با همکاری: دکتر سيد حشمتالله حسينی و نصير مهرين
پس از جنگ جهانی دوم، در سال ۱۹۴۶ ميلادی، در اثر فشارهای جامعه جهانی و بويژه سازمان ملل متحد که بر دولت شاهی افغانستان وارد گرديد، تغيیراتی در نظام سیاسی افغانستان بوجود آمد و همراه با آن دورۀ جدیدی در اين کشور آغاز شد که در ادبيات سیاسی معاصر افغانستان، آن را "دوران دموکراسی" خواندهاند.
در ماه مه ۱۹۴۶ ميلادی، شاهمحمودخان که ظاهراً مرد مهربان بود، به جای هاشمخان بیرحم بر کرسی صدارت تکيه زد. او هدف خود را استقرار نظام دموکراسی اعلام کرد و این زمانی بود که به گفتۀ لطيف ناظمی، روشنفکران افغانستان که در جریان جنگ دوم جهانی با ایديولوژیهای نوين آشنا شده بودند، اینک به برکت شرایط جدید، نهضت دموکراسی را با شرکت در انتخابات، ايجاد احزاب سياسی و نشر جراید آزاد پایه گذاشتند[۱] و مير محمدصديق فرهنگ مینويسد:
- "همزمان با تأسیس جراید آزاد، یا اندکی پیش از آن، یک تعداد حلقههای سیاسی به شکل هستۀ احزاب توسط روشنفکران در نقاط مختلف کشور بويژه در کابل و سمت مشرقی و قندهار بنیانگذاری شد . . . [در اين ميان، جريان سياسی جديد]، در محور جریدۀ "وطن" تشکیل گردید."[٢]
شالودۀ حزب وطن، در ۱۶ ماه جدی سال ۱۳٢٩ خورشيدی (۱٩۵۰ م) ریخته شد و میر غلاممحمد غبار بنیانگذار این جمعیت بود که جز خود، این افراد را نیز در جمع مؤسسان جمعیت نوشته است[۳]:
- "سرورخان جویا، میر محمدصدیقخان فرهنگ، فتح محمدخان میرزاد، نورالحقخان هیرمند، براتعلیخان تاج و عبدالحیخان عزیز"[۴].
شــادروان فرهنگ نیز همین هفت تن را به عنوان بنــیانگذاران حزب وطن میدانــد. او مینويسد:
- ". . . و بنیانگذاران آن عبارت بودند از میر غلاممحمد غبار، سرور جویا، براتعلی تاج، عبدالحی عزیز، فتحمحمد خان، نورالحقخان و میر محمدصدیق فرهنگ."[۵]
اما محمدآصف آهنگ، باری حاجی عبدالخالق را نیز در اين شمار میافزايد:
- "... از جملۀ شان مرحوم سرور جویا و مرحوم فتح محمد فرقه مشر و مرحوم حاجی عبدالخالق با مرحوم غبار و مرحوم فرهنگ باردیگر جمعیتی را به نام وطن تأسیس کردند."[۶]
جريدۀ "وطن"، ارگان نشراتی حزب وطن بود. صاحب امتیاز اين جریده آقای غبار و مدیر مسؤول آن، در ابتدا علیمحمد خروش و پس از او فرهنگ بود.[٧] در کتاب "افغانستان و مسایل جنگ و صلح" دربارۀ آغاز انتشار جريدۀ وطن چنین آمده است:
- "به تاریخ ٢١ مارس ١٩۵١ نخستین شمارۀ "جریدۀ وطن" از چاپ برآمد. این جریده را میر غلاممحمد غبار تاریخنگار نامدار، یکی از هواداران پرشور جنبش "جوانان افغان" منتشر میکرد. سردبیر آن ع. م. خروش و سر از شمارۀ هفتم محمدصدیق فرهنگ (رجل اجتماعی و تاریخنگار) بود. در سر آغاز شمارۀ نخست که آن را میر غلاممحمد غبار نگاشته بود، اهداف و وظایف نشریه توضیح داده شده بود. وظایف مشخص نشریه "تبلیغ اصول دموکراتیک در کلیه عرصههای زندگی جامعه بر شالودۀ نظام مشروطۀ شاهی، تنویر مردم بدون در نظرداشت وابستگیهای نژادی، زبانی و مذهبی، دستیابی به مساوات در برابر قانون، آزادی بیان و حق گزینش مسکن تقسیم قدرت، تامین مصئونیت، شخصیت و دارایی، وحدت ملی، دفاع از منافع همۀ مردم به شمول کارمندان و کارگران، بینوایان و توانگران بر پایۀ قانون و ایجاد موسسات تعاونی گردیده بود."[٨]
دکتر اکرم عثمان نوشته است:
- "متفاوت از گردانندگان جریدۀ "انگار" گردانندگان وطن قاطعیت خود را در نکوهش پدیدههای منفی اجتماعی و نشان دادن راههای توسعۀ جامعه اعلام کردند، مگر گردانندگان وطن به نکوهش پدیدههای منفی اجتماعی بسنده نکرده و تلاش ورزیدند راههای زدایش آنها را نشان دهند. افزون بر آن میانهروتر بوده و مُولفان تلاش میکردند مطالبات خود را مدلل سازند.
