|
اسطوره در اعصار کتاب مقدس
فهرست مندرجات
.
بخش نخست
فرانسیس لی اوتلی (به انگلیسی: Francis Lee Utley) (زادهی ٢۵ مارس ۱۹٠٧ م. در شهر واترتون، ایالت ویسکانسین - درگذشتهی ٨ مارس ۱۹٧۴ م)، عوامشناس، زبانشناس، متخصص نامشناسی، ادبیات و اموزش و پرورش که به مطالعات متون قرون اوسطا میپرداخت و چند اثر از او بهجا مانده است.
”فرانسیس لی اوتلی“ در مقاله ”اسطوره در اعصار کتاب مقدس“ تاکید میکند که باید اسطورهها را از دریچه اعتقادی و باورمندی نگریست. اگر غیر از این باشد، آنها را تا مرز قصههای عامیانه فروکشیدهایم. پیداست که اساطیر ”کتاب مقدس“ نیز روایاتی مقدساند، اما ”اوتلی“ میگوید که اگر آنها را تاریخ محض بدانیم، جنبه شاعرانگی اسطورهها را نادیده گرفتهایم.
در «کتاب مقدس» خواننده با موضوعاتی فراتاریخی سروکار دارد. ”اوتلی“ دیدگاه کسانی را میپذیرد که میگویند نباید در پی یافتن درست یا نادرست بودن اسطورهها بود، بلکه باید دید که هدف اسطوره، انجام چه کاری بوده است. او از این دید و در زنجیرهای تاریخی، مساله آفرینش، هبوط آدم و توفان را مینگرد و به اشارههای بنیادین اساطیر به مهاجرت بزرگ، الگوی شهریاری مستبد، برخوردهای ایزدان و قهرمانان در ”کتاب مقدس“ میپردازد و زمینههایی چون الهه مادر و کودک، جادو، معجزه و اخلاق را برمیشمارد و پایان جهان و داوری واپسین را مورد توجه قرار میدهد.
▲ | اشکال روایت عامیانه |
اسطوره معنایی وسیع و در عین حال ظریف دارد که عبارت است از فضا و مفهوم کلی آن و معنای محسوس اسنادی که پیرامون آن مورد مطالعه قرار میگیرد. تنها با همین معنای ظریف اسطوره است که میتوان با امنیت خاطر از گسترهی آن عبور کرد. اسطوره اگر با همین نگاه ظریف نگریسته شود، تنها عبارت است از شکلی از روایت عامیانه و قصهای شفاهی که به نگارش در آمده است. اگر اسطوره را به عنوان داستانی ناب در نظر نگیریم و از دریچهی اعتقاد بدان ننگریم، اغلب آن را با فضای گسترده تر قصه عامیانه اشتباه میگیریم یا آن را نیای همهی قصههای عامیانه به شمار میآوریم. بههر حال، روایت عامیانه شامل انواع بسیاری است. هالیدی (۱۹٣٣) گـونههـای بسـیاری در متـون اسـاطیری یونـان یافـت، و گـونکل (۱۹٠۱) مدتها قبل همین کار را در مورد سفر پیدایش انجام داد. متخصصان فرهنگ عامه از قصهی حیوانات، ضربالمثل، چیستان، قصه، داستان، مطایبه، افسانهی محلی، افسانهی قدیسان، و ساگا (حماسه اسکاندیناوی) سخن میگویند. فرهنگ باستانی مدیترانه در بردارندهی همهی این انواع داستانی است. مثل قصهی حیوانات در افسانههای ازوپ، کبوتر و کلاغ نوح، متنی