|
جنبش زنان در افغانستان
فهرست مندرجات
◉ پیشینهی تاریخی
◉ آموزش زنان
◉ انجمنها و سازمانها
◉ فمینیسم افغانی
◉ يادداشتها
◉ پيوستها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
◉ پيوند به بيرون
جنبشهای اجتماعی حقوق زن
جنبش زنان در افغانستان (به انگلیسی: Women's Movement in Afghanistan)، به جنبش اجتماعی زنان افغانستان در دورههای مختلف، برای بهدستآوردن حقوق زنان و تلاش آنان برای از بینبردن موقعیت فرودست زنان گفته میشود. نمونه این پدیده در سالهای ۱۳۰۰ تا ۱۳۷۱، و از سال ۱۳۷۹ - پس از سقوط طالبان - تا امروز دیده میشود.
▲ | پیشینهی تاریخی |
جنبش زنان در افغانستان، در صد سال اخیر، فراز و فرودهای فراوانی داشته که حرکتهای اصلاحطلبانهی شاه امانالله، برای حضور زنان در اجتماع سرآغاز این تحولات است.
پس از اینکه در فوریه ۱۹۱۹ میلادی امیر حبیبالله خان کشته شد، امانالله خان به پادشاهی افغانستان رسید. او در نظر داشت كشورش همانند جهان مترقی و متمدن به اسرع وقت پيشرفته و صنعتی گردد و تلاش میكرد كه موانع تكامل و پيشرفت كشور را از مسير كاروان ترقی بردارد. بههمين جهت همانند شخصيتهای ملیگرای عصر خود، مستعمرهبودن کشور و بیسوادی تودهها را دو عامل پسمانی افغانستان میدانست و تلاش میكرد كه اين دو عامل مانع پيشرفت از سر راه كشور برداشته شود.
از اینرو، شاه امانالله، بر خلاف سنت پدرانش، بهعنوان یک روشنفكر وطندوست در جبههی ضدانگليس قرار گرفت و خواستار استقلال افغانستان شد و بهطور رسمی آنرا اعلام کرد. او برای محو بیسوادی تودهها، به آموزش و پرورش اتکا کرد و مانند محمود طرزی و ثريا طرزی (همسرش) چنان میانديشيد كه پيشرفت كشور، بدون آموزش و پرورش تودههای مردم بهویژه زنان ممكن نيست. وی به آموزش زنان زیاد اهمیت میداد و مدرسهای بهنام «مکتب مستورات» در کابل بنیان نهاد و دستهای از دوشیزگان افغان را برای تحصیلات عالی به اروپا فرستاد. سیما رسولی مینویسد:
-
شاه امانالله بيش از حد علاقه داشت كه اين قشر باسواد گردد تا خود استقلال و آزادی خويش را بهدست گيرند، در جشنهای اعياد و ساير مجالس، زنان را در سخنرانیهای خود، تشويق بهگرفتن آزادی استقلال میكرد و حتی يكی از اهداف عمدهی روشنفكران و نويسندگان مورد علاقه و توجه دولت امانی اين بود كه در روابط اجتماعی و وضع زندگی خانوادگی مردم افغانستان تغييرات اساسی بهميان آورند، تغيير فكر مردم افغانستان در رابطه با زندگی، از طرف طرزی و خانم او و دخترانش كه همه از تمدن ترك و طرز تفكر جديد، نمايندگی مینمودند، از همان ابتدا تعقيب میگرديد. بهخصوص در دوران حكومت امانالله خان بود كه نخستينبار به آزادی اين نيمهيی از وجود جامعه صحه گذاشته شد و زمينه برای تعليم و تحصيل آنان فراهم گرديد. در همين زمان بود كه فعاليت فرهنگی خانوادهی طرزی به اوج خود رسيده و ضرورتها و نيازمندیهای فرهنگی را بسيار جدی مطرح میكردند، پس از طرف اينها بود كه پيشنهاد انتشار نشريهی مستقل برای زنان داده شد. امانالله خان پذيرفت و جريده، ارشادالنسوان به نشرات هفتگیاش در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در فضای مطبوعات افغانستان به پرتو افشانی آغاز كرد.