پیرامون جریده به سرعت جریان سیاسی همنام با آن تشکیل یافت که آنرا غلاممحمد غبار رهبری میکرد. این جریان نمایندگان برجستۀ روشنفکران پیشرو افغان چون صدیق فرهنگ و آصف آهنگ تاریخنگاران، احمدعلی کهزاد (رئیس انجمن تاریخ)، علیاحمد نعیمی (نویسندۀ مشهور)، علیاصغر شعاع (مدیر دایرةالمعارف آریانا)، سرور جویا (سخنسرای نامدار و عضو "جوانان افغان"، فاروق اعتمادی (استاد دانشگاه کابل)، براتعلی تاج و عبدالهاشم مژده (مبارزان نامور)، عبدالحلیم هاتفی (نویسنده) و عبدالحسین (مشاور نخست وزیر و پسر یکی از اعضای جنبش جوانان افغان) را گرد آورده بود.
بافت اجتماعی این جریان سیاسی رنگارنگ بود. در کنار روشنفکران پیشتاز، در آن کارمندان، نمایندگان خرده بورژوازی و بورژوازی میانه و چند اریستوکرات شامل بودند.
شوربختانه مدارک در بارۀ ساختار ارگارنهای رهبری و آیین نامۀ آن در دست نیست. شمار اعضای سازمان فزونتر از ١٠٠ نفر بود.
به هر رنگ "حزب وطن" پیش از اینکه خارج از محدودههای نفوذ روشنفکران شهری اقتداری بهمرساند با شدت عمل حکومت وقت مقابل میشود و طومار فعالیتهای علنیشان برچیده میشود.
هیاُت رهبری حزب وطن زندانی میشود و ارگان نشراتی آن از نشر باز میماند. از آنجا که آرمانهای دموکراتیک محصور به کنشهای محافل دانشجویی و کارمندان میان رتبه و پائین رتبۀ دولتی بود به آسانی میدان را خالی و قربانی استبداد دیرپا و نامحدود میشود. پس میتوان نتیجه گرفت که نهضتهای دموکراتیک در افغانستان پیوسته با انقطاعها و گسستها مقابل بوده و در نیمه راه از نفس افتادهاند."[٩]
اين که آقای دکتر محمداکرم عثمان میگويد: "هیاُت رهبری حزب وطن زندانی میشود و ارگان نشراتی آن از نشر باز میماند"، شايد اين گفته چندان دقيق نباشد؛ زيرا، پيش از آن که مير غلاممحمد غبار و دکتر عبدالرحمان محمودی زندانی شوند، جريدههای "ندای خلق" و "وطن" توقيف شده بودند. اما دربارۀ علت توقيف جريده وطن، آقای محمدآصف آهنگ دو گزارش دارد. باری او گفته بود، زمانی که دکتر محمودی از اختطاف نافرجام نجات يافت، اقدام به نشر مرامنامۀ حزب خود در نشريۀ "ندای خلق" کرد، به اين بهانه بود که از سوی دولت حکم توقیف و تعطیل آن جريده صادر شد. پس از آن، "میر غلاممحمد غبار موضوع توقيف جريده ندای خلق و اختطاف دکتر محمودی را یک عمل جنایتکارانه خواند." به دنبال آن جریده وطن هم تحمل نشد و دولت آن را "با توطئه بست."[رهين، عبدالرسول، زندگینامه دردآور محمدآصف آهنگ، سايت کابل ناتهـ]
و در جای ديگر اين توطئه را چنين توضيح میدهد:
- "سردار محمدداود خان و برادرش سردار محمدنعیم خان ... توطئه بر علیه جمعیت وطن کردند و شخصی را نزد غبار فرستادند و آن شخص که آشنایی با غبار داشت در دفتر جمعیت آمد. شخص میانه سال و شیک و آراسته، با دریشی و کلاه کبودچه، رسا و بلند، مانند غبار بود و ریش مانند ریش سردار محمدهاشم خان صدراعظم داشت. پس از سلام علیکی رو به غبار نموده گفت: آقای غبار در ولسوالی ما حاکم زنی را که محکوم به زنا بود در جوال انداخته از کوه پایین انداخته و مردم با سنگ او را سنگسار نمودند.
