نظری بر زندگینامهی عمر خیام
مورّخان تاريخ تولّد عمر خيام را ۱۸ می ۱۰۴۸ ميلادی (نيشابور) و وفات وی را ۴ دسامبر ۱۱۳۱ (نيشابور) ذکر کردهاند.
حكيم "عمر خيّام" كنيهاش "ابوالفتح" و ملقب به "غياثالدّين" بوده است و چون پدرش خيمه فروش بوده او را "خيّام" ناميدهاند.
خيّام فيلسوف و رياضیدان معروف جهان در زمان "ملكشاه سلجوقى" مشغول اصلاح تقويم گرديد. وی كتاب "جبر و مقابله" را نوشته، در فلسفه و علوم مادّى از خود آثارى گذاشته و صاحب اشعار و رباعيات میباشد. "عمر خيّام" بخش اعظم عمر خود را در رصدخانهها گذرانده و مؤلف آثارى فراوان علمی میباشد.[*]
حکیم عمر خیام در سال ۴۳٩ هجری (۱۰۴٨ میلادی) در شهر نیشابور و در زمانی به دنیا آمد که ترکان سلجوقی بر خراسان تسلط داشتند.[۱] او بخشی از کودکیاش را در شهر بلخ به آموزش زیر نظر شیخ محمد منصوری گذراند.[٢] و سپس نزد امام موفق نیشابوری که از برجستهترین استادان خراسان بود، علوم زمانه خویش را فراگرفت و چنانکه گفتهاند بسیار جوان بود که در فلسفه و ریاضیات تبحر یافت.[۳]
خیام به تبار دانشمندانی تعلق داشت که از قرن سوم تا پنجم هجری ممالک اسلامیِ مشرق زمین را قلمرو دلخواه دانش و اندیشه ساختند. هنگامی که خیام زندگی خود را آغاز میکرد ابنسینا و ابوریحان به سالهای پایانی عمر خود رسیده بودند.[۴]شماری از تذکرهنویسان، خیام را شاگرد ابن سینا نوشتهاند.[۵] هر چند قول مبنی بر این که خیام شاگرد ابن سیناست، بسیار بعید مینماید. چون از لحاظ زمانی با هم تفاوت زیادی داشتهاند. خیام در جایی ابن سینا را استاد خود میداند اما این استادی ابن سینا، بیشک معنوی است. چون خیام از لحاظ فلسفی پیرو او بوده است.[۶]
خیام در سال ۴۶۱ هجری به قصد سمرقند، نیشابور را ترک کرد و در آنجا تحت حمایت ابوطاهر عبدالرحمن بن احمد، قاضی القضات سمرقند اثر برجسته خود را در جبر تألیف کرد. او سپس به اصفهان رفت و مدت ۱٨ سال در آنجا اقامت گزید و با حمایت ملک شاه سلجوقی و وزیرش نظام الملک، به همراه جمعی از دانشمندان و ریاضیدانان معروف زمانه خود، در رصدخانهای که به دستور ملکشاه تأسیس شده بود، به انجام تحقیقات نجومی پرداخت. حاصل این تحقیقات اصلاح تقویم رایج در آن زمان و تنظیم تقویم جلالی (لقب سلطان ملکشاه سلجوقی) بود. در تقویم جلالی، سال شمسی تقریباً برابر با ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴٨ دقیقه و ۴۵ ثانیه است. سال دوازده ماه دارد ۶ ماه نخست هر ماه ۳۱ روز و ۵ ماه بعد هر ماه ۳۰ روز و ماه آخر ٢٩ روز است هر چهارسال، یکسال را کبیسه میخوانند که ماه آخر آن ۳۰ روز است و آن سال ۳۶۶ روز است هر چهار سال، یکسال را کبیسه میخوانند که ماه آخر آن ۳۰ روز است و آن سال ۳۶۶ روز میشود در تقویم جلالی هر پنج هزار سال یک روز اختلاف زمان وجود دارد در صورتیکه در تقویم گریگوری هر ده هزار سال سه روز اشتباه دارد.
