دانشنامۀ آريانا

۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

انجیل برنابا: فصل ١٢


انجیل برنابا

(برگردان فارسی از: حیدرقلی سردار کابلی)

<فصل ١١>فصل ١٢<فصل ١٣>


[۱] پس مضطرب شد تمام شهر از این کلمات.

[۲] و شتاب کردند همه به سوی هیکل تا ببینند یسوع را که داخل آن شد تا نماز کند؛ تا این که جای بر ایشان تنگ آمد.

[۳] پس پیش رفتند کاهنان به سوی یسوع و گفتند: این طایفه می‌خواهد ببیند تو را و بشنود از تو؛ پس بالای این سکو شو. هر گاه عطا فرماید خدای تو را کلمه‌ای، پس تکلم کن به آن به نام پروردگار.

[۴] پس بالا شد یسوع به آن جایی که کاتبان عادت داشتند سخن گفتن در آنجا را.

[۵] چون اشاره کرد به دست، اشاره‌ای برای خاموشی، دهان بگشود و فرمود:

[۶] «مبارک است نام خدای پاک که از بخشایش و مهربانی خویش اراده نمود و آفرید آفریدگان خود را تا تمجید نمایند او را.»

[۷] «مبارک است نام خدای پاک که خلق فرمود نور جمیع پاکان و پیغمبران خود را قبل از همهٔ چیزها تا بفرستد آن‌ها را برای خلاصی عالم؛ چنان که تکلم فرموده به واسطهٔ بندهٔ خود داوود که فرموده: پیش از ستارهٔ صبح در روشنی پاکان آفریدم تو را.»

[۸] «مبارک است نام خدای پاک که آفرید فرشتگان را تا او را خدمت کنند.»

[۹] «مبارک است خدایی که قصاص فرمود و سرافکنده نمود شیطان و پیروان او را که سجده نکردند از برای آن که دوست داشت خدای این که سجده کرده شود برای او.»

[۱۰] «مبارک است نام خدای پاک که آفرید انسان را از گل زمین و گردانید او را قیم بر اعمال خود.»

[۱۱] «مبارک است نام خدای پاک که راند انسان را از فردوس؛ زیرا او نافرمانی کرد از فرمان‌های پاکیزه او را.»

[۱۲] «مبارک است نام خدای پاک که به رحمت خود نظر فرمود به شفقت به اشک‌های آدم و حوا، پدر و مادر جنس بشری.»

[۱۳] «مبارک است نام خدای پاک که قصاص فرمود به عدل قابیل، کشندهٔ برادرش. فرستاد طوفان را بر زمین و سوزاند سه شهر بدکار را و زد مصر را و غرق نمود فرعون را در بحر احمر و پراکنده نمود جمعیت دشمنان طایفهٔ خود را و ادب فرمود کافران را و قصاص فرمود غیر توبه‌کاران را.»

[۱۴] «مبارک است نام خدای پاک که شفقت فرمود بر آفریدگان خود؛ پس فرستاد به سوی ایشان پیغمبران خود را تا راه روند بر حق و نکویی او.»

[۱۵] «آن که رهانید بندگان خود را از هر شری و عطا فرمود به ایشان این زمین را چنان که وعده فرموده بود پدر ما ابراهیم و پسر او تا ابد.»

[۱۶] «پس عطا فرمود به ما ناموس پاکیزهٔ خود را بر دست بندهٔ خود موسی، تا نفریبد ما را شیطان. برتری داد ما را بر همهٔ طوایف.»

[۱۷] «لیکن ای برادران، چه کنیم تا مجازات نشویم بر گناهان خود؟»

[۱۸] پس درآن هنگام سرزنش نمود یسوع طایفه را به سخت‌ترین درشتی؛ زیرا ایشان فراموش نموده بودند کلمهٔ خدای را و سپرده بودند خودشان را به غرور تنها.

[۱۹] سرزنش نمود کاهنان را به جهت اهمال ایشان خدمت خدای را و به جهت حرص ایشان.

[۲۰] سرزنش فرمود نویسندگان را؛ زیرا ایشان تعلیم داده بودند تعلیم‌های فاسد را و ترک نموده بودند شریعت خدای را.

[۲۱] سرزنش فرمود علما را؛ زیرا ایشان باطل نموده بودند شریعت خدای را به واسطهٔ تقلیدهایشان.

[۲۲] پس تأثیر نمود کلام یسوع در طایفه؛ تا آن جا که ایشان همه به گریه در آمدند؛ از کوچکشان تا بزرگشان و استغاثه می‌نمودند رحمت او را و زاری می‌نمودند به سوی یسوع تا دعا کند برای ایشان.

[۲۳] مگر کاهنان و رؤسای ایشان، آنان که نهان داشتند در آن روز عداوت با یسوع را؛ زیرا او این گونه تکلم فرمود بر ضد کاهنان و کاتبان و علما؛ پس مصمم شدند بر قتل او.

[۲۴] لیکن ایشان سخن نگفتند به کلمه‌ای از ترس طایفه، که او را قبول نمودند به پیغمبری خدای.

[۲۵] بلند کرد یسوع دست‌های خود را به سوی پروردگار و دعا نمود.

[۲۶] پس گریستند طایفه و گفتند: چنین باشد ای پروردگار، چنین باشد.

[۲۷] چون به آخر رسید دعا، فرود آمد یسوع از هیکل و سفر کرد همان روز اورشلیم با بسیاری از آنان که پیروی او نمودند.

[۲۸] پس سخن گفتند کاهنان در میان خودشان به بدی دربارهٔ یسوع.


<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>