سلطانعلی کشتمند (زادۀ ١٣١۴ خ - )، يکی از اعضای برجسته جناح پرچم حزب دمکراتيک خلق افغانستان و نخست وزير جمهوری دمکراتيک افغانستان در دوره حکومت کمونیستی ببرک کارمل بود.
سلطانعلی کشتمند فرزند نجفعلی در سال ١٣١۴ خ/١٩٣۵ م در چهاردهی کابل بدنیا آمد. او دربارۀ منشأ خانوادگی خود مینويسد:
- "گذشتۀ زندگی خانوادگی من به داستان در به دری هزارهها، بيجا شدنها و مهاجرتهای آنها در داخل و خارج افغانستان ارتباط دارد ... خانوادههای پدری و مادری من، در دهه هشتم سده نوزدهم ميلادی، در پی حوادث بزرگی که در سراسر هزاره جات بوقوع پيوست، مجبور به ترک خانه و کاشانه خود گرديدند.
خانواده پدریام، منسوب به هزارههای دايه و فولادی هستند که در سرزمين اجرستان (هجرستان) متوطن بودند که سالها بعد از پايان جنگ خانهبرانداز امير عبدالرحمن با هزارهها (۱۸۸۱-۱۸۸٣)، در نواحی کابل اقامت گزيدند."[يادداشتهای سياسی و رويدادهای تاريخی، ج ۱، ص ٣۴]
- "پدر کلان پدری من، شيرعلی نام داشت که همراه با پدر خود محمدعلی و ديگر اعضای خانواده از هزارهجات راهی کابل شدند. آنها که مجبور به ترک سرزمينهای اصلی خويش در اجرستان شده بودند، برای مدتی در دايميرداد هزارهجات، نزد خانواده مادریام، رحل اقامت گزيدند، پس از آن، مدتی را هم به قريه دوغآباد چهاردهی در کناره غربی دشت برچی سپری کردند، تا اينکه بعدها در قلعه سلطانجان چهاردهی در کناره شرقی آن دشت در حومه کابل متوطن شدند."[يادداشتهای سياسی و رويدادهای تاريخی، ج ۱، ص ٣۵]
- "پدر کلان پدریام، مردی پرهيزکار ولی خيلی زحمتکش بود. او که استطاعت خريداری قلبه و وسايل شخمزنی را از خود نداشت، تمام عمر، بالای زمينهای ديگران دهقانی میکرد و از کار توانفرسای خويش صرف يک پنجم محصول را برمیداشت. اما او آن چنان زحمت کشيد و به سختی کار کرد که در اواخر عمر خود موفق به خريد چند جريب زمين در قلعه سلطانجان شد و سرانجام، آن را برای دو پسر و يک دختر خود به ارث گذاشت."[يادداشتهای سياسی و رويدادهای تاريخی، ج ۱، ص ۳۸]
- "پدرکلان مادری من از سالها قبل در قلعه شهاده ولايت کابل میزيست. اما برخی از اعضای خانواده مادرم هنوز هم در منطقه قرقتک دايميرداد بسر میبرند."[يادداشتهای سياسی و رويدادهای تاريخی، ج ۱، ص ٣۵]
- "پدرکلان مادری ما مردی روشنفکر و شرافتمند بود. او سختیها و تلخیهای روزگار را از همان آوان کودکی احساس کرده بود و بعدها میکوشيد که هميشه برای رفع مشکل به ديگران کمک نمايد. وی دوران کودکی خود را در زندان امير حبيبالله گذرانيد و در آنجا از ملايی که او نيز زندانی بود، سواد خواندن و نوشتن آموخت.
پدرکلانم که در دايميرداد هزارهجات متولد گرديده بود، سالهای زيادی را در زندان سپری کرد، چون که سرپرستی در برون از زندان نداشت و در درون زندان او به پدر بيمار خود خدمت میکرد. پدر وی، نائب غلام محمد که در دايميرداد نگهداری اسپهای سرکاری را به اجاره گرفته بود، به اتهام اين که چندتا از اسپها مرده بودند، برای ساليان متوالی در زندان محبوس ماند تا در آنجا مرد. پس از آن، پدرکلانم، در حالی که جوان باسواد و خوش نويس شده بود، از زندان بيرون آمد و برای امرار معاش کارهای گوناگونی را پيشه کرد تا آن که به کمک يکی از دوستان خود، برای چندی در يکی از ادارات دولتی به عنوان ميرزا استخدام شد و سپس کارهای منشیگری را در ادارات ديگر انجام داد. او قلم بدست ماهر و منشی ورزيده بود و به همين مناسبت به منشی غلام حيدر معروف گرديد.
پدرکلانم عمر طولانی داشت و سالهای زيادی کار کرد، اما به هنگام وفات، هيچ چيزی از مال و ثروت برای بازماندگان خود به ارث نگذاشت."[يادداشتهای سياسی و رويدادهای تاريخی، ج ۱، صص ۴۷-۴۸]
- "من در بهار ١٩٣۵ ميلادی در يک خانوادۀ زحمتکش دهقانی در قلعهای موسوم به "سلطان جان" در چهاردهی کابل متولد شدهام ... من که دهقان زاده واقعی بودم و در آغاز سر و کارم با کشت و کار دهقانی بود، در جوانی که تازه چيزهايی يادداشت میکردم، تخلص "کشتمند" را پذيرفتم و [بعدها] اين به نام خانوادگی ما مبدل شد."[يادداشتهای سياسی و رويدادهای تاريخی، ج ۱، ص ۳۸]
- "دوران کودکی و بخشی از جوانی من که مصادف با دهههای ۳۰ و ۴۰ سدۀ بيستم ميلادی بود، برای من، سالهای بیخبری بود که در يکی از دهات حومۀ کابل سپری شد."[يادداشتهای سياسی و رويدادهای تاريخی، ج ۱، ص ٣۵] "اين سالها، سالهای دشوار برای خانوادۀ ما محسوب میشد."[يادداشتهای سياسی و رويدادهای تاريخی، ج ۱، ص ۳۷]
- "پدرم نجف علی انسانی زحمتکش، مؤمن، صادق و بامناعت بود و در تقوا و صداقت در ميان اهالی قلعه و دوستان شهرت داشت. او دهقانی کمزمين شمرده میشد و صرف پنج و نيم جريب زمين آبی و هشت جريب زمين دشتی (للمی = ديمی) از خود داشت. وی سالها زيادی برای تأمين معيشت بالای دوازده جريب زمين يک نفر تاجر که در چوک چهارچته شهر کابل دکان بزازی داشت، زحمت میکشيد و چهار يک حاصلات (از کل حاصل زمين) را دريافت میداشت..."[يادداشتهای سياسی و رويدادهای تاريخی، ج ۱، ص ۴۸]
- "من کودکی خود را با کار دهقانی آغاز کردم و در نوجوانی نيز روزگاری را در همراهی با پدرم، در کار روی زمين به سر بردم. من در نگهداری گاوها، در امور آبياری، دروگری، جمعآوری محصولات و خرمنکوبی شرکت میورزيدم."[يادداشتهای سياسی و رويدادهای تاريخی، ج ۱، ص ۴٩]
- ""[]
- ""[]
- ""[]
- ""[]
- ""[]
- ""[]
- ""[]
- ""[]
- ""[]
- ""[]
- ""[]
- ""[]
- ""[]
- ""[]
- ""[]