نخستین شمارهی جريدهی ارشادالنسوان، روز اول فروردین سال ۱۳۰۰ خورشیدی، در سومین سال پادشاهی اماناللهخان در شهر کابل، برای آموزش زنان انتشار یافت.
مدیر مسئول این نشریه، اسمأ رسمیه، همسر محمود طرزی بود و روحافزا دختر محمدزمانخان، خازنالکتب که خواهر حبیباللهخان طرزی بود، سردبیری آنرا بر عهده داشت و مطالب آن زیر نظر مستقیم شهبانو ثریا، همسر شاه امانالله منتشر میشد، که اخبار زنان، آداب معاشرت زنان، آشپزی، خیاطی، تربیت کودک و خانهداری، مهمترین مطالب این نشریه را تشکیل میداد.
اين قدرها وصـف عرفان میكنـد
ارشادالنسوان معمولاً بهشكل غيرمنظم منتشر میشد و بهنوشتهی دایرةالمعارف آریانا، نشر آن برای ششماه ادامه داشت. راجع به اصلاحات شاه امانالله استاد مزاری صفا مینویسد:
- شاه ازدواج با صغیر را ممنوع اعلان کرد و ازدواج مرد با چهار زن را بهیک زن محدود ساخت. شاه امانالله در مورد گرفتن طویانه و عروسى قیوداتى وضع کرد تا فشار عروسى را از روى شانههاى خانوادهی داماد کم کند، و نیز سن ازدواج را براى مردان ٢٢ سال و براى دختران ١٨ سال تعیین نمود، اما در لویهجرگه دوم در سال ١٩٢۴، که بهخاطر خاموش کردن شورش پکتیا تدویر یافت، چون اکثریت اعضاى آن جرگه را ملاکین و خانها و روحانیون متعصب تشکیل میدادند، بعضى تعدیلات در برنامهی ریفورمها وارد شد که دولت مجبور شد موقتاً آنرا بپذیرد. با همهی دشوارىهایى که بر سر راه شاه امانالله قرار داشت، در برنامههاى اصلاحى دولت براى حقوق زنان فصل خاصى عنوان شده بود.
حقوق و آموزش زنان، یکی از اقدامات اصلاحی شاه امانالله بود که با روحیهی مردم ایلنشین و متعصب افغانستان سازگاری نداشت، از همینرو بر او شوریدند و او را مجبور به استعفا کردند. امانالله خان پس از استعفا به ایتالیا رفت و حبیبالله کلکانی بهجای او بر تخت سلطنت نشست و تومار اصلاحات امانی را درهم پیچید. حبيبالله کلکانی در اعلامیهی خود میگوید:
- مه (من) اوضاع کفر و بیدينی و لاتیگری حکومت سابقه را ديده، و برای خدمت دين رسولالله کمر جهاده (جهاد را) بسته کردم تا شما برادرها را از کفر و لاتیگری نجات بتم (بدهم)، مه بادازی (بعد از اين) پيسه (پول) بيتالماله به تعمير متب (مکتب) خرج نخات کدم (نخواهم کرد) بلکه همه را به عسکر خود ميتم (میدهم) که چای و قند و پلو بخورن، و به ملاها ميتم که عبادت کنن، مه ماليه صفايی و محصول گمرگ نمیگيرم، همه را بخشيدم و دگه مه پاچای (پادشاه) شماستم، و شما رعيت مه میباشين برويد بادازی (بعد از اين) هميشه سات خوده تير کنين (وقت خود را خوش بگذرانيد).
