- واژهشناسی
- تعریف
- تاریخچه
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- ...
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
[تصوف] [عرفان اسلامی]
عرفان (به انگلیسی: Gnosis؛ که از واژهی یونانی (knowledge) γνῶσις ریشه گرفته است)، در اصطلاح عبارت است از شناخت قلبی که از طریق کشف و شهود، نه بحث و استدلال حاصل میشود و آن را علم وجدانی هم میخوانند. کسی را که واجد مقام عرفان است عارف گویند. به اعتقاد عارفان، عرفان راه رسیدن به خداوند است و بهعبارتی، آنها عرفان را احساس عمیق خداوند در درون خویش و تسلیم شدن در برابر او و عشقورزیدن با دل و جان به او دانستهاند.
[↑] واژهشناسی
واژهی عرفان از کلمه معرفت مشتق شده و بهمعنی شناخت میباشد. در این مقوله منظور از شناخت، خودشناسی است که به شناخت واقعیت هستی و مملو شدن انسان از علم الهی و ... منجر میشود.
عرفان در لغت بهمعنای شناسايی است كه خود اين لغت عرفان هم از ماده عرف مشتق شده است و در اصطلاح عبارت است از روش و طريقهای ويژه برای دستيابی و شناخت حق با قدم قلب و شهود و گام دل و تهذيب نفس[*].
عرفان در لغت بهمعنی شناخت و آگاهى و در اصطلاح "نام يكى از علوم الهى است كه موضوع آن شناخت حق و اسما؛ِ و صفات اوست."[*]
واژۀ مناسبتری که تصوّف را وصف میکند عرفان میباشد که از معرفت (شناخت) مشتق شده است. معرفت بهمعنای حصول مرتبهای از شناخت میباشد که هیچ زاویهای از زوایا در مورد موضوع مورد تحقیق و تجسّس یعنی انسان ناشناخته نمانده باشد و نهایتاً انسان با شناخت واقعیت خود به شناخت پروردگار و دریافت علم مکنون و اسرار هستی دست یابد[*].
[↑] تعریف
عرفان اساساً، یک نظام و یک سیستم آموزش و پرورش است که برای هر متقاضی علاقمند، سفر خودشناسی را میسّر میسازد، سفری که انسان را به کشف واقعیّت ثابت وجودی خود و نهایتاً واقعیت دین رهنمون میگردد. صلاحالدّین علی نادر عنقا، که در حال حاضر استاد مکتب طریقت اویسی شاه مقصودی است، چنین میگوید: "انسان سازنده محیط خویش است. این ما هستیم که محدودیتها را میسازیم یا اینکه آنها را میشکنیم، و تصمیم میگیریم که تا کجا میخواهیم در سیر خودشناسی و دریافت سرّ درونی خویش در جهت کشف واقعیّت دین پیش برویم. شناخت حقیقی نفس است که انسان را از محدودیتها، وابستگیها و اسارت رهانیده و بهسوی آزادی، آرامش و صلح واقعی هدایت میکند."[*]
وی، در کتاب "عرفان واقعیّت دین"، عرفان را بدین صورت توصیف میکند:
- "عرفان بهطور کلّی بهعنوان بُعد مکنونه اسلام شناخته شده است. اگرچه ریشه عرفان بهصور مختلف تعریف و تعبیر شده است، من میخواهم آنچنان که من آن را تجربه نمودهام، معرّفی و عرضه نمایم. عرفان، واقعیّت دین است و مقصود من از این کلام، شناخت خداوند در درون خویش و تسلیم شدن به او و عشق ورزیدن به او با عقل و دل و جان میباشد، تا جایی که دیگر غیر در میان نبوده و فقط معشوق باقی باشد. این واقعیّت دین است بدانگونه که من دانم."[Molana Salaheddin Ali Nader Shah Angha, Sufism, The Reality of Religion, (Riverside, CA: M.T.O. Shahmaghsoudi Publication, 1998) pp. 3-4]
