امام خمينی، بنيانگذار جمهوری اسلامی ايران و مرجع تقليد بسياری از شيعيان جهان در توضيح المسايل خود در مدخل "احكام نكاح يا ازدواج و زناشويى"، "ازدواج" را چنين دستهبندی مىکند:
- "به واسطه عقد ازدواج، زن به مرد حلال مىشود و آن بر دو قسم است: دائم و غير دائم. عقد دائم آن است كه مدت زناشويى در آن معين نشود، و زنى را كه بهاين قسم عقد مىكنند دائمه گويند. و عقد غير دائم آن است كه مدت زناشويى در آن معين شود، مثلا زن را به مدت يك ساعتيا يك روز يا يك ماه يا يك سال يا بيشتر عقد نمايند، و زنى را كه به اين قسم عقد كنند متعه و صيغه مىنامند."
"دستور خواندن عقد غير دائم" در حکم ٢٣٦٩ توضيح المسايل او چنين آمده است:
- "اگر خود زن و مرد بخواهند صيغه عقد غير دائم را بخوانند، بعد از آن كه مدت و مهر را معين كردند، چنانچه زن بگويد: "زوجتك نفسى فى المدة المعلومة على المهر المعلوم" بعد بدون فاصله مرد بگويد: "قبلت" صحيح است. و اگر ديگرى را وكيل كنند و اول وكيل زن به وكيل مرد بگويد: "متعت موكلتى موكلك فى المدة المعلومة على المهر المعلوم" پس بدون فاصله وكيل مرد بگويد: "قبلت لموكلى هكذا"، صحيح مىباشد."
خمينی دربارۀ "شرايط عقد" در حکم ٢٣٧٠ مىنويسد:
- "عقد ازدواج چند شرط دارد: اول: آنكه به عربى صحيح خوانده شود به احتياط واجب، و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربى صحيح بخوانند بههر لفظى كه صيغه را بخوانند صحيح است و لازم هم نيست كه وكيل بگيرند اما بايد لفظى بگويند كه معنى "زوجت و قبلت" را بفهماند. دوم: مرد و زن يا وكيل آنها كه صيغه را مىخوانند قصد انشاء داشته باشند يعنى اگر خود مرد و زن صيغه را مىخوانند، زن به گفتن "زوجتك نفسى" قصدش اين باشد كه خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن "قبلت التزويج" زن بودن او را براى خود قبول نمايد، و اگر وكيل مرد و زن صيغه را مىخوانند، به گفتن «زوجت و قبلت» قصدشان اين باشد كه مرد و زنى آنان را وكيل كردهاند، زن و شوهر شوند. سوم: كسى كه صيغه را مىخواند بالغ و عاقل باشد، جه براى خودش بخواند يا از طرف ديگرى وكيل شده باشد. چهارم: اگر وكيل زن و شوهر يا ولى آنها صيغه را مىخوانند، در عقد، زن و شوهر را معين كنند مثلا اسم آنها را ببرند يا به آنها اشاره نمايند. پس كسى كه چند دختر دارد، اگر به مردى بگويد زوجتك احدى بناتى (يعنى زن تو نمودم يكى از دخترانم را) و او بگويد بلتيعنى قبول كردم، جون در موقع عقد، دختر را معين نكردهاند عقد باطل است. پنجم: زن و مرد به ازدواج راضى باشند، ولى اگر زن ظاهرا به كراهت اذن دهد و معلوم باشد قلبا راضى است عقد صحيح است."
همو احکام "متعه يا صيغه" را چنين بيان مىکرده است:
- ٢٤٢١ صيغه كردن زن اگر چه براى لذت بردن هم نباشد صحيح است.
٢٤٢٢ شوهر بيش از چهار ماه نبايد نزديكى با متعه خود را ترك كند.
٢٤٢٣ زنى كه صيغه مىشود اگر در عقد شرط كند كه شوهر با او نزديكى نكند، عقد و شرط او صحيح است و شوهر فقط مىتواند لذتهاى ديگر از او ببرد ولى اگر بعدا به نزديكى راضى شود، شوهر مىتواند با او نزديكى نمايد.
٢٤٢٤ زنى كه صيغه شده اگر چه آبستن شود حق خرجى ندارد.
٢٤٢٥ زنى كه صيغه شده حق همخوابى ندارد و از شوهر ارث نمىبرد و شوهر هم از او ارث نمىبرد.
٢٤٢٦ زنى كه صيغه شده اگر نداند كه حق خرجى و همخوابى ندارد عقد او صحيح است و براى آن كه نمىدانسته، حقى به شوهر پيدا نمىكند.
