانان مسلمانان بودهاند... و بالاخره استعداد عظيم چنگيز خان در سازمان امور، جالب منتهاى توجه است.
فصل پنجم، دربارهی تركستان در زير سلطهى مغولان پرداخته است. اين فصل، نخستينبار است كه از روى دستنوشتهى بارتولد كه در بايگانى فرهنگستان علوم شوروى محفوظ بوده است، منتشر مىشود. اين فصل، در دستنوشته مزبور، عنوان ندارد و با كلمات «اوكتاى قاآن، در زمان حيات پدر...» آغاز مىگردد. سخن با گزينش اوكتاى از طرف پدر و دلايل برترى او بر برادران ديگر، جوچى و تولوى خان، شروع مىشود و از حوادثىكه در طول اين حكومت بر تركستان رفته است و عصيانهايى كه روى داده است، ياد مىگردد.
كتاب، با يك ذيل، با عنوان «تواريخ وقايع» كه سالشمارى دقيق است از حادثهها و اتفاقات بزرگ و دو ضميمه، شامل رئوس مطالب رساله پايان تحصيل تحت عنوان «تركستان در زمان هجوم مغولان» و سخنرانى پيش از دفاع از رسالهى پايان تحصيل و يك فهرست كامل به پايان مىرسد.
نكته اساسى و آخرين، آن است كه كتاب، با نثرى بهغايت فصيح و روان و منسجم به فارسى ترجمه شده است. نقد و بررسى و معرفى آثار تاريخى - جغرافيايى و نيز توصيف بلاد كه در مقدمه مفصلى توسط مؤلف بيان گرديده، نشاندهنده مهارت و تسلط مؤلف بر كم و كيف منابع و مآخذ است.
آنچه كه بر اهميت و وزانت علمى كتاب افزوده، ابتكار و خلاقيت بارتولد است در نحوه تدوين كتاب و ابداعاتى كه در اين زمينه ارائه داده است؛ از آن جمله ابتكار وى در تبيين مآخذ و روش كار كه شايد در آنزمان تازگى داشته است.
در پايان كتاب، فهارسى از قبيل فهرست عام، اشخاص، اماكن، دودمانها و قبايل و فرقهها، كتب و مقالات و سپس توضيح بعضى از اختصارات روسى و لاتينى ذكر شده است.
یادداشت مترجم
سر. ا. دنیس راس، خاورشناس نامی انگلیسی در مقدمهای که به ترجمه انگلیسی (۱۹۲۸) «ترکستان» بارتولد نوشته این کتاب را Barthold's epoch-making Work یعنی «تألیفی از بارتولد که عصر نوینی را [در تاریخ آسیای میانه و تا حدی ایران] میگشاید» نامیده است و به گمانم این تعریف، چون با مقدمهی آقای پطروشفسکی - ناظر چاپ دوم روسی «ترکستان»، که ترجمهی آن از نظر خوانندگان میگذرد - تلفیق شود مرا از وصف کتاب معاف میکند.
اما ترجمه کتاب ... سی چهل صفحه آغاز ترجمه را استاد مجتبی مینوی مرور کردهاند. سپاسگزارم. دریغا که حالت مزاجی و گرفتاریهای دیگر ایشان مانع از ملاحظه تمام کتاب شد و البته اگر سراسر ترجمه «ترکستان» از زیر نظر دقیق و محققانه ایشان میگذشت کیفیت دیگری میداشت.
اکنون چند سخن دربارهی دشواریهای ترجمه: مشکل کار من و دیگر کسانی که به ترجمه - و یا حتی تألیف و تصنیف - اینگونه کتابها میپردازند، همانا نام جاها و، تا حدی، کسان است. فقدان برخی صداها مثل «ه» و «ق» و «غ» و غیره در الفبای روسی دشواریی بهوجود میآورد و تحریر صحیح بعضی نامها را - حتی پس از مراجعه به مأخذ اصلی هم - متعذر میسازد. زیرا که در منابع اصلی فارسی و عربی و مغولی و ترکی و اویغوری و چینی (که ایران را «بوسی» و «عرب» را «تاشی» مینویسند) که مأخذ مؤلف بوده نیز این کلمات بهصورتهای مختلف تحریر شده. تازه معلوم نیست که یکی از آن صورتها با تلفظ اصلی کلمه مطابقت داشته باشد. بعضی از جاهایی که نام برده شده دیگر وجود ندارد و بالطبع مردم بومی نام آن محال را فراموش کردهاند و بهفرض محال اگر تحقیق محلی هم بهعمل آید کوشش بیحاصلی خواهد بود.
با در نظر گرفتن مراتب پیشگفته، این هرج و مرج که گاه محققان و دانشپژوهان و نویسندگان و بهویژه مترجمان را دچار گمگشتگی میسازد بهتر نمایان خواهد شد، بهویژه که برخی نامهای جغرافیائی فقط در تألیفهای متقدمان آمده و الحال مفهوم خارجی و وجود مادی ندارد.
اکنون نمونهای چند از این موارد که در واقع مشتی از خروار است:
نام قوم «قرلق» را که ترکنژاد بوده بهصورتی که در تألیفهای گوناگون آمده برای مثال یاد میکنیم: در تاریخ وصاف بهصورت - قرلقان، در تاریخ بدخشان بهصورت - قارلیغ، در جامعالتواریخ رشیدی بهصورت - قارلوقان، در راحةالصدور راوندی بهصورت - خرلق، در زینالاخبار گردیزی بهصورت- خلخ، در جهانگشای جوینی بهصورت - قرلقان و قرلغان (هر دوگونه)، در تاریخ بناکتی بهصورت - قیالیق، در حدود العالم بهصورت - خلخ و خلخیان و ترک خلخی، در مسالک و ممالک استخری بهصورت - خرلخیان و خلخ (و یکجا «خلج» که البته غلط نساخ است)، ابن حوقل بهصورت - الخرلخیه در «سیرت جلالالدین» نسفی بهصورت - قیالیق و قرلخ و قرلق و الخ و قس علیهذا.
دیگر: نام تغاجار بهصورت «تخوچار» و «طغاچر» و «تغاجر» آمده. نام «جوچی» بهصورت «توشی» و «چنگیز خان» بهصورت «چنگگز خان» (در جامعالتواریخ رشیدی) و نام «جبه» بهصورت «یمه» و «چژه به» آمده است - و از اینگونه بسیار.
مشکل دیگر مربوط به ارجاعها بوده است. در کتاب بارتولد غالباً بهصفحهی مابعد مراجعه شده. مثلاً در ص ۵۰ مینویسد «بهصفحهی ۴۷۰ رجوع شود». با تکنیک چاپ متداول در ممالک غربی این امر ممکن است و در ایران هم این امکان وجود دارد ولی با در نظر گرفتن تیراژ کم کتابها متداول نیست و مقرون بهصرفه نمیباشد.
گاه در مورد ارجاع به ماقبل هم، چون در حین غلطگیری اصل چاپشده در دسترس نبوده، ناگزیر نوشته شده: «رجوع شود بهحدود ص ...» بهجای چند مورد که ارقام تقریبی ارائه شده، پس از اتمام چاپ کتاب در ضمن غلطنامهای که بناچار به آخر آن اضافه خواهد شد ارقام صحیح و تحقیقی ارجاعها گذارده میشود.
دیگر اینکه برخی توضیحات در میان [] گذارده شده. این توضیحات از مترجم است، جز در چند مورد معدود که از هیئت تحریریه ناظر بر چاپ دوم روسی میباشد.
کریم کشاورز
▲ | زندگینامه واسیلی بارتولد |
واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، در سوم (۱۵) نوامبر سال ۱۸۶۹ (۱۲۸۶ ھ.ق) در شهر سن پطربورگ در خانوادهی آلمانیروسی شدهای بهدنیا آمد. نیاکان پدری وی از مردم منطقهی ساحلی دریای بالتیک بودند. نیای مادری او کشیشی لوتری بود که از هامبورگ به روسیه مهاجرت اختیار کرده و پدر و. و. بارتولد دلال بورس بود. و. و. بارتولد در حسب حال خود مینویسد که: ثروت پدرش را فرزندان وی حفظ نکردند و پس از انقلاب اکتبر ۱۹۱۷ (۱۳۳۶ ھ.ق) هیچیک از فرزندان پدر او در شمار مهاجران در نیامده، ولی تمول این خاندان به و. و. بارتولد اجازه داد تا در روزگار کودکی و جوانی، معلومات انسانی جامعالاطرافی کسب کند و بهویژه زبانهای باستانی کلاسیک (یونانی و لاتین قدیم) و السنه اصلی کنونی اروپای غربی را فراگیرد و از آن پس رشتهی تخصصی را که از ایام مکتب آرزو میکرده - یعنی تاریخ را - برگزیند. در سال ۱۸۸۷ بارتولد ژیمناز هشتم سن پطربورگ را به پایان رسانید و به اخذ مدال طلا موفق گردید؛ و پس از اندک تردیدی که در انتخاب تاریخ باستان و یا تاریخ کشورهای خاورمیانه و نزدیک پیدا کرد، سرانجام رشتهی اخیر را برگزید و در پائیز همانسال ۱۸۸۷ وارد دانشکدهی زبانهای شرقی دانشگاه سن پطربورگ شد و در بخش عربی، فارسی، ترکی، تاتاری، به تلمذ پرداخت.
بارتولد در سالهای دانشجویی زبانهای عربی و فارسی و ترکی را، کما هو حقه فراگرفت ولی آنچه بیش از هر چیز جالب توجه وی بود، همانا تاریخ کشورهای خاورمیانه و نزدیک در قرون وسطی بوده. در آنزمان در دانشکدهی مزبور این بخش شرقشناسی در مقام قیاس با فقهاللغة مقام سوم را واجد بوده. بعدها بارتولد متذکر شده که: تاریخ شرق را در دانشکده فقط یک معلم یعنی استاد وسلوفسکی تدریس میکرده، که تاریخ جهانگردی اروپاییان را در مشرقزمین بهصورت یک رشتهی کلی درس میداده و از آن گذشته چند درس هم در تاریخ آسیای میانه میافزوده. استاد ن. ای. وسلوفسکی که کرسی تاریخ مشرقزمین را بهعهده داشت (۱۹۱۸-۱۸۴۸) بارتولد را در انتخاب شغل و فعالیت کاملاً مخیر ساخت و آزاد گذاشت.