مصری دربارهی خاستگاه حیوانات ناپاک؛ ضرب المثلها در کتاب جامعهی سلیمان و ضرب المثلهای حکمت یسوع، در هراکلیتوس، آنی مصری و احیقر آرامی؛ چیستانها در داستانهای شمشون (کتاب داوران ٨:۱۴)، ادیپ و ابوالهول، سلیمان و صبا (تواریخ، کتاب دوم، ۹ و روایت اسلامی قصههای هزار و یکشب)؛ داستان یا قصهی واقعگرا در ”دو برادر مصری“ و یوسف و همسر پوتیفار یا رامسی نیتوس مصری در تاریخ هرودوت (کتاب دوم، ص ٢۱)؛ قصهی پریوار در بخشهای دیگر ”دو برادر مصری“، داستان پرزئوس یونانی، گیلگمش و اتانای بابلی، دو شیزهی زهرآگین و داستان مرده مرد شاکر در کتاب جعلی طوبیت؛ شوخیهای ازوپ، اریستوفانس و تمثیلات عیسی، قصهی اوگاریتس آقت، و نیرنگهای یعقوب در مواجهه با لابن؛ افسانههای محلی در توصیف خاستگاه اماکن در قصهی کشتی یعقوب با فرشته در بیت ئیل (صور، شهری در فلسطین)، همسر لوت و نابودی شهر سدوم، تزه و مینوتور در هزار توهای جزیرهی کرت، مردوک و بنای بابل در حماسهی انوماعلیش یا قصهی آفرینش اکدی و برج بابل؛ افسانههای قدیسان در قصهی الیاس نبی، کتاب حواریون، هفت خفتگان، کتاب جعلی شهادت اشعیا؛ و ساگاها (حماسهها) یا قصههای قهرمانی مربوط به هرکول، تزه، ژاسون و آرگونوتها، سامسون، داود، ابراهیم، موسی و گیلگمش. گونکل و مونیکل با دیدگاهی معروف به ”نقد شکلگرا“ بسیاری از قصههای عهد عتیق را تحلیل کردهاند. کتاب مقدسی که از نگاه فولکلورشناسان و منتقدان ادبی گذشته، معنایی کاملا مختلف یافت بویژه در مقایسه با زمانی که تصور میشد کتب عهد عتیق به قلم موسی، داود و سلیمان تصنیف گردیده است. هر چند همهی این اشکال در کتاب مقدس و دیگر مجموعههای روایی مدیترانه، مانند قصههای شفاهی نو و آنچه که ما قصههای عامیانهی کتاب مقدس میخوانیم (روایات جعلی، نوشتههای اسلامی و مندایی، افسانههای ربی و آباء کلیسا) وجود دارد، مسئلهی اساسی اسطوره بهتر درک میشود اگر بر سه نوع آن تمرکز کنیم: اسطوره، قصهی عامیانه، افسانه. پژوهشگر ”بیطرف“، برعکس باورمند اسطوره، متوجه نشده که اسطوره حقیقتی مقدس، افسانه تاریخی پرآرایه، و قصهی عامیانه داستانی خیالی است. اسطوره و آیین در پرتو کارکرد و هدف، جزو قوای مذهبی تقویت کنندهی زنجیرهی اجتماعی اند؛ افسانه، که ما را از نیاکان و مهاجرت اقوام آگاه میسازد، جنبهی تعلیمی دارد؛ قصهی عامیانه نیز صرفا برای سرگرمی است. گفتن این نکته که کتاب مقدس در همهی این موارد غنی است، به جهت انتقاد از محتوای آن نیست، زیرا همه آنها در نزد انسان حقیقتی است چنان که اسطورهی ایزد یا ایزدانی که او اعتقاد دارد، حقیقی است.
