جستجو آ ا ب پ ت ث ج چ ح
خ د ذ ر ز ژ س ش ص ض ط ظ
ع غ ف ق ک گ ل م ن و ه ی

۱۳۸۸ اسفند ۱۹, چهارشنبه

هشت مارس "روز جهانی زن"

از: الهام محمدی


فهرست مندرجات


روز هشتم مارس يا هفدهم اسفند يکی از روزهایی كه مردمان مترقی جهان، جشن می‌گیرند و از آن به‌عنوان روز فرخنده یاد می‌كنند، روز جهانی زن است.

هشت مارس روزی است که در بیشتر کشورهای جهان به پاس خدمات و حرمتی که زنان سزاوار آنند و به‌منظور بازبینی مشکلاتی که زنان از آن رنج می‌برند، برنامه‌های ویژه‌ای برای آموزش همگانی درباره چگونگی کاستن از آن رنج‌ها، و چگونگی افزایش سهم زنان در تولید ارزش‌های اجتماعی، همبستگی خانوادگی و بالاخره ساختن جامعه بهتر بر بستر حقوق برابر برگزار می‌کنند. بزرگداشت و تجلیل از زنان در برخی کشورها در سراسر هفته، و در برخی از دانشگاه‌ها در سراسر ماه مارس با برنامه‌های ویژه آموزشی و جشنواره‌ها همراه است.


[] پیشینه

در روز هشتم مارس ۱۸۵۷ ميلادی، زنان کارگر کارگاه‌های پارچه‌بافی و لباس‌دوزی (كارخانجات نساجی) در شهر نیویورک آمریکا به خیابان‌ها ریختند و خواهان افزایش دست‌مزد، کاهش ساعات کار و بهبود شرایط بسیار نامناسب کار شدند. این تظاهرات با حمله پلیس و کتک‌زدن زنان برهم خورد.[۱] عده‌ای از زنان تظاهركننده زخمی و دستگیر شدند. اين مسئله باعث شد که زنان کارگر، کم کم به حقوق انسانی خود آگاهی پيدا کنند و سعی کنند که حركت اعتراضی هر سال به حالت آشكار و یا مخفی در کارخانه‌های مختلف ادامه پیدا کند.[٢]

سال ۱۹۰۷ در دوره‌ای که مبارزات زنان برای تأمین حقوق سیاسی و اجتماعی اوج گرفته بود، به مناسبت پنجاه‌مین سال‌گشت تظاهرات نیویورک در هشتم مارس، زنان، با خواست ۱۰ ساعت كار روزانه، دست به تظاهرات زدند[٣] كه این بار هم تظاهرات آنها با سركوب پلیس روبرو گرديد و به دستگیری بسیاری از زنان منجر شد. در این تظاهرات عده‌ی زیادی از مردان كارگر و زنان طبقات دیگر جامعه نیز شركت كردند.[۴]

در سال ۱۹۰۸ حزب سوسیالیست آمریكا به تشكیل كمیته ملی زنان برای كمپاین حق رأی زنان در انتخابات اقدام كرد و در مارس همان سال كارگران زن بافنده سوزنی با خواست ممنوع كردن كار برای كودكان و كسب حق رأی زنان در نیویورك تظاهرات كردند. رویدادهای ۸ مارس همان‌سال سبب گردید كه در سال بعد، این روز به‌عنوان نخستین روز ملی زنان در آمریكا تثبیت شود.[۵] ایده انتخاب روزی از سال به‌عنوان "روز زن" نخستین‌بار در جریان مبارزه زنان نیویورک با شعار "حق رأی برای زنان" مطرح شد. دو هزار زن تظاهرکننده در ۲۳ فوریه ۱۹۰۹ پیشنهاد کردند که هر سال در روز یک‌شنبه آخر فوریه، یک تظاهرات سراسری در آمریکا به مناسبت "روز زن" برگزار شود.[٦]

در سال ۱۹۱۰، "دومین کنفرانس زنان سوسیالیست" که کلارا زتکین از رهبران آن بود، به مسئله تعیین "روز بین‌المللی زن" پرداخت. زنان سوسیالیست اتریشی قبلا روز "اول ماه مه" را پیشنهاد کرده بودند. اما اول ماه مه، جایگاه و مفهومی داشت که می‌توانست اهمیت و جایگاه مبارزه مشخص بر سر مسئله زن را تحت‌الشعاع قرار دهد. زنان سوسیالیست آلمان، روز ۱۹ مارس را پیشنهاد کردند. مناسبت این روز، مبارزات انقلابی در سال ۱۸۴۸ علیه رژیم پادشاهی پروس بود که به عقب‌نشینی لفظی حکومت در نوزدهم مارس همان سال، از جمله در مورد مطالبات زنان، انجامید. "دومین کنفرانس زنان سوسیالیست" تاریخ برگزاری نخستین مراسم "روز زن" را ۱۹ مارس ۱۹۱۱ تعیین کرد. تصمیم‌گیری قطعی برای تعیین "روز جهانی زن" به بعد موکول شد.

