محمداسحاق توخی ۱۴ سال دستیار دکتر نجیبالله رئیس جمهوری پیشین افغانستان بود و چهار سال با او در دفتر ملل متحد در کابل بهعنوان پناهنده زندگی کرد. آقای توخی حالا در هلند زندگی میکند.
طالبان پس از تصرف کابل دکتر نجیبالله را از دفتر سازمان ملل متحد بیرون آوردند و او را در مهرماه سال ۱۳٧۵ خورشیدی کشتند. آقای توخی از آنجا فرار کرد و سالها است در هلند زندگی میکند. چرا نجیبالله نتوانست از آنجا فرار کند، [توخی پاسخ میگوید.] او اینبار مهمان برنامه بهعبارت دیگر در بی بی سی است.
[↑] گفتگو با محمداسحاق توخی
آقای محمداسحاق توخی به برنامه بهعبارت دیگر خوش آمدید.
● تشکر
شما ۱۴ سال دستیار دکتر نجیبالله بودید چه در سازمان امنیت کشور و چه در ریاست جمهوری و چهار سال با او در دفتر سازمان ملل متحد در کابل بودید. فکر پناهنده شدن به دفتر سازمان ملل متحد از کجا بهوجود آمد چرا سعی نکردید از کشور خارج شوید.
● طرح صلح ملل متحد که در نتیجه یک توطئه تخریب شد، دکتر نجیبالله تصمیم گرفت که دفتر سازمان ملل پناهنده شود. اوضاع زمانی بد شد که موازی با طرح صلح ملل متحد که دکتر نجیبالله آنرا دنبال میکرد. یک توطئه کودتایی دیگری موازی باآن آغاز شده بود.
در کجا؟ در درون حزب دموکراتیک یا در بیرون؟
● هم در درون حزب آغاز شده بود وسایل و ابزار توطئه در درون حزب بود و هم در میان مجاهدین، اصلا بگویم که ریشه این توطئه از بیرون آب میخورد. در روسیه آن وقت. و براساس این توطئه که توطئه بربادی افغانستان و ناکام کردن طرح پنج فقرهای سازمان ملل متحد بود، ولایات شمالی افغانستان یکی پی دیگری در دست نیروهای شورشی دوستم، شورای نظار و حزب وحدت افتاد.
ولی قبل از آن بین نجیبالله و مجاهدین مذاکراتی بود و همه آنها دلالت بر این میکرد که موقعیت دکتر نجیب آنقدر بد نباید باشد. حتی احتمال این میرفت که نوعی همکاری میان او و مجاهدین شکل بگیرد. ولی بعدا چه اتفاق افتاد که احساس خطر کرد؟ خطر جانی او را تهدید میکرد؟ چرا؟
● تهدید از آنجا آغاز شد که دکتر نجیبالله با بخشی از مجاهدین تماسهایی داشت، از جمله با محاظ ملی بهرهبری پیر گیلانی و جبهه نجات بهرهبری صبغتالله مجددی. با این گروهها تماسهایی وجود داشت. اما با بخشهای دیگری از گروههای مجاهدین مثل جمعیت اسلامی بهرهبری برهانالدین ربانی هنوز تماسی نبود، که توطئهها آغاز شد.
روسها از طرح سازمان ملل متحد حمایت نکردند این مساله بعدها مشخص شد. و بههمین اساس بود که وقتی در سال ۱۹۹۱ برهانالدین ربانی بعد از آنکه کودتای تندروان به ناکامی انجامید، به مسکو سفر کرد و مقامات روسیه فدراتیف بهصورت رسمی در یک کنفرانس خبری اعلام کردند که ما از دولت بهرهبری برهانالدین ربانی حمایت میکنیم در حالی که دولت دکتر نجیبالله هنوز سرجایش بود.