▲ | موضوع اسطوره در کتاب مقدس |
اسطوره چون روایتی مقدس است، نه داستانی خیالی، پس یک یهودی یا مسیحی مؤمن بدون آنکه از ایمان یا احترامش کاسته شود، میتواند این واژه را به جای قصهی کتاب مقدس بهکار برد. چادویک گفته که ما بندرت برای اسطوره به سراغ کتاب مقدس میرویم، زیرا ساگا (حماسه) و تاریخ در آن بیشتر است. اگر ادعا کنیم که همهی مطالب آن تاریخ محض است، جنبهی شاعرانگی آن را نادیده گرفتهایم، اما در اینجا ما بیشتر با تاریخی یا ”فراتاریخ“ سروکار داریم، زیرا آفرینش و طوفان دربارهی سرچشمههای جهانی است که آغاز شده است، مصلوبشدن عیسی مسیح به یک رویداد تاریخی دلالت دارد، چیزی که ممکن است در مورد تجسد عیسی و زایش باکره نیز صدق کند؛ همینطور میتواند به روز داوری واپسین اشاره کند که ممکن است ما با احساس خطر، نام ”تاریخ آینده“ را در مورد آن انکار کنیم. در اسطوره، ژرفترین تاریخ، داستان روح انسانهایی است که آن را ساختهاند، تاریخ جوامعی است که اسطوره قوام بخشیده است و تاریخ قدرت دینی است که همواره حاکم بوده است. بولتمان، تیلیش، و دیگر اسطوره زدایان عهد جدید، تبلیغ یا موعظهی انجیل مسیح را نفی نمیکنند؛ ولهازن کتابهای عهد عتیق را به اسناد نویسندگان عبرانی معتقد به یهود یا ایلوهیم و نوشتههای کشیشان نسبت میدهد که فقط اساطیر را به یک یا دو صحنه منحصر کردهاند. بیآنکه نیروی اندیشهی اساطیریشان را از بین ببرند. هر کسی عیسی را در راهی میبیند که بدان نیازمند است. او را با کیفیت انسانی مشاهده کرده است ”خداوندگارم، چرا مرا بخشودهای؟“. شفقت او را در مقام یک داور دیده است ”پدر آنان را ببخشاید، زیرا آنان نمیدانند چه میکنند“؛ پولس رسول و آگوستین قدیس پیوند تجسد بین جسم و روح را مدنظر قرار دادهاند؛ نقاشیهای اولیهی کاتاکام مسیح را شبان نیکی دیدهاند که ”نود و نه تن را رها میکند و به دنبال آن یک نفر که راه گم کرده است، سر به کوه میزند“؛ آبرنگ نگارههای دیواری و موزائیکهای بیزانسی آفریدهی هنری آدامز این شبان را به هیئت داور سختگیر روز جزا در آورده است؛ قصیدهی همراه نیک اثر عزرا پاوند عیسی را از چشم شمعون زلوتس میبیند چونان قهرمانی نیرومند که صرافان را از معبد بیرون میراند و شان عسل را میخورد؛ بروس بارتن او را به عنوان نخستین مبلغ میبیند، رستاخیز اثر پیرو دلافرانچسکا و رؤیای مسیح مصلوب اثری به انگلیسی باستان از او جنگاوری ساخته که بر سربازان خوابآلوده غلبه میکند؛ احساس گرایی قرن نوزدهم او را بهصورت پسر بیریش تصور کرده است و پیه تا اثر میکل آنژ او را بهصورت جسدی تصویر کرده که در آغوش مریم به طفلی بدل شده است؛ وودی گوتری چکامهای به آهنگ جسی جیمز میخواند که عیسی را قانون شکنی میداند که فقرا را دوست دارد و به دست زمینداران و کوتولهی زبونی بهنام یهودای اسخریوطی کشته شده است. هر یک از این برداشتها به خودی خود تنزل اسطوره است، آنها همگی کل نگرند. از این رو، نیروی اسطوره نه در مکتب، که در بازآفرینی دائمی نهفته است. اسطوره عبارت است از ”آگاهی فراموش نشدنی نیروهای متعالی که از شکافهای جهان مرئی سر بر میآورند“.
