جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۳, یکشنبه

ازدواج مؤقت (غير دائم)

امام خمينی، بنيان‏گذار جمهوری اسلامی ايران و مرجع تقليد بسياری از شيعيان جهان در توضيح‏ المسايل خود در مدخل "احكام نكاح يا ازدواج و زناشويى"، "ازدواج" را چنين دسته‏بندی مى‏کند:

"به واسطه عقد ازدواج، زن به مرد حلال مى‏شود و آن بر دو قسم است: دائم و غير دائم. عقد دائم آن است كه مدت زناشويى در آن معين نشود، و زنى را كه به‏اين قسم عقد مى‏كنند دائمه گويند. و عقد غير دائم آن است كه مدت زناشويى در آن معين شود، مثلا زن را به مدت يك ساعت‏يا يك روز يا يك ماه يا يك سال يا بيشتر عقد نمايند، و زنى را كه به اين قسم عقد كنند متعه و صيغه مى‏نامند."

"دستور خواندن عقد غير دائم" در حکم ٢٣٦٩ توضيح‏ المسايل او چنين آمده است:

"اگر خود زن و مرد بخواهند صيغه عقد غير دائم را بخوانند، بعد از آن كه مدت و مهر را معين كردند، چنانچه زن بگويد: "زوجتك نفسى فى المدة المعلومة على المهر المعلوم" بعد بدون فاصله مرد بگويد: "قبلت" صحيح است. و اگر ديگرى را وكيل كنند و اول وكيل زن به وكيل مرد بگويد: "متعت موكلتى موكلك فى المدة المعلومة على المهر المعلوم" پس بدون فاصله وكيل مرد بگويد: "قبلت لموكلى هكذا"، صحيح مى‏باشد."

خمينی دربارۀ "شرايط عقد" در حکم ٢٣٧٠ مى‏نويسد:

"عقد ازدواج چند شرط دارد: اول: آنكه به عربى صحيح خوانده شود به احتياط واجب، و اگر خود مرد و زن نتوانند صيغه را به عربى صحيح بخوانند به‏هر لفظ‏ى كه صيغه را بخوانند صحيح است و لازم هم نيست كه وكيل بگيرند اما بايد لفظ‏ى بگويند كه معنى "زوجت و قبلت" را بفهماند. دوم: مرد و زن يا وكيل آنها كه صيغه را مى‏خوانند قصد انشاء داشته باشند يعنى اگر خود مرد و زن صيغه را مى‏خوانند، زن به گفتن "زوجتك نفسى‏" قصدش اين باشد كه خود را زن او قرار دهد و مرد به گفتن "قبلت التزويج" زن بودن او را براى خود قبول نمايد، و اگر وكيل مرد و زن صيغه را مى‏خوانند، به گفتن «زوجت و قبلت‏» قصدشان اين باشد كه مرد و زنى آنان را وكيل كرده‏اند، زن و شوهر شوند. سوم: كسى كه صيغه را مى‏خواند بالغ و عاقل باشد، جه براى خودش بخواند يا از طرف ديگرى وكيل شده باشد. چهارم: اگر وكيل زن و شوهر يا ولى آنها صيغه را مى‏خوانند، در عقد، زن و شوهر را معين كنند مثلا اسم آنها را ببرند يا به آنها اشاره نمايند. پس كسى كه چند دختر دارد، اگر به مردى بگويد زوجتك احدى بناتى (يعنى زن تو نمودم يكى از دخترانم را) و او بگويد بلت‏يعنى قبول كردم، جون در موقع عقد، دختر را معين نكرده‏اند عقد باطل است. پنجم: زن و مرد به ازدواج راضى باشند، ولى اگر زن ظاهرا به كراهت اذن دهد و معلوم باشد قلبا راضى است عقد صحيح است."

همو احکام "متعه يا صيغه" را چنين بيان مى‏کرده است:

٢٤٢١ صيغه كردن زن اگر چه براى لذت بردن هم نباشد صحيح است.

٢٤٢٢ شوهر بيش از چهار ماه نبايد نزديكى با متعه خود را ترك كند.

٢٤٢٣ زنى كه صيغه مى‏شود اگر در عقد شرط كند كه شوهر با او نزديكى نكند، عقد و شرط او صحيح است و شوهر فقط مى‏تواند لذتهاى ديگر از او ببرد ولى اگر بعدا به ‏نزديكى راضى شود، شوهر مى‏تواند با او نزديكى نمايد.

٢٤٢٤ زنى كه صيغه شده اگر چه آبستن شود حق خرجى ندارد.

٢٤٢٥ زنى كه صيغه شده حق همخوابى ندارد و از شوهر ارث نمى‏برد و شوهر هم از او ارث نمى‏برد.

٢٤٢٦ زنى كه صيغه شده اگر نداند كه حق خرجى و همخوابى ندارد عقد او صحيح است و براى آن كه نمى‏دانسته، حقى به شوهر پيدا نمى‏كند.