بعد از انتشار قطعنامه کنفرانس در مورد تعیین "روز جهانی زن"، انترناسیونال دوم از این تصمیم حمایت کرد، و نخستین تشکیلاتی بود که این روز را به رسمیت شناخت.

۱۹ مارس ۱۹۱۱ خیابان‌های آلمان، اتریش، سوئیس و دانمارک با مارش زنان به لرزه در آمد. شمار زنان تظاهرکننده در اتریش به ۳۰ هزار نفر می‌رسید. نیروهای پلیس به تظاهرات حمله بردند و به زدن زنان پرداختند و گروهی را دستگیر کردند.

سال ۱۹۱۳ "دبیرخانه بین المللی زنان" (یکی از نهادهای انترناسیونال سوسیالیستی دوم)، هشتم مارس را با خاطره مبارزه زنان کارگر در آمریکا، به‌عنوان "روز جهانی زن" انتخاب کرد. در همان سال، زنان زحمتکش و زنان روشنفکر انقلابی در روسیه تزاری و در سراسر اروپا، مراسم "۸ مارس" را بشکل تظاهرات و میتینگ برگزار کردند.

در سال ۱۹۱۴ جنگ جهانی اول درگرفت. در اروپا که مرکز جنگ بود، زنان انقلابی تلاش کردند تظاهرات ۸ مارس ۱۹۱۵ و ۱۹۱۶ را تحت شعار مرکزی "علیه جنگ امپریالیستی" برگزار کنند. در کشورهای درگیر جنگ، طبقات مختلف به موافقان و مخالفان جنگ تقسیم شده بودند و انشعاب در صفوف جنبش زنان، مانع از برگزاری سراسری و گسترده "روز جهانی زن" شد.

در سال ۱۹۱۷ تظاهرات زنان کارگر در پتروگراد علیه گرسنگی و جنگ و تزاریسم، بانگ آغازین انقلاب روسیه بود. کارگران شهر در پشتیبانی از این تظاهرات، اعلام اعتصاب عمومی کردند. ۸ مارس ۱۹۱۷ به یک روز فراموش نشدنی در تاریخ انقلاب روسیه تبدیل شد.

سال ۱۹۲۱، "کنفرانس زنان انترناسیونال سوم کمونیستی" در مسکو برگزار شد. در آن کنفرانس، روز ۸ مارس به‌عنوان "روز جهانی زن" بتصویب رسید. کنفرانس، زنان سراسر دنیا را به گسترش مبارزه علیه نظم موجود و برای تحقق خواسته‌هایشان فرا خواند.

از اواسط دهه ۱۹۳۰، دنیا یک بار دیگر بسوی جنگ جهانی جدید روان شد. برگزاری تظاهرات "روز جهانی زن" در کشورهایی که تحت سلطه فاشیسم بودند، غیر قانونی اعلام شد. علیرغم این ممنوعیت، در هشتم مارس ۱۹۳۶، زنان در برلین تظاهرات کردند. در همان روز، اسپانیای فاشیست شاهد تظاهرات هشتم مارس در مادرید بود. ۳۰ هزار زن کمونیست و جمهوریخواه، شعار "آزادی و صلح" سر دادند.

در پی جنگ جهانی دوم، انقلابات و جنبشهای رهایی‌بخش در کشورهای چندی درگرفت. چین با شمار عظیم زنان و مردانش در زمانی کوتاه گامهای بزرگی در جهت رهایی زنان به پیش برداشت. در آن سال‌ها، عمدتاً دولت‌ها و تشکیلات مترقی و انقلابی در بر پایی "روز جهانی زن" می‌کوشیدند.

در دهه ۱۹۶۰، در کشورهای آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین جنبشهای رهایی‌بخش بپا خاسته بود. در کشورهای سرمایه‌داری پیشرفته نیز جنبشها و مبارزات انقلابی و ترقیخواهانه بالا گرفته بود و جنبش رهایی زن نیز اوج و گسترشی چشمگیر یافت.

در آمریکا و اروپا، زنان علیه سنن و قیود و قوانین مردسالارانه و احکام اسارت بار کلیسایی بپا خواستند. در جنبش زنان موضوعاتی نظیر حق طلاق، حق سقط جنین، تامین شغلی، منع آزار جنسی، ضدیت با هرزه‌نگاری، کاهش ساعات کار روزانه و غیره مطرح شد. این جنبش موفق شد در برخی از این زمینه‌ها پیشروی کند. در تظاهرات هشتم مارس ۱۹۶۹ زنان در دانشگاه برکلی در آمریکا گرد آمدند و علیه جنگ در ویتنام تظاهرات کردند.