٢٤٢٧ زنى كه صيغه شده، مىتواند بدون اجازه شوهر از خانه بيرون برود، ولى اگر به واسطه بيرون رفتن، حق شوهر از بين مىرود بيرون رفتن او حرام است.
٢٤٢٨ اگر زنى مردى را وكيل كند كه به مدت و مبلغ معين او را براى خود صيغه نمايد، چنانچه مرد او را به عقد دائم خود در آورد يا به غير از مدت يا مبلغى كه معين شده او را صيغه كند، وقتى آن زن فهميد اگر بگويد راضى هستم عقد صحيح و گرنه باطل است.
٢٤٢٩ پدر و جد پدرى مىتوانند براى محرم شدن، يك ساعت يا دو ساعت زنى را به عقد پسر نابالغ خود در آورند و نيز مىتوانند دختر نابالغ خود را براى محرم شدن، به عقد كسى در آورند ولى بايد آن عقد براى دختر مفسده نداشته باشد.
٢٤٣٠ اگر پدر يا جد پدرى، طفل خود را كه در محل ديگرى است و نمىداند زنده استيا مرده، براى محرم شدن به عقد كسى در آورد، بر حسب ظاهر محرم بودن حاصل مىشود و چنانچه بعدا معلوم شود كه در موقع عقد آن دختر زنده نبوده عقد باطل استو كسانى كه به واسطه عقد ظاهرا محرم شده بودند نامحرمند.
٢٤٣١ اگر مرد مدت صيغه را ببخشد، چنانچه با او نزديكى كرده بايد تمام چيزى را كه قرار گذاشته باو بدهد و اگر نزديكى نكرده بايد نصف آن را بدهد.
٢٤٣٢ مرد مىتواند زنى را كه صيغه او بوده و هنوز عدهاش تمام نشده به عقد دائم خود در آورد.[۱]
با آنکه در مورد ازدواج مؤقت بين مسلمانان اختلاف نظر فاحش وجود دارد، اکثر شيعيان بر اين باور هستند که پیامبر اسلام(ص) "ازدواج مؤقت" را حلال مىدانست و "عمر بن خطاب" آنرا حرام کرد.[۲] آنها استدلال مىکنند: در روزگاری که ازدواج کردن برای جوانان دشوار است، بىشک آنان به زنا کشیده خواهند شد، بنابراین بین زنا و "ازدواج مؤقت" دومی بهتر است. اما اهل سنت و جماعت با اين نظر مخالفند. آنها مىگويند:
- "اگرچه شيعيان به پندار خودشان با استناد به آيه ۲۴ سورۀ نساء (فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً) عمل مىکنند و در ترغيب مردم به امر صيغه روايات زيادی برای پاداش و ثواب آن جعل کرده و برای كسی كه به آن عمل نكند و يا منکر آن باشد، نه تنها عذاب و عقوبت سختی در نظر گرفتهاند، بلكه حتی چنين شخصی را کافر محسوب مىدارند.
چنانکه شيخ صدوق از امام جعفر صادق (ع) روايت مىكند: "إن المتعة ديني و دين آبائي فمن عمل بها عمل بديننا و من أنكرها أنكر ديننا و اعتقد بغير ديننا" (يعنی صيغه دين من و دين پدران من است كسی كه به آن عمل كند به دين ما عمل كرده و كسی كه آنرا انكار كند دين ما را انكار كرده و به دين ديگری غير از دين ما معتقد شده است.)[من لا يحضره الفقيه، ۳/۳۶۶]
اما واقعيت اين است كه صيغه در عصر جاهليت مباح بود. وقتی كه اسلام آمد تا مدتی آنرا بر حكم اباحتش باقی گذاشت و آنگاه در غزوة خيبر برای هميشه حرام گرديد. بنابراين، آنچه در نزد شيعيان اعم از عوام و فقهاء معروف است كه گويا صيغه را عمر بن خطاب حرام كرده است، اشتباه است؛ زيرا كه خود حضرت رسول(ص) در غزوة خيبر حرام بودن آنرا اعلام فرمود. چنان که علی (ع) روايت مىکند: "حرم رسول الله- صلي الله عليه وآله- يوم خيبر لحوم الحمر الأهلية و نكاح المتعة"[تهذيب ۲/۱۸۶، استبصار ۳/۱۴۲ و سائل الشيعة ۱۴/۴۴۱]"[۳]
مخالفان، ازدواج مؤقت را يک نوع فحشا در چهارچوب اسلام مىخوانند.[*]
[۲]- به سخن ديگر ازدواج موقت سنت رسولالله بوده كه عمر آن را متروك كرده است. اين موضوع نياز به تحقيق بيشتر دارد.
[۳]- ازدواج موقت، وبگاه اهل سنت خراسان
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
جُستارهای وابسته
□
منابع
□
□
□
پيوند به بیرون