|
سرشت جنسی انسان
سرشت جنسی انسان
چند میلیون سال در چند صفحه
در اینجا داستانی وجود دارد که مختصراً در چند صفحه آن را شرح میدهیم: چند میلیون سال قبل، اجداد کهن ما (هومو اِرِکتوسها) از یک نظام جفتگیریِ مشابه با گوریلها که در آن جنس نر برای غلبه بر نرهای دیگر و حفظ حرمسرایی از مادهها مبارزه میکرد، به نوع دیگری از نظام جفتگیری روی آوردند که در آن اکثر نرها به مادهها دسترسی جنسی داشتند. معدودی از متخصصان هستند که بر سر شواهد فسیلی این تغییر مسیر اختلاف نظر دارند.
با این حال، هنگامی که میخواهیم ببینیم این تغییر مسیر نمایانگر چه چیزی است، با آندسته از متخصصانی که مدافع روایت مرسوم در روانشناسی تکاملی هستند اختلاف نظر پیدا میکنیم. روایت مرسوم بر این باور است که این تغییر مسیر زمانی رخ داد که الگوی «پیوند زناشویی بلندمدت» در گونهی ما شکل گرفته بود. در واقع آنجا که مجادله بر سر سرشت میل جنسی انسان است، تنها دو گزینه مورد پذیرش است: «انسانها به شکلی تکامل یافتهاند که یا تکهمسر باشند یا چندهمسر»؛ و معمولاً با این نتیجهگیری همراه میشود که زنان غالباً الگوی اول و مردان الگوی دوم را ترجیح خواهند داد.
پس تکلیف «الگوی جفتگیریهای همزمان و متعدد» چه میشود، الگویی که براساس آن اکثر مردان و زنان بهطور همزمان بیش از یک رابطهی جنسی داشتند؟ صرف نظر از برخی ملاحظاتِ اخلاقی، چرا با وجود شواهد و مدارکی که در این راستا وجود دارد، «الگوی جفتگیریهای همزمان» در ماقبل تاریخ حتی مورد بررسی هم قرار نمیگیرد؟
ما میدانیم جوامع گردآورندهای که انسانها در مقیاس کوچک برپا کرده بودند، گروههای بسیار مساواتخواهی بودند که تقریباً همه چیز را به اشتراک میگذاشتند. چنین ویژگیای هم اکنون نیز بهطرز چشمگیری در نحوهی زندگی گردآورندگانِ توزیع آنی در سرتاسر جهان وجود دارد. انسانشناسان بارها نشان دادهاند که مساواتخواهی شدید
جوامع شکارگر گردآورنده پدیدهای جهانشمول است. کونگهای قوم «سان» در بوتسوانا تا حدود زیادی به همان سبکِ بومیان مناطق دورافتادهی استرالیا و قبایل دوردستِ جنگلهای بارانی آمازون زندگی میکنند. در این جوامع اشتراکگذاری منابع صرفاً عملی دلبخواهی نیست؛ بلکه امری الزامی و اجباری ست. برای مثال، احتکار یا پنهان کردن خوراک نه تنها رفتاری شدیداً شرمآور محسوب میشود بلکه اساساً نابخشودنیست.
گردآورندگان خوراک را به شکلی برابر بین خود تقسیم میکنند، به نوزادان یکدیگر شیر میدهند، تقریباً هیچ چیزی را از یکدیگر مخفی نمیکنند؛ بقای آنان در گرو پیوند با یکدیگر است. برخلافِ دنیای ما که بر محوریت مفاهیمی چون مالکیت خصوصی و مسئولیت فردی استوار است، در میان گردآورندگان این محوریت بر ثروتِ گروهی، هویتِ گروهی و تعامل عمیق با یکدیگر قرار دارد. اگرچه ممکن است از نظر شما چنین توصیفهایی نوعی آرمانگراییِ سادهلوحانه یا حسرتآلود از نظام اشتراکی ماقبل تاریخ تلقی شود، باید بدانید که اکثر محققان در مورد ویژگیهای ذکرشده برای جوامع ماقبل کشاورزی هم نظر هستند. آنها طی بررسیهای خود دریافتهاند که تشکیلات اجتماعیِ مساواتخواهانه، تنها نظامیست که در میان جوامع گردآورندهی تمام زیست بومهای جهان وجود دارد. و به واقع، هیچ نظام دیگری نمیتوانست برای جوامع گردآورنده کارایی داشته باشد زیرا الزام به تقسیم منابع عملاً بهترین روش برای توزیعِ سود و زیان بین تمام اعضای گروه است.