رهبر علمی واقعی و. و. بارتولد ویکتور رمانویچ روزن (۱۹۰۸-۱۸۴۹) که دانشمندی برجسته و دارای معلومات کثیرالجوانب بوده، شمرده میشود. با اینکه اسلاف وی فرانسوی بودند، میهنپرستی روسی و پرشور بود و به آینده بزرگ و درخشان دانش شرقشناسی روسی ایمان داشت و با عشق و حرارتی سرشار به تعلیم شرقشناسان جوان همت میگماشت. و. و. بارتولد، بهگفتهی خود وی «در ضمن اشتغالات دانشگاهی، مانند دیگر شرقشناسان جوان آنزمان، بیشتر تحت رهبری بارون روزن استاد عربشناس قرار داشته؛ وی مردی بود هنرمند و مستعد و جدی که شرقشناسان مبتدی را بهسوی خویش جلب میکرده» و. و. بارتولد در دانشگاه با. پ. م. ملیورانسکی ترکشناس (۱۹۰۶-۱۸۶۸) نزدیک شد و تا حدی که تفاوت سنی و موقع اجتماعی اجازه میداده به آکادمیسین و. و. رادلوف (۱۹۱۸-۱۸۳۷) ترکشناس نیز تقرب جست.
و. و. بارتولد هم در دانشگاه بهکارهای علمی و تحقیقی پرداخت. وی در سال ۱۸۸۹ بهخاطر نوشتن رسالهای بهعنوان «دربارهی مسیحیت در آسیای میانه» از طرف دانشکده به دریافت مدال نقره مفتخر گردید. بارتولد پس از اتمام دروس دانشگاهی، در سال ۱۸۹۱ به متابعت از اندرز و. ر. روزن و بهمنظور تکمیل رشتهی تخصصی خویش، بههزینهی خود به بلاد بیگانه سفر کرده، از فنلاند و آلمان و سوئیس و شمال ایتالیا و اطریش و مجارستان و کراکوف دیدن کرد، در دانشگاه گال جزو شنوندگان دروس اوگوست موللر (۱۸۹۲-۱۸۴۸)، اسلامشناس مشهور بوده و بعدها مکرراً از وی همچون یکی از معلمان خویش یاد کرده و در دانشگاه استراسبورگ از مستمعان تئودورنلد که (۱۹۳۰-۱۸۳۶) عربشناس نامی بوده.
بارتولد پس از بازگشت به میهن در دانشگاه سن پطربورگ «بهمنظور آمادهشدن برای کسب منصب استادی کرسی تاریخ مشرق» باقی ماند (۱۸۹۲).
در سال ۱۸۹۳ برای احراز مقام علمی استادی (ماژیستر) با کسب موفقیت امتحان داد. در سال ۱۸۹۶ پس از نیل به درجه مدرس رشتهی تخصصی بهتدریس در دانشگاه سن پطربورگ آغاز کرد. پارهای از درسهای وی بعدها چاپ و منتشر شد. و. و. بارتولد در فاصله سالهای ۱۸۹۷ و ۱۹۰۱ گنجینهبان مجموعه سکهها و مدالهای قدیمی دانشگاه سن پطربورگ بوده. بارتولد در فاصله سالهای ۱۸۹۰ و ۱۹۰۰ برای بررسی متون اصیل فراوان، که بیشتر آنها بهچاپ نرسیده بوده، تلاش فوقالعاده کرد و کار بزرگی انجام داد و در همان سنین بر اثر مطالعه منابع یاد شده تألیف اساسی خویش را تحت عنوان «ترکستان در عهد هجوم مغولان» آفرید و اثر مزبور را در پائیز سال ۱۹۰۰ به دانشکدهی زبانهای شرقی بهعنوان رسالهی علمی عرضه داشت، تا درجه علمی استادی را به وی تفویض کنند. ولی پس از دفاع وی از رساله، دانشگاه درجه عالی دکتری و اجتهاد در تاریخ شرق را به وی اعطأ کرد.
در سال ۱۹۰۱ بارتولد سمت استاد فوقالعاده و از ۱۹۰۶ مقام استادی عادی دانشگاه سن پطربورگ را داشته. از سال ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۰ دبیر دانشکدهی زبانهای شرقی بوده. در سال ۱۹۱۰ وی را بهعضویت وابسته فرهنگستان علوم و در سال ۱۹۱۳ (۱۲ اکتبر) بهمقام عضویت [پیوسته] فرهنگستان (آکادمیسین) برگزیدند. از سال ۱۹۰۵ تا سال ۱۹۱۲ دبیر شعبهی شرقی انجمن باستانشناسی روس بود، و از ۱۹۰۸ تا ۱۹۱۲ سردبیر «یادداشتهای شعبه شرقی انجمن باستانشناسی روس» (ZVORAO) بوده. و. و. بارتولد با انجمن جغرافیایی روس نیز همکاری میکرده و «سفرنامه مارکوپولو» که توسط ای. پ. مینایف ترجمه شده بوده از طرف انجمن مزبور تحت نظر و به اهتمام وی به حلیهی طبع آراسته گردید.
در سال ۱۹۱۲ بارتولد یکی از مؤسسان و سردبیر مجلهی «عالم اسلام» (میر ایسلاما) در اسلامشناسی بود . بارتولد پس از انتشار شماره اول این مجله تقاضای ماکارف وزیر داخله وقت را که میخواست تا مجلهی مزبور از صورت علمی خالص خارج شده، و عملاً سخنگوی سیاست ملی و استعماری رژیم تزاری گردد، رد کرد و در نتیجه از سردبیری مجله بر کنار شد. بارتولد یکی از دو دبیر کمیته روسی بررسی اوضاع آسیای میانه و شرق بوده، که در سال ۱۹۰۳ تأسیس گشته بود، همه صورتمجلسهای کمیته، در تمام مدت وجود آن بنا به گفته بارتولد، تنها به توسط خود وی تنظیم میشده .
بارتولد بارها بهمنظور اشتغال و مطالعه در گنجینههای نسخ خطی و یا کارهای باستانشناسی به آسیای میانه سفر کرد. مثلا در سالهای ۱۸۹۳ و ۱۸۹۴ از طرف دانشگاه سن پطربورگ و فرهنگستان علوم به آسیای میانه رفت و در ۱۹۰۲ از طرف کمیته روسی مطالعه اوضاع آسیای میانه و شرق به منظور اجرای حفریات در سمرقند، به آنجا سفر کرد و در سال ۱۹۰۴ و همچنین ۱۹۱۶ چنین نوشت: «از همه سفرهایم به آسیای میانه سفری که در سال ۱۹۰۲ انجام دادم و در طی آن جز آشنایی با آثار و نسخ خطی وظیفه دیگری نداشتم، موفقیتآمیزتر بوده. در زمینه تاریخ مشرق بهسبب وفور مدارک و منابعی که هنوز مورد استفاده کسی قرار نگرفته چون شخص به قرائت نسخههای خطی پردازد، همان حظ و لذتی را درک میکند که کاشف جهانی نوین، حین کاوش آثار بلاد کهن احساس میکند.» و. و. بارتولد در سالهای ۱۹۰۰ و ۱۹۰۸ مأموریتهای علمی را در قفقاز (آنی) نیز انجام داد. وی غالبا به شهرهای خارج سفر میکرد و از آنجمله: در ۱۸۹۵ (به پاریس و لندن و آکسفورد و هلند) و در سال ۱۸۹۸ (به آلمان) و ۱۹۰۵ (به آلمان و اطریش و تیرول و سوئیس) و در سال ۱۹۰۶ (به اطریش و صربستان و بلغارستان و ترکیه و مصر) و در سالهای ۱۹۰۸-۱۹۰۹ (به ایتالیا و تا ناپل و بوداپست) و در سال ۱۹۰۹ (به فنلاند) و در سال ۱۹۱۱ (به ایرلند و آمریکای شمالی و آلمان و فرانسه) و در سال ۱۹۱۲ (به وین و تیوبینگن و هامبورگ و لوبک) و در ۱۹۱۳ (به سوئد و نروژ) و در ۱۹۱۴ (به سوئد و دانمارک و انگلستان و جبلالطارق و تولون و ایتالیا و یونان و بلغارستان و رومانی) سفر کرد.
و. و. بارتولد از لحاظ پشتکار ممتاز بود و با اینکه وی به شغل تدریس اشتغال داشته، و با انجمنها و مجلات علمی نیز همکاری میکرده، معهذا تحقیق و پژوهش را کار اصلی خویش میشمرده. بارتولد به تاریخ ایران و سرزمینهای قفقاز و کشورهای عربی و اقوام ترک و مغولان و اسلامشناسی میپرداخته ولی بیش از همه در زمینه تاریخ آسیای میانه کار کرده است. وی سنت مطالعه تاریخ آسیای میانه را که اسلاف او - و. و. گریگوریف ون. ای. وسلوفسکی - بنا نهاده بودند، تعقیب کرد. بارتولد در آسیای میانه فعالیت علمی و اجتماعی وسیعی داشته و با کسانی که به مطالعه اوضاع نواحی مختلفه میپرداختند رابطه داشته و در کارهای محفل دوستداران باستانشناسی در ترکستان شرکت میجسته، (۱۹۱۷-۱۸۹۵) و با نشریههای «اخبار ترکستان»، «اطراف»، «ترکستان روس» و دیگر مجلات و نشریات محلی همکاری میکرده؛ فعالیت علمی و تحقیقی بارتولد بهشدت بسط مییافته. در دههی دوم قرن بیستم همهی اعم از علمای روسیه و یا ممالک دیگر، بهرهبری بارتولد در شرقشناسی قرون وسطی معترف و مذعن گشته بودند.
پس از انقلاب کبیر سوسیالیستی اکتبر، فعالیت علمی و اجتماعی و مساعی علمی و سازمانی بارتولد بیش از پیش توسعه یافت و وی ریاست دائمی شرقشناسان فرهنگستان علوم را بهعهده داشته و در امور مقدماتی و تدارکات تأسیس دانشگاه دولتی آسیای میانه (ساگو SAGU) در تاشکند شرکت مینموده و محفل و. و. رادلوف را که همه شرقشناسان در آن گرد آمده بودند، هدایت میکرده (از سال ۱۹۱۸) وزان پس مدیریت دفتر ترکشناسی (۱۹۲۸-۱۹۳۰) و نیابت ریاست فرهنگستان دولتی فرهنگ مادی (گائیمک GAIMK) و سر دبیری مجله علمی «ایران» و دیگر نشریات فرهنگستان علوم را بهعهده داشته. و. و. بارتولد مأموریتهای بسیاری را که از طرف دولت شوروی - بهمنظور ایجاد کرسیهای تاریخ مشرق زمین و کتابخانههای علمی و گنجینههای نسخ خطی و موزهها - در جمهوریهای شرقی شوروی - بهوی محول شده بوده انجام داد و در فاصله سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ - تدریس در انستیتوی جدیدالتأسیس زبانهای شرقی لنینگراد IJVYA و دیگر مدارس عالیه آنشهر را تعقیب میکرد. بارتولد در سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۲۷ و ۱۹۲۸ سفرهای علمی به آسیای میانه کرد و بهدعوت سازمانهای محلی برای ایراد سخنرانی در دانشگاههای مسکو و باکو (۱۹۲۴) و تاشکند (۱۹۲۵ و ۱۹۲۷) مسافرت کرد.
