جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه

افغانستان؛ سی سال بدون پارلمان

از: سعید حقیقی (روزنامه‌نگار)

افغانستان؛ سی سال بدون پارلمان


فهرست مندرجات


برای یک دوره‌ای بیش از سی سال افغانستان عملا از داشتن پارلمان و تفکیک قوا که از اساسی‌ترین شرایط دموکراسی است، محروم بود.

در برهه‌هایی از این دوره، افغانستان حتی قانون اساسی نداشت. به‌گونه‌ای مثال از سال ۱٣۵٧ هجری خورشیدی تا سال ۱٣٦٧ تنها سندی که به‌عنوان قانون اساسی از آن استفاده می‌شد، اصول اساسی جمهوری دموکراتیک افغانستان بود که از سوی رهبری حزب دموکراتیک خلق نوشته شده بود.

در زمان حاکمیت طالبان در افغانستان یعنی سال‌های ۱٣٧۴ تا ۱٣٨٠ خورشیدی هم عملا قانون اساسی در افغانستان وجود نداشت و طالبان می‌گفتند که در موجودیت فقه حنفی، کشور نیازی به قانون اساسی ندارد.


[] محمدداوود و خداحافظی با پارلمان

افغانستان به‌صورت مشخص از زمان کودتای محمدداوود، پسر عموی محمدظاهر، شاه فقید افغانستان، با پارلمان خداحافظی کرد.

داوود خان در 26 سرطان (تیر) سال ۱٣۵2 هجری خورشیدی در یک کودتای آرام در غیاب پسر عمویش به‌سلطنت چهل ساله‌ای او پایان داد و شکل نظام را از شاهی به جمهوریت تغییر داد.

جمهوریت محمدداوود فاقد نهادهای دموکراتیک بود، هرچند که بسیاری‌ها در افغانستان از او به‌عنوان چهره ملی نام می‌برند اما میان دولت ملی تا دولت مبتنی بر ارزش‌های دموکرایتک فرق است.

محمدداوود در یک لویه جرگه (اجلاس بزرگ افغان‌ها) در سال ۱٣۵۵ به‌عنوان نخستین رئیس جمهوری افغانستان برگزیده شد و در همین لویه‌جرگه، قانون اساسی افغانستان هم تصویب شد.

محمدداوود حزبی در افغانستان تاسیس کرد موسوم به "حزب ملی" و فعالیت دیگر احزاب سیاسی را که تا آن زمان رسمیت داشتند ممنوع اعلام کرد. او همچنین فعالیت رسانه‌ها در افغاستان را بسیار محدود کرد.

اما آیا آنچه را که محمدداوود به‌وجود آورده بود نشانه‌های جمهوریت را در خود داشت؟

در ساده‌ترین تعریف جمهوریت می‌گویند نظامی است که به‌وسیله‌ای آراء مردم به‌وجود آمده باشد.

جمهوری‌خواهان در برابر دموکرات‌ها مدعی اصلاح نظام دموکراتیک هستند و اعتقاد دارند که در یک نظام دموکراتیک ممکن است اقلیت فدای اکثریت شود ولی جمهوریت، در عین آنکه که مولفه‌های دموکراسی را دارد متوجه حقوق اقلیت هم است.

با این تعریف نمی‌توان به آنچه که محمدداوود در افغانستان آورده بود نام جمهوریت را داد. هر چند خودش می گفت که خواهان نظام مبتنی بر اراده‌ای همگانی است.

شاید ساده‌ترین برداشت محمدداوود از جمهوریت این بود که زمام امور در اختیار فردی باشد به‌عنوان رئیس جمهوری و به‌گونه‌ای میراثی در خانواده‌ای مشخصی محصور نباشد.

ولی محمدداوود آن‌قدر بر قدرت نماند که معلوم شود واقعا جمهوریت او از نظام‌های شاهی که در آن قدرت سیاسی به‌گونه‌ای ارثی در اختیار یک خانواده بود، متفاوت هست یا نه.

البته پس از آن محمدداوود تنها دو سال در افغانستان حکومت کرد و در یک کودتای خونین در سال ۱٣۵٧ که از سوی حزب دموکرایتک خلق که عمدتا متکی به‌حمایت شوروی سابق بود، با خانواده‌اش در ارگ کشته شد.


[] حاکمیت حزب دموکراتیک خلق

در زمان حاکمیت حزب دموکراتیک خلق هم افغاستان فاقد پارلمان بود. در این زمان نهاد حزب به‌عنوان اصلی‌ترین مرجع صاحب قدرت سیاسی به‌حساب می‌آمد.

نظامی را که حزب دموکراتیک خلق ایجاد کرده بود، مشابه بود به آنچه که در شوروی سابق و دیگر کشورهای سوسیالستی وجود داشت؛ یعنی نظام سیاسی یک حزبی.

در این زمان حزب تمام قدرت سیاسی را در اختیار داشت و حکومت و قضا را هم رهبری می‌کرد و در عین حال کار قانونگذاری را هم انجام می‌داد.

هر چند در نیمه دوم دهه شصت خورشیدی، دکتر نجیب‌الله، پس از اعلام مشی مصالحه ملی پارلمانی را ایجاد کرد؛ اما این پارلمان بیشتر متشکل از اعضای حزب و شخصیت‌های وابسته به حزب و حکومت حزبی بود.

پس از فروپاشی حکومت دکتر نجیب‌الله و پیروزی مجاهدین عملا افغاستان دستخوش ناملایمات گسترده سیاسی و جنگ داخلی شد و در این دروه تا فروپاشی نظام طالبان می‌توان گفت که افغانستان نه‌تنها پارلمانی نداشت که حتی فاقد نظام سیاسی تعریف شده بود.


[] ایدیولوژیک و اقتدارگرا

شاید بتوان نظام‌های را که در این سه دهه در افغاستان حکومت کردند نظام‌های ایدیولوژیک و اقتدارگرا خواند، چرا که تنها در چنین نظام‌هایی است که بحث تفیک قوا مطرح نیست.

در نظام‌های ایدیولوژیک عمدتا ایدیولوژی حاکم است که تمام ساختار سیاسی را تعریف می‌کند و به‌جای همگان می‌اندیشد و تصمیم می‌گیرد.

این نظام‌ها هر چندگاهی واژه‌ای دموکراسی و جمهوریت را هم در کنار خود داشتند ولی در مجموع به‌دلیل عملکرد تمامیت‌خواهانه‌ای آن‌ها نمی‌توان بر آن‌ها نام حاکیمت مردمی را داد، تعریفی که از نظام دموکراسی در غرب وجود دارد.

تنها در سال ۱٣٨۴ و پس از تصویب قانون اساسی جدید در این کشور نخستین انتخابات پارلمانی برگزار شد و مردم افغانستان برابر با روح قانون جدید که انتخابات شفاف، عادلانه و همگانی را ضمانت می‌کند به‌پای صندوق‌های رای رفتند و نمایندگان خود را برای پنج سال برگزیدند.

هر چند که گفته می‌شود که که قانون اساسی جدید افغانستان، به تناسب قانون اساسی دهه چهل، در مورد شرایط نامزدی با تساهل بیشتری عمل کرده است.[۱]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين نوشتار که توسط سعید حقیقی برشتۀ تحرير درآمده، برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهديزاده کابلی ارسال شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- سعید حقیقی، افغانستان؛ سی سال بدون پارلمان، بخش فارسی بی‌بی‌سی: چهارشنبه ٠۸ سپتامبر ٢٠۱٠ - ۱٧ شهریور ۱۳۸۹



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

وب‌سایت بخش فارسی بی‌بی‌سی


[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]