ما میخواهیم نشان دهیم که این رفتارِ اشتراکی به روابط جنسی هم تعمیم یافته بود. پژوهشهای متعدد در رشتههای نخستیشناسی، انسانشناسی، روانشناسی و آناتومی حاکی از همین نتیجهگیری بنیادیست: موجودات انسانی و اجداد انسانریختِ ما، تقریباً تمام چند میلیون سال گذشته یا قدری کمتر را صرف پیوندهای صمیمانهای کردهاند که طی آن اکثر افراد بالغ میتوانستند بهطور همزمان چندین رابطهی جنسی داشته باشند. این رویکرد به میل جنسی انسان احتمالاً تا زمان انقلاب کشاورزی و مالکیت خصوصی (کمتر از ۱٠ هزار سال قبل) پابرجا بوده است.
اگر شما هم مدتی را در میان نخستیهایی سپری کنید که نزدیکترین خویشاوندیِ زیستی را با انسانها دارند، به وضوح خواهید دید که شامپانزههای ماده بارها در طی یک روز با اکثر نرهای مشتاق یا همهی آنها دست به آمیزش جنسی میزنند. همچنین شاهدِ متداول بودنِ سکس گروهی در بین بونوبوها خواهید بود. این عمل تک تک بونوبوها را به آرامش رسانده و موجب تداومِ شبکههای اجتماعی پیچیدهی آنان میشود. اگر عطش جنسیِ انسان معاصر را که در انواع خاصی از پورنونگاریها مستتر است یا محدودیتهای ملالآور تکهمسریِ جنسی را که همه با آن آشناییم در نظر آورید، بهسرعت با یادگارهای اجدادِ اَبَرجنسیمان مواجه خواهید شد.
اندامهای ما نیز روایتگر همین داستانند. بیضههای مردان که بسیار بزرگتر از بیضههای هر نخستی تکهمسری است، همواره باید در خارج از بدن که دما پایینتر است آویزان باشند تا بدین وسیله سلولهای اسپرم همیشه برای انزالهای متعدد مهیا باشد. به علاوه، جنس نر در گونهی انسان دارای کلفتترین آلت در میان تمام نخستیهای روی زمین است . از سوی دیگر، تابخوردنِ پستانهای زنان (که مطلقاً ضرورتی در زمینهی شیردهی ندارد)، آه و نالههای مشهود از سر شوق و لذت (آواهای جفتگیری) و قابلیت آنان برای تجربهی ارگاسمهای متعدد، همگی حامیِ دیدگاهیست که بر آسانگیری جنسیِ ماقبل تاریخ تاکید میورزد. هر یک از این نمونهها مانعی بزرگ بر سر راه پذیرش روایت مرسوم در روانشناسی تکاملی است. تمامی این موارد را در فصلهای بعد بهطور مفصل توضیح خواهیم داد.