در سال ۱۳۲۲ خورشیدی، در زمان سلطنت محمدظاهر شاه، اتحادیهی زنان که در آن بیست زن عضویت داشت، بنابر مقتضیات زمان، نهادی را بهنام «مؤسسه عالی نسوان» بهمنظور تشکل، آموزش و روشنگری زنان افغانستان در محل مرکزی شهر کابل (ساختمان همجوار شرقی هوتل سرینای فعلی) پایهگذاری کرد. دو سال بعد از آن (در سال ۱۳۲۴ خورشیدی)، در اثر پیشنهاد و پیگیری بیبی زینب خواهر امانالله خان، برای این مؤسسه، یک قطعه زمین در ساحه شهرنو کابل (موقعیت فعلی وزارت امور زنان) خریداری شد و در آن یک باب کودکستان، مکتب، سینما و دفاتر کار احداث شد که سینمای آن را بهنام زینبننداری نامگذاری کردند و در مکتب مؤسسهی عالی نسوان آنوقت که مدیریت آن را خانم رقیه بهعهده داشت، زنان متأهل که بنابر دلایل مختلف از تحصیل باز مانده بودند، درس میخواندند مؤسسهی عالی نسوان، در سال ۱۳۴۲ خورشیدی به «میرمنو تولنه» تغییر نام داد و مقرر شد که زیر نظارت وزارت کار و امور اجتماعی اداره شود و ریاست آنرا تا سال ۱۳۵۷ بهترتیب، حمیرا نورزایی، کبرا نورزایی، صالحه اعتمادی بر عهده داشتند. فعالیتهای موسسهی نسوان بیشتر بهعنوان یک نهاد فنیوحرفهای محدود به شهر کابل و مشغول خدمات مانند تدویر کلاسهای فنیوحرفهای خیاطی، قالیبافی، ماشیننویسی (تایپستی)، گلسازی، آرایش و دیکوریشن، تدبیر منزل، سوزندوزی و بافت بود.
▲ | آموزش زنان |
شهبانو (شاهخانم) ثریا ادارهی مکتب مستورات (که امروز بهنام دبیرستان ملالى نامیده میشود) را با همکارى عدهاى از زنان منور کابل بهعهده گرفت. غبار از چشمدیدهاى خود مینویسد: «روزى که ملکه ثریا در یک اجتماع از پیشرفت زنان جهان و عقبماندگى زنان افغانستان سخن زد، زنان با درد بگریستند و پنجاه نفر زن فىالمجلس خودشان را در خدمت معارف و تأسیس اولین مدرسهی زنانه گذاشتند. ملکه چنان متأثر و منفعل گردید که خودش وظیفهی مفتشى مکتب مستورات را بر ذمه گرفت.» (سیستانی، علامه محمود طرزی، شاه امانالله و نقش روحانیت متنفذ، ص ٣٣) ملکه ثریا، اولین مکتب نسوان (مدسهی دخترانه) را بهنام مستورات، در ۱۹۲۰ م در کابل بهصورت مستقل جهت آموزش و پرورش و تکامل معنوی زنان وطن پایهگذاری کرد. در این مدرسه که در شهرآرا موقعیت داشت، بیش از ۴۰ نفر از دختران کابل شروع به آموزش کردند. استاد مزاری صفا مینویسد:
-
ملکه ثریا بهعنوان مفتش و تعدادی از زنان دانشمند بهحیث مدیر و معلم مقرر شدند. در روز افتتاح مکتب علاوه بر تعدادی از زنان منور، مادران دخترانی که در این مکتب شامل شده بودند حضور بههم رسانیده بودند. ترانهها و آهنگهای خوشنوایی در محفل پخش میشد.
در روز گشایش مدرسه، شهبانو ثریا، در خطابهای چنین بیان داشت:
-
الحمدلله برای ما زنان، امروز یک روز نهایت خوب است که در سایهی اعلیحضرت غازی، مکتب مستورات را افتتاح میکنیم. امید است که اولاد وطن از این مکتب مستفید شده و در راه دین و دولت و ملت خویش حتیالوسع خدمت کنند. به همهی حاضرین معلوم است که فرضیت علم به مرد و زن یکسان است، و این مکتب که برای ما زنان تأسیس شده از توجهات معارفخواهی اعلیحضرت جوان، غازی ما و همت و کوشش جناب وزیر معارف است.