٢٤٢٧ زنى كه صيغه شده، مى‏تواند بدون اجازه شوهر از خانه بيرون برود، ولى اگر به واسطه بيرون رفتن، حق شوهر از بين مى‏رود بيرون رفتن او حرام است.

٢٤٢٨ اگر زنى مردى را وكيل كند كه به مدت و مبلغ معين او را براى خود صيغه نمايد، چنانچه مرد او را به عقد دائم خود در آورد يا به غير از مدت يا مبلغى كه معين شده او را صيغه كند، وقتى آن زن فهميد اگر بگويد راضى هستم عقد صحيح و گرنه باطل است.

٢٤٢٩ پدر و جد پدرى مى‏توانند براى محرم شدن، يك ساعت ‏يا دو ساعت زنى را به عقد پسر نابالغ خود در آورند و نيز مى‏توانند دختر نابالغ خود را براى محرم شدن، به عقد كسى در آورند ولى بايد آن عقد براى دختر مفسده نداشته باشد.

٢٤٣٠ اگر پدر يا جد پدرى، طفل خود را كه در محل ديگرى است و نمى‏داند زنده است‏يا مرده، براى محرم شدن به عقد كسى در آورد، بر حسب ظاهر محرم بودن حاصل مى‏شود و چنانچه بعدا معلوم شود كه در موقع عقد آن دختر زنده نبوده عقد باطل است‏و كسانى كه به واسطه عقد ظاهرا محرم شده بودند نامحرمند.

٢٤٣١ اگر مرد مدت صيغه را ببخشد، چنانچه با او نزديكى كرده بايد تمام چيزى را كه قرار گذاشته باو بدهد و اگر نزديكى نكرده بايد نصف آن را بدهد.

٢٤٣٢ مرد مى‏تواند زنى را كه صيغه او بوده و هنوز عده‏اش تمام نشده به عقد دائم خود در آورد.[۱]

با آنکه در مورد ازدواج مؤقت بين مسلمانان اختلاف نظر فاحش وجود دارد، اکثر شيعيان بر اين باور هستند که پیامبر اسلام(ص) "ازدواج مؤقت" را حلال مى‏دانست و "عمر بن خطاب" آنرا حرام کرد.[۲] آنها استدلال مى‏کنند: در روزگاری که ازدواج کردن برای جوانان دشوار است، بى‏شک آنان به زنا کشیده خواهند شد، بنابراین بین زنا و "ازدواج مؤقت" دومی بهتر است. اما اهل سنت و جماعت با اين نظر مخالفند. آنها مى‏گويند:

"اگرچه شيعيان به پندار خودشان با استناد به آيه ۲۴ سورۀ نساء (فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً) عمل مى‏کنند و در ترغيب مردم به امر صيغه روايات زيادی برای پاداش و ثواب آن جعل کرده و برای كسی كه به آن عمل نكند و يا منکر آن باشد، نه تنها عذاب و عقوبت سختی در نظر گرفته‏اند، بلكه حتی چنين شخصی را کافر محسوب مى‏دارند.

چنانکه شيخ صدوق از امام جعفر صادق (ع) روايت مى‏كند: "إن المتعة ديني و دين آبائي فمن عمل بها عمل بديننا و من أنكرها أنكر ديننا و اعتقد بغير ديننا" (يعنی صيغه دين من و دين پدران من است كسی كه به آن عمل كند به دين ما عمل كرده و كسی كه آنرا انكار كند دين ما را انكار كرده و به دين ديگری غير از دين ما معتقد شده است.)[من لا يحضره الفقيه، ۳/۳۶۶]

اما واقعيت اين است كه صيغه در عصر جاهليت مباح بود. وقتی كه اسلام آمد تا مدتی آنرا بر حكم اباحتش باقی گذاشت و آنگاه در غزوة خيبر برای هميشه حرام گرديد. بنابراين، آنچه در نزد شيعيان اعم از عوام و فقهاء معروف است كه گويا صيغه را عمر بن خطاب حرام كرده است، اشتباه است؛ زيرا كه خود حضرت رسول(ص) در غزوة خيبر حرام بودن آنرا اعلام فرمود. چنان که علی (ع) روايت مى‏کند: "حرم رسول الله- صلي الله عليه وآله- يوم خيبر لحوم الحمر الأهلية و نكاح المتعة"[تهذيب ۲/۱۸۶، استبصار ۳/۱۴۲ و سائل الشيعة ۱۴/۴۴۱]"[۳]

مخالفان، ازدواج مؤقت را يک نوع فحشا در چهارچوب اسلام مى‏خوانند.[*]

پی‌نوشت‌ها


[۱]- توضيح‏ المسايل امام خمينی، پايگاه اطلاع‌رسانی امام خمينی
[۲]- به سخن ديگر ازدواج موقت سنت رسول‏الله بوده كه عمر آن را متروك كرده است. اين موضوع نياز به تحقيق بيشتر دارد.
[۳]- ازدواج موقت، وبگاه اهل سنت خراسان
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-


جُستارهای وابسته





منابع







پيوند به بیرون


[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]