از: محمد بایبوردی |
علم چیست و تکنولوژی کدام است؟
فهرست مندرجات
تکنولوژی برآیند فعالیتهای انسان برای سلطه بر طبیعت بهمنظور تغییر و تبدیل آن برای زندگی بهتر است. در تکنولوژی، علاوه بر ماشینآلات و ابزار تولید، به مهارتها و تجربیات تولیدی، اطلاعات و دانش فنی، سازماندهی و مدیریت نيز نیازمندیم. برخلاف تکنولوژی که فرآورده نهایی آن کالا یا روش انجام کار است، فعالیتهایی که در زمینه علم صورت میگیرد، به افزایش دانش بشر منجر میگردد و بهصورت مقاله علمی و کتاب چاپ میشود و در اختیار همگان قرار میگیرد. علم در پی یافتن «چرا» و تکنولوژی در جستجوی یافتن «چگونگی» تکوین پدیدههاست. موقعیت علمی هر کشور را تعداد دانشمندان و مقالات علمی و موقعیت تکنولوژی آن را تعداد اختراعات و اکتشافات مشخص میکند. علوم جنبه ملی ندارند و مفاهیم آن آزادانه از مرزهای جغرافیایی میگذرند در صورتی که تکنولوژی و موقعیت آن در هر کشور متفاوت است و تکنولوژی ملی هر کشور از صدها عامل گوناگون که فقط یکی از آنها موقعیت علوم و پژوهشهای علمی است، متأثر میگردد. در جهان امروز نیز مردم کشورهای مختلف در حالی که در جهان واحدی از علوم به سر میبرند، با تکنولوژیهایی که گاهی اقلاً یکصد سال با یکدیگر فاصله دارند، زندگی میکنند. تا زمانی که زمینه علمی مناسب و بالندهای در کشوری موجود نباشد، صرفاً بهعلت وجود چند قرارداد بین دو کشور، تکنولوژی بهویژه انواعی از آن که به ذهن برنامهریزان متبادر میشود، از کشور پیشرفته به کشور در حال توسعه جریان نمییابد.
علم چیست و تکنولوژی کدام است؟ | ▲ |
هر چند واژه تکنولوژی از ریشه یونانی «تکنو» و «لوگوس» بهمعنای «مهارت» و «علم / گفتگو» گرفته شده و آن را میتوان مانند اغلب اصطلاحات علمی که به «لوژی» ختم میشوند، «فنشناسی» ترجمه کرد، ولی در حقیقت تکنولوژی برآیند فعالیتهای انسان برای سلطه بر طبیعت بهمنظور تغییر و تبدیل آن برای زندگی بهتر است. در برخی از شاخههای علوم، مانند بیولوژی، کاربرد اصطلاح «زیستشناسی» در فارسی وافی بهمقصود است و ابهامی بر جای نمیگذارد. ولی در مورد تکنولوژی، بهتر است آن را از دو ریشه فن و محیط مناسب و مساعد مرکب بدانیم تا صاحب تکنولوژی بودن صرفاً به مفهوم داشتن ماشینآلات، بهنظر نرسد زیرا که در تکنولوژی، علاوه بر ماشینآلات و ابزار تولید، به مهارتها و تجربیات تولیدی، اطلاعات و دانش فنی، سازماندهی و مدیریت نيز نیازمندیم.
چنین تعبیری از تکنولوژی سبب میشود که دیدگاه انسان از یک دید کوتهبینانه و در حد ماشینآلات و دودکش کارخانه، به دیدگاهی وسیع و کلان مرکب از صدها عامل موثر و متداخل ارتقا یابد. بهعبارت دیگر و بهعنوان مثال، اگر هر یک از عوامل چهارگانه تکنولوژی که در بالا بر شمردیم، به میزان یکصد واحد از یکصد واحد آرمانی و مورد نیاز یک زنجیره یا فرآیند تولید، که محصول نهایی آن کالاست، فراهم آیند، حجم و کارآیی تولید نیز متناسب با یکصد واحد خواهد بود. ولی اگر سه عامل در حد یکصد و عامل چهارم در حد مثلاً بیست باشد، حجم و کارآیی تولید نیز متناسب با عامل محدودکننده یعنی بیست خواهد بود و فراوانی عوامل دیگر تولید نمیتواند بهعنوان جایگزینی برای کمبود عامل دیگر باشد.
برخلاف تکنولوژی که فرآورده نهایی آن کالا یا روش انجام کار است، فعالیتهایی که در زمینه علم صورت میگیرد، به افزایش دانش بشر منجر میگردد و بهصورت مقاله علمی و کتاب چاپ میشود و در اختیار همگان قرار میگیرد. علم در پی یافتن «چرا» و تکنولوژی در جستجوی یافتن «چگونگی» تکوین پدیدههاست. برخی از علوم موجد تکنولوژی نیز میگردند ولی هر پژوهش علمی به تولید کالا نمیانجامد. رشتههای گوناگون علوم، به ویژه از سیصد سال پیش تاکنون، هر ساله از رشدی برابر هفت درصد برخوردار بوده و حجم نوشتههای علمی نيز هر ده تا پانزده سال دو برابر شده و هر مقاله علمی نیز خود متاثر از دوازده مقاله پیشینیان در همان زمینه بوده است. در صورتی که در پیشرفت تکنولوژی چنین نظمی مشاهده نمیشود.
علوم در سیصد سال گذشته، بسته به اینکه واحد ارزشیابی و سنجش ما، تعداد دانشمندان، تعداد مقالات و کتب مجلات علمی و حرفهای، تعداد ترکیبات شیمیایی ساخته شده، تعداد قوانین مشکوفه و غيره باشد، ده هزار تا صد هزار برابر شده است، در صورتیکه همه دستاوردهای علوم، امکان کاربرد در تکنولوژی را نیافته و یا اصولاً کاربرد عملی ندارند. بهعبارت دیگر، مجلات علمی و حرفهای هر کشور، موقعیت علوم و کاتالوگ کارخانهها، موقعیت تکنولوژی آن کشور را مشخص میسازند.
علوم بهمعنی عام و گسترده آن، تقریباً از سه هزار سال پیش که انسان نوشتن را اختراع و توان انجام محاسبات را پيدا کرد، آغاز میشود، ولی تاریخ تکنولوژی از آن فراتر میرود، زیرا انسان تا آنزمان به بسیاری از تکنولوژیهای مورد نیاز خود دست یافته بود و پیش از آنکه توانسته بنویسد، بدون اینکه از فعالیتهای خود، حتی در حد یک دانشآموز دوره راهنمایی امروز آگاهی داشته باشد، قادر بوده زراعت کند، خانهای برای خود بسازد، برخی از حیوانات را اهلی کند، چرخ بسازد، ارابه درست کند و به حمل و نقل بپردازد، پارچه ببافد، فلزات را ذوب کند و به مصرف برساند، ظروف سفالین را تهیه کند، لوازم زینتی و آرایشی تولید نماید و موارد بسيار ديگری را انجام دهد.
با آنکه کشورهای صنعتی یا کشورهایی که در آنها علوم و تکنولوژی برای رفاه جامعه و بهبود وضع زندگی و معشیت مردم بهکار میرود، الزاماً غربی نیستند، ولی علوم و تکنولوژی آنها زاییده فرهنگ غرب و مبتنی بر دستاوردهای انقلاب صنعتی دو قرن پیش در اروپاست. در انقلاب صنعتی که با اختراع ماشین پنبه پاککنی و نساجی آغاز شد، کلیه اختراعات و نوآوریها از دانش علمی آن عصر بهره یکسانی نبردند و از آن متأثر نگردیدند، ولی برخی از این اختراعات و اکتشافات در زمینه تکنولوژی، خود موجد رشتههایی از علوم شدند. علم ترمودینامیک پس از اختراع ماشین بخار بهوجود آمد و نه پیش از آن. بهعبارت دیگر ماشین بخار مدیون علم ترمودینامیک نیست، ولی ترمودینامیک وامدار ماشین بخار است.
انسان در پنچ هزار سال پیش، از چکش سنگی با شکل متعارف امروزی آن استفاده میکرد. انسان امروز نیز از چکش استفاده میکند ولی برای کارآیی بیشتر و تسهیل در انجام کار، چند صد نوع چکش ساخته است که نه زیربنای علمی دارد و نه این تنوع به پیدایش و ایجاد علمی کمک کرده است. آنچه موجد تنوع و گوناگونی این ابزار گردیده، بازار کار و ملاحظات اقتصادی است. در حالی که علوم بهمدرک، دلیل و برهان نیازمند بوده و در آنچه قبلاً حادث شده، رای اکثریت، فشار سیاسی، مسایل اقتصادی و بازار، رژیم حکومتی و مذهب بیتاثیر است و هیچگونه اعتصاب یا تظاهرات مردم نمیتواند مثلاً در قوانین نیوتون خللی وارد آورد.
بهعبارت دیگر بر خلاف تکنولوژی، که در صورت وجود بازار فروش، تنوعجویی امری بدیهی است، در هر یک از شاخههای علوم فقط یک جهان کشف کردنی موجود است و بس. این جهان علمی مانند سرگرمیهای معمایی یا پازل کودکان است که هر یک از کارشناسان علوم جهان از زمان ارشمیدس تاکنون در جستجوی یافتن قطعه مناسب و قراردادن آن در جای مناسب آن بودهاند. بنابراین علم جنبه تجمعی داشته است و رشد بیوقفه آن ادامه دارد. برعکس، تکنولوژی و پیشرفت آن بالا و پايين و نوسان دارد و مدیون سرمایهگذاری بیشتر در پژوهشهای علمی و صنعتی است. بیش از نیمی از نوآوریهای تکنولوژی متاثر از بازار و اقتصاد است و این پژوهشها از بازار و اقتصاد شکوفان نشأت میگیرد و نه عکس آن.
به زبان دیگر، موقعیت علمی هر کشور را تعداد دانشمندان و مقالات علمی و موقعیت تکنولوژی آن را تعداد اختراعات و اکتشافات مشخص میکند. علت نیز این است که عالم بیشتر به نوشتن تمایل دارد ولی تکنولوژیست بیشتر میخواند و کمتر مینویسد و نیز آنچه را که مینویسد، میفروشد. آنچه که عالم و دانشمند کشف میکند، برای آنکه واقعا متعلق به او گردد، باید فورا چاپ و منتشر سازد. هر اندازه این چاپ و انتشار گستردهتر باشد، ملکیت او بر یافتهاش استحکام بیشتری پیدا میکند و اگر او از چاپ یافته خود خودداری کند، فرد دیگری در گوشه دیگری از جهان بالاخره آن را یافته و به چاپ میرساند و حقی برای فرد اول نمیماند. بهعبارت دیگر عالم آنچه را میبابد باید در طبق اخلاص نهد تا حقوق وی محفوظ بماند، در صورتی که تکنولوژیست برای صیانت از حقوق خود، لازم است آن را در گاو صندوقی بگذارد و بر خلاف یافته علمی که آگاهی از جزئیات آن نیز مجانی است، آن را فقط در مقابل دریافت وجهی در معرض فروش بگذارد.
نیاز به حفظ تقدم در اعلام نظر یا کشف علمی سبب شده است که در کشورهای پیشرفته، مجلات بسیار معتبر علمی هفتگی بهوجود آیند. اغلب کسانی که در رشتههای فیزیک، شیمی و زیستشناسی، جوایز نوبل را که ممتازترین پاداش در پژوهشهای علمی و نه در تکنولوژی است، دریافت کردهاند، یافته خود را در دو مجله فرهنگی Nature در انگلستان یا Science در آمریکا چاپ کردهاند.
از این مقایسه میتوان نتیجه گرفت که مفاهیم شناخته شده علوم یا قطعاتی از پازل مورد نطر که در جای خود قرار گرفتهاند، در هر زمان و مکان یکسان است. یعنی مفاهیم و دانستههای شیمی، فیزیک، ریاضیات، زیستشناسی و غيره در کلیه نقاط دنیا و در سال جاری یکسان و استاندارد است. لذا فیزیک، شیمی و ریاضیات و یژوهشهای ويژه برای کشورهای در حال توسعه یا عقبمانده و یا حتی بدون هر سنت علمی وجود ندارد و این مفاهیم نباید در دانشگاه فلان با دانشگاه هاروارد متفاوت باشد تا دانش امروزی در هر یک زمینههای علم که در کتاب چند دلاری مذکور است، بتواند انتقال یابد. در حالی که در تکنولوژی چنین نیست و توانمندیهای سیاسی، اقتصادی و علمی در انتخاب تکنولوژی نقش اساسی را ایفا میکند و در صورت لزوم حتی استفاده از چکش چند هزار سال پیش را برای کارشناسی که به آخرین یافتههای علمی مسلح است، تجویز مینماید.
علوم جنبه ملی ندارند و مفاهیم آن آزادانه از مرزهای جغرافیایی میگذرند و همانطور که جدول ضرب ملی ايران وجود ندارد، فيزيک، شيمی و رياضيات ويژه ايران نيز وجود ندارد و ضريب پلانک یا عدد آووگادرو در انگلستان همان مفهوم را دارد که در ایران. در صورتی که تکنولوژی و موقعیت آن در هر کشور متفاوت است و تکنولوژی ملی هر کشور از صدها عامل گوناگون که فقط یکی از آنها موقعیت علوم و پژوهشهای علمی است، متأثر میگردد. در جهان امروز نیز مردم کشورهای مختلف در حالیکه در جهان واحدی از علوم به سر میبرند، با تکنولوژیهایی که گاهی اقلا یکصد سال با یکدیگر فاصله دارند، زندگی میکنند. بنابراین تکنولوژی برخلاف علم، آزادانه و مجانی از مرزهای جغرافیایی نمیگذرد و این محدویت سبب میشود تا تکنولوژی در زمینههای مختلف فقط در کشور یا کشورهای ویژهای بومی شود و ریشه بدواند.
اینک که تا حدودی به تفاوتهای علم و تکنولوژی پی بردیم، ببینیم که این دو در زمینههای پژوهشی چه نقشی متفاوتی را ایفا میکنند. اصولاً بهعنوان مثال اين فیزیک، شیمی، ریاضیات یا زیستشناسی وغيره است که هدف آن گشودن یکی از گرههای ناگشوده علوم یا یافتن یکی از قطعات پازل موصوف است. این پژوهشها از کنجکاوی انسان سرچسمه گرفته، شالوده آن پژوهشهای پیشیینان بوده و مانند پیازی بهصورت ورقه ورقه تکامل یافته است و با یافتن هر قطعه جدید، قوانین و اصول شناخته شده پیشین الزاماً باطل یا رد نمیشود، بلکه فرسوده میگردد و تمایل انسان در به کار گیری آنها کاهش مییابد.
افرادی که در جوامع مختلف علمی و آموزشی بدین پژوهشها سرگرماند و فرآورده نهایی آنان مقالاتی است که در بازار بینالمللی نشریات علمی چاپ میشود، مشغول تحقیقات علمی هستند. ولی اگر نتیجه کار آنها، کالا، ماشین، فرایند و بهطور کلی شیئی قابل فروش بوده و اشخاصی حقیقی یا حقوقی بر آنها ادعای مالکیت کنند، در این حالت، پژوهش آنها در زمینه تکنولوژی است. پژوهشهای گروه اول را پژوهشهای رشتهای، نظری یا علمی محض و تحقیقات گروه دوم را، پژوهشهای کاربردی یا فرارشتهای مینامیم. در حالت اخیر مثلاً کارشناس شیمی با آنکه مشغول پژوهش در زمینه شیمی است ولی در جستجوی یافتن ماده منفجره بهتری است. گاهی نیز پژوهشها جنبه پیمانی دارند. در اين حالت، تعدادی کارشناس طراز اول در رشته مورد نظر بسیج میشوند تا به حل مشکلی بپردازند.
هر اندازه که تکنولوژی از محتوای علمی بیشتری برخوردار باشد، تعداد دانشمندان و کارشناسان علوم پایه که در تشکیلات آن نهاد پژوهشی مشغول بهکار هستند، بیشتر خواهد بود. همچنین برای آنکه فرآورده آن توان رقابت با کالای مشابه یا حفظ سهم خود از بازار را داشته باشد، لازم است اعتبار بیشتری در پژوهش هزینه شود. تجربه یکصد سال اخیر کشورهای صنعتی حاکی از این است که برای اینکه رشد تولیدات در این قبیل فعالیتها دو برابر شود، لازم است که اعتبار پژوهشی هشت برابر گردد.
چنین بده و بستانی در پژوهشهای علوم نظری یا پایه، مشاهده نمیشود و نمیتوان انتظار داشت که با افزایش سرمایهگذاری مثلاً در پژوهشهای فیزیک و دو برابر کردن بودجه تحقیقاتی، یکی از قطعات ناشناخته پازل زودتر یافته شود. تجربه سده اخیر همچنین نشان داده است که اگر کشوری ٠،٧ در صد (هفت در هزار) از تولید ناخالص ملی خود را مصروف پژوهشهای نظری و محض یعنی علم بهخاطر علم بکند، راه به جايی نمیبرد و هر نوع سرمايهگذاری در پژوهشهای کاربردی که در کشورهای غربی تا پنچ برابر اعتبار پژوهشهای علمی و نظری شامل آن میشود، هدر دادن سرمایه است.
برای روشنتر شدن موضوع، فرض کنیم اگر بهای بلیت هواپیما در مسیر معینی هزار واحد پول باشد، اگر فردی ٩٩٩ واحد پول نیز به شرکت هواپیمایی بپردازد، بليطی به او تعلق نخواهد گرفت، هر چند که تفاوت بين آنچه میپردازد و آنچه که بايد بپردازد، بسیار ناچیز است. در زمینه سیاست علمی کشورهای پیشرفته نیز مشاهده شده است که این اصل صرف نظر از نوع رژیم، اقتصاد، جمعیت، مساحت کشور و غيره رعایت میشود و بلیت ورودی به این باشگاه بینالمللی، هزینه کردن اعتباری به میزان اقلاً ٠،٧ درصد در سال از تولید ناخالص ملی در زمینه پژوهشهای علمی است. برای پیشرفت تکنولوژی در کشور، ابتدا باید به سرمایهگذاری در پیشرفت علوم، از جانورشناسی گرفته تا ستارهشناسی، نایل شد و مفاهیم علمی را هر چه بیشتر در میان قشرهای مردم گسترده ساخت تا به رایالعین ملاحظه شود که علم و تفکر علمی، ایجاد کارخانه و صنعت میکند ولی کارخانه موجد علم نمیشود.
در پایان نگاهی نیز به امکان انتقال تکنولوژی میافکنیم. در چند سال اخیر کوشش دولتها به انتقال تکنولوژی معطوف بوده و بدینمنظور پیمان نامههایی نیز تهیه شده ولی تکنولوژی نیز انتقال نیافته است. علت این است که فرض کنید فردی بیسواد بخواهد با یک کارشناس فیزیک بحث کند. روشن است که مکالمه این دو و مطالب مورد بحث بسیار پیش پا افتاده و مقدماتی خواهد بود. در اين گفتگو، کارشناس فیزیک، چیزی از دانش خود را نمیتواند بهطرف مقابل منتقل کند. ولی اگر فرد مذکور، مثلاً دیپلمه باشد، مقادیری پرسش و پاسخ امکانپذیر است ولی حد گفتگوی کارشناس فیزیک بایستی در توان درک دیپلمه باشد و نه عکس آن. حال اگر دو کارشناس فیزیک بهویژه در رشته تخصصی یکسان با هم درگیر شوند، اولاً بسیاری از مطالب بازگو میشود و ثانیاً آنها زبان یکدیگر را بهراحتی و با ویژگیهایی که این علم دارد، درک خواهند کرد. انتقال تکنولوژی نیز از این مقوله پیروی میکند و برخلاف تصور ابتدایی و خوشبینانه، تکنولوژی از قانون ظروف مرتبطه تبعیت نمیکند، بلکه فقط از جایی بهجایی میرود که علاوه بر درک و تفاهم مشترک، تقریباً همسنگ نیز باشند.
بنابراین بهعنوان مثال، انتقال تکنولوژی از ژاپن به انگلستان و بالعکس به مراتب آسانتر و امکانپذیرتر از انتقال تکنولوژی از این دو کشور به ایران است. در حالت اول، تکنولوژی با زیربنای علمی خود منتقل میشود و در حالت دوم بدون آن. بهعبارت دیگر، تا زمانی که زمینه علمی مناسب و بالندهای در کشوری موجود نباشد، صرفاً بهعلت وجود چند قرارداد بین دو کشور، تکنولوژی بهویژه انواعی از آن که به ذهن برنامهریزان متبادر میشود، از کشور پیشرفته به کشور در حال توسعه جریان نمییابد.[۱]
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی ارسال شده است.
[↑] پینوشتها
[۱]- علم چیست و تکنولوژی کدام است؟، نوشته و ترجمۀ محمد بایبوردی، مجله دانشمند
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□ آرشيو دورههای قديمی مجله دانشمند به مدير مسئولی و سردبيری علی ميرزايی