در همان دورانی که مردم بر روی زمینی مشترک کشاورزی میکردند، الگوی مالکیت خصوصی به سرعت جایگزین مالکیتِ اشتراکی شد و به خط مشی اکثر جوامع تبدیل شد. با این وجود، در میان گردآورندگانِ چادرنشین، مالکیت خصوصی به دلایل واضحی در کمترین سطح خود باقی ماند و اندیشهی مالکیت بر زمین، مالکیت بر ماهیهای رودخانه یا مالکیت بر ابرهای آسمان در میان آنان جلوهی کمرنگی دارد. در واقع، در این جوامع مردان (و غالباً زنان) به همراه هم به جنگِ خطرات میروند. سرمایهگذاریِ والدینیِ مرد - یا بهعبارتی، هستهی اصلی روایت مرسوم در روانشناسی تکاملی - ویژگیِ جوامعیست که ما سازماندهی کردهایم و نباید آن را به تمام زیستبومهای جهان - بهویژه نقاطی که گردآورندگان زندگی میکنند - تعمیم داد.
هنگامی که مردم زندگی در جوامع کشاورزیِ متمرکز را آغاز کردند، ماهیت اجتماعیِ جوامع عمیقاً و بهشکلی بیبازگشت دستخوش تغییر شد. ناگهان دانستن اینکه زمین شما در کدام نقطه پایان مییابد اهمیتی تعیینکننده یافت و همسایه شدن انسانها آغاز شد. دهمین فرمانِ کتاب مقدس یادآور همین تغییر است: «چشم طمع به خانهی همسایه نداشته باش، چشم طمع به زن همسایه نداشته باش، چشم طمع به نوکر همسایه، کلفت همسایه، گاو نر همسایه، قاطر همسایه، یا هر چیزِ متعلق به همسایه نداشته باش».
بدیهیست شاید بزرگترین بازندهی این انقلاب کشاورزی (قطع نظر از بردهها و غلامان) زنان بودند که نقش محوری خود در جوامع گردآورنده را از دست داده و همراه با خانه، بردگان و چارپایانِ اهلی تبدیل به دارایی دیگری برای مردان شدند تا از آنها مواظبت شود.
کتاب خاستگاههای کشاورزی نوشتهی باستانشناس استیون میفن این رخداد تاریخ بشر را این چنین توصیف میکند: «این دگرگونی و تغییر مسیر موجب شد تا انسانهای کنونی در قیاس با سایر موجودات و انسانهای پیش از آن، سبک زندگیِ کاملاً متفاوتی را پی بگیرند.» این مهمترین چرخش و تغییر مسیر در داستان گونهی ماست. این تغییر مسیر بهسوی کشاورزی به مراتب تأثیرِ بنیادیتری از مهار آتش، ماگناکارتا، اختراع ماشین چاپ، اختراع ماشین بخار، شکافتن اتم یا نظایر آن بر خط سیرِ حیات انسان داشته است. حقیقتاً همه چیز به همراهِ کشاورزی تغییر کرد: ماهیتِ پایگاه و قدرتِ اجتماعی، ساختارهای اجتماعی و خانواده، رابطهی انسان با طبیعت، نحوهی پرستش خدایان، امکانِ جنگ بین گروهها، کیفیت زندگی، طول عمر و به همان شکل قوانین حاکم بر میل جنسی انسان. تیموتی تیلور نویسندهی کتاب سکس در ماقبل تاریخ ، با استناد به شواهد باستانشناسی مینویسد: «در حالی که سکس برای فردِ شکارگر گردآورنده نمایانگر اندیشهی اشتراکگذاری و تعالی جامعه بود، برای نخستین کشاورزان تبدیل به ابزاری برای سرکوب، فرونشاندن شهوت، هراس از هم جنسگرایی و افزایش تولیدمثل شد.» تیلور نتیجه میگیرد که «کشاورزان به دلیل هراس از ماجراجوییهای میل جنسی انسان، دست به تخریب و کنترل آن زدند.»
