جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۹۲ شهریور ۱۴, پنجشنبه

چرا ما افغان‌ها «دری» را به‌جای «فارسی» به‌کار می‌بریم

از: دکتر نوراحمد خالدی

دری یا فارسی؟

فهرست مندرجات

[قبل][بعد]


آنچه در زیر آمده است، دیدگاه دکتر نوراحمد خالدی، دربارۀ این‌که چرا افغان‌ها «دری» را به‌جای «فارسی» به‌کار می‌برند، است که در صفحۀ فیسبوک وی منتشر شده است. نشر این دیدگاه در دانشنامه به‌منزله تأیید یا رد آن نیست و مسئوليت این دیدگاه به‌عهده نويسندۀ آن است و منظور از نشر آن در این‌جا، فقط آگاهی از ديدگاه‌های مختلف دربارۀ مدخل زبان دری است.


[] چرا ما افغان‌ها «دری» را به‌جای «فارسی» به‌کار می‌بریم

در این امر جای شکی نیست که از لحاظ ریشه زبان دری، فارسی و تاجیکی یک زبان اند. به‌نوشتهٔ مهدیزاده کابلی «آنچه که امروزه در افغانستان دری، در ايران فارسی و در تاجيکستان تاجيکی ناميده می‌‌شود، در واقع، اين سه نام يک زبان است و تنها فرق بين آن‌ها، لهجه‌‌های متفاوت است؛ حتی اين تفاوت لهجه‌ها در داخل کشورهای افغانستان و ايران هم ديده می‌‌شود. به‌طور مثال: لهجه کابلی، لهجه هراتی، لهجه مزاری و يا همچنين لهجه تهرانی، لهجه مشهدی، لهجه اصفهانی، لهجه شيرازی و يا ... بازهم لهجه‌های متفاوت يک زبان است. بدين‌سان، دری، فارسی و تاجيکی نام‌های مختلف با لهجه‌‌های متفاوت يک زبان هستند». اما در مورد سرچشمه اين زبان بايد به‌نقل از ابن‌نديم که او هم از زبان عبدالله بن مقفع نقل می‌کند، گفت: «زبان‌های فارسی عبارت از: پهلوی، دری، فارسی، خوزی، و سريانی است. پهلوی منسوب است به پهله که نام پنج شهر است: اصفهان، ری، همدان، ماه نهاوند، و آذربايجان. و اما دری زبان شهرنشينان بود، و درباريان با آن سخن می‌گفتند و منسوب به‌دربار پادشاهی است و از ميان زبان‌های اهل خراسان و مشرق، زبان مردم بلخ در آن بيشتر است. اما فارسی، زبان موبدان و علما و امثال آنان بود، و مردم فارس با آن سخن می‌گفتند. و خوزی زبانی بود که با آن شاهان و اميران در خلوت و هنگام بازی و خوشی با اطرافيان خود سخن می‌گفتند، و سريانی زبان همگان، و نوشتن هم نوعی از زبان سريانی فارسی بود.» به‌گفتهٔ مهدیزاده: «اما اين‌که چرا عرب‌ها تمام اين زبان‌ها را به‌صورت عام فارسی خوانده‌اند، دليلش آن بود که اولين رويارویی آن‌ها با قوم فارس بود و از سوی ديگر فارس‌ها دارای امپراتوری بزرگ بودند و شهرت بيشتر داشتند، بدين‌سان بود که عرب‌ها همه آريايی‌تباران را به ملاحظه منطقه پارس پارسيان، فارس و زبان‌های‌شان را فارسی ناميدند. بعدها مردم محلی هم به‌پيروی از نويسندگان عرب خود را فارس و زبان خود را فارسی می‌خواندند و حتی اين اشتباه تا امروزی هم همه‌جا متداول است».