ولی آقای توخی این خیلی طبیعی است که وقتی جنگ است طرفهای درگیر گاهی باهم صحبت میکنند. چنین چیزی درمناطق مختلف جهان دیده شده است. حالا اینکه آقای ربانی رفته با روسیه صحبت کرده میتواند بهمعنای توطئه نباشد، میتواند به این معنا باشد که نیروهای دولتی که دکتر نجیب در راس آن بود جنگ را باخته بودند.
● نیروهای دولت افغانستان جنگ را نباخته بودند، شدیدترین جنگ بعد از خروج شوروی حمله گروههای مجاهدین به جلالآباد بود. در این جنگ مشخص شد برای غرب و همه کشورهای دیگر که این دولت (دولت نجیبالله) توان دفاع از خود را دارد.
بعد از خروج شوروی سه سال امور بهدست افغانها بود وقتی که دکتر نجیبالله بعد از سقوط شوروی رسما از طریق بنان سوان نماینده سازمان ملل متحد، توافق خود را برای کنار رفتن از قدرت در چارچوب طرح صلح ملل متحد اعلام کرد، اوضاع بهصورت دیگری تغییر کرد. بهگونهای که بعضی از اعضای رهبری حزب، در تفاهم با شورای نظار و بهطور مخفی، در صدد ناکام کردن طرح صلح ملل متحد بر آمدند. شما ویدیو کلیپهایی را که اخیرا منتشر شده شاید دیده باشید که آن بخش از اعضای حزب بعدا همراه با نیروهای احمدشاه وارد کابل شدند.
شما همه اینها را به حساب این میگذارید که شوروی آن وقت علیه دکتر نجیبالله توطئه کردند و خواستند که مجاهدین بهسر قدرت بیایند، اگر موقعیت نجیب طوری بود که میتوانست هنوز مقاومت کند و حتی طرح صلح سازمان ملل متحد را به پیش ببرد چرا روسیه ترجیح میدهد که متحد قدیمیاش را رها کند و از مخالفانش حمایت کند.
● روسیه فدراتیو که از میان خرابههای شوروی سابق سربلند کرده بود. مصروف سرپا ایستادن خود بود توان حمایت از آسیای میانه را که زمانی جزئی از اتحاد جماهیر شوروی بود نداشت. آنها از این بیم داشتند که اگر دکتر نجیبالله بتواند سرپای خود بیاستد. شاید جمهوریتهای آسیای میانه جذب کشورهای غربی شوند. بنابر آن آنها خواستار افغانستانی بودند که دچار آشوب و ناآرام باشد. تا نتواند جمهوریتهای آسیای میانه ارتباط خود را از طریق افغانستان با کشورهای غربی برقرار کنند.
این البته تحلیل شما است.
● بلی این تحلیل من است و من بهپای آن ایستادهام.
بسیار خوب ۴ سالی که شما و دکتر نجیب در دفتر سازمان ملل متحد به نحوی زندانی بودید، در دفتر زندان ملل، در این مدت اتفاقی افتاد که به شما نشان دهد که شما آزادید و میتوانید بیایید بیرون؟
● هیچ نشانهای دیده نشد. برعکس چندبار که نمایندگان سازمان ملل متحد به کابل آمدند، از دولت مجاهدین تقاضای خروج دکتر نجیبالله را کردند. آنها بارها رسما اعلام کردند رسما حتی خود پطروز غالی دبیرکل سازمان ملل اعلام کرد که خروج مصون دکتر نجیبالله جز طرح صلح سازمان ملل متحد بود. که باید او از افغانستان بیرون شود و به کشور دلخواه خود برود. ولی حکومت مجاهدین در آن زمان با این تقاضا موافقت نکرد. در حالی که بسیاری از سران حزب دموکراتیک خلق که با مجاهدین در تفاهم بودند بههمکاری مجاهدین از کشور خارج شدند.