بعد از کشته شدن نظام الملک و سپس ملکشاه، در میان فرزندان ملکشاه بر سر تصاحب سلطنت اختلاف افتاد. به دلیل آشوبها و درگیریهای ناشی از این امر، مسائل علمی و فرهنگی که قبلا از اهمیت خاصی برخوردار بود به فراموشی سپرده شد. عدم توجه به امور علمی و دانشمندان و رصدخانه، خیام را بر آن داشت که اصفهان را به قصد خراسان ترک کند. وی باقی عمر خویش را در شهرهای مهم خراسان به ویژه نیشابور و مرو که پایتخت فرمانروائی سنجر (پسر سوم ملکشاه) بود، گذراند. در آن زمان مرو یکی از مراکز مهم علمی و فرهنگی دنیا به شمار میرفت و دانشمندان زیادی در آن حضور داشتند. بیشتر کارهای علمی خیام پس از مراجعت از اصفهان در این شهر جامه عمل به خود گرفت.
تاریخنگاران و دانشمندان هم عصر خیام و کسانی که پس از او آمدند جملگی بر استادی وی در فلسفه اذعان داشتهاند، تا آنجا که گاه وی را حکیم دوران و ابن سینای زمان شمردهاند.[٧] نظامی عروضیِ سمرقندی او را "حجهالحق" و ابوالفضل بیهقی "امام عصر خود" لقب دادهاند. از خیام به عنوان جانشین ابنسینا و استاد بیبدیلِ فلسفه طبیعی (مادی) ریاضیات، منطق و مابعدالطبیعه یاد میکند.[٨]
در زمان خیام فرقههای مختلف سنی و شیعه، اشعری و معتزلی سرگرم بحثها و مجادلات اصولی و کلامی بودند.[٩] فیلسوفان پیوسته توسط قشرهای مختلف به کفر متهم میشدند. تعصب، بر فضای جامعه چنگ انداخته بود و کسی جرئت ابراز نظریات خود را نداشت. حتی امام محمد غزالی نیز از اتهام کفر در امان نماند. اگر به سیاست نامهی خواجه نظام الملک بنگریم، این اوضاع کاملاً بر ما روشن خواهد بود. در آن جا، خواجه نظام همهی معتقدان به مذهبی خلاف مذهب خود را به شدت میکوبد و همه را منحرف از راه حق و ملعون میداند و نجمالدین صوفی متعصبی بود و از نیش و کنایه به خیام به خاطر افکار کفرآمیزش دریغ نکرده است.[۱۰]
آثار فلسفی موجود خیام به چند رساله کوتاه اما عمیق و پربار محدود میشود. آخرین رساله فلسفی خیام مبین گرایشهای عرفانی اوست. اما گذشته از همه اینها، بیشترین شهرت خیام در طی دو قرن اخیر در جهان به دلیل رباعیات اوست که نخستین بار توسط فیتزجرالد به انگلیسی ترجمه و در دسترس جهانیان قرار گرفت و نام او را در ردیف چهار شاعر بزرگ جهان یعنی هومر، شکسپیر، دانته و گوته قرار داد.[۱۱]
اما، نخستین دانشمند غربی که خیام را شناخت "تامس هاید" استاد زبان عبری و عربی در دانشگاه آکسفورد بود که در کتاب خود "تاریخ ادیان فارسیان و پهلویان" به سال ۱٧۰۰ میلادی از خیام نام برده و چند رباعی او را ذکر کرده است.
بعدها "هامر پورگشتال" محقق آلمانی در ۱٨۱٨ میلادی ٢۵ رباعی را ترجمه و منتشر کرده، در قرن نوزدهم دانشمندان و شرقشناسانی چون: (والنتین ژوکوفسکی، ادوارد براون وفیتزجرالد) ترجمههای دقیقتر و بهتری از رباعیات خیام ارائه دادهاند. بویژه ترجمه فیتز جرالد در غرب سخت مورد توجه قرار گرفته است.[۱٢]
قدیمیترین نسخه رباعیات خیام متعلق است به سال ۶۰۴ هجری قمری و ٢۵۱ رباعی دارد. کهنترین چاپی که در ایران شده در سال ۱٢٧۴ هجری قمری در تهران به دست ایرج میرزا بوده که ۴۵۳ رباعی از خیام را ضبط کرده است. بعدها محمدعلی فروغی و صادق هدایت نیز بدین کار همت گماردند.[۱۳]
خیام زندگیاش را به عنوان ریاضیدان و فیلسوفی شهیر سپری کرد، در حالیکه معاصرانش از رباعیاتی که امروز مایه شهرت و افتخار او هستند بیخبر بودند.[۱۴] معاصران خیام نظیر نظامی عروضی یا ابوالحسن بیهقی از شاعری خیام یادی نکردهاند.[۱۵] صادق هدایت در این باره میگوید.
