میرزا محمدحسینخان صافی (زادۀ - درگذشت )، آخرین مستوفیالمالک در افغانستان بود.
میرزا محمدحسینخان از خوانین قوم صافی و مستوفیالرأس سیدخیل ولایت پروان است. او خواندن و نوشتن را نزد خانوداهً خود آموخت و نخستين کارش را از کتابت در چهار چوب کوتوالی کابل آغاز کرد.
در زمان امارت امیر عبدالرحمن خان، نخستین کوتوال (قوماندان پولیس) شهر کابل نائب میر سلطان بود و نائبش (معاونش) میرزا محمدحسین خان. میرزا محمدحسینخان، بخاطر بدست آوردن کرسی از نائب میر سلطان کوتوال به نزد امیر چنان غيبت کرد که گويا وی مخالف و بدخواه امیر است و امیر که در قتل مخالفان خود یدطولانی داشت، پس از استنطاق، نائب را مجرم شناخت و او را در پغمان از درختی بیاویخت و بار ملامتی را نيز به گردنش انداخت.
پس از مرگ نائب میر سلطان، چوکی (کرسی) کوتوالی به ميرزا محمدحسین صافی رسید و میرزا عبدالروف خان هم ارتقای مقام نموده چوکی معاونیت کوتوالی را صاحب شد. آنگاه میرزا محمدحسین خان به دربار راه یافت و راه و رسم دربارداری نيز چيز آموخت و کارش به جایی کشید که کسی را بجز امیر یاری سخن گفتن در برابرش نبود. و امیر باغ جهان آرا را برای رهایش او بخشید. وی هر اندازه ظلم میکرد به همان اندازه پاداش میگرفت. شادروان غبار مینویسد:
- "میرزا محمدحسین سردفتر سنجش کوتوال و میرزا عبدالروف خان نائب او مقرر شدند و از این دو شغل بزرگ رعب عظیم و خوف و غم در دل خلق انداخته امور بس شگفت و هنگفت بر روی روزگار آورده کارهای آشکار و نهفت بسیار کردند. ترس از شکنجههای اداره امیر به جای کشید که مردم از شیندن نام (جلبی) زهره در جگرشان نبود. مردم از نامهای شش کلا و نام گیرک مخصوصا در پایتخت انزجار و نفرت نشان میدادند."[]
میرزا محمدحسینخان مستوفیالمالک فرد بسيار ظالم بود و مردم، از شدت نفرت، او را "ميرغضب" امير عبدالرحمنخان نيز میناميدند.
"شش کلاه" عبارت از تشکیل یک اداره سنجش محاسبات امور مالی و تعیین دارایی محکومین بود که سررشتهدار آن میرزا محمدحسینخان کوتوال بود و اعضایش میرزا عبدالروف خان، میرزا محمدقاسم خان روزنامچی، میرزا محمود خان قندهاری، میرزا شیرعلی خان و غلامحسن خان بودند. اینها برای ابراز خدمت به امیر بسی خانوادهها و مردم بیگناه را به عناوین باقیداری و تحریف محاسبات و غیره برباد نمودند.
اما "نامگیرک" یکنوع ترور سری رسمی بود که در شهر کابل از طرف کوتوال به امر و به نام امیر عملی میگردید. در نصف شب شخصی مورد نظر از خانهاش برده میشد و هرگز بر نمیگشت. خانوادهاش را هم جرئت استغاثه نبود، مرحوم غبار مینویسد:
- "میرزا عبدالحکیم خان امین نظام طرف رقابت میرزا محمدحسین خان کوتوال و میرزا عبدالروف خان نائب کوتوال متهم به سوختاندن تیرج (مسودهً باطلۀ سنجش مصارف) که بعد از تصحیح به شکل ثابت در کتاب قید میشد و هیچ ارزش رسمی نداشت، گردید... امین نظام در وقت استنطاق از ترس اقسام شکنجهها به مستنطقین گفت: من توان و تحمل شکنجههای شما را ندارم هر چیزی که شما و کوتوال امیر کنید به آن اعتراف مینمایم. میرزا حسین خان پیام داد که راه آسان همان است که بنویسی که تیرج را خودت سوختاندهیی." امین نظام همچنان بنوشت. روز دیگر به دهن توپ بستندش و داراییاش هم مصادره گردید.
این تنها مستوفیالمالک نبود که ظلم میکرد، بلکه همه کارکنان دستگاه حکومتی آن وقت، چنان قساوتها را حلال به شمار میآوردند. در واقع، کارنامهای آنها، بازتاب سیاستهای ظالمانۀ امیر عبدالرحمن خان بود.[*]