غبار با همه تجربه و هوشیاری، چون مرد را میشناخت از موصوف نوشته نگرفت و گفتارش را نوشت و ما در جریده "وطن" چاپ کردیم. میوندوال که از همکاران سردار محمدداود خان بود و ریاست مطبوعات را به عهده داشت، آقای غبار را به دفتر خود احضار و در مورد سنگسار زن پرسید که این خبر را از کدام منبع گرفته اید؟ غبار پاسخ داد که فلان نفر آن را در دفتر جمعیت به حضور رفقای ما اظهار نمود و چاپ کردیم. رئیس مطبوعات نفر را احضار و با غبار رو به رو نمود و آن شخص انکار کرد که من نگفتهام. بنابراين، جریده وطن هم مصادره گردید."[خاطرات آصف آهنگ، سايت محبت]
اما شادروان غبار مینويسد:
- "... رياست مطبوعات پيهم جريدۀ وطن را جريمه مینمود ... دولت رهبران حزب وطن را به خارجپرستی متهم میکرد تا بالاخره جريده را توقيف کرد"[افغانستان در مسير تاريخ، ج ٢، صص ٢۴٩-٢۵٠]
به هر حال، به گفتۀ آقای لطيف ناظمی، گروههای چون "ویش زلمیان"، "خلق" و "وطن"، حزبهای مستعجلی بودند که خوش درخشیدند، اما ستمبارگان جز صباحی چند یارای تحمل آنها را نداشتند؛ بنابراين، احزاب را منحل و غیر قانونی ساختند، نامههایشان را ممنوعالانتشار اعلام کردند و رهبرانشان را روانۀ زندانهای مخوف ساختند.[١٠]
پرهیز از اطناب کلام، ایجاب میکند به اشاراتی کوتاه بسنده کنم که پس از سالها مبارزه، برای گذار از استبداد به دمکراسی، مردم افغانستان در آستانه حرکتی تازه در راه تحقق آرمانهای ديرپای خويش قرار داشتند. آغاز تجربه دمکراسی، تحول ذهنيت در فرهنگ سياسی مردم و بروز گرايشهای آزادیخواهانه زمينه مساعدی برای شکلگيری و رشد نهادهای مدنی و سازمانهای سياسی و جنبشهای اجتماعی در جامعه پديد آورد. گرچه شوربختانه، يکی از علل مهم بن بست دمکراسی در افغانستان سرسختی اقتدارگرايان در تداوم استبداد بود. اما، از سوی ديگر، تندرویهای آزادیخواهان سبب وحشت اقتدارگرايان شد و در نتيجه تجربۀ دمکراسی در افغانستان از همان آغاز نافرجام ماند.[١١]
پيوستها
پيوست شماره ۱: اساسنامۀ جمعيت وطن
پینوشتها
[۲]- فرهنگ، میر محمدصدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر (جلد اول، قسمت دوم)، قم: مؤسسۀ مطبوعاتی اسماعیلیان، پاییز ۱۳٧۱، صص ۶۶۳–۶۶۴
[۳]- ناظمی، لطیف، آهنگ بر جا ماندهیی از کاروان مشروطه (به بهانۀ هشتاد سالگی مشروطهخواه نستوه محمدآصف آهنگ)، سایت کابل ناتهـ
[۴]- غبار، میر غلاممحمد، افغانستان در مسیر تاریخ (جلد اول و دو مکمل با فهرست اعلام)، پشاور: مرکز نشراتی میوند، ۱۳٨۰ ش، ص ٢٤٤
[۵]- فرهنگ، میر محمدصدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر (جلد اول، قسمت دوم)، ص ۶۶۴
[۶]- آهنگ، محمدآصف، فصلنامۀ آریانا برون مرزی، سال هفتم، شمارۀ دوم، سرطان ۱۳٨٤ ش، ص ٩۴
اما اين نویسنده در جای دیگر، همان هفت تن را مؤسسان جمعیت میداند. رجوع شود به: آهنگ، محمدآصف، پاسخ به اتهامات نبی عظیمی، کلن ـ آلمان: ٢۰۰۱، پوهاند دکتر مرادعلی روشندل، ص ٨٨
[٧]- فرهنگ، میر محمدصدیق، افغانستان در پنج قرن اخیر (جلد اول، قسمت دوم)، ص ۶۶۴
[۸]- افغانستان مسایل جنگ و صلح، پژوهشی از شماری صاحبنظر، زیر نظر پروفیسور ا. ر. داویدف، ترجمۀ عزیز آریانفر، تهران: نشر اندیشه، ١٣٧٨ خ، ص ١٢٠
[۹]- عثمان، اکرم، حزب وطن طليعه طلايهدار يک سازمان مدرن، سايت زندگی
[١٠]- ناظمی، لطیف، همانجا
[١١]- يکبار ديگر در دهه دمکراسی، به دليل خامی و بیتجربهگی اکثريت روشنفکران، ما شاهد اين نافرجامی بوديم.
جُستارهای وابسته
منابع
□
□
□
پيوند به بیرون
□
□