دانشنامۀ آريانا

۱۳۸۸ دی ۱۸, جمعه

انجیل برنابا: فصل ١٣


انجیل برنابا

(برگردان فارسی از: حیدرقلی سردار کابلی)

<فصل ١٢>فصل ١٣<فصل ١۴>


[۱] چون گذشت بعضی روزها و یسوع دانا بود به روح، رغبت کاهنان را، بر آمد بر کوه زیتون تا نماز بگذارد.

[۲] پس از آن که صرف نمود همهٔ شب را در نماز، یسوع دعا کرد در صبح در حالتی که می‌گفت:

[۳] «ای پروردگار من، به درستی دانایم به این که کاتبان بغض من می‌ورزند.»

[۴] «کاهنان مصمّم‌اند بر قتل من؛ من بندهٔ توام.»

[۵] «از برای این پروردگار و خداوند توانای مهربان، بشنو به رحمت، دعاهای بندهٔ خود را.»

[۶] «برَهان مرا از دام‌هایشان؛ زیرا تویی رهانندهٔ من.»

[۷] «تو می‌دانی ای پروردگار من، این که منم بندهٔ تو و تو را طلب می‌کنم ای پروردگار من، و کلمهٔ تو را طلب می‌نمایم.»

[۸] «زیرا کلمهٔ تو حق است و آن دوام دارد تا ابد.»

[۹] چون تمام کرد یسوع این کلمات را، ناگاه فرشتهٔ جبرئیل به تحقیق آمد به سوی او و گفت:

[۱۰] مترس ای یسوع، زیرا هزار هزار از آنان که ساکنند بالای آسمان، نگهداری می‌نمایند جامه‌های تو را.

[۱۱] نخواهی مرد تا کامل شود هر چیزی و برسد جهان نزدیک پایان.

[۱۲] پس افتاد یسوع به روی بر زمین و گفت:

[۱۳] «ای خداوند و پروردگار بزرگ، چه بزرگ است رحمت تو برای من.»

[۱۴] «چه بدهم تو را ای پروردگار من، در مقابل آن چه احسان فرموده‌ای آن را به من.»

[۱۵] پس جواب داد فرشته جبرئیل: برخیز ای یسوع، به یاد آور ابراهیم را که می‌خواست پیش کند فرزند یکدانهٔ خود اسماعیل را قربانی برای خدای تا تمام شود کلمهٔ خدای.

[۱۶] پس چون کارد توانا نشد بر ذبح فرزند او، پیش نمود از روی عمل به کلمهٔ من گوسفندی را.

[۱۷] پس بر تو باد این که پیش بکنی آن را ای یسوع، خدمتکار خدای.

[۱۸] پس جواب داد یسوع: «می‌شنوم و فرمان می‌برم.»

[۱۹] «لیکن کجا می‌یابم گوسفندی را و نیست با من پولی و جایز نیست دزدی آن.»

[۲۰] پس راهنمایی نمود او را آن وقت فرشته بر گوسفندی و پیش نمود آن را یسوع حمدکنان و تسبیح‌کنان برای خدای مجد تا ابد.


<برگشت به بالا><گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله>