|
کالبدشناسی
فهرست مندرجات
- واژهشناسی
- پیشینهی تاریخی
- تقسیمبندی
- شیوهی مطالعه آناتومی
- يادداشتها
- پيوستها
- پینوشتها
- جُستارهای وابسته
- سرچشمهها
- پيوند به بيرون
پزشکی علوم پایه پزشکی
کالبدشناسی یا آناتومی (به انگلیسی: ، با تلفظ آمریکایی: )، شاخهای از زیستشناسی است که به بررسی ساختار و شیوهٔ کار بدن جانداران میپردازد.
آناتومی مشتمل است بر آن دسته از ساختارهایی که میتوان آنها را در ظاهر (بدون نیاز به بزرگنمایی) و بهصورت میکروسکوبی (با کمک بزرگنمایی) مشاهده کرد. نوعاً وقتی از واژهی «آناتومی» استفاده میشود، منظور آناتومی ظاهری یا ماکروسکوپیک است - یعنی مطالعهی ساختارهایی که بدون استفاده از یک میکروسکوپ قابل مشاهده هستند. آناتومی میکروسکوپیک (موسوم به بافتشناسی) به مطالعهی سلولها و بافتها با استفاده از یک میکروسکوپ اطلاق میشود.
کالبدشناسی اساس دانش طب بهحساب میآید. آناتومی پزشک را به سمت درک بیماری هر فرد رهنمون میشود، خواه در انجام یک معاینه بالینی یا در استفاده از اکثر روشهای تصویربرداری پیشرفته. بهعلاوه، آناتومی برای دندانپزشکان، دستورزها (s)، فیزیوتراپها، و تمام افراد دیگری که با هر نوعی از انحأ درمان بیماران که با تجربه و تحلیل علایم بالینی سروکار دارند، مهم است. بنابراین، توان تفسیر صحیح هر یافته بالینی، هدف غایی علم آناتومی است.
▲ | واژهشناسی |
واژه آناتومی () از ترکیب پیشوند ana بهمعنای up (بهمفهوم بر بالای هم سوار شده و ساخته شده و کالبد) با واژه یونانی temnenin بهمعنای (بریدن و قطعه قطعه کردن) بهدست آمده است. و همان مفهوم از هم جدا کردن، اجزای یک کالبد را میدهد. در زبان فارسی، واژهی «کالبدشناسی» مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی در ایران است.
بهجز «کالبدشناسی» میتوان از کلمهی «تشریح» نیز بهعنوان یک معادل دیگر واژهی آناتومی نام برد. در بعضی از سطوح اصطلاح آناتومی یا تشریح اشاره دارد به جنینشناسی و گونهشناسی که خود جزئی از زیست تکاملی است. علم تشریح جزء مهم و ضروریای از علوم پایه پزشکی است. تشریح خود دارای دو جز ماکروسکوپی و میکروسکوپی است که تشریح ماکروسکوپی زیر عنوان کالبدشناسی است و همانطور که از نامش بر میآید به تشریح بدن انسان و سایر جانداران در سطح ماکرو بهمعنای بزرگ میپردازد. تشریح میکروسکوپی به تشریح بدن انسان و سایر موجودات در سطح میکرو بهمعنای کوچک میپردازد و در علم پزشکی تحت عنوان بافتشناسی شناخته میشود.
▲ | پیشینهی تاریخی |
مطالعه آناتومی به ۱٦٠٠ سال پیش از ميلاد مسيح برمیگردد كه مصريان باستان آن را ثبت كردهاند. بقراط در قرن ۴ و ۵ قبل از ميلاد مسيح اولين فردی بود كه به مطالعه آناتومی پرداخت و پايههايی را برای فهم سيستم اسكلتی-عضلانی بنا كرد. هرچند در مورد تشریح استخوان جمجمه موفقیت بقراط بسیار کامل بوده اما ضمن خدماتش دچار اشتباهاتی نیز شده است؛ مثلاً مغز را بهصورت یک مخاط میشناخته و معتقد بود در شریانها هم هوا وجود دارد. سپس ارسطو بر پايه تشريح حيوانات توانست بسياری از ارگانها و همينطور شريانها و وريدها را شناسایی كند. تشريح نخستين جسد برای تحقيقات آناتومی در قرن ۴ پیش از ميلاد مسيح توسط اسکندر بر روی قربانيان جنگهای فرقهای انجام شد.
يكی ديگر از بزرگترين آناتوميستهای يونان باستان جالينوس بود و به مطالعه عملكرد ارگانها بر اساس ترشحات بدن پرداخت. ولی به دليل اينكه در آن زمان جسد زيادی در دسترس نبود، مطالعه وی بيشتر بر روی سگها انجام گرفت.
اولين نوشته طبی به زبان فارسی، كتاب «هدايه المتعلمين فی الطب»، تاليف ابوبكر ربيع بن احمد اخوينی النجاری است كه در باب تشريح بسيار جالب است.
از مشهورترين پزشكان دوران اسلامی، ابوبكر محمد بن ذكريای رازی است كه از نظرات بقراط و جالينوس پيروی میكرد. رازی در كالبدشناسی بر روی ميمون كار میكرد و مطالعاتی دربارهی وريدها، شرائين و قلب انجام داد. پس از رازی برجستهترين پزشكی كه دربارهی تشريح مطلب نوشته است، علی بن عباس مجوسی اهوازی بود و شهرت او به دليل نگارش كتاب «الملكی» كه در مورد آناتومی و فيزيولوژی اعضای بدن است و در كتابهای تاريخ پزشكی اروپاييان به آن اشاره شده است و در قرون وسطی نابغه بلخی بهنام بوعلی سينا كتاب قانون در طب را نوشت كه اطلاعات آناتومی زمان خودش را در آن گنجانده بود.
