جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۸ تیر ۸, شنبه

منافع ملی

از: دانشنامه‌ی آریانا

منافع ملی


فهرست مندرجات
علوم سیاسیروابط بین‌الملل

منافع ملی (به انگلیسی: National interest)، یکی از بنیادی‌ترین و رایج‌ترین مفاهیم و واژه‌های سیاسی کنونی به‌ویژه در ادبیات مربوط به سیاست خارجی کشورهاست. این منافع، به اهدافی اطلاق می‌شود که یک دولت در سطح بین‌المللی برای حفظ آن‌ها تلاش می‌کند.

لرد پالمرستون، نخست‌وزیر بریتانیا در سده‌ی نوزده میلادی چنین گفت: «ما متحدان و دشمنان همیشگی نداریم. تنها منافع ملی ماست که همیشگی و دایمی است، و وظیفه ما، دنبال کردن این منافع است.»


واژه‌شناسی

منافع ملی، از ترکیب دو واژه منافع (Interest) و ملی (National) تشکیل شده است که هر کدام از آن‌ها به‌نوبه‌ی خود از گستردگی معنایی زیاد برخوردار هستند. این امر از جهاتی باعث ابهام در مفهوم منافع ملی گردیده است. با این وجود منافع ملی آن‌دسته از منافعی تلقی می‌شوند که دولت‌ها به‌عنوان یک مجموعه و به نمایندگی از ملت‌های‌شان در روابط خود با سایر کشورها در پی تحقق آن می‌باشند.


پیشینه‌ی تاریخی

اگرچه در عصر کنونی واژه‌ی منافع ملی و توجه به آن جزو الفبای سیاست خارجی و نظام دیپلماسی کشورها محسوب می‌شود، اما سابقه‌ی کاربرد این مفهوم به‌عنوان اصول راهنمایی روابط دیپلماتیک کشورها به مراحل اولیه‌ی تحول دولت مدرن در قرون شانزدهم و هفدهم میلادی باز می‌گردد.

این مفهوم در قرن هجدهم بروز بیش‌تری یافت و در قرن نوزدهم تحت‌تأثیر جنگ‌های ناپلئونی عینیت بیش‌تری را شاهد بود. در دهه‌های اولیه‌ی قرن بیستم نیز با گسترش ادبیات مرتبط با این امر تلاش زیادی برای تمایز بین منافع عمومی که به سیاست‌های داخلی دولت‌ها اشاره دارد با منافع ملی که راهنمای آن‌ها در روابط خارجی‌شان است صورت گرفت.

با این‌حال، اصطلاح منافع ملّی، اول‌بار در اروپا مطرح شد و از آن‌جا به نقاط دیگر جهان راه یافت. بدیهی است که پیدایش این اصطلاح در اروپا با تحولاتی که ابتدا در این منطقه از جهان آغاز شده بود، مرتبط است و به‌ویژگی قومی یا منطقه‌ای آن‌جا مربوط نیست؛ بلکه تنها به زمینه‌ی تاریخی این بخش از دنیا مرتبط است. پیدایش این مفهوم با سه تحوّل مهم، در تاریخ سیاسی و اجتماعی اروپا همراه بوده است. ۱- ایجاد حکومت‌های متمرکز و مطْلقه پادشاهی، ۲- پیدایش اصل حاکمیت ملّی، ۳- ظهور دولت به مثابه‌ی یک نهاد مستقل از افراد و نماینده کلّ جامعه و نه نماینده‌ی افراد و طبقات خاص. هر سه تحوّل مذکور، خود از انقراض روابط فئودالی و پیدایش روابط و دولت‌های سرمایه‌داری، نشئت گرفته است.

روابط سرمایه‌داری در اروپا از قرن پانزدهم میلادی شکل گرفت و در قرن هفدهم و هجدهم، اوج گرفته، زمینه‌ی انقلاب صنعتی را فراهم آورد. پیدایش مفهوم ملّت، محصول رشد روابط سرمایه‌داری است. قبل از رشد این روابط، بزرگ‌ترین واحد اجتماعی، «قوم» بود.

عامل دیگری که غیر از رشد ملّت و در کنار آن، در پیدایش مفهوم منافع ملّی نقش اساسی داشت، ظاهر شدن «دولت» به مثابه‌ی یک نهاد مستقل از «افراد» و نماینده‌ی «کلّ جامعه» بود. در اروپای قرون وسطی، مفهوم دولت از مفهوم خاندان و مالکیت، جدا نبود. با تحولی‌که هم‌زمان با رشد و گسترش تجارت و در نتیجه، زوال اقتصاد فئودالی پیش آمد، ابتدا دولت‌های متمرکز و مطلقه پادشاهی به‌وجود آمدند. پادشاهان، خود را نماینده‌ی کلّ جامعه معرفی می‌کردند و در برابر فئودال‌ها (که با تکیه بر قانون عرف، موانع مشروعیت خاندان بودند)، قد علم کردند. آن‌ها اعمال خود را با تکیه بر اصطلاح «مصلحت دولت»، توجیه می‌کردند. معنای این تعبیر، این است که دولت می‌تواند برای خدمت به منافع همگان، قانون عرفی را زیر پا بگذارد.