بایزید بسطامی، عارف قرن نهم، تاریخ وجودی عرفان را چنین بیان میکند: ”بذر عرفان در زمان حضرت آدم کاشته شد و در زمان حضرت نوح جوانه زد و تحت نظارت حضرت ابراهیم به گُل نشست. در عصر حضرت موسی میوۀ آن یعنی انگور ظاهر گردید و در عهد حضرت عیسی انگورها رسیده گشت و در زمان حضرت محمّد به شرابی پاک و طهور تبدیل گردید.“
صلاحالدّین علی نادرشاه عنقا، پیر کنونی طریقت اویسی شاهمقصودی، و استاد مکتب عرفان اسلامی، در کتاب "Sufism" (تصوف) مینویسد: "عرفان، جوهره تعالیم پیامبران است و از ابتدای تاریخ بشریّت موجود بوده، زیرا که بذر معرفت در درون قلب همهٔ انسانها نهفته است و در هر زمانی خداوند پیامبرانی مُرسَل چون زرتشت، بودا، موسی، عیسی و محمّد را جهت رهبری و بشارت افراد برای دریافت علم الهی مکنون در این بذر معرفت روانه نموده است. هر یک از پیامبران، تعلیم و دستورالعملی خاص را به همراه آورده تا جویندگان حقیقت را در سیر درونی آنان رهنمون گردند."[Molana Salaheddin Ali Nader Shah Angha, Sufism, (Washington D.C: M.T.O. Shahmaghsoudi Publication, 1994) p. 9]
تاريخ عرفان مصطلح مانند كلام از حسن بصرى (درگذشته در ۱۱٠ هجرى) آغاز مىشود. حسن بصرى که زادۀ سال ٢٢ هجرى است، عمر هشتاد و هشت سالهاى داشته و نه قسمت از عمرش در قرن اول هجرى گذشته است.
حسن بصرى البته بهنام "صوفى" خوانده نمىشده است، اما از آن جهت در شمار صوفيه شمرده مىشود كه اولا كتابی تأليف كرده بهنام "رعاية حقوقالله" كه مىتواند اولين كتاب تصوف شناخته شود. نسخه منحصر به فرد اين كتاب در اكسفورد است. نيكولسون مدعى است: "اولين مسلمانی كه روش حيات صوفيانه و حقيقى را نوشته حسن بصرى است، طريقى كه نويسندگان اخير براى تصوف و وصول به مقامات عاليه شرح مىدهند: اول توبه، و پس از آن يك سلسله اعمال ديگر، كه هر كدام بايد براى ارتقأ به مقام بالاترى به ترتيب عملى شود"[].
دوم آن که خود عرفا، بعضى از سلاسل طريقت را به حسن بصرى و از او به علی (خلیفۀ چهارم و نخستین امام شیعیان) مىرسانند، مانند سلسله مشايخ ابوسعيد ابوالخير[]. ابن النديم در "الفهرسـت" فن پنجم از مقاله پنجم سلسله ابو محمدجعفر خلدى را نيز به حسن بصرى مىرساند و مىگويد حسن هفتاد نفر از اصحاب بدر را درك كرده است.
سه دیگر آن که، بعضى از حكايات كه نقل شده است مىرساند كه حسن بصرى عملا جزء گروهى بوده است كه پسانها نام متصوفه يافتند.
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[↑] :
[۱]
[٢]
[٣]
[۴]
[۵]
[٦]
[٧]
[٨]
[۹]
[۱٠]
[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]
[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]
[۴۵]
[۴٦]
[۴٧]
[۴٨]
[۴۹]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط … برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:
[↑] پینوشتها
[۱]-
[۲]-
[۳]-
[۴]-
[۵]-
[۶]-
[٧]-
[۸]-
[۹]-
[۱٠]-
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□
□
[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]