پس از ختم مجلس گشایش به دخترانی که در این مدرسه ثبتنام کرده بودند، هدایایی داده شد. به این ترتیب، سنگبنای نخستین مدرسهی دختران بهنام مستورات در کشور گذاشته شد.
در سال ۱۹۲۱، دومین مدرسهی دخترانه را شهبانو ثریا و مادرش با هزینهی شخصی تأسیس کردند. این مدرسه یک دبیرستان بود که بهنام «عصمت» افتتاح شد. بعدا این مدرسه با مدرسه مستورات ادغام شد که امروز بهنام دبیرستان ملالى نامیده میشود. شهبانو ثریا در مراسم گشایش این مدرسه گفت:
-
الحمدلله باز الحمدلله که دولت افغانستان بهسعی و همت پادشاه غازی، امیر امانالله خان بهمدت کم کسب بهبودی و تعالی نمایانی نموده که جهت آینده، دولت مقدسهی ما امیدهای خیلی خوبی را بهما نشان میدهد. علیالخصوص جهت اولاد ما زنها، اول مکتب مستورات باز شد و اینک نونهالان مکتب مستورات در اینجا موجوداند. امروز که ما در اینجا با کمال خوشی جمع آمدهایم از جهت این است که یک مکتب دیگر را بهنام عصمت به توفیق الهی افتتاح میکنیم. مکتب برای نسوان از چنان اسباب سعادت ملک و ملت حساب میشود که قیمت آن نزد قیمتشناسان مدنیت اسلام پنهان نمیماند. طالبهی زنان مملکت چون عالمه شدند به معاملات دین و دنیای خود واقف میگردند و از آنجهت، راحت مردانشان در ملک مدنیت اسلامیه زیاد میشود.
شهبانو ثریا با حمایت و همکاری شاه امانالله تلاش کردند که درب مدارس را بهروی زنان باز کنند و زنان را از نظر آموزش و پرورش بهرهمند ساخته به سطوح بالایی از علم و دانش برسانند و تا جایی موفق شدند، زنان را نهتنها در شهرها وادار به درس خواند نمایند، بلکه تعداد دختران کشور را جهت فراگرفتن و علوم مختلف به کشورهای اروپایی و ترکیه فرستادند؛ گرچه محمود طرزی و خانوادهاش از نظر فرهنگی و آموزش و پرورش در این راه پیشگام بودند، اما شاه امانالله همکار خوب با این خانواده بود و اینکه محمود طرزی با خانوادهاش در آزادی زن از قید اسارت و کشاندن آنها بهدنیای جدید تلاش ورزیدهاند، تمام محققان توافقنظر دارند و این واقعیت را باید پذیرفت که خانوادهی طرزی زیر رهبری شهبانو ثریا سنگ زیربنای آزادی زنان را در افغانستان گذاشت.
شاه امانالله در رابطه با آموزش و پرورش زنان کمکهای بیشائبه نمود و زمینهی رشد و آموزش آنان را طوری فراهم کرد که طبق قانون اساسی ۱۹۲۸ میلادی، تحصیل دختران نیز مانند پسران تا پایان سطح ابتدایی اجباری شد. باوجود معدود بودن تعداد مدارس، چند صد دانشآموز جهت تحصیل به کشورهای روسیه، آلمان، فرانسه، ایتالیا و ترکیه اعزام شدند و تعدادی از دختران نیز به کشور ترکیه جهت تحصیل فرستاده شدند. این دختران مراسم وداع را با مامورین عالیرتبه دولت اجرا نموده اینها نخستین دختران دانشجوی افغانی بودند که برقع نداشتند. اولین گروه دختران که برای ادامهی تحصیل در رشتهی پرستاری بهخارج کشور اعزام شدند. آنها ۱۵ نفر بودند که به استانبول سفر کردند.