چهار سال گذشت شما در مقر سازمان ملل بودید تا اینکه طالبان کابل را تصرف کردند و درست در شب ٢٧ سپامبر ۱۹۹٦ دقیقا چه اتفاق افتاد. چه کسانی آمدند و دکتر نجیب را با خود بردند؟
● ساعت یک شب بود که کسانی بهنام طالبان آمدند و به دکتر نجیبالله گفتند که شما را رهبری ما خواسته که به ارگ بیايید نجیب گفت من پناهندهام اینجا و نمیخواهم از اینجا خارج شوم.
کیها بودند اینها؟
● اینها چند نفر بودند که لباس شخصی داشتند، مسلح بودند و گفتند ما طالب هستیم بالاخره دکتر نجیبالله را بزور بردند.
ساعت شش صبح دوباره باز آمدند و به برادر دکتر نجیبالله گفتند که شما را برادرتان خواسته است، و برادر دکتر نجیبالله را نیز با خود بردند.
ولی شماری از مجاهدین از جمله مارشال فهیم گفتهاند که کسانی از طرف مجاهدین رفته بودند و گفته بودند که بیايید با ما خارج شوید یعنی با ما بروید بهطرف شمال، یعنی ظاهرا میخواستهاند جان دکتر نجیبالله و شما را حفظ کنند؟
● بله آن بار هم یک فرد نظامی که نه نامه رسمی داشت و شناخته نمیشد که او کیست؟ وارد دفتر ملل متحد شد و گفت که حامل پیام فهیم است برای ترک کابل. دکتر نجیبالله این را دریافته بود که در چهار سال حکومت مجاهدین به او اجازه خروج داده نشد.
ولی فهیم میگوید که او یک شخص ناشناس نبود بلکه فردی بود بهنام آقای جلال که قبلا هم فرد رابط بوده بین نجیب و فهیم و میشناختهاند همدیگر را.
● نه اینها ادعای بیاساس است، فردی بود که ما او را نشناختیم. دکتر نجیبالله درک کرده بود که در این موقع، خارج شدن از دفتر سازمان ملل متحد گرفتار شدن در دام کسانی است که نمیخواست در پایان عمرش گرفتار آنها شود.
دکتر نجیبالله به دفتر سازمان ملل متحد ارج میگذاشت و این توقع را از حکومت کابل هم داشت که به دفتر سازمان ملل متحد احترام بگذارند. و همین انتظار را از فاتحین کابل هم داشت که محوطه ملل متحد را احترام بگذارند.
ولی صحبتهای دیگر هم هست آقای توخی، از جمله اینکه دکتر نجیبالله بهنحوی مطمئن شده بود که طالبان کاری بهکار او نخواهند داشت. حتی گفته میشود که به او اطمینان خاطر هم داده شده بود که نگران نباشد.
● نه نه این یک گپی است که اساس ندارد دکتر نجیبالله ترجیح داد که همانجا بماند تا اینکه ناآگاهانه خود را در یک موقعیتی قرار دهد که ممکن است برایش خطرناک باشد. بههمین دلیل آنجا را ترک نکرد همانگونه که در هنگام ورود مجاهدین به کابل هم تشخیص داد که بهدفتر مجاهدین برود و مجاهدین حریم دفتر سازمان ملل را نقص نخواهد کرد بههمین رابطه در همانجا ماند.
میگویند طالبان دو دسته بودند، دستهای میخواستند او را نجات دهند و دسته دیگری میخواستند او را بکشند.
● من در این مورد نمیتوانم چیزی بگویم. اساسا قتل دکتر نجیبالله کار طالبان نبود کار سازمان استخباراتی پاکستان بود، طالبان یک پوشش برای این کار بودند. طالبان در اولین ساعاتی که وارد کابل شدند، دکتر نجیبالله را کشتند در حالی که آنها کابل را دقیقا بلد نبودند.
خب ولی همه میدانستند که دکتر نجیب در دفتر ملل متحد است یافتن او مشکل نبود.