چنانکه س. د. هوک میگوید (۱۹٦٣): ”اسطوره محصول تخیل انسان برخاسته از وضعیتی معین و به قصد انجام عملی است.“ از این رو، پرسش درست این نیست که ”آیا اسطوره راست است؟“ بلکه باید پرسید ”هدف اسطوره انجام چه کاری بوده؟“ او اسطوره را به پنج نوع تقسیم میکند: اسطورههای آیینی مثل اسطورهی شهریار ایزدی، ایزد مقتول و از نو زنده شده؛ اسطورههای خاستگاهی مثل ابداع موسیقی و تمدن به وسیلهی توبال و یوبال؛ اسطورههای کیش مثل خروج بنی اسرائیل و عید فصح؛ اساطیر شخصیت که ”دربارهی زایش و اعمال خارقالعادهی یک قهرمانی محبوب با فضای راز و شگفتی است“ (مثل قصهی موسی، شمشون، عیسی)؛ اسطورههای رستاخیزی مثل آرماگدون صحنهی نبرد نهایی بین خیر و شر در پایان جهان) و دجال. این طبقهبندی به خاستگاه و کارکرد توجه دارد و تفصیل و آرایهمندی آنها را از منابع دیگر کافرکیشی را کلمنس اسکندرانی مشخص کرده است: ”به شما درک اسرار لوگوس را به واسطهی تصاویری اعطا میکنم که با آن آشنایید“. اسطوره در همهی فرهنگها جامعه را تقویت میکند اما در ادیان بزرگ رستاخیزی مانند یهودیت، اسلام و مسیحیت، جامعه از طریق به کیش درآوردن افراد گسترش مییابد.
▲ | زنجیرهی تاریخ |
باید بین اساطیر کتاب مقدس و اساطیری در باب مقدس تمایز قائل شد. هر نظریهپردازی از زاویهی خاص خود بدان مینگرد، مثل ایزدان آسمان، آیین باروری، کهن نمونههای یونگی. فریزر و هوک در کمال فصاحت از اسطوره و آیین دفاع کردهاند، اما در عین حال با مخالفتهایی هم روبهرو) شدهاند بهطوری که اسطوره و آئین تا حدی از کاهش پذیری اصلی خود دور شدهاند؛ اکنون آنان با چشم انداز دیگری بدان نگریستهاند و عهد عتیق و عهد جدید را در محیط مذهبی مدیترانه و آسیای صغیر سنجیدهاند. اما خویشاوندی ایزدی این مورخان اساسا تنها موضوع سرچشمههاست و هر چند بنی اسرائیل و مسیحیت همواره در معرض تزریقات جدید الگوهای کافرکیشی بودهاند، اما تأکید بر تنها جنبهی اسطوره در کتاب مقدس همانا به مغالطهی تکوینی دچار شدن است که در سدهی نوزده مورد ستایش بوده اما در عصر ”ساختارگرا“ و ”شکلیافته“ قرن بیستم تقبیح شده است. هر چند نمیتوان بینشهای کتاب مقدس را نادیده گرفت، اما میتوان نظریهی چالش انگیز تاریخ رستگاری یا زنجیرهی تاریخ را نمودار بهتری دانست که بهواسطهی آنگونهی روایی کتاب مقدس را ارائه کرد. جامعیت یا مهم جلوهدادن اسطوره در هر واقعهای در کتاب مقدس همپای جامعیت جهانی است که لاوجوی آن را ”زنجیره وجود“ خوانده است.