در سال ۱۹۲۵ به تاشکند و سمرقند و بخارا و شهر سبز و در ۱۹۲۷ به تاشکند و بخارا و خیوه رفت. و در سال ۱۹۲۶ در کارهای کنگرهی ترکشناسی اتحاد شوروی در باکو شرکت جست. در سال ۱۹۲۶ در تاشکند مراسمی به مناسبت بیستوپنجمین سال دفاع وی از رسالهی دکتریش و سیامین سال تدریس (۱۹۲۶-۱۸۹۶) برگزار شد و کوششی بهعمل آمد تا از تألیفات علمی وی استنتاجی کلی بهعمل آید .
بعد از انقلاب هم بارتولد چند سفر به دیگر کشورها کرد؛ در سال ۱۹۱۷ (به فنلاند) و در ۲۳-۱۹۲۲ (به فنلاند و آکسفورد و لندن و بلژیک هلند و آلمان). در سال ۱۹۲۳ بهسمت نمایندهی فرهنگستان علوم روسیه در کنگرهی مورخان (در بروکسل) شرکت جست و در لندن - در King's GolIege سخنرانیهائی در تاریخ ترکان و مغولان ایراد کرد و در همان ایام به اتفاق ه. آ. ر. گیب مقدمات چاپ ترجمه انگلیسی تألیف بزرگ خویش یعنی «ترکستان در عهد هجوم مغول» را فراهم آورد. در سال ۱۹۲۶ بهدعوت دولت ترکیه، برای ایراد سخنرانیهایی در استانبول به آن کشور، و در سال ۱۹۲۹ به آلمان؛ (برلین هامبورگ، گوتینگن) سفر کرد.
پس از انقلاب اکتبر فعالیت و. و. بارتولد در زمینهی تحقیق و پژوهش نیز کاهش نیافت. وی گذشته از تألیفات علمی بزرگ و اساسی بسیاری کتب علمی عامه فهم مانند «اسلام»، «فرهنگ و تمدن مسلمانان» (هر دو تألیف در ۱۹۱۸)، «تاریخ ترکستان» (۱۹۲۲)، «تاریخ زندگی فرهنگی ترکستان» (۱۹۲۷)، و همچنین رسالاتی در تاریخ تاجیکان (۱۹۲۵) و قرقزان [خرخیزان] (۱۹۲۷) و ترکمنان (۱۹۲۹) بهرشتهی تحریر درآورد و مرحله نوینی در امر مطالعه تاریخ اقوام یاد شده - تاریخی که در آنزمان تقریباً نامدون بوده - گشود. آکادمیسین ای. یو. کراچکوسکی دربارهی تألیفات علمی عامه فهم و. و. بارتولد چنین نوشته: «این کتب با اینکه هم سطح فهم عامه نوشته شده، برای متخصصان نیز بسیار قابل استفاده میباشد - زیرا نهتنها مجموع استنتاجهای علمی را در دسترس خواننده میگذارد بلکه وی را با نتایج مهمی که بر اثر تحقیقات شخص مؤلف کسب گردیده ... آشنا میکند» بر روی هم در طی فاصله سالهای ۱۹۳۰-۱۸۹۲ بیش از ۴۰۰ تألیف علمی و. و. بارتولد چاپ و منتشر شده و چند اثر وی نیز بعد از مرگش بهچاپ رسیده. بسیاری از تألیفات او به زبانهای دیگر ترجمه شده (از آن جمله به زبانهای ترکی و فارسی و عربی) و در کشورهای خارجه طبع و منتشر شده است و. و. بارتولد یکی از پرثمرترین همکاران «دائرةالمعارف اسلام» بوده و ۲۴۶ مقاله در دائرةالمعارف مزبور منتشر کرده.
در ماه مه سال ۱۹۲۸ ماریا آلکسیونا همسر محبوب بارتولد به ناگهان درگذشت و این پیشآمد آخرین سالهای زندگی آن دانشمند را تیره و تلخ ساخت. زندگی خصوصی بارتولد با وی پیوند ناگسستنی داشت (ایشان فرزندی نداشتند) و چیزی از مرگ همسر بارتولد، نگذشت که او هم در ۱۹ اوت ۱۹۳۱ در سن شصت و یک سالگی در آسایشگاهی نزدیک لنینگراد بر اثر بیماری کلیه درگذشت و وی را در گورستان اسمولنسک لنینگراد در یک گور کنار همسرش بهخاک سپردند.
آکادمیسین ن. یا. مار در جلسه فرهنگستان علوی ا. ج. ش. س. که بهخاطره بارتولد اختصاص داده شده بود نطقی ایراد کرده چنین گفت: «او علایق استواری به دانش انتزاعی و همچنین به زندگی روزمره و خانواده داشت. برخی کسان از واسیلی ولادیمیرویچ (بارتولد) خوشقلب و گشادهدل چون آتش بیم داشتند. او صداقت را حتی در دشمن خویش هم پشتیبانی میکرد و غدر و دورویی را - حتی اگر از برادرش هم سر میزد - نمیبخشید. او در محیط ریاکارانه جامعه و زندگی قدیم، مردی بود مشکل پسند. مطبوع نبود، در اجتماع تنها بود، محفلی از دوستان در گرداگردش وجود نداشت. ولی برعکس از اقصی نقاط بهسوی او روی میآوردند» جوانان، شاگردان و بومشناسان محلی و کارکنان علمی و سازندگان مؤسسات علمی نوبنیاد جمهوریهای شرقی شوروی به طرف او روی میآوردند. واسیلی ولادیمیرویچ (بارتولد) همیشه به ایشان عنایت و توجه داشت و همواره معلومات وسیع و تجربیات علمی خویش را با ایشان در میان مینهاد. ظاهری خشن ولی جذاب داشت. بسیار اصولی و سختگیر و در عین حال نسبت به شاگردان خویش خوش نیت و دلسوز بود. همواره بسیار صادق و صمیمی و مستقل و رک بود و زیر بار هیچگونه بیعدالتی نمیرفت و چاپلوسی و مقامجویی و دورویی را که در محیط فرهنگستانی پیش از انقلاب بسیار رایج بود، دشمن میداشت. وی در ضمن دروس دانشگاه بههیچوجه شگردهای هنر نطاقی را بهکار نمیبست. فوقالعاده ساده سخن میگفت، گویی خودمانی صحبت میدارد. ولی در عوض امتیاز بارز دروس وی این بود که با نظمی دقیق به تدارک و تهیه آنها میپرداخت. دروسش با تجزیه و تحلیلی ظریف و مطالبی فراوان مستخرج از منابع و متون آمیخته بود و آرأ و عقاید کهنه را سخت مورد انتقاد قرار میداد. چنین بود سیمای آن انسان و دانشمند نازنین که چنان میراث کلانی بهکشور خویش و دانش شوروی عطا کرده است.
ای. پطروشفسکی
▲ | پیشگفتار پطروشفسکی |
کتاب «ترکستان در عهد هجوم مغول» تألیف و. و. بارتولد مورخ بزرگ روسی و شوروی و متخصص تاریخ قرون وسطی بیشک ارمغان پر بهایی است که باعث غنای تاریخ مشرق در قرون وسطی گردیده. بخش نخست این تألیف - یعنی «متون» که بهسال ۱۸۹۸ در سن پطربورگ طبع و منتشر شده، حاوی مستخرجات برگزیدهای است (و در بسیاری از موارد مفصل)، از منابع متون اصلی فارسی و عربی که در آنزمان فقط بهصورت نسخ خطی وجود داشته؛ بخش دوم «ترکستان» یا بخش ویژهی تحقیقات بهسال ۱۹۰۰ در سن پطربورگ از چاپ خارج شد. در همانسال «ترکستان» به دانشکدهی زبانهای شرقی دانشگاه سن پطربورگ، همچون رسالهی علمی بهمنظور اخذ درجهی علمی استادی تاریخ شرق، عرضه گشت. دفاع از رسالهی علمی در جلسهی ۱۹ نوامبر (۲ دسامبر بهحساب قدیم) سال ۱۹۰۰ بهعمل آمد؛ نخستین کسی که رسماً دربارهی تألیف و. و. بارتولد اظهار عقیده کرد، استاد ن. ای. وسلوفسکی بود که نظر بسیار تحسینآمیزی دربارهی اثر مزبور داد و اشاره کرد که: «این تألیف را نمیتوان عجالتاً چنانکه شایسته آن است ارج نهاد، زیرا موضوع مورد تحقیق تازه وارد حوزهی علم میگردد» و در آینده «هیچیک از محققان تاریخ ترکستان نمیتوانند کتاب بارتولد را نادیده انگارند». دومین نظر دهنده رسمی استاد و. آ. ژوکوسکی بود که با عقیدهی تحسینآمیز و عالی ن. ای. و سلوفسکی موافقت کرد. دانشکده شایستگی بارتولد را برای احراز درجهی علمی مورد تقاضای وی تصدیق کرد و در عین حال چون دانشنامهی عرضه شده اهمیت فوقالعاده داشته تصمیم گرفت از شورای عالی دانشگاه سن پطربورگ تقاضا کند که درجهی عالی علمی دکتری را به بارتولد تفویض کنند. شورای دانشگاه در ماه دسامبر همانسال با رأی دانشکده موافقت کرده بهموجب مادهی ۸۸ «آئیننامه دانشگاههای روسیه مورخ ۱۸۸۴» درجهی دکتری تاریخ مشرق را برای بارتولد تصویب کرد. در سال ۱۹۲۸ در سلسلهی انتشارات ا. ج. و. گیپ («E .J .W .GIBB MEMORIAL» SERIES ,NEW SERIES ,V) ترجمه انگلیسی «ترکستان» (بخش ۲، «تحقیقات») که مؤلف، خود آنرا از روی مدارک و مطالب تازه دستکاری و تکمیل کرده بود، با مقدمهای بهقلم ا. دنیسون راس منتشر شد. شخص و. و. بارتولد به کمک ح. ا. ر. گیپ ترجمه انگلیسی «ترکستان» را مرور کرد. در سال ۱۹۳۱ ترجمهی ازبکی «ترکستان» (بخش ۲، تحقیقات) چاپ و منتشر شد. در سال ۱۹۵۸ چاپ دوم انگلیسی «ترکستان» انتشار یافت و امتیاز آن بر چاپ اول فقط در این است که تزهای «بارتولد در دفاع از رسالهی خویش و همچنین اضافات و اصلاحات - (ADDENDA ET CORRI GENDA) استاد مینورسکی نیز بدان منضم گردیده.