اما پذیرفتن اسم دری در افغانستان به‌عوض فارسی در قانون اساسی سال ۱۳۴۳، بر علاوۀ ملحوظات سیاسی، بر مبنای نیازهای واقعی نیز استوار است. تجربهٔ هزاران افغانی که به‌حیث مهاجر امروز در کشورهای مختلف جهان پراگنده‌اند نشان می‌دهد که کار منطقی و درستی نیز بوده است. بنده برای ده سال در کشور آسترالیا در کنار کارهای اداری به‌حیث رییس کمیسیون زبان دری برای دولت آسترالیا کار کردم. وظیفهٔ کمیسیون این بود تا اصول ارزیابی دانستن زبان‌های دری و انگلیسی را برای کسانی‌که می‌خواهند مترجم زبان دری شوند تهیه و تعیین نموده و نتایج امتحانات تقریری و تحریری داوطلبان را ارزیابی نماید. قبل از ایجاد کمیسیون دری، کمیسیون زبان فارسی وجود داشت که ایرانی‌های مهاجر عضو آن بودند و حتی رییس و بعضی اعضا کمیسیون فارسی از دوستان من بودند. اما به تصدیق خود ایرانی‌های کمیسیون فارسی تفاوت میان کاربرد کلمات و اصطلاحات و اسم‌ها میان زبان فارسی ایرانی‌های مترجم و زبان دری افغان‌های مهاجر آن‌قدر زیاد بود که آینده و سرنوشت افغان‌های مهاجر، قبولی و یا رد تقاضای پناهندگی آن‌ها، و یا در صدور حکم محاکم در موضوعات مربوط به حقوق جزا افغان‌های مهاجر را در موقف مظلومانه و نامساعدی قرار می‌داد چون مترجمین ایرانی فارسی زبان با دری متداول در افغانستان آشنا نبودند. بنابر آن ایجاد کمیسیون مستقل زبان دری که ترجمان‌های دری زبان افغان را به‌خدمت افغان‌های مهاجر در استرالیا قرار دهد به تآیید ایرانی‌های عضو کمیسیون فارسی امری ناگذیر پذیرفته شد. صدها شخصی که امروزه در آسترالیا به ترجمانی دری - انگیسی مشغول اند به‌همین اساس جواز کار گرفته‌اند.

واقعیت عینی این است که معمولاً ایرانی‌ها از فهم صحبت افغان‌های دری - فارسی زبان عاجز اند مگر این‌که با افغان‌های دری - فارسی زبانی‌که نظر به معاشرت با ایرانی‌ها خواسته یا ناخواسته لهجهٔ خود را تعدیل می‌کنند روبرو باشند. من وقتی بمبئ بودم برای نیم‌ساعت با یک هم‌صنفی ایرانی در حضور خانمش که تازه از ایران آمده بود فارسی صحبت کردم وقتی از هم جدا شدیم خانمش تعجب کرده بودکه شوهرش چه خوب اردو بلد شده است!

مسئله این است که هرگاه مطبوعات، رادیو و تلوزیون‌های امروز افغانستان را تعقیب کنید می‌بینید که متصدیان از ایران برگشته آن‌قدر استفاده از اصطلاحات تازه ساخته‌شده در ایران، که برای به‌اصطلاح عرب‌زدایی از زبان فارسی ابداع شده‌اند، استفاده می‌کنند که برای اکثریت دری زبان‌ها یا فارسی زبان‌های افغانستان غیر قابل فهم و ناراحت‌کننده است مانند تآکید بر اصطلاح معمول ایرانی دانشگاه در مقابل پوهنتون، حتی وقتی به پوهنتون کابل که اسمش چنین است، اشاره می‌کنند. من با استفاده از اسم دانشگاه هرات هیچ مشکلی ندارم چون نامش همین است و هرگاه در کابل یک موسسهٔ تعلیمات عالی تازه بسازند و آن را دانشگاه کابل بنامند باز هم با آن مشکلی ندارم. مشکل من استفاده از اصطلاحات ناآشنا برای افغان‌های دری یا فارسی‌زبان است مانند پرونده، واژه، هواپیما، فرودگاه، چالش، دادگاه، دادستان، فراخوان، گزینه، خیابان، ارتش و صدها اصطلاح از این قبیل است.

موضوع مهم این است که آیا ما بگذاریم شیوهٔ گفتار و نگارش مروج در افغانستان خود را آهسته آهسته در مقابل زبان فارسی مروج در ایران از دست دهیم یا شیوهٔ گفتار و نگارش مروج در افغانستان را که برای مردم عامهٔ ما قابل فهم است حفاظت نماییم. آیا ما حق نداریم به‌مثابهٔ یک کشور که در آن ملت افغانستان زندگی می‌کند هویت ملی خود را با زبان خاص خود که برای ایرانی‌ها در گفتار قابل فهم نیست به اسم باستانی‌اش دری بنامیم ولو که از لحاظ ریشه با فارسی یکی است؟ تعیین دری به‌عوض فارسی در قانون اساسی سال ۱۳۴۴ افغانستان به‌دلایل بسیار ارزشمند ملی صورت گرفت و خط فاصلی را که در عمل میان زبان‌های مروج در ایران و افغانستان بود رسمیت بخشید.[۱]


[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله توسط دکتر نوراحمد خالدی برشتۀ تحرير درآمده و برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- خالدی، نوراحمد، چرا ما افغان‌ها «دری» را به‌جای «فارسی» به‌کار می‌بریم، صفحه فیسبوک دکتر نوراحمد خالدی: ‏٢۹ آگوست ٢٠۱٢



[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها

فیسبوک (FaceBook)