از این پس، زمین میتوانست تصرف شود، به تملک درآید و بهعنوان میراث از نسلی به نسل بعد منتقل شود. خوراک که پیشتر از طریق شکار و گردآوری تأمین و مصرف میشد، حالا میبایست کاشته شود، مراقبت شود، برداشت شود، انبار شود و دستآخر به فروش برسد. حصارها، دیوارها و سیستمهای آبیاری برپا شد. برای مراقبت از آنها تشکیلات نظامی پایهگذاری و تقویت شد تا کنترل اوضاع را در دست بگیرد. در راستای تحکیمِ نهاد مالکیت خصوصی، برای نخستینبار در تاریخِ گونهی ما قطعیت پدری اهمیتی تعیینکننده یافت.
با این وجود، روایت مرسوم در روانشناسی تکاملی مصرانه میگوید: «قطعیت پدری « : همیشه بیشترین اهمیت را برای گونهی ما داشته است. اینکه ما زندگی جنسیمان را حول قطعیت پدری سازماندهی کردهایم، چیزیست که از سوی ژنهایمان به ما دیکته شده است.» اگر این چنین است، پس چرا شواهد ثبت شده در رشتهی انسانشناسی مملو از نمونههایی از جوامعیست که در آنها قطعیت پدری چیزی کماهمیت یا بیاهمیت محسوب میشود و مردان هیچ نگرانی در مورد وفاداری جنسی زنان ندارند؟
در ادامه به این نمونهها خواهیم پرداخت، اما پیش از آن اجازه دهید سفر کوتاهی به یوکاتان داشته باشیم.
[▲] يادداشتها
[▲] پینوشتها
Homo erectus
زمان دقیق این تغییر مسیر اخیراً مورد تردید قرار گرفته است. نگاه کنید به وایت و لوِجوی (٢٠٠۹)
انسانشناس جیمز وودبِرن (۱۹۹٨/۱۹٨۱) جوامع گردآورنده (خوراکجو، گشتزن) را به نظامهای توزیع آنی (ساده) و توزیع با تأخیر (پیچیده) دستهبندی کرده است. در نظام توزیع آنی، خوراک در همان روزهایی که گردآوری میشود (بدون جزئیات اضافی یا ذخیره کردن) به مصرف میرسد. ما به بررسی این نوع جوامع گردآورنده خواهیم پرداخت و با دستهی دوم کاری نداریم. - نویسنده
Kung
Botswana: کشوری در جنوب آفریقا. - مترجم
برای مطالعهی بیشتر در زمینهی اقتصادهای اشتراکمحور در میان گردآورندگان، نگاه کنید به سالینز (۱۹٧٢)، هاوکیز (۱۹۹٣)، گوودی (۱۹۹٨)، بوئم (۱۹۹۹)، یا مقالهی میشل فینکل همراه با هادزا، که در نشنال ژئوگرافی از اینجا قابل دسترس است: The Hadza
Communism
The origins of farming
Steven Mithen
میفِن (٢٠٠٧)، ص ٧٠۵
Magna Carta: فرمان کبیر یا فرمان آزادى صادره از طرف «جان»، پادشاه انگلیس در سال ۱٢۱۵. - مترجم
Timothy Taylor
The Prehistory of Sex
complementarity
homophobic
تیلور (۱۹۹٦)، صص ۱۴٢-۱۴٣. کتاب تیلور یکی از بهترین آثار موجود در زمینهی برآوردهای زمینشناختیِ خاستگاههای جنسی انسان است.
Paternity certainty: بهطور خلاصه، اطمینان پدر نسبت به اینکه نوزاد متولد شده متعلق به اوست و جفت جنسیاش از فرد دیگری باردار نشده است. - مترجم
Yucatan: سیویکمین ایالت کشور مکزیک است و در شبه جزیره یوکاتان قرار دارد. - مترجم
[▲] جُستارهای وابسته
□
[▲] سرچشمهها
□ ریان، کریستوفر و جفا، ساسیلدا، سرشت جنسی انسان (فراز و نشیب روابط جنسی از ماقبل تاریخ تا امروز)، برگردان: مهبد مهدیان، نشر اینترنتی: ۱٣۹٣ خ.