«ترکستان» بارتولد - بهطوریکه ا. دنیسون راس در مقدمه چاپ ۱۹۲۸ منصفانه خاطر نشان کرده - تألیفی است که در مطالعات تاریخ آسیای میانه، عهد نوینی را گشوده. البته پیش از و. و. بارتولد نیز عدهای از شرقشناسان مشهور به مطالعهی تاریخ آسیایمیانه (تقریباً فقط تاریخ سیاسی آن)، پرداخته بودند (مانند ن. و. خانیکوف، و. و. گریگوریف، پ. ای. لرخ، ن. ای. وسلوفسکی) ولی تألیفات ایشان در برخی مسائل خاص بوده و. و. بارتولد نخستین کسی بود که موضوع مطالعه در تاریخ آسیای میانه را همسطح علم تاریخ عصر خویش ساخت. ویژگیهای این تألیف پر ارج را در چند کلمه بیان کردن کار آسانی نیست.
نخست یادآور میشویم که وی منابع و متون بسیاری را که اکثرا در آن زمان هنوز به چاپ نرسیده بوده، در دسترس دانشمندان قرار داد و به مطالعه کامل آنها همت گماشت. بارتولد هم از سنین جوانی مساعی فراوان بهمنظور کشف نسخ خطی و معلوم داشتن منبع اصلی مآخذ آنها و بررسی و تطبیق متون خطی انجام داد. در ظرف مدت شصت سالی که از تاریخ چاپ اول «ترکستان» بهزبان روسی میگذرد فقط تعداد بسیار معدودی منابع و مآخذ تازه در تاریخ آسیای میانه در دسترس دانشمندان قرار گرفته و بدین سبب فهرست مآخذی که در این کتاب مندرج است تا زمان حاضر اهمیت خود را حفظ کرده و جغرافیای تاریخی آسیای میانه و گرته کلی دورهبندی تاریخ سیاسی آسیای میانه، از قرن هفتم تا دوازدهم نیز کماکان معتبر است. گذشته از این حتی دورهبندیی که دانشمندان شوروی - آ. یو. یا کوبوسکی و س. پ. تولستوف و دیگران - برای تاریخ اجتماعی و اقتصادی تنظیم کردهاند هم بر رویهم، تا حدی به گرته و. و. بارتولد نزدیک و شبیه است. البته چون و. و. بارتولد در زمینهی پژوهش و تحقیق تکامل و تطور تاریخی آسیای میانه پیشقدم بود، دورهبندی پیشنهادی وی، یا دقیقتر بگوئیم گرته کار او جنبه بسیار کلی دارد - ولی اساس آن تاکنون هم متزلزل نشده، غالباً در این ایام هم محققان، برای پدیدههای تاریخی که مؤلف ترکستان به آنها اشاره کرده، فقط تعاریف و اصطلاحات دقیقتری میدهند و بس.
و. و. بارتولد هنگامی که به تألیف «ترکستان» پرداخت نخست در نظر داشت به تحقیق در تاریخ آسیای میانه در دوران هجوم مغول و بعد از آن (تا سال ۱۲۶۹ م.) اکتفا کند و فقط تا حدی که درک موضوع منتخب از طرف مؤلف الزام و ایجاب نماید، به تاریخ ادوار ما قبل پردازد. ولی از آنجایی که مسایل اساسی تاریخ آسیای میانه در آغاز قرون وسطی مورد مطالعه قرار نگرفته بوده، و. و. بارتولد به ناچار طرح کار خویش را بالکل تغییر داد و به پژوهش در سیر تکامل تاریخی آن سرزمین، از زمان فتح اعراب همت گماشت، تا ریشهی پدیدهها و سازمانهای اجتماعی را که ویژه دوران هجوم مغولان بوده معلوم دارد. بالنتیجه در جریان کار ترکیب و حدود زمانی تحقیقات دستخوش دگرگونی فاحش گشت و پس از اتمام تألیف معلوم شد که دوران فتوحات مغول کمتر از یک پنجم کتاب را اشغال کرده. بنابراین محتوی کتاب وسیعتر از عنوان آن است، و در واقع تألیفی است عمومی در تاریخ آسیانه میانه از قرن هفتم تا آغاز قرن سیزدهم م.
و. و. بارتولد در «ترکستان» بهنحو قانعکنندهای نشان داده که فتح ماوراءالنهر بهدست اعراب در آغاز قرن هشتم م.، فقط یک عامل خارجی نبوده، بلکه موجب استقرار مناسبات جدیده اجتماعی و شکلهای نوین دولتی متکی به مرکزیت بیشتر و بهویژه اساس مالیاتی تازه گشت و اینها را به همراهی دین نو، اسلام و خط عربی با خود آورد. مؤلف «ترکستان» خاطر نشان کرده که بزرگان ایرانی محلی - دهقانان - چیزی نگذشت که با فاتحان عرب ساختند و با سران ایشان جوش خوردند و طبقهی زمیندار واحدی را تشکیل دادند.
زان پس بارتولد خصوصیات دولتهای طاهریان و صفاریان و سامانیان (قرنهای نهم و دهم م.)، را روشن کرده و با کمال وضوح و دقت (گرچه بدون استعمال اصطلاحات متداول در تألیفات تاریخی ما) [منظور نویسنده شورویهاست] مبارزهای را که در قرن دهم م. میان گروههای مختلف طبقه زمینداران (بزرگان زمیندار محلی و شهرستانی، یا دهقانان که تملکشان بر پایهی ملکداری به شیوهی آللو AIIEU مبتنی بوده و گرایشهای گریزان از مرکز یعنی پاشیدگی فئودالی داشتند از یکسو و اعیان خدمتگزار دولت که با زمینداری دولتی و دستگاه اداری مرتبط بودهاند و از سیاست مرکزیتطلبی سامانیان پشتیبانی میکردند از سوی دیگر) جریان داشته، شرح داده است.
مؤلف «ترکستان» مدارک و مطالب مثبت فراوان آورده که به یاری آن میتوان درباره اعتلای عظیم اقتصادی ماوراءالنهر و خراسان در قرنهای نهم و دهم م. داوری کرد. عامل برجسته ترقی اقتصادی این دوران عبارت بود از تکوین نوع جدیدی از شهرها (اکنون ما میتوانیم اینان را شهرهای دوران اعتلای فئودالیزم بخوانیم). بارتولد بر اثر پژوهش در نقشه سمرقند و بخارا و دیگر بلاد آسیای میانه، معلوم کرد که در قرنهای نهم و دهم و یازدهم م. بتدریج مرکز زندگی شهری از شهرستانهای قدیمی اشرافی به حومه شهر (به عربی: ربض و به فارسی: بیرون) که بخش بازرگانان و پیشهوران بوده، منتقل گشت.
این یکی از مهمترین کشفیات بارتولد بوده، گرچه وی آن استنتاجهایی را که بعدها پیروان و دنبالکنندگان پژوهشهای وی و بهویژه م. ا. ماسون و آ. یو. یاکوبوسکی بعمل آوردند، بعمل نیاورد.
آنچه و. و. بارتولد در وصف حرکت قبایل صحرانشین ترک ، که به منظور مهاجرت و تسخیر و تصرف اراضی در پایان قرن دهم و نیمه اول قرن یازدهم م. به جنبش درآمده بودند- نوشته کمتر واجد اهمیت نیست. بارتولد تأسیس دولتهای قراخانیان و سلجوقیان را توسط ترکان همچون مرحله نوینی در سیر تکاملی جامعه ماوراء النهر و خوارزم و خراسان میداند- مرحلهای که باعث استواری سیادت سیاسی بزرگان صحرانشین و لشکری ترک و استقرار شیوه اقطاع و تضعیف دستگاه دولت مرکزی گردید. یکی از کشفهای علمی بزرگ بارتولد معلوم داشتن این حقیقت بوده که در طی قرن یازدهم دهقانان- یعنی بزرگان قدیمی زمیندار ایرانی- از میان رفتند. دهقانان جای خود را بالاجبار به بزرگان لشکری و صحرانشین ترک دادند و پایه اتکای اجتماعی اینان همانا زمین داری مشروط لشکریان یا رسم اقطاع بوده، که در عهد سامانیان نیز وجود داشته ولی در دوران قراخانیان و سلجوقیان در قرن یازدهم م. به مراتب بیش از پیش بسط و توسعه یافت و بر اثر آن قدرت متصرفان اراضی اقطاعی یا اقطاعداران، افزون شد و در عوض نفاذ حکم دولت مرکزی کاهش پیدا کرد.
بارتولد در ضمن تاریخ آسیای میانه در قرن دوازدهم و آغاز قرن سیزدهم م. (در فصل سوم) وصف بسیار روشنی از دولت خوارزمشاهیان کرده؛ و نشان داده که قدرت سیاسی آن دولت موهوم بوده و تضادهای داخلی آن را شرح داده و علل و اسباب انقراض آن را بیان و توجیه کرده است که چرا و چگونه متصرفات خوارزمشاهیان به آن سرعت و سهولت مسخر مغولان شد و به دست ایشان افتاد. حتی اکنون هم جز اندکی نمیتوان به این سخنان افزود. باید به دو فقره شرح مختصر ولی ذی قیمتی که در همان فصل آمده اشاره کنیم؛ یکی درباره شاهزادهنشین روحانی صدور بخارا یا برهانیان و دیگر درباره قیام پیشهوران بخارا به رهبری سنجر ملک.