بعد از خاتمه جنگ جهانی دوم و بالاخص از اواخر دهه ۱۹۷۰، با توسعه سرمایه‌داری به کشورهای عقب مانده، بخش‌های بزرگ‌تری از زنان درگیر کار و تحصیل گشتند. در عین حال، زنان همچنان در جامعه موقعیتی درجه دوم داشته و اسیر نظام مردسالار بودند. این تناقض، مسئله زن را حادتر و انفجاری‌تر کرد.[٧]

در سال ۱۹۷۵ سازمان ملل متحد هشتم مارس را به‌عنوان "روز جهانی زن" اعلام کرد و دو سال بعدتر یعنی سال ۱۹۷۷ یونسكو ۸ مارس را به‌عنوان روز جهانی زن، به‌رسمیت شناخت. از آن روز به بعد، در چنين روزی مردان به زنان گل يا هديه تقديم می‌کنند و بدينوسيله از مبارزات انسانی زنان قدردانی می‌نمايند.[٨]


[] روز جهانی زن در افغانستان

زنان افغان در چند سال گذشته با برگزاری محافل جداگانه روز جهانی زن (٨ مارس) را در کابل و شهرهای ديگر افغانستان تجليل کرده‌اند. اين در حالی است که هنوز ستم جنسی و تبعيض طبقاتی دامنگير اکثريت زنان افغان است.

هرچند در کشوری مانند افغانستان، که تا چند سال پيش شاهد حکومت سخت‌گير طالبان و پيش از آن حکومت بی‌بندوبار مجاهدين و درگير جنگ‌های داخلی بوده است، نمی‌توان از پيشرفت‌های زنان در سال‌های اخير چشم‌پوشی کرد، اما آنچه زنان را در مسير حرکت‌شان به سوی ترقی، با چالش‌های جدی مواجه می‌کند، باورهای خرافی مذهبی و سنت‌های قبيله‌ای و نهادينه شده در اين کشور است.[۹]


زن ستیزی در اشکال مختلف آن، چنان عیان و آشکار است و زنان در جامعه افغانی آنچنان عریان و خشن مورد ستم قرار می‌گیرند، که شناخت ریشه‌های این ستمگری را به یک نیاز و ضرورت پیشبرد مبارزه علیه این ستمگری‌ها تبدیل کرده است.

اگرچه ستم و آپارتاید جنسی یکی از پایدارترین ستم‌ها در طول تاریخ جوامع بشری بوده است. سهم زنان از خانواده گرفته تا عرصه‌های مختلف حیات اجتماعی جز رنج و بی‌حقوقی، خشونت و تبغیض جنسی و طبقاتی چیزی نبوده است. برتری مرد بر زن در محیط خانواده و کار زنان را در موقعیت فرودستی قرار داده است. اما خشونت، تحقیر، آزار و بی‌حرمتی هر روزه زنان توسط افراد خانواده و جامعه در اشکال گوناگونش، تحمیل قوانین ضدانسانی و ارتجاع مذهبی، راندن زنان به کنج آشپزخانه و کارخانگی، تحمیل خودکشی و خودسوزی، ازدواج اجباری، خریدوفروش زنان، اعمال تبعیض بر زنان در محیط‌های کار، رواج تن فروشی پنهان، تنها نمودهایی از موقعیت فرودست زنان در جامعه افغانستان است. تنوع و گستردگی زن ستیزی چنان در سطح جامعه نهادینه و قانونی شده است، که برای پایان دادن به این ستم‌کشی و بربریت حاکم بر زنان باید ریشه‌‌های این ناعدالتی‌ها و نابرابری‌ها را شناخت.

واقعیت این است که ستم بر زنان به انحای متنوعش همزاد و همپا با شکل‌گیری جامعه طبقاتی بوده است. چرا که در جوامع اولیه نه تنها زنان مورد ستم قرار نداشتند، بلکه زن و مرد از همه لحاظ برابر بوده و در زندگی روزمره خود مورد هیچ نوع ستمی قرار نمی‌گرفتند. اما از آنجا که با تغییر و تحولات زندگی بشریت و تغییر مناسبات تولیدی و اقتصادی جامعه، که افزایش تولید در جامعه و تقسیم کار بر اساس مناسبات اقتصادی را به همراه داشته، زنان را در اسارت مرد قرار داده است. تشکیل خانواده از بدو جامعه طبقاتی بر اساس نیاز اقتصادی و تقسیم کاری که سیستم طبقاتی وضع کرده بود، شکل گرفت. مالکیت خصوصی که اساس و بنیاد سیستم طبقاتی است، قوانین مردسالاری هم تابع همین سیستم طبقاتی، زنان را هم به بخشی از مایملک مرد تبدیل کرد. تقسیم کار اجتماعی و تبدیل جامعه به دو طبقه اصلی همراه با عدم حضور زنان در کار بيرون از خانه و عرصه توليد اجتماعی، آنان را مجبور به تبعیت از مرد خانواده و تن دادن و قبول فرودستی خود کرد، یعنی نبود استقلال اقتصادی و متکی بودن به مرد خانه او را ناچار به بردگی می‌کند، که چنین وضعی بر اساس یک نیاز کاملا اقتصادی و معیشتی می‌باشد، یعنی قوانین مردسالاری و زن ستیزی سیر پیشروی مناسبات تولیدی جامعه طبقاتی بوده است.

یکی از علایم گستردگی ستم جنسی، نهادینه شدن در اعماق جامعه