● طالبان نمیدانستند. طالبان در ساعت یک شب نمیتوانستند که بروند درهای خانههای مردم را بزند و از آنها بپرسد که دفتر سازمان ملل کجاست؟
آقای توخی، چرا شما را نبردند؟
● ما را هم میبردند، دو نفر از کارکنان خارجی سازمان ملل متحد که یکی از ترکیه بود و دیگری از آسترالیا بود، آنها آمدند و به ما اطلاع دادند که دکتر نجیب را طالبان به شهادت رساندهاند. آن وقت هنوز در خروجی دفتر سازمان ملل متحد توسط نفرات طالبان کنترل نمیشد، بنا من و بادیگارد دکتر نجیب دفتر را ترک کردیم و از طریق جلالآباد به پاکستان و در آنجا بازهم به دفتر سازمان ملل متحد رفتیم.
ولی بار اول که دکتر نجیب را بردند شما را نخواستند؟
● نه ما را نخواستند.
شما میگويید که بار اول که او را بردند شما پرسیدید که ما هم بیايیم یا نه؟
● بلی ما پرسیدیم و آنها گفتند که نه شما را نخواسته هنوز نخواسته.
چرا شما این سوال را کردید؟
● خب ما که از مرگ دکتر نجیبالله چیزی نمیدانستیم، ما گفتیم که ما باهم هستیم، برادرش هم گفت، اما آنها گفتند که نه شما را نخواسته است.
فکر میکنید چرا دکتر نجیبالله را کشتند؟ شما پاکستان را مسئول میدانید ولی اصولا نجبالله که خطری برای کسی نبود. حتی مجاهدین از قدرت برکنار شده بودند. و اوضاع افغانستان از اوضاع گذشته کنده شده بود.
● دکتر نجیبالله در پنج سال حکومت مجاهدین در افکارعامه بهعنوان یک شخصیت ملی تبارز کرده بود. پاکستانیها این را تشخیص دادند که در موجودیت شخصیتهای کارازماتیک چون دکتر نجیبالله سخت است که گروههای تحت نفوذ پاکستان بتوانند در افغانستان حکومت کنند. آنها هر شخصیت را که صبغه ملی میداشتند دوست نداشتند و چهره و شخصیت نجیبالله برای پاکستان کاملا روشن بود و آنها چنین شخصتهایی را برای افغانستان نمیخواستند.
حالا برگردیم به زمان مذاکرات و گفتوگوها، صحبت بر سر چی بود؟ بین نجیب و مجاهدین، چه پیشنهادهایی به مجاهدین میدادید، گویا پیشنهاد داده شده بود وزارت دفاع برای احمدشاه مسعود مثلا؟
● مذاکره با احمدشاه مسعود نبود، یک پست برای احمدشاه مسعود پیشنهاد شده بود که اگر شما بیايید در یک حکومت که در آن تمامی احزاب ائتلافی سهم داشته باشند. بهشمول حزب وطن و در چارچوب صلح سازمان ملل و این پیشنهاد به همه داده شده بود به همه گروههای مجاهدین.
مذاکرات دیگری که انجام شده بود هنوز در مراحل مقدماتی بود، دکتر نجیب یک مذاکره با سید احمد گیلانی در سویس داشت و ملاقات دیگری در عراق داشت. البته با رهبران احزاب معتدل. با شاه سابق هم روابطی داشتند. تشخیص نجیبالله این بود که برای برقراری صلح از آنجایی که جامعه افغانستان یک جامعه سنتی است باید شاه سابق باز گردانیده شود بیاید به افغانستان و در افغانستان یک حکومت ائتلافی تشکیل شود. و شاه سابق در راس این حکومت قرار بگیرد. اما احزاب اسلامی بنیادگرا که حزب بهرهبری سیاف و برهانالدین ربانی و گلبدین حکمتیار در راس آن بودند، طرح دکتر نجیبالله را قبول نکردند.