گویا ترانههای خیام در زمان حیاتش به واسطهٔ تعصب مردم مخفی بوده و تدوین نشده و تنها بین یکدسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته یا در حاشیهٔ جنگها و کتب اشخاص باذوق بطور قلمانداز چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده است.[۱۶]
قدیمیترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شده است، کتاب خریدة القصر از عمادالدین کاتب اصفهانی است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شده است. کتاب دیگر مرصادالعباد نجمالدین رازی است.این کتاب حدود ۱۰۰ سال پس از مرگ خیام در ۶۲۰ قمری تصنیف شده است[۱٧] نجمالدین صوفی متعصبی بود و از نیش و کنایه به خیام به خاطر افکار کفرآمیزش دریغ نکرده است.[۱٨]
رباعیات خیام به دلیل ترجمه بسیار آزاد (و گاه اشتباه) از شعر او موجب سوءتعبیرهای مختلف از شخصیت وی شده است. این رباعیات بحث و اختلاف نظر میان تحلیلگران اندیشه خیام را شدت بخشیده است. برخی برای بیان اندیشه او تنها به ظاهر رباعیات او بسنده میکنند، در حالی که برخی دیگر بر این اعتقادند که اندیشههای واقعی خیام عمیقتر از آن است که صرفا با تفسیر ظاهری شعر او قابل بیان باشد.
خیام پس از عمری پربار سرانجام در سال ۵۱٧ هجری در موطن خویش نیشابور درگذشت و با مرگ او یکی از درخشانترین صفحات تاریخ اندیشه در ایران بسته شد.[۱٩]
آثار مهم خیام
٢ـ رساله فی شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلدیس
۳ـ زیج ملکشاهی
۴ـ رساله فیطبیعیات.
۵ـ رساله فیالوجود.
۶ـ رساله فیالجواب و عن ثلاث المسائل.
٧ـ رساله فیالکون و التکلیف.
٨ـ رساله فیالوازم و الامکنه.
٩ـ نوروزنامه.
از این میان تنها (نوروزنامه) به نثر فارسی نگاشته شده و محتوای آن آداب و رسوم پارسیان باستان را دربر میگیرد و مشخصه اصلی آن نثر زیبا و فاخر قرون ۴ و ۵ هجری قمری است.[٢۰]
پینوشتها
__________________________________________
[۲]- حکیم عمر خیام نیشاپوری، سایت اینترنتی انتشارات کاروان
[۳]- خردمند بزرگ عمر خیام
[۴]- حکیم عمر خیام نیشاپوری
[۵]- همانجا
[۶]- عمر خیام، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
[٧]- خردمند بزرگ عمر خیام
[۸]- حکیم عمر خیام نیشاپوری
[۹]- همانجا
[۱۰]- عمر خیام، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
[۱۱]- خردمند بزرگ عمر خیام
[۱۲]- حکیم عمر خیام نیشاپوری
[۱۳]- همانجا
[۱۴]- همانجا
[۱۵]- صادق هدایت، ترانههای خیام، ص ۱۱
[۱۶]- همانجا، ص ۱۱
[۱٧]- عمر خیام، از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد.
[۱٨]- ترانههای خیام، صص ۱۲–۱۳
[۱٩]- خردمند بزرگ عمر خیام
[٢۰]- همانجا
جُستارهای وابسته
__________________________________________
__________________________________________
□ سایت انتشارات کاروان
□ دانشنامهٔ آزاد ویکیپدیا
□ صادق، هدایت. ترانههای خیام. تهران: سازمان انتشارات جاویدان، چاپ دوم - ٢۵۳۶.
پيوند به بیرون
__________________________________________
□ حکيم عمر خيام
□ کهزاد، احمدعلی، عمر خيام، سايت آريايی
[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10]