تلاش و تپش در جهت با سوادشدن، مدرسهرفتن و آزادی زنان در عصر شاه امانالله، بهوسیلهی شهبانو ثریا بیش از حد تشویق و پشتیبانی میگردید و به ابتکار این زن پر تلاش، روشنفکران وزارت معارف برنامهای برای ایجاد و گسترش مدارس دختران و تغیرات در سیستم و اصول آموزش قدیم با یک حرکت جدید در کشور هماهنگ گردید.
▲ | انجمنها و سازمانها |
انجمن حمایت نسوان، یک گام مهم در رشد اجتماعی زنان، در عصر امانی بود. سرپرستی افتخاری این انجمن بر عهدهی قمر غازی و مدیریت آن بر دوش رقیه عنایت سراج اعتمادی و زینب عنایت سراج، یکی از پیشآهنگان نهضت زن در افغانستان، بود که با همکاری یک عده زنان باسواد و باتجربه دورهی امانی آغاز به فعالیت کرد و بهزودی بهیک مرکز تجمع زنان جوان و بزرگسال کابل در آمد. برنامههای آن بیشتر شامل سوادآموزی، دوخت و بافت و همچنان تدبیر منزل بود. استاد مزاری صفا مینویسد:
-
بنابر درخواست ملکه ثریا، در تابستان ١٩٢٨ «انجمن حمایت نسوان» تشکیل شد و دوازده نفر از زنان بافهم کابل ادارهی انجمن را بهدست گرفتند و خواهرشاه کبراجان مسئولیت ادارهی این انجمن را بهدوش گرفت. بدینسان براى نخستینبار زنان در کار ادارهی مملکت با مردان شریک شدند. به شهرداری دستور داده شد تا فهرست زنان بیوه و بیسرپرست را تنظیم نمود و آنها را در بیمارستانها و آزمایشگاهها مشغول بهکار نماید.
▲ | فمینیسم افغانی |
جنبشِ فمینیستی (جنبش آزادی زنان) به فهرستی از کارزارهای سیاسی برای پشتیبانی از حقوق باروری، دستمزدِ برابر، حقِ رأیِ برابر و جلوگرفتن از خشونت خانگی، جلوگیری از خشونت جنسی و آزار جنسی گفته میشود. فمینیسم افغانی یکی از گرایشهای فمینیسم است، که نظر به شرایط و مقتضیات جامعه افغانستان، علیه تبعیض جنسی یا سکسیزم (Sexism) مبارزه میکند، که بهشکلِ سلطهجوییِ مردسالارانه و باورهای تحقیرآمیز نسبت به زن در جامعه تبارز مینماید و موضوعِ مرکزی آن صراحتاً این است که مرد جنسِ برتر است و باید قدرت را در اختیار داشته باشد.
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
بصیراحمد حسینزاده، نیمه پنهان: روایت نخستین حضور اجتماعی زنان افغان، بیبیسی: شنبه ۸ مارس ۲۰۰۸ - ۱۸ اسفند ۱۳۸۶.
سیما رسولی، ارشادالنسوان اولین جریدهی زن افغان، مجما (مؤسسهی مجتمع جامعهی مدنی افغانستان - صدای برای مردم).
سیما رسولی، پیشین.
همان.
بصیراحمد حسینزاده، پیشین.
مزاری صفا، ملکه ثریا، بنیانگذار مؤسسهی نسوان و آزادی زنان کشور، جامعهی باز، سال چهارم، شماره: ۷۳۵، جمعه سوم حوت ۱۳۹۷.
نجیب مایل هروی، تاریخ و زبان در افغانستان، ص ۴۶.
شیرین نظیری، تاریخچهی جنبش زنان در افغانستان، نگاه زن، ۱۱ حوت ۱۳۸۹.
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ زنان