نکته اصلی تورات عبری و دنبالهی مسیحی آن عبارت است از تاریخ امت برگزیدهی خداوند و آنانی که بودن با مسیح را برگزیدند. تمهید مسیحی که به گونهی درخشانی در شهر خدا (٢۵- ۴۱٣ م.) اثر آگوستین تلخیص شده، عبارت است از آفرینش، هبوط، تجسد خداوند در قالب عیسی مسیح، مصیبت تصلیب، کفاره گناهان بهواسطهی عیسی مسیح، رستاخیز، و داوری واپسین. این الگو را در نمایشنامهی قرون وسطایی پیر کشتکار و احتمالا در شاه لیر، بیوولف و رمانهای ویلیام فاکنر میتوان دید. آنچه با وضوح کمتری شناخته شده این است که همین نوع فلسفهی تاریخ فراسوی کتب مقدس یهودیان وجود دارد که همچون مسیحیان دینی پویا و نه ایستا داشتند، یعنی سرگذشت ”پیشین و آینده“ و نه صرفا سرگذشتی تحلیلی را رقم میزدند. ”خدای آفرینش همانا خداوند تاریخ است“، نه خداوند کیش بومی بلکه خداوندی که پیروزی برای همهی ملتها به ارمغان میآورد. در شریعت موسی و پیامبران به مضامینی چون آفرینش، هبوط، رستگاری بهواسطهی موسی، شریعت او و خروج به سرزمین موعود، پرستاران مصیبت کش ایوب و پیامبران، وعدهی سوشیانتی و مکاشفه بر میخوریم. عهد عتیق شامل گروهی از وعدههای الاهی به خلق خداوند است. هر چند وعدهها ازلی است، اما به وسیلهی نوح و فرایض سودمند او، ابراهیم و حکم ختنه، موسی و ده فرمان، بارگاه متحرک، تابوت عهد (صندوق تورات) که اغلب شامل خود یهوه بوده، هارون و داود و کاهنان و خویشاوندان و به واسطهی پیامبرانی چون ارمیا و حزقیال - که گواهان ناخودآگاه طرح مسیحی و پسر - انسان (مسیح) اند - نشان داده شده است. صدها افسانهی ربی نیز بر زنجیرهی تاریخ گواهی میدهند. جامهی حضرت آدم که از نور ساخته شده و هدیهای از جانب خداوند پیش از هبوط اوست یا از پوست مار درست شده، به واسطهی خنوخ و متوشائیل به نوح رسیده بود، حام آن را از تابوت عهد (صندوق تورات) دزدید و پسر حام، کوش، آن را پنهان کرد و آنگاه به نمرود رسید. وقتی نمرود آن را پوشید، مغلوب نشدنی و مقاومت ناپذیر گشت، و انسان و حیوان به پای او افتادند. عصایهارون که شکوفه زد و بادام رسیده آورد و خداوند آن را پیش از سبت آفرید، نام وصف ناپذیر خداوند برروی آن حک شد؛ موسی آن را در صندوق تورات حفظ کرد و پادشاهان یهود از آن برای نابودی هیکل استفاده کردند تا آنکه ناپدید گشت. ایلیا آن را مییابد و به مسیح خواهد داد.
همین مفهوم کثرت در افسانهی قرون وسطایی مسیحی در باب صلیب نیز وجود دارد. شیث از آدم(ع) در بستر مرگ و از فرشتهی نگهبان بهشت آموخت که به جست و جوی روغن شفقت درآید؛ در خواب میبیند که شجرةالحیات و هبوط یکی اند، درخت خشکیدهای میبیند که در شاخههایش کودک (روغن شفقت) جای گرفته است. فرشته سه تخم سیب به او میدهد و او آنها را زیر زبان آدم کشت میکند؛ درختی سهگانه از آن میروید: سدر بلند یا پدر، سرو شیرین یا پسر، و کاج پرمیوه یا روحالقدس. موسی از شاخههای آن، عصای معجزهآمیز خود را میسازد؛ او از نو آنها را میکارد و داود در مییابد که همگی به یک درخت بدل شدهاند؛ سلیمان آن را قطع میکند و تیرکی چوبی از آن میسازد کهاندازهی هیکل نیست، چه سرنوشت دیگری دارد. از شبع خواسته شد که تیرک را نگهدارد، او نیز از آن پلی میسازد بر روی حوضچهی ماهیگیری؛ بعد در چاه شفابخشی شناور میشود و فرا میجهد و آنجاست که دشمنان مسیح آن را مییابند و صلیب مقدس را از آن میسازند.