یعنی علت شکست اون طرح دکتر نجیب و پا در میانی سازمان ملل صرفا بخاطر این بود که این نیروها موافقت نکردند؟
● بلی بلی، کاملا
پس توطئهای در کار نبوده؟
● ولی در اخیر اینها قبول کردند که اگر دکتر نجیبالله در قدرت نباشد، ما میپذیریم.
خب و دکتر نجیب قبول کرد که کنار برود؟
● بلی.
خب چرا شکست خورد؟
● اول بگویم که [دکتر نجیب] در ٢٨ مارچ ۱۹۹٢ آمادگیاش را برای کنارهگیری از قدرت اعلام کرد. از این به بعد آمریکاییها از طرح سازمان ملل حمایت عملی چندانی نکردند و روسها آنرا توسط شماری از اعضای حزب دموکراتیک خلق و نیروهای احمدشاه مسعود تخریب کردند.
شما آقای توخی تصویر خیلی مثبتی از نجیبالله میسازید بهعنوان یک شخص میهندوست که اواخر هیچی علاقهای بهجز منافع ملی افغانستان نداشت. ولی ایشان زمانی که رئیس سازمان امنیت و خاد بود یک تصویری دیگری مردم ازش میساختند بهعنوان قصاب خطاب میکردند.
● من تصویر نمیسازم دکتور نجیب با سیاستهای خود با عملکرد صادقانه خود در برابر وطنش تصویرش را خودش ساخته بود. من با این طرح شما موافق نیستم که دو شخصیت داشت یک شخصیت داشت زمانیکه رئیس اداره اطلاعات بود سیاستهایی را تعقیب میکرد زمانی که رئیس جمهوری شد سیاستها را تعین میکرد.
شما آنجا هم سمت خیلی مهمی داشتید. افراد را شکنجه میکردند میکشتند در سازمان امنیت.
● نه نه من برای شما بگویم که ادارۀ اطلاعات افغانستان که دکتر نجیبالله رهبری آن را بهعهده داشت در زمانی تاسیس شده بود که افغانستان بهحیث داغترین میدان جنگ سرد بین قدرتهای بزرگ تبدیل شده بود، اداره اطلاعات افغانستان تنها با چند شورشی افغان در داخل کشور مواجه نبود با دهها هزار بنیادگرای اسلامی که از مراکش تا اندونیزیا به افغانستان سرا زیر شده بودند در مبارزه بود، مبارزه وسیع و گسترده که مورد پشتبانی بیدریغ محافل بنیادگرا از بیرون قرار داشت.
در چنین وضعیتی طبیعی است ارگان اطلاعات امنیت دولتی افغانستان هم کارکردش دچار اشکالهایی شده بود و جنگ روانی و تبلیغات علیه حکومکت آن زمان افغانستان و علیه سازمان اطلاعاتی افغانستان به راه افتاده بود ذهنیت عامه بیتاثیر بوده نمیتوانست که گویا خاد یک چهره نسبتا زشت و تند داره تا جاییکه من میدانم دکتر نجیب در آن وقت مطابق قوانین نافذ افغانستان اداره خدمات را رهبری میکرد.
دکتر نجیب از یک چهره خیلی انقلابی مارکسیستی تبدیل شده بود به یک چهره ملی بیشتر در این اواخر، این تغيیر فکر از نظر ایدولوژیکی هم شده بود، یعنی دیگر مارکسیست نبود؟
● اساسا حزب دموکراتیک خلق افغانستان حزب مارکسیستی نبود برنامه حزب دموکراتیک خلق افغانستان برنامه مارکسیستی نبود و یکی هسته مرکزی آرمان حزب دموکراتیک خلق افغانستان را ترقی اجتماعی و عدالت اجتماعی تشکیل میداد. دکتر نجیب اختلاف نظری با رهبری حزب نداشت فقط میخواست در چارچوب یک سیاست مسالمتآمیز در چارچوب پلورالیسم سیاسی حزب وطن در کنار سایر احزاب بهمبارزه خود ادامه بدهد بههمین منظور بود که برنامه مصالحه ملی را طرح کرد. مطابق برنامه مصالحه ملی یک حکومت تشکیل داد که در آن ۹۰ فیصد افراد غیر حزبی بودند. صدراعظم خالقیار بود که از پارلمان رای اعتماد گرفته بود قانون احزاب سیاسی تصویب شد احزاب سیاسی مطابق بههمان قانون تبارز کردند اینها اقداماتی بود که دکتر نجیبالله انجام داد اقداماتی که با واقعیتهای جامعه افغانستان مطابقت داشت.