بارتولد در ضمن شرح ویژگیهای دوران نوین تاریخ آسیای میانه، دورانی که پس از فتوحات مغولان آغاز گردیده بود، (در فصل ۴) آن قدر مطالب تازه درباره جامعه صحرانشین مغول در آغاز قرن سیزدهم و دولت صحرائی مغولان و سازمان لشکری ایشان به دست میدهد که هیچ یک از مغول شناسان دوران ما قبل وی نداده بوده. وی از نظرگاه تازهای به نقش تاریخی امپراطوری چنگیز خان نگریست و مسائل بسیاری طرح کرد که بعدها موضوع بحث تألیفات تاریخی مورخان شوروی و بیگانه قرار گرفت.
این نکته شایسته توجه است که بارتولد نه تنها در «ترکستان» بلکه در تألیفات بعدی خویش نیز از اصطلاح «فئودالیزم» استفاده نکرده؛ گرچه اصطلاحات «اقطاعات لشکری» و شیوه اقطاع را که با فئودالیزم مرابطه دارد بکار برده. ظاهرا در این مورد حزم و احتیاط خاصی را که شایسته محقق پیشآهنگ بوده بکار بسته و با در نظر گرفتن ویژگی های تکامل و پیشرفت جامعههای قرون وسطایی آسیای مقدم و میانه و عدم مطالعه سابقین در این موضوع نخواسته شتاب کند و تعریف پرمسئولیتی را برای تمام آن دوره قائل شود.
وی فقط در پایان عمر خویش تسمیه سازمان اجتماعی آسیای مقدم و میانه را در قرون وسطی به نام فئودالیزم مقدور شمرد . با این حال در نتیجه تحقیقات بارتولد موضوع وجود فئودالیزم در کشورهای آسیای مقدم و میانه ثابت شده، برپایه علمی استواری قرار- گرفت و وی از روی مدارک موجود نشان داد که در قرون وسطی شیوههای زمینداری و مناسبات اجتماعی و مؤسساتی وجود داشته که ویژه جوامع فئودالی میباشد. «ترکستان» و دیگر تألیفات بارتولد مقدمات استنتاجی را که اکنون همه مورخان آسیای مقدم و میانه در آن متفق الرأی میباشند فراهم آورد، بدین معنی که در قلمرو دولتهای سلجوقیان و قراخانیان، از قرن یازدهم م. به این طرف، سیادت ترک فئودال و صحرانشین (و در قرن سیزدهم م. سیادت مغول و ترک) بر روستائیان تابع و اسکان یافته ایران و دیگر اقوام تابعه بصورت ویژه «اقطاع» درآمده بوده و اعمال میگشته. اوصاف ممیزه تکوین فئودالیزم در محیط صحرانشینان ترک و مغول و شکل دولت فئودالی صحرانشینی نیز دقیقا در نتیجه تحقیقات بارتولد معلوم گشته بود. آکادمیسین ب. یا. ولادیمیر تسف و پس از وی بسیاری دیگر از مورخان شوروی دنبال این پژوهشها را گرفته مطالعات را تعقیب کردند .
جهانبینی تاریخی و. و. بارتولد، و نظر او نسبت به مکتبهای تاریخ نگاری زمان خویش تاکنون کما هو حقه مورد بررسی قرار نگرفته. بدیهی است که وی از لحاظ نظری با مورخان کنونی شوروی هم عقیده نبوده، با این حال در افکار نظری وی مطالب بسیاری دیده میشود که او را به مورخان معاصر شوروی نزدیک میکند. وی برای تضادهای اجتماعی اهمیت بسیار قائل بوده و به موضوع مبارزه اجتماعی و قیامهای مردم علیه گروه حاکمه حتی در «ترکستان» توجه کرده است و در اثر یاد شده (و به ویژه در دیگر آثار بارتولد) به قیام روستائیان سپیدجامگان (مقنع، ۱۶۷- ۱۶۰ ه.) و نهضت قرمطیان در قرن دهم م. و قیام سنجر ملک در بخارا در ۶۰۴- ۶۰۳ ه. و قیام روستائیان و پیشهوران واحه بخارا در ۶۳۶ ه . به پیشوائی محمود طارابی، اشاره شده است . وی برای تضادهای اجتماعی اهمیت بسیار قائل و معتقد بوده که پیدایش دولت نتیجه جبری تکوین طبقات است ...
این اندیشه را بارتولد در سال ۱۸۹۶، حتی پیش از چاپ و انتشار «ترکستان» بیان کرده بوده . وی همین نظر را ۳۳ سال بعد به نحو دقیقتری ابراز داشته چنین میگوید:
«حتی در شرایط زندگی صحرانشینی هم بدون تشدید تضادهای طبقاتی، زمینهای برای پیدایش یک حکومت نیرومند وجود نداشته. قوم صحرانشین، بیش از همه قادر است بدون وجود خان زندگی کند. ولی چون خان پیدا میشده در مبارزهای که وی بخاطر کسب قدرت با قوم خود بعمل میآورده، گاه بیش از آنچه بعدها صحرانشینان در فتح سرزمینهای متمدن و بافرهنگ خون میریختند، خان به خونریزی در قوم و قبیله خویش دست میزده است .
بارتولد ضمن توجه به پارهای از نهضتهای روستایی آسیای میانه و ایران به این نکته اشاره کرده که نمایندگان قشرهای عالی این ممالک، چه در زمان فتوحات اعراب و چه در دوران هجوم مغولان، بخاطر حفظ امتیازات و اراضی خویش، بالنسبه بهآسانی با فاتحان و سلطهی بیگانگان از در سازش درآمدند و در نتیجه نهضتهای عامه مردم در نبرد با مهاجمان بیگانه، در عین حال، بهصورت مبارزه بر ضد اشراف خودی نیز درآمده. بارتولد به مناسبت بحث و تحقیق در نقش تاریخی نهضتهای دینی شیعی و غیره در آسیای میانه و ایران، در قرون وسطی، بارها تصریح کرده است که مذهب شیعه بیشتر در محیط روستا انتشار و رواج مییافته و معتقدات مذهبی در این موارد لفافه ظاهری نهضتهای خلق بوده. مثلا ضمن بحث در قیامهای مردم طبرستان (مازندران) در سالهای ۲۵۰ و ۳۰۱ هجری که زیر لفافه تشیع وقوع یافته بوده، خاطرنشان کرده که منشأ این قیامها سلب مالکیت از اراضی جماعات توسط توانگران بوده و «در این مورد نهضت شیعه بر اثر پایمال شدن منافع روستاییان پدید آمده بوده». وی از قیام عامه مردم خوزستان به پیشوایی مشعشع در سال ۸۴۵ هجری (این قیام گرایشهای ضد فئودالی و مساواتطلبی داشته) سخن گفته چنین نتیجه میگیرد: مسلما قیام مشعشع نیز همان جنبهای را داشته که بسیاری دیگر از قیامهای دیگر ایران در زیر لوای تشیع داشته بودند. به این معنی که مستمندان در زیر لوای دین علیه توانگران برخاستند » بارتولد هم مبارزه پیروان مذاهب سنی - حنفی و شافعی - را با یکدیگر و هم مبارزه اینان را - متفقاً - با شیعیان ری و اصفهان و نیشابور و مرو و دیگر شهرها در قرن دوازدهم و آغاز قرن سیزدهم مبارزهای مبتنی بر تضادهای طبقاتی میداند و چنین میگوید: «ظاهرا در زیر لوای مذهب مبارزهای اقتصادی میان عناصر و قشرهای گوناگون ساکنان شهری، و بویژه میان شهر و روستا جریان داشته» . بارتولد حدس میزند که در این جدال شافعیان نماینده سران شهری (یعنی بزرگان زمیندار و بازرگانان کلان) و حنفیان نماینده پیشه وران و قشرهای متوسط شهری و شیعیان نماینده روستائیان نواحی کشاورزی مجاور شهرها بودهاند. این حدس بارتولد کاملا بر اثر مطالعه متون و منابع تأیید میگردد. البته این مسأله به تحقیقات بیشتری در آینده نیازمند است که در جزئیات آن نیز کاملاً پژوهش شود.
با این حال باید متذکر شویم که علاقه بارتولد به تاریخ اجتماعی و تاریخ تضادهای طبقاتی و نهضتهای مردم کشورهای آسیای مقدم و میانه، بیشتر در تحقیقات دیگر وی تجلی کرده و در «ترکستان» بالنسبه جای کمتری به این مسائل اختصاص داده شده. در این کتاب بارتولد بیشتر به مناسبات بینالمللی و تاریخ سیاسی دولتهای آسیای میانه از قرن هشتم تا آغاز قرن سیزدهم میلادی و همچنین جغرافیای تاریخی و اقتصادی آسیای میانه در دوران یاد شده پرداخته است.
بارتولد مخالف سرسخت نژادپرستی و «اروپوسانتریزم» - دو گرایش به اصطلاح علمی اما کاملاً ساختگی و کاذب که در میان مورخان اروپای غربی رسوخ بسیار داشته - بوده است. وی با این عقیده مخالف بود که «اقوام شرق، تاریخی بهمعنای و مفهوم اروپایی این کلمه ندارند و در گذشته هم نداشته بودهاند و بدین سبب اسلوبهایی که مورخان اروپائی برای مطالعه تاریخ تدوین کردهاند در مورد تاریخ شرق قابل تطبیق و اجرا نمیباشد».
وی در نطقی که پیش از دفاع از رساله خویش در دانشگاه سن پطربورگ در پائیز سال ۱۹۰۰ ایراد کرد چنین گفت: «میبینیم که آدمیان در همه جا یکسانند، و تفاوت بین فرهنگ و تمدن مشرق و مغرب را کاملا میتوان چنین توجیه و مدلل کرد که کوشش فکری اقوام شرقی بهسبب اوضاع و احوال خاصی متوجه طریق دیگری شده و هیچ لزومی ندارد که به فرضیات بیپایه غیرتجربی و ساختگی متوسل شده بگوئیم که میان طبیعت انسان شرقی و طبیعت انسان غربی اختلاف اساسی و یا ویژگیهای نژادی ناستردنی وجود دارد. شرح و توضیح تاریخ شرق امری است ضروری وگرنه قوانینی که فقط بر پایهی تاریخ اروپا تدوین و تنظیم شده باشد بهناچار یکجانبه خواهد بود و بههدف غایی علم تاریخ، یعنی کشف و توضیح قوانینی که سیر حیات جامعه بشری بهطور اعم تابع آن است، نخواهیم رسید».