این افسانهی ترکیبی و پیچیده خودگونهشناسی آشکاری است که به تاریخ شفاهی بدل میشود، درست همانگونه که جمجمهی آدم از طریق کشتی نوح به جلجتا میرسد و باعث میشود که آن مکان را جلجتا بنامند و صلیب بر آن قرار گرفت و با خون منجی تبعید یافت. با این گرایش در جهت سرشار کردن تاریخ از تناسبات ارزشمند خداوندگار، اساطیر کتاب مقدس را با نظم و ترتیبی مرتب خواهیم کرد که هم اهمیت فردی، کهن الگویی آنها و هم جایگاهشان را در زنجیرهی کلی نشان خواهد داد.بر پایهی رستاخیز یهودی که در اذهان مردم و به واسطهی عیسی دگرگونه گشته، مسیحیت وارث تفسیری اخلاقی از تاریخ و سرنوشت بشر شده است، نوعی بحران ژرف اخلاقی مأخوذ از تضادی است میان ”عصر حاضر“ و ”عصر آینده“ و عهدی که خداوند نخواهد آسود تا آنکه این تضاد حل شود و آفرینش رستگاری یابد. ترکیب بندی اولیه فقط وسیلهی معانی و بیان یا روش تفسیری نیست: در اکنون ازلی خداوند، ”بره کشته میشود و پیش از آنکه تراژدیهای تاریخ هرگز رخ دهند، و کل تاریخ در یک نگاه نگریسته شود“.
▲ | آفرینش |
همه فرهنگهای مدیترانهای خلقت را گونهی انسانی بخشیدهاند بهطوری که تاریخ را به اسطوره بدل کردهاند، مثل آثار هزیود و اوید، آتوم ایزد استمنایی مصری ”تو آب دهان انداختی و شو پدید آمد، تو بریده بریده حرف زدی و تفنوت پدید آمد“، انوماعلیش اکدی با نبرد آیینی و جفتگیری اپسو و تیامت، روایات خلقت در سفر پیدایش ۱ و ٢، اوج روایت Fiat lux در باب سبت است و با اصل فلسفی انجیل یوحنا تقویت شده است: ”در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و کلمه خدا بود... در او حیات بود و حیات نور انسان بود.“ این نکته را در تراژدی یا کمدی بزرگ ایوب میتوان دید: ”آنگاه خداوندگار به ایوب پاسخ داد از ورای گردباد، و فرمود... کجا بودی وقتی که پایههای زمین را استوار ساختم؟... وقتی که ستارگان صبحگاهی با هم نغمهخوان شوند، و همهی فرزندان خداوند از شادی فریاد کشند.“ در سفر پیدایش، باب اول، آمده که خداوند خورشید و ماه را خلق کرد تا بر جهان فرمانروایی کنند و انسان را آفرید تا بر حیوانات و نهنگان و رمهها فرمان رانند؛ در باب دوم سفر پیدایش آمده که خداوند بار دیگر انسان را آفرید و بهشت ابتدایی عدن را پدید آورد و به واسطهی انسان نام بر آنها نهاد و ”آنگاه حوا را آن او آفرید“ منتقدان از این دو قصه بهعنوان روایتی آیینی کشیشی (P) سخن میگویند که با مضمون سبت به اوج خود میرسد و روایت انسانگونه پندار دیگری از یهود (J) که محور آن آدمی است. با این حال، تاریخ اساطیری بعدی آنها را یکی میگیرد.[۱]
[▲] يادداشتها
يادداشت ۱: كتاب ”اسطوره و آيين“ برگردان ابوالقاسم اسماعيلپور، در برگيرنده مقالات متعددی از اسطورهشناسانی است كه هر كدام موضوعاتی درباره اسطورهشناسی و انسانشناسی را مورد توجه و بررسی قرار دادهاند، اما شگفت است كه در سراسر كتاب (به جز مقدمه كوتاه مترجم) اشارهای به اساطير آريایی نمیشود. مقاله ”اسطوره در اعصار كتاب مقدس“، یکی از مقالات این کتاب است که توسط فرانسيس لی اوتلی نگارش شده و اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[▲] پینوشتها
[۱]- اسطوره در اعصار کتاب مقدس (۱)، دایرةالمعارف طهور
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ اسطوره در اعصار کتاب مقدس (۱)، دایرةالمعارف طهور برگرفته از:
□ سایت باشگاهاندیشه، مقاله اسطوره در اعصار کتاب مقدس، نویسنده: فرانسیس لی – اوتلی، مترجم: ابوالقاسم - اسماعیلپور
□ فرهنگ تاریخ اندیشهها، جلد اول، چاپ اول ۱٣٨۵