در این چهار سالی که شما در دفتر سازمان ملل متحد بودید راجع به چه صحبت میکردید با هم دیگر، زندگی شما چگونه میگذشت؟
● در دفتر ملل متحد با گذشتههای خود و اشتباهاتی که انجام داده بودیم با کار کردهای خوبی که شده بود به اشتباهاتی که شده بود به علل و عواملی که موجب سقوط حاکمیت گردید در مورد تمام اینها صحبت میکردیم حرف میزدیم.
چقدر امیدوار بود دکتر نجیب به آینده که روزی خارج شود و زندگی سیاسیاش را شروع کند؟
● دکتر نجیب آدم بسیار مثبتنگر بود در زندگی جسارت و مثبتنگریاش به همه معلوم بود، خوشبین بود به آینده کشور خود بدبین نبود امیدوار بود که از دفتر ملل متحد بیرون بیاید بازهم بتواند به وطن خود برای مردم خود خدمت بکند این امیدواری را هر دوی ما داشتیم که متاسفانه بخت یاری نکرد.
خود شما وقتی از دفتر سازمان ملل آمدید بیرون نوشتهاید که خودم را به پاکستان در دفتر سازمان ملل رساندم ولی توضیح نمیدهید که چطوری؟
● از کابل از مسیر جلالآباد رفتم همه راهها بهتازگی باز شده بودند.
چطور از دفتر سازمان ملل آمدید بیرون؟
● ما از دیوار عقبی دفتر سازمان ملل متحد بیرون شدیم. مجاهدین نگهبانی دفتر سازمان ملل متحد را ترک کرده بودند و طالبان هم هنوز نیامده بودند نگهبانی آنجا را بهعهده بگیرند، رفتیم به ایستگاه جلالآباد سوار موترهای جلالآباد شدیم و بعد رفتیم تورخم و از آنجا به پیشاور و اسلامآباد رفتیم.
کی با شما بود؟
● من و جفسر، محافظ دکتر نجیبالله بودیم. پنج روز در دفتر سازمان ملل متحد در اسلامآباد بودیم بعد آنها با مقامات هند تماس گرفتند، بعد از آن ما با یک هوا پیمای صلیب سرخ به دهلی منتقل شدیم و مرا رسما به مقامات وزارت خارجه هند در دهلی تحویل دادند.
آیا دکتر نجیبالله نمیتوانست بههمین شکلی که شما بیرون آمدید فرار کند؟
● من عرض کردم که طالبان در ساعات اول ورودشان به کابل او را گرفتند به او مجال ندادند.
میگویند شما محرم راز دکتر نجیب بودید حتی نزدیکتر از برادرش به او بودید، آیا چیزی هست که هنوز به ما یا بهدیگران نگفته باشید؟
● من محرم راز او در کارهای رسمیاش بودم، چیزهایی را که میدانستم گفتم، چیزهایی هم هست که این روزها مشغولم و آنها را مینویسم و بهزودی منتشر میکنم.
آقای توخی ممنون از شما.
● تشکر از شما هم.[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط … برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- عنایت فانی، رئیس دفتر دکتر نجیبالله در برنامه به عبارت دیگر، بخش فارسی بی بی سی: سهشنبه ٢٨ سپتامبر ٢۰۱۰ - ۰٦ مهر ۱۳٨۹
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ وبسایت بخش فارسی بیبیسی
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]