از این اظهارنظرها و دیگر گفتههای و. و. بارتولد چنین بر میآید که وی با مکتب تاریخنگاری و آرأ ریکرت - ویندل باند در تاریخ (که در روسیه ر. یو. و یپرود. م. پطروشفسکی در تألیفات خود از آن طرفداری کردهاند) مخالف بوده. پیروان این مکتب میگفتند که علم تاریخ، برخلاف علوم به اصطلاح «نوموگرافیک» [که قوانین را تعمیم میدهند یا از جزء استنتاج کلی بعمل میآورند]، علمی است «ایدیوگرافیک»، یعنی علمی که رویدادهای تاریخی فردی (مطلقاً فردی) و تکرارناپذیر را مورد مطالعه قرار میدهد.
بارتولد معتقد بود که «سیر تکامل تاریخی اروپا و آسیا تابع قوانین واحدی است» و اگر اینگونه افکار و عقاید نظری وی در تألیف پیشین او یعنی «ترکستان» کمتر منعکس شده، سبب آن همان حزم و احتیاط محقق پیشآهنگ بوده که از استنتاجات آمیخته به شتابزدگی احتراز مینموده است. بارتولد معتقد بود که اگر استنتاجات نظری بر پایهی استوار تجزیه و تحلیل حقایق واقع (که مبتنی بر نتایج مطالعه دقیق متون و منابع است) متکی نباشد، اهمیت و ارزش علمی نخواهد داشت.
این صفت عالی و ارجمند اسلوب علمی بارتولد را دنبالکنندگان پژوهشهای وی - یعنی مورخان شوروی - نه تنها آنانکه بلاواسطه جزو شاگردان وی بودند، بلکه حتی کسانی که تحتتأثیر تألیفات او قرار گرفتند نیز، اخذ و کسب کردند.
اینجا دربارهی جهانبینی تاریخی و. و. بارتولد به تفصیل سخن نمیگوییم. پیش از این گفته شد که در این موضوع هنوز چنانکه باید و شاید بررسی و تحقیق نشده، با اینحال از گفتن این نکات نمیتوان خودداری کرد که مؤلف «ترکستان» مخالف نژادپرستی و اروپو - سانتریزم بوده برخلاف گروهی از شرقشناسان (و از آنجمله برخی از شرق شناسان بزرگ اروپای غربی) از افکار استعمارطلبانه بدور بوده و بدیهی است که هیچگاه به پستی نگرایید و قلم خویش را در مدح فتوحات رژیم تزاری و یا سیاست استعماری و ملی آن رژیم در آسیای میانه و قفقاز بگردش در نیاورد. و از اینجهت در عقاید و سنن بهترین نمایندگان شرقشناسی روسی - یعنی و. و. روزن، ن. یا. مار، س. ف. اولدنبورگ، ای. یو. کراچکوسکی - شریک و سهیم بود. بارتولد که میهنپرستی روسی بود عقیده داشت که دانشمندان روسی میتوانند مطالعه و تدوین تاریخ سرزمینهای آسیای مقدم و میانه را بهعهده گیرند و باید چنین کنند .
بدیهی است که اکنون ما نمیتوانیم با همه استنتاجات مؤلف «ترکستان» موافق باشیم. از آنجمله ارزیابی کلی بارتولد را در «ترکستان» و دیگر تألیفات او دربارهی فتوحات مغول نمیپذیریم و استنتاجات مربوط بدان ارزیابی را قبول نداریم. در این ایام مورخان شوروی جمله برآنند که بارتولد اهمیت ویرانی و تالان و خرابی و سقوط اقتصادی و فرهنگی را که در واقع نتیجه هجوم مغول و متعاقب آن، فرمانروایی فاتحان صحرانشین در سرزمینهای مورد تطاول ایشان بوده، ناچیز شمرده و کمتر از آنچه بوده قلمداد کرده است. بارتولد بهنحو مشهودی اهمیت تأسیس امپراطوری چنگیزیان را در ترقی و پیشرفت بازرگانی ترانزیتی و کاروانی و استقرار و استواری روابط فرهنگی میان کشورهای آسیا را، بسیار بیش از آنچه در واقع بوده، جلوهگر ساخته است. در هر دو مورد نتایج سودمند فتوحات مغول بسیار ناچیز بوده و بههیچوجه جبران ویرانیها و آسیبها و انهدامها را نمیکرده، ویرانیهایی که ممالک خاور نزدیک و میانه دیگر قادر نبودند پس از آن کاملاً کمر راست کنند؛ همچنانکه دیگر نتوانستند به سطح رونق و تکامل اقتصادی و اعتلای فرهنگی پیشین خویش برسند. با این حال باید متذکر شویم:
عللی که باعث شده بارتولد احیاناً به تحسین نقش تاریخی امپراطوری چنگیز خان پردازد، هیچوجه مشترکی با نظرهایی که محرک اصحاب «پان تورکیست» بوده، نداشته. بارتولد تعبیر یک جانبه مورخان قدیمی قرن نوزدهم را دربارهی تاریخ فتوحات مغول - که مغولان را فقط و فقط همچون بربران ویرانکننده و تاراجگر و تالانگر میشمردند - مورد انتقاد و تجدید نظر قرار داد و کوشید برخی جهات تازه و خصوصیات ناشناخته دولت مغول را نشان دهد. پانتورکیستها فاتحان صحرانشین ترک و مغول قرون وسطی را از نظرگاه نژادپرستی و تعصب قومی تحسین کردهاند و چنانکه ادوارد براون بهحق خاطر نشان کرده غلو ایشان در ترحیب و مدح و ستایش آن دستگاه با عقاید تاریخی هـ. هوورت (H .Howorth) و لئون کائن (L .Gahun) که اقوام «نژاد ترک و مغول» را واجد لیاقت خاص و استعدادهای نظامی و اداری و تشکیلاتی ویژهای میدانستهاند، پیوند دارد.
در تألیفات تاریخی دوران شوروی بهطور کلی نتیجه ارزیابی اهمیت تاریخی امپراطوری چنگیز خان، از حیث سودمندی، منفی است ... ولی اینگونه اختلاف نظرها در استنتاج از وقایع، میان مؤلف «ترکستان» و مورخان معاصر شوروی بسیار کم است.
مورخان شوروی تألیفات آکادمیسین و. و. بارتولد، بزرگترین مورخ سرزمینهای خاوری را که مساعی فراوان برای استقرار اولویت دانش ما در زمینه پژوهش تاریخ گذشته اقوام خاورمیانه مبذول داشته، بسیار ارج مینهند. نام و. و. بارتولد بهطوری که آکادمیسین ای. یو. کراچکوسکی بهحق متذکر شده یکی از آن نامهایی است که «هرگز در تاریخ فرهنگ ما و تاریخ فرهنگ جهان فراموش نخواهد شد». از دیرباز وقت آن رسیده بود که تألیفات و. و. بارتولد و در درجه اول مهمترین اثر وی یعنی «ترکستان» تجدید چاپ شود. در چاپ حاضر کلیات آثار بارتولد، «ترکستان» مجلد نخست را تشکیل میدهد.
ضمنا فقط «تحقیقات» (یعنی بخش دوم چاپ نخست روسی) تجدید چاپ میشود. طبع مجدد «متون» (بخش اول چاپ نخست روسی) لازم بهنظر نیامد، زیرا غالب منابعی که در «بخش متون» از آنها استفاده و فصولی که انتخاب شده، اکنون بهطور کامل طبع و نشر یافته است. [بنابراین اکنون همراه «ترکستان» به تجدید چاپ آن منتخبات متون حاجتی نیست] .
مبنای چاپ حاضر «ترکستان» متن چاپ نخست روسی است؛ ولی چاپ مزبور را نمیتوانستیم بلاتغییر بهصورت اول تجدید کنیم، زیرا پس از انتشار چاپ اول روسی پارهای از عقاید بارتولد، بهخصوص نظر وی در جغرافیای تاریخی و تاریخگذاری و متنشناسی دچار دگرگونی گشت. تغییرات مزبور در چاپ ترجمه انگلیسی کتاب که توسط مؤلف تصحیح و تکمیل شده و در سال ۱۹۲۸ منتشر گشته (و منجمله اشاراتی به نسخ خطی تازه و منابع و متون جدیدالانتشار و تحقیقات و مدارک نوین هیأتهای باستانشناسی را در بر دارد) وارد شده است.
اگرچه آن تغییرات و تکملهها بیشتر مربوط به تحقیقات درجه دوم بوده است ولی از لحاظ کمیت بسیار اهمیت دارد. همه تغییرات مزبور در چاپ حاضر وارد شده و بدین سبب این طبع با چاپ روسی سال ۱۹۰۰ تفاوت فاحش دارد. ولی چون این تغییرات و تکملهها بهوسیله خود مؤلف بعمل آمده و یا مورد تأیید وی بوده در این چاپ منشأ آنها قید نشده است.
استاد ای. ای. اومنیا کوف، شاگرد و. و. بارتولد، برای نخستینبار از وجود فصلی از «ترکستان» که منتشر نشده و مربوط است به دوران اول حکمفرمائی مغول در آسیای میانه (یعنی از تاریخ مرگ چنگیز خان تا قورولتای کرانهی رود تلس [طراز] و تأسیس دولت مغولی ویژهای در آسیای میانه که اصطلاحاً جغتائیان نامیده میشوند) خبر داد. س. ل.
ولین عربشناس و کارمند علمی انستیتوی شرقشناسی فرهنگستان علوم شروع کرد به مقدمات طبع فصل مزبور که بهخط خود مؤلف بود ولی جنگ میهنی [مقصود جنگ با آلمان هیتلری است] این کشف و ابتکار را عقیم گذاشت و در ۱۹۴۳ ولین درگذشت.
