جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۱ خرداد ۲۹, دوشنبه

کلید حل بحران افغانستان زیرزمین است

از: مهرداد عمادی (مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا)

اقتصاد افغانستان

(کلید حل بحران افغانستان زیرزمین است)


فهرست مندرجات

[قبل][بعد]


پذیرفتن افغانستان به‌عنوان عضو ناظر در نشست اخیر سازمان همکاری‌های شانگ‌های و تاکید دو عضو کلیدی این سازمان یعنی چین و روسیه بر افزایش تلاش این دو کشور در بازسازی افغانستان و اقتصاد آن، یکی از چند نشانه افزایش اهمیت افغانستان در غرب آسیا و نیاز چین و روسیه و نیز جهان صنعتی، به مخازن زیر زمینی افغانستان است.

معدن مسک عینک در جنوب کابل که چین در آن سه میلیارد دلار سرمایه‌گذاری کرده است

شماری از این ذخایر نه‌تنها برای افغانستان اهمیت استراتژیک دارند بلکه در رفع نیازهای بخش‌های تکنولوژی صنعتی برای ساخت افزار کامپیوتر و ارتباطات ماهواره‌ای در سطح جهان بی‌همتا می‌باشند و در این راستا نشست اخیر شانگ‌های را می‌توان پیش‌آهنگ بازشدن در‌های تجارت و سرمایه‌گذاری جهان به روی اقتصاد افغانستان ارزیابی کرد.

در این چهار چوب یادآوری کوتاهی از عوامل افزایش تمایل شرق و غرب به مشارکت در اقتصاد افغانستان شاید مفید باشد.


[] گنج‌های نهفته در خاک

در سال ۲۰۱۰ میلادی، پس از چهار سال پژوهش زمین‌شناسی و ارزیابی منابع زیر زمینی که به مدیریت گروه کوچکی از زمین‌شناسان آمریکایی و سرپرستی پنتاگون انجام شد، تخمین‌های جدیدی از ارزش و مخازن زیر زمینی افغانستان به‌دست آمد.

این ارزیابی‌ها ارزش این منابع را به بیش از یک هزار میلیارد دلار تخمین زد که فقط مربوط به کشف ذخایر لیتیم، مس، رگه‌های آهن، طلا، و نیوبیوم می‌شود.

چند ماه پس از گزارش کارشناسان زمین‌شناسی وزارت معادن افغانستان ارزش کشفیات جدید را نزدیک به سه هزار میلیارد دلار تخمین زد. این گزارش‌ها، تائید یافته‌های زمین‌شناسان روسی در دهه ۱۹۸۰ بودند که گواهی بر غنی‌بودن کم نظیر منابع زیرزمینی افغانستان داده بودند.

ارزش کشف منابع جدید برای کشوری که در آمد نا خالص سالانه آن حدود ۱۲ میلیارد دلار بود و بیش از ۹۰ % از بودجه آن از کمک‌های خارجی تامین می‌شد، در آن زمان به‌درستی در درون افغانستان ارزیابی نشد.

اما پس از ۵ سال، کشفیات جدید، افغانستان را به‌عنوان بزرگ‌ترین منبع لیتیم حتی بیش از بولیووی و نیوبیوم که کاربرد فرازمینی آن روزبه‌روز مهم‌تر می‌شود، تبدیل کرد.

کشفیات جدید، افغانستان را به‌عنوان بزرگ‌ترین منبع لیتیم حتی بیش از بولیووی در جهان تبدیل کرده. شماری از کارشناسان از لیتیم به‌عنوان «نفت عصر آینده» نام می‌برند

لیتیم مهم‌ترین مواد ساخت باطری‌های قابل شارژ است که در تلفن‌های همراه، کامپیوترهای دستی و ماشین‌های برقی کاربرد دارد. شماری از کارشناسان از لیتیم به‌عنوان «نفت عصر آینده» نام می‌برند.


[] مدیریت سالم

کشف منابع جدید نفتی که در ۲۰۱۱ به بیش از یک میلیارد و هشت صد میلیون بشکه نفت میان کیفیت، افزون به‌آنچه تا ۲۰۱۰ کشف شده بود، افغانستان را از نظر منابع زیرزمینی به‌عنوان یک سرزمین فوق غنی در گروه کانادا، آفریقای جنوبی و برزیل قرار داد.

در چنین وضعیتی افغانستان فرصتی بی‌همتا در تاریخ خود را در اختیار دارد تا به جرگه کشورهای با درآمد متوسط مانند ترکیه، مالزی و مکزیک قرار گیرد و اگر این کشور درست مدیریت شود، در ۱۵ تا ۲۰ سال آینده توانایی وارد شدن به کلوب اقتصادهای بالای گروهی با درآمد متوسط چون لهستان، اسلواکی و مجارستان را داراست.


[] کمبود سرمایه

برای تبدیل ذخایر زیرزمینی به تولید ملی، مدیریت اقتصادی و سیاسی کشور اثری بسیار بنیادی دارند، چرا که آن‌ها می‌توانند چالش‌ها را تبدیل به‌فرصت برای پیشبرد اقتصاد افغانستان و پایدار کردن صلح کنند.