با این حال، با تکامل علوم طبیعی، علم تشریح نیز رو به تکامل میرفت و در قرن شانزدهم بهصورت یک علم کاملاً مستقل و جداگانه درآمد. بنیانگذار علم تشریح آندرئاس وزالیوس (Andrias vsalius)، پزشک برجستهی بلژیکی میباشد که از جالینوس انتقاد کرد؛ وی برای شناخت اجزای سازنده بدن انسان بهطور دقیق از تشریح اجساد استفاده کرده است.
بنابراین، طی یک دورهی زمانی طولانی، آناتومی در حال انجام و افزایش درک بهتر از عملکرد اندامها و ساختمانهای داخل بدن انسان شد. در طول قرن ۱۹ و ابتدای قرن ۲۰، این علم برجستهترین پژوهشهای علمی را داشته است. روشها بهطور چشمگیری از یک آزمایش ساده به تشریح حیوانات و اجساد انسانها، استفاده از میکروسکوپ، تکنولوژی پیشرفته میکروسکوپ الکترونی و دیگر روشهای پیچیده قرن بیستم، پیشرفت کردهاند.
▲ | تقسیمبندی |
کالبدشناسی جانوری و کالبدشناسی گیاهی، از زیر شاخههای آناتومی هستند و یکی از شاخههای بزرگ کالبدشناسی، کالبدشناسی سنجشی و کالبدشناسی انسان است. کالبدشناسی انسان، از دانشهای پایهای پزشکی میباشد.
با این حال، تقسیمبندیهای مختلفی برای کالبدشناسی وجود دارد که هر یک از دیدگاه خاصی ارائه میشود. بهطور مثال، میتوان به انواع کالبدشناسی از نظر نوع دید اشاره کرد. در این تقسیمبندی که به دو بخش کالبدشناسی ماکروسکوپی و میکروسکوپی قابل ارائه است، منظور اصلی در کاربرد یا عدم استفاده از وسایل کمکی در تشریح میباشد. کالبدشناسی میکروسکوپی را میتوان به دو زیر شاخهٔ بافتشناسی و جنین شناسی تقسیم نمود.
نوع دیگری از تقسیمبندی کالبدشناسی بر اساس عناصر تشریحی میباشد که به زبان ساده، عناصر تشریحی را میتوان شامل استخوان، مفصل، ماهیچه (عضله)، و احشا در نظر گرفت. بدین ترتیب کالبدشناسی به چهار بخش استخوانشناسی، مفصلشناسی، ماهیچهشناسی و احشاشناسی تقسیم میشود. مراد از احشا اعصاب مرکزی مغز و نخاع شوکی و اعصاب محیطی، قلب و رگهای خونی سرخرگ و سیاهرگ، دستگاه گوارش و دستگاه تنفس و دستگاه تناسلی-ادراری و دستگاه لنفاوی میباشند.
▲ | شیوهی مطالعه آناتومی |
از آنجایی که واژهی «آناتومی» از واژهی یونانی temnein بهمعنای «قطع کردن» برگرفته شده است. بنابراین، پر واضح است که مطالعهی آناتومی با ریشه آن یعنی دیسکسیون (برش دادن) در ارتباط است، هرچند امروزه در بسیاری از موارد، از مواد قبلاً تشریحشده و مدلهای پلاستیکی با آموزشهای کامپیوتری و سایر موارد کمک آموزشی استفاده میشود. آناتومی را با یکی از دو رویکرد ناحیهای یا سیستمیک میتوان مطالعه کرد:
- در رویکرد ناحیهای (regional)، هر ناحیه از بدن بهصورت جداگانه مورد مطالعه قرار میگیرد و تمام جنبههای آن ناحیه، همزمان تجزیه و تحلیل میشود. بهعنوان مثال، اگر قرار است قفسهی سینه مورد مطالعه قرار گیرد، تمام ساختارهای آن بررسی میشوند. این کار مشتمل است بر مطالعه عروق، اعصاب، استخوانها، عضلات، و تمام ساختارها و اعضای دیگری که در ناحیهی قفسهی سینه قرار دارند. بعد از مطالعهی این ناحیه، سایر نواحی بدن (شامل شکم، لگن، اندام تحتانی، اندام فوقانی، پشت، سروگردن) به شیوهی مشابه مورد مطالعه قرار میگیرد.
- در رویکرد سیستمیک، تک تک دستگاههای بدن از اول تا به آخر مورد مطالعه قرار میگیرد. بهعنوان مثال، در مطالعهی دستگاه قلبی - عروقی به قلب و تمام عروق خونی بدن توجه میشود. پس از اتمام این کار، دستگاه عصبی (شامل مغز، نخاع، و تمامی اعصاب) و با جزییات کامل میتوان مطالعه کرد. این شیوه را برای کل بدن میتوان ادامه داد تا این که تمامی دستگاههای بدن، از جمله دستگاههای عصبی، اسکلتی، عضلانی، گوارشی، تنفسی، لنفاوی، و تناسلی مورد مطالعه قرار گیرند.
هر یک از رویکردهای فوق، دارای مزایا و معایبی است. رویکرد ناحیهای شیوه بسیار خوبی است، به شرطی که با تشریح جسد همراه باشد، ولی بهلحاظ تداوم یک دستگاه در سرتاسز بدن رسا نیست. به همین ترتیب، رویکرد سیستمیک به درک کل یک دستگاه در سرتاسر بدن کمک میکند، ولی هماهنگسازی آن بهطور مستقیم با تشریح جسد یا فراگیری جزییات کافی دشوار میباشد.
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
...
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها: │ پزشکی │ علوم پایه پزشکی