اما دربارهی زمان تحریر این فصل (فصل پنجم) «ترکستان» هیچ مدرک دقیقی در دست نداریم. اینکه در نسخهی خطی فصل مذکور برخلاف فصول پیشین، اشارهای به «متون» نشده است ، این حدس را پدید میآورد که فصل مزبور قبل از دیگر فصلهای تحقیق و «متون»، شاید در سال ۹۶- ۱۸۹۵، نوشته شده. ولی استاد ای. ای. اومنیا کوف شاگرد بارتولد که از نزدیک با وی مأنوس و آشنا بوده معتقد است که این حدس قابل تأیید نیست. وی گمان میکند که علت اشاره نکردن بارتولد به «متون» در فصل پنجم، (گرچه مطالب متون تا ۱۲۶۹ میلادی، [۶۶۸ هجری] انتخاب و مهیا شده بوده) چنانکه در مقدمه چاپ ۱۹۰۰ «ترکستان» گفته شده، این بوده که وی در جریان کار تنظیم کتاب نقشه نخستین خویش را تغییر داده تصمیم گرفت کتاب را به درگذشت چنگیز خان (سال ۱۲۲۷ م. ۶۲۴ ھ.) ختم کند و بنابراین فصل پنجم را به کتابی که آماده طبع بود، منضم نسازد؛ محتملا بدینسبب این فصل بهصورت ناتمام محفوظ مانده. در موارد اشاره به نسخ خطی اختصاراتی که غیرمکشوف مانده بکار برده شده، و به بعضی از منابع (مثلا میرخواند) اشاره مبهمی شده، در دو سه مورد جای خالی باقی گذاشته شده که مؤلف گویا میخواسته بعدا پر کند. بارتولد، به گفته خود وی از این فصل چندان راضی نبوده. فقدان منابع و متون نقلی مربوط به قرن سیزدهم و قلت اطلاعات، راجع به خاورمیانه در دیگر منابع آن زمان، موجب میشد که بسیاری از جوانب تاریخ (بهخصوص تاریخ داخلی) آسیای میانه در عهد منظور تاریک بماند. بدینسبب مؤلف طبع و انتشار فصل پنجم را به وقت دیگر گذارد و در انتظار کشف منابع تازه و قرار گرفتن آنها در دسترس دانشمندان و ترجمه کامل «یوآن-شی» نشست. با این حال بارتولد بعضی از مسایل خاص را که در فصل مزبور طرح شده در دیگر تألیفات خویش مورد بحث قرار داده است، مانند «تاریخ مختصر هفت آب» و «الغ بیک و زمان او» و غیره.
ما فصل یاد شده را تحت عنوان فصل پنجم «ترکستان» در این مجلد آوردهایم. «تزهای» بارتولد در دفاع از رساله (ضمیمه ۱) و «نطق او در دفاع از رساله» را (ضمیمه ۱) نیز منضم ساختهایم. این نطق شایان توجه خاص است زیرا عقاید بارتولد درباره تئوری سیر تاریخ و وظایف علم تاریخ و مورخان شرقشناس روسی در آن منعکس است.
در چاپ اول روسی و دو چاپ انگلیسی «ترکستان» فقط فهرست مختصر و خلاصهای از کتب، که بههیچوجه همه تألیفات مورد استفاده بارتولد را در بر نمیگیرد، منقول است. ولی ما لازم دانستیم فهرست کاملی از منابع و متونی که مورد استفاده و. و. بارتولد بوده ضمیمه چاپ حاضر سازیم و فهرست متون و تحقیقات جدیدی را هم (که پس از چاپ ترجمهی مجاز انگلیسی در سال ۱۹۱۸ طبع و منتشر شده) به آن اضافه کنیم.
در چاپهای پیشین «ترکستان» (یعنی در چاپ اول روسی و دو چاپ انگلیسی) در مورد اشاره و ارجاع به مآخذ شیوهی واحدی بهکار نرفته. مثلاً در مورد اشاره بهچاپ بخشی از تألیف رشیدالدین فضلاللّه که توسط ای. ن. برزین بهعمل آمده در حاشیه، گاه فقط «برزین» و گاه «رشیدالدین، کارهای شعبهی شرق» و گاه «کارهای شعبهی شرق» نوشته شده. در برخی موارد در صفحات منقول به متن فارسی و ترجمهی روسی اشاره شده و در پارهای موارد دیگر فقط به ترجمهی اشاره گشته و گاه نیز تنها به متن ارجاع گشته ولی این نکات قید نشده است. ما کوشیدهایم در حدود امکان شیوه ارجاع و اشاره اختصارات واحدی را بکار بندیم. بارتولد ضمن اشاره به چاپهای تألیفات جغرافیون عرب (در سلسله انتشارات مشهور - Bibliotheca Geographorum Arabicorum در حواشی، همهجا فقط به شماره مجلد آن سلسله انتشارات اشاره کرده ولی نام مؤلف را یاد نکرده است (و حال آنکه مجلدهای ۶ و ۷ آن سلسله انتشارات هر یک حاوی آثار دو مؤلف است) و ضمناً اشاره به مجلد ۶ (یعنی ابن خرداذبه و قدامه) برخلاف اشاراتی که به دیگر مجلدها شده، مربوط به متن عربی نبوده بلکه به ترجمهی فرانسوی است.
بهمنظور وحدت شیوهی اشارات و ارجاعات در حواشی اسامی جغرافیون را آورده و در مورد اشاره به ابن خرداذبه و قدامه بهجای ارجاع به ترجمه فرانسوی به متن عربی اشاره نمودهایم.
در چاپ انگلیسی سال ۱۹۲۸ بهجای اشارات و ارجاعات کلی بارتولد به نسخ خطی (و بعضاً به «متون») به چاپهای تازه متون مزبور اشاره شده است (مثلاً به چاپهای تألیفات سمعانی، جوینی و غیره)؛ ما این اشارات و ارجاعات تازه را در چاپ حاضر محفوظ داشته و در عینحال اشاره به نسخ خطی و «متون» را هم، از آنجایی که معرف طرز و جریان کار مؤلف بوده، نقل کردهایم و در میان دو زاویه () چاپهای جدید متون و منابعی که پس از سال ۱۹۲۸ بهعمل آمده و همچنین پارهای چاپهای قدیمی معروف را که بارتولد اشاره نکرده، آوردهایم .
توضیحات و حواشی ما و ح. آ. ر. گیب (در چاپ انگلیسی سال ۱۹۲۸) و. و. ف. مینورسکی (در چاپ انگلیسی سال ۱۹۵۸) هم در میان دو زاویه () قرار داده شده و در هر مورد کلمه «ناشر»، «گیب» و یا «و. م.» قید شده است.
هنگامیکه نسخه خطی چاپ حاضر برای طبع داده شده بود، در مسکو (در کتابخانه انستیتوی اقوام آسیائی فرهنگستان علوم شوروی) نسخی از چاپ روسی و انگلیسی «ترکستان» کشف گردید که پیشتر از آن و. و. بارتولد بوده. در حواشی نسخه روسی یادداشتهای فراوان (با مداد و جوهر) بهخط خود بارتولد دیده میشود.
در اکثر موارد این یادداشتها با اصلاحات و تکملههایی که در چاپ انگلیسی ۱۹۲۸ بعمل آمده مطابقت دارد. ظاهراً بارتولد در جریان آماده کردن چاپ انگلیسی از این نسخه استفاده کرده. در نسخه انگلیسی ۱۹۲۸ که به بارتولد تعلق داشته تقریبا بیست یادداشت وجود دارد که پارهای از آنها مربوط به تصحیح اغلاط چاپی اتفاقی بوده و باقی بر اثر تقریظ پ. پلیو که در سال ۱۹۳۰ اندکی پیش از درگذشت بارتولد، منتشر شده بهعمل آمده بوده. همه یادداشتهای مزبور را در ضمن حواشی صفحات مربوطه آوردهایم.
چنانکه پیش از این گفتیم فصل پنجم «ترکستان» ناتمام مانده بوده و اشارات و ارجاعات آن به مآخذ کامل نبوده؛ بدین سبب تکمیل آن مستلزم کار و کوشش عظیمی بوده. از قبیل کشف حروف اختصاری مربوط به متون و مآخذ خطی کشف اشارات مبهمی که به متون و مآخذ شده (مثلاً به میر خواند). اشاره به چاپهای جدید منابع و متون و تکملهها و حواشی گوناگونی که از طرف هیأت تحریریه ناشر بهعمل آمده. معدودی از ملاحظات و حواشی س. ل. ولین متوفی را هم که محفوظ مانده بوده در این چاپ گنجانیدهایم (با حروف اختصاری «س. و.»).
متن چاپ حاضر برپایه چاپ اول روسی ۱۹۰۰ و چاپ انگلیسی ۱۹۲۸ «ترکستان» ، در آغاز توسط ن. آ. پطروا، با همکاری ل. ن. کارسکایا تهیه شده است. و فهرستها را ت. آ. استسگویچ و ت. م. سی پنکوا ول. ای. نیکولایوا تنظیم کردهاند.
نظارت کلی بر این چاپ توسط نگارنده این سطور بهعمل آمده. نگارنده توضیحات و حواشی هیأت تحریریه ناشر و اشارات و ارجاعات اضافی و دنباله جدول تواریخ وقایع (مربوط به فصل پنجم) و «تذکره حیات» بارتولد را که در آغاز این مجلد آمده و همچنین فهرست کتاب شناسی [منابع و مآخذ] مربوط به مجلد حاضر را تنظیم کرده است. فهرست کتب را یو. ا. برگل با اطلاعات بسیار تکمیل کرده و دقیقتر ساخته است.
در تهیه مقدماتی فصل پنجم (منتشر نشده بوده) بانو ن. ن. تومانویچ شرکت جسته است. ولی کارهای بعدی مربوط به آماده ساختن فصل مزبور برای طبع (و همچنین ضمیمههای ۱ و ۲) توسط نویسنده این سطور صورت گرفته.
با خشنودی و مسرت وظیفه خویش میدانیم که برای مشورتها و اندرزها و برخی اصلاحات و انتقادات و توصیههای فنی که «ا. گ. بولشاکوف» و «یو. ا. برگل» و «ل. ت. گوزلیان» و «آ. ای. دواتور» و «س. گ. کلیاشتورنی» و «آ. ن. کونونوف» و «ن. ر. میکلو خوما کلای» و «و. ف. مینورسکی» و بانو «ت. آ. مینورسکایا» و بانو «ن. و. پیگو- لوسکایا» و «ب. ل. ریفتین» و «م. ن. صلاح الدینوا» و «ا. ای. اسمیرنوا» و «ای. ای. اومنیاکوف» ک. ن. یوزباشیان» بهعمل آوردهاند سپاسگزاری کنیم.