چالش‌هایی که در حال حاضر استفاده خردمندانه از این منابع را دشوار اگر نه دور از دسترس می‌کنند، عبارتند از کمبود سرمایه مالی برای توسعه، استخراج و تبدیل مواد خام به کالاهای نیمه پرورده.

سنگ‌های قیمتی در حال حاضر یکی از مهم‌ترین کالاهای صادراتی افغانستان است اما نگرانی‌های زیادی در مورد استخراج غیر مسلکی آن‌ها وجود دارد

برخورد موثر با این چالش‌ها می‌تواند سهم افغانستان را در هرم ارزش افزوده استفاده از این مواد در تولید صنعتی بالا ببرد و به‌جای خام فروشی و صادرات مواد خام، نخستین گام‌های صنعتی‌شدن را در افغانستان پی‌ریزی کند.


[] شکنندگی ثبات سیاسی

چالش دیگر در افغانستان شکنندگی ثبات سیاسی است که دخالت‌های خارجی و تداوم این دخالت‌ها مردم افغانستان را از سازندگی کشور خود باز داشته است.

در این چهار چوب، نقش همسایه‌های افغانستان، در صدر آن‌ها پاکستان و ایران برای یاری‌دادن به‌ غیرنظامی کردن جامعه بسیار پر اثر می‌تواند باشد.

بدون صلح پایدار، حد اکثر بهره افغانستان از این اکتشافات صدور مواد خام خواهد بود که این کمترین بهره را به مردم افغانستان و شکوفایی اقتصاد پایدار خواهد داد.

فقط با مشارکت سرمایه‌گذاری خارجی در پروژه‌های زیربنایی صنعتی است که افغانستان می‌تواند نرخ رشد صنعتی‌شدن خود را تسریع کرده و پایدار نگهدارد.


[] نبود ساختار اداری مدرن

چالش سوم نبود ساختار اداری مدرن است که پاسخگوی نیازهای صنعتی‌شدن و راه‌اندازی و اداره کردن پروژه‌های کلان باشد و توان مقابله با گسترش فساد مالی که یکی از پدیده‌های همراه با اکتشافات ناگهانی است را داشته باشد.

بدون پی‌ریزی ساختاری ایجاد چنین سیستمی، بسیار ممکن است که فساد مشابه با آنچه که در نیجریه و روسیه در دوره پس از فروپاشی دیده شد، گریبان‌گیر اقتصاد افغانستان شود.

استفاده خردمندانه از ابزارهای تجارت خارجی و پیمان‌های منطقه‌ای می‌توانند این چالش‌ها را به فرصت برای آرام‌سازی منطقه، افزایش سرمایه‌گذاری خارجی در کشور و توسعه گسترده و همه‌گیر فراهم کنند.

در این راستا، یکی از ابزار بسیار موثر بستن قرار دادهای تجاری، صنعتی برای توسعه و استفاده از منابع زیرزمینی افغانستان با همسایگان این کشور است.

تا زمانی که انگیزه‌های درازمدت برای یاری‌دادن به پی‌ریزی زیربنای اقتصاد صلح در افغانستان در میان همسایگان این کشور ایجاد نشود، امکان ایجاد شرایط لازم برای استفاده سازنده از منابع زیرزمینی بسیار کوچک خواهد بود.


[] مهار پاکستان از طریق چین

چین و هند در این راستا می‌توانند بسیار یاری‌دهنده باشند. نیاز چین به‌منابع جدید انرژی و مخازن فلزی افغانستان می‌تواند انگیزه‌ای قوی برای استفاده از چین، برای تغییر رفتار پاکستان در پروژه صلح پایدار در افغانستان باشد.

چنین برنامه‌ای با توجه به همسایگی چین و پاکستان با افغانستان، می‌تواند مشارکت اقتصادی پاکستان را در برخی از پروژه‌های صنعتی نه‌تنها میسر سازد، بلکه انگیزه‌ای برای رهبری پاکستان ایجاد کند که در ایجاد قطب‌های معدنی - صنعتی شمال و شمال شرقی افغانستان که ۱۸ منطقه معدنی از ۲۴ منطقه افغانستان در این نوار هستند، شرکت فعال شرکای پاکستانی را فراهم کنند.

تعریف جدید از نقش اقتصادی افغانستان در منطقه و جلب حمایت چین، خودبه‌خود انگیزه موثری برای پاکستان در امر تامین امنیت افغانستان و مشارکت در پروژه‌های مشترک تبدیل خواهد شد. چنین پروژه‌هایی امکان دخالت‌های منفی از سوی دیگر کشورها را کم‌رنگ‌تر می‌کنند.

در این چهارچوب است که بستن قراردادهای سرمایه‌گذاری مشترک که دست‌کم یکی از شریکان از میان همسایه‌های افغانستان باشد، را می‌توان بسترساز پایدارسازی صلح و ایجاد شرایط لازم برای مشارکت مستقیم همسایگان افغانستان در این کوشش تعبیر کرد.[۱]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- مهرداد عمادی، کلید حل بحران افغانستان زیرزمین است، بخش فارسی بی بی سی: پنج شنبه ۱۴ ژوئن ٢٠۱٢ - ٢۵ خرداد ۱٣۹۱



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

سایت فارسی بی بی سی