انقلاب‌های قرن هفدهم و هجدهم، ضربه‌ی سنگینی به این نظام سلطنتی وارد کرد و این نظام، جایش را به نظام نوینی داد که در آن، شاه، مقام نمایندگی کلّ اجتماع را از دست داد و از این پس، اعضای پارلمان، نماینده‌ی کل اجتماع شدند.

بدین ترتیب، قرون هیجده و نوزده در اروپا و امریکا، و قرن بیستم در سایر نقاط جهان، دوران شکل‌گیری مفهوم ملّیت و منافع ملّی است.

مفهوم منافع ملی در سیاست خارجی کشورها در دوران پس از جنگ جهانی دوم و تحت‌تأثیر آموزه‌های مکتب واقع‌گرایی مورد توجه شدید واقع شد. در این دوران هانس جی مورگانتا یکی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان روابط بین‌الملل، نظریه‌ی واقع‌گرایی سیاست‌های بین‌المللی را بر مبنای مفهوم منافع ملی بنا نهاد. مورگانتا منافع ملی را آن‌دسته از منافعی تلقی می‌کند که دولت‌ها در یک برهه‌ی زمانی خاص و در پرتو شرایط سیاسی و فرهنگی و اقتصادی سیاست خارجی خود را بر مبنای آن تنظیم می‌کنند و در روابط خود با سایر کشورها در پی تحقق آن هستند.

اگرچه هر ملت متشکل از تک تک شهروندان خود است؛ اما منافع ملی حاصل جمع منافع کلیه‌ی شهروندان یک کشور که همچون تخم مرغ‌های جداگانه در کنار هم در یک سبد گذاشته شده‌اند نیست. منافع ملی کشورها اگرچه در کل منافع عمومی جامعه و کشور را مدنظر قرار داده، اما از سوی دیگر با نوع نظام سیاسی حاکم نیز مرتبط است.

در نظام بین‌الملل کشورهای با نظام‌های سیاسی مختلف اهداف متفاوتی دارند که تحقق این اهداف نیز نیازمند شیوه‌های مختلف سیاست خارجی می‌باشد. البته بسیاری از جمله مورگانتا و طرفداران مکتب واقع‌گرایی در سیاست بین‌الملل معتقدند که مفهوم منافع ملی از عینیت برخوردار است و برای تمامی کشورها صرف‌نظر از ارزش‌های مطلوب آن‌ها یکسان می‌باشد.

در این دیدگاه مفهوم منافع بر پایه‌ی مفهوم قدرت تعریف می‌شود که بر مبنای آن اهداف سیاست خارجی هر کشور نباید فراتر از قدرت آن کشور تعریف شود؛ چرا که منابع تحقق خواسته‌های ملی برای کشورها در نظام بین‌الملل به‌شدت محدود است.

با این وجود، جیمز روزنا یکی از بزرگ‌ترین نظریه‌پردازان اخیر روابط بین‌الملل از این نگرش انتقاد می‌کند و تأکید دارد که منافع ملی کشورها ریشه در ارزش‌ها دارند و در محاسبه‌ی قدرت آن‌ها ارزش‌های مطلوب آن‌ها نیز دخیل هستند و در نتیجه کشورهای مختلف اهداف متفاوتی را دنبال می‌کنند.


تعریف منافع ملّی



انواع منافع ملّی

منافع ملی از لحاظ درجه اهمیت به سه دسته تقسیم می‌شوند:

    منافع حیاتی: منافعی که با موجودیت یک دولت در ارتباط است و به هیچ وجه قابل مذاکره نیست.

    منافع مهم: منافعی که دولت‌ها برای حفظ و صیانت آن‌ها در مذاکرات تلاش می‌کنند

    منافع حاشیه‌ای: منافعی که تنها برای بالا بردن قدرت چانه‌زنی یک دولت در مذاکرات ایجاد شده و قابل چشم‌پوشی‌اند.


عوامل تهدیدکننده‌ی منافع ملّی

عوامل تهدیدکننده‌ی منافع ملّی را در یک نگاه کلّی می‌توان به عوامل داخلی و خارجی تقسیم کرد. عامل داخلی تهدیدکننده، عبارت است از: «عدم هماهنگی و تعادل میان سه جنبه‌ی نظامی، سیاسی و اقتصادی منافع ملّی». تعادل این سه بُعد، همواره ظریف و حسّاس است. هدف‌های سیاست خارجی هر کشور باید با منابع اقتصادی آن کشور، تناسب داشته باشد. در غیر این صورت، بار سنگینی بر اقتصاد کشور، تحمیل می‌شود که می‌تواند منافع ملّی دیگری را نیز به‌خطر بیندازد. هم‌چنین هدف‌های نظامی کشور نیز باید با بُنیه‌ی اقتصادی هماهنگ باشد.

امّا درباره‌ی عوامل خارجی تهدیدکننده‌ی منافع ملّی، می‌توان این عوامل را برشمرد: ۱- تهاجم نظامی، ۲- توطئه، ۳- تهاجم فرهنگی.


[] يادداشت‌ها




[] پيوست‌ها

دکتر مقصود رنجبر، مفهوم منافع ملی از دیدگاه‌های گوناگون
...


[] پی‌نوشت‌ها

...


[] جُستارهای وابسته






[] سرچشمه‌ها







[] پيوند به بیرون

[۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]

رده‌ها │ علوم سیاسی