ای. پطروشفسکی
▲ | مقدمه مؤلف بر چاپ ۱۹۰۰ م |
چنانکه خواننده خود متوجه خواهد شد عناوین فصول کتاب حاضر با محتوی آن چندان مطابقتی ندارد و علل این عدم مطابقت به شرح زیر است: مؤلف نخست مهمترین دوران تاریخ آسیای میانه، یعنی عهد فرمانفرمایی مغول را بهعنوان موضوع مطالعه ویژه خویش برگزیده بوده. ضمنا میخواسته فقط تا حدی که تاریخ قرون پیشین برای هدف وی سودمند است و در مواردی که اصلاح و یا تکمیل استنتاجهای محققان پیشین ضرورت پیدا کند، بدان پردازد. ولی چون از نزدیک با کتب و متون مربوط به موضوع آشنا شد دید که اصلا استنتاجهایی که مبتنی بر بررسی متون و منابع اصیل باشد تاکنون بالکل بعمل نیامده و اگر مستقلا خود به پژوهش و تحقیق در منابع مزبور نپردازد، محال است بتواند برای این پرسش که «مغولان آسیای میانه را در چه وضعی یافتند و آن وضع چگونه پدید آمده بوده؟» حتی پاسخی تقریبی پیدا کند. از اینرو، بهرغم نقشه نخستین، ناگزیر بخش اعظم کتاب را به تاریخ دوران پیش از مغول وقف کرد. این کتاب بهصورت کنونی کوششی است برای پاسخگویی به سؤالات زیر: عامل تعیینکننده جریان تاریخ در سرزمین مورد مطالعه، پیش از مغولان چه بوده؟ و ایشان با چهچیز وارد ترکستان شدند و تسخیر آن سرزمین بهچه نحوی صورت گرفت؟
نخست مؤلف درنظر داشت برای پاسخگویی به این پرسشها در فصل آخر کتاب نظاماتی را که مغولان در آسیای میانه برقرار ساختند مورد بررسی و مطالعه قرار دهد و تألیف خویش را با شرح وقایع تا سال ۶۶۸ ه.ق، یعنی تأسیس دولت مستقل مغولی در ترکستان، پایان بخشد. طبق این نقشه مطالب «بخش متون»، که قسمت اول کتاب را تشکیل میداده، و همچنین مندرجات مقدمه «بخش تحقیق» تقسیم و تنظیم گشته بود. ولی بعد مؤلف معتقد شد که بهتر است از لحاظ یکپارچگی تألیف، آن را به مرگ چنگیز خان خاتمه بخشد و وقایع دهههای بعدی را در تاریخ دولت جغتاییان مورد بررسی قرار دهد. این قسمت اخیر را مؤلف عجالة بهعهده نمیگیرد زیرا منابع و متون اسلامی در اینباره بسیار کم است و گمان نمیرود فهم تاریخ آسیای میانه در قرنهای سیزدهم و چهاردهم میلادی تا زمانی که ترجمه کامل «یو آن شی» بهدست نیست میسر باشد .
مؤلف در ضمن طبع متون شرقی فقط هدفهای تاریخی را در نظر داشته نه فقهاللغوی را و بدینسبب فقط از تألیفات تاریخی آن فصول را که مربوط به موضوع کار او بوده استخراج کرده و مطالبی را که از لحاظ مورخ واجد اهمیت نبوده گذاشته و گذشته است. تقریباً بجای همه اینگونه مطالب متروک خطی کشیده شده. سبب کوتاهی برخی از این مستخرجات این است که مؤلف بخش مهمی از نسخ خطی را فقط مدت کوتاهی برای استفاده در دسترس داشته و ناگزیر فقط مهمترین مطالب را استخراج کرده. قطعات نسخ لیدن و آکسفورد و پاریس و لندن در سال ۱۸۹۵ رونویس شده بوده و در همان ایام نیز چاپ «بخش متون» آغاز گردیده بوده. مؤلف با کمال میل اعتراف میکند که اکنون به این کار اندکی با دید دیگر، دیدی متفاوت با نظر پنج سال پیش خویش، مینگرد و اگر امروز به این تألیف میپرداخت آن را کاملتر و دقیقتر به پایان میرسانید. در آنزمان هنوز چنانکه باید و شاید با دشواریهای کار استنساخ متنها و مقابله رونوشت و نسخه خطی و صفحات غلطگیری که در بادینظر اموری ساده مینماید، واقف نبود. بدینسبب ناگزیر فهرست درازی از اصلاحات و تصحیح اغلاط ضمیمه کردیم. از غلطنامه مزبور نیک مشهود است که بیشتر خطاها در استنساخ قطعات مستخرج از انساب سمعانی، که از روی نسخه خطی موزه آسیایی صورت گرفته بوده روی داده و گمان نمیرود کسانی که از نسخه خطی مزبور استفاده کردهاند از این امر در شگفتی شوند. شاید اکنون نیز بعضی از اشتباهات رفع نشده باشد ولی گمال نمیرود در میان آنها خطاهایی که از لحاظ مورخان حایز اهمیت باشد، یافت شود.
مؤلف بههیچوجه امیدوار نیست که کتاب وی، یعنی نخستین آزمایشی که در بیان تاریخ ترکستان از روی منابع و متون اصیل با توجه به شرایط اجتماعی و زندگی بهعمل آمده، خالی از نقایص باشد. آنجا که مورخ نمیتواند به تألیفات پیشینیان چنانکه لازم است متکی باشد، ناچار وجود نقایص احترازناپذیر است. از این رهگذر تنظیم و تألیف جغرافیای تاریخی ماوراءالنهر دشواریهای ویژهای را دربر داشته. مؤلف کوشیده تا از همه متون و اطلاعات مربوط به آثار باقیمانده و محفوظ قدیم استفاده کند. ولی بسیاری از مسایل فقط بهتوسط کسانی که امکان تحقیق در محل را داشته باشند، قابل حل است. مؤلف در ضمن تنظیم و تألیف بخش مزبور [جغرافیای تاریخی، مترجم] بیش از دیگر موارد و سایر بخشهای تألیف خویش، دریافته که کارهای مقدماتی محققان ترکستان تا چه حد برای متخصصان پایتخت لازم و ضروری است و در این موضوع نمیتواند مطلب تازهای به آنچه در مطبوعات ترکستان منقول است بیفزاند. («اخبار ترکستان» سال ۱۸۹۹، شماره ۸۷): از یکسو «وظیفه مقامات محلی جمعآوری مواد خام است و هرقدر ماده خام بیشتر گرد آید، کار تنظیم و تنقیح علمی آن آسانتر و استنتاجها صحیحتر و منقحتر خواهد بود» ولی در عین حال «برای اینکه کار شایقان متفنن محلی با موفقیت قرین باشد باید بتوانند به میزان وسیعتری از نتایج تحقیقات دانشمندان استفاده کنند و به هر تقدیر در ضمن کار تألیفاتی را در دسترس داشته باشند که جهتیابی در امر تحقیق را برایشان مقدور سازد و از کار و کوشش بیحاصل- یعنی تحصیل حاصل و مکشوفات دیگران را جستن و آمریکا را دوباره کشف کردن- مصونشان دارد». بدینطریق گونهای از دور و تسلسل پدید میآید؛ به این معنی که از یکطرف کارهای پژوهندگان محلی، تا زمانی که «نتایج تحقیقات دانشمندان» در دسترس ایشان قرار نگیرد؛ ممکن نیست موفقیتآمیز باشد؛ و باز از طرفی دیگر استنتاجهای دانشمندان محقق هم، تا وقتی که مقامات محلی «مواد خام» کافی در دسترس ایشان نگذاشته باشند «صحیح و جامع» نخواهد بود. چاره این وضع و راه خروج از این حلقه افسون شده دور و تسلسل آن است که دانشمندان محقق و پژوهندگان محلی بکوشند تا آنچه مقدورشان است در دسترس یکدیگر قرار بدهند و با نقایص کارهای خویش، نقایصی که مولود این وضع موقت است، بسازند. مؤلف امیدوار است که کتاب وی تاحدی به پژوهندگان محلی کمک کند تا در تاریخ آسیای میانه (تا مرگ چنگیز خان) «جهتیابی» کنند و پژوهندگان محلی نیز از قبل خود مدارک و مطالبی برای اصلاح خطاهای کتاب و همچنین تفحصات و تحقیقات آینده در دسترس محققان بگذارند.
مؤلف با در نظر گرفتن خوانندگان ترکستانی، کوشیده است از استعمال اصطلاحاتی که فقط قابل فهم متخصصان باشد احتراز نماید و در این کتاب اطلاعات بسیاری که برای متخصص امر تازگی ندارد نقل کرده است. به این سبب از انضمام نقشه به بخش جغرافیایی صرفنظر کرده؛ زیرا پژوهندگان ترکستانی که با فن نقشهبرداری آشنا هستند چنین کاری را برپایه مطالعه مطالب گردآمده در کتاب و آشنایی مستقیم با آن سرزمین، خیلی بهتر انجام خواهند داد. ضمناً باید توجه خاصی به مسیر رودهای بزرگ مبذول داشت. جهت و مسیر شاخههای اصلی آمودریا (جیحون) و سیردریا (سیحون) و زرافشان، چنانکه از مندرجات کتاب معلوم است، در دوران پیش از مغول با وضع کنونی فرق فاحش داشته .
در پایان مؤلف وظیفه خود میداند مراتب حقشناسی عمیق خویش را به کسانی که ضمن کار در کتابخانههای سنپطربورگ و لندن و آکسفورد و کمبریج و پاریس و لیدن وی را یاری کرده و به معلمانی که در سن پطربورگ و کشورهای خارجی در کار او نظارت داشتهاند، تقدیم دارد. اندیشه تحقیق در اخبار اعراب راجع به ترکستان، نخستینبار در دوران دانشجویی توسط استاد د. آ. خولسون به مؤلف تلقین شده بود.
مؤلف با سپاسگزاری صمیمانه از معلم درگذشته خویش آ. موللر، که سعادت تلمذ وی را در آخرین سال حیات استاد داشته، یاد میکند. ک. گ. زالمان لطفاً تجدیدنظر در اوراق غلطگیری (متون فارسی) و بارون و. ر. روزن و ن. یا. مار (متون عربی و مقدمه) را بهعهده گرفتند. فهرست کتب یادشده و نسخ خطی را ک. آ. اینوسترانتسف تنظیم کرد. رفتار بارون و. ر. روزن با شاگردانش از دیرباز معروف است و محتاج بهعرض سپاسگزاری نیست. مؤلف فرض خود میداند به این نکته اشاره کند که مانند دیگر رفیقان ارشد خویش از اندرزهای بارون روزن استفاده کرده و در دقایق دشواری که در زندگی هر محقق مبتدیی بسیار است، همواره از معاضدتهای معنوی وی برخوردار بوده است.
ژوین سال ۱۹۰۰
▲ | مقدمه، متون و منابع |
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]-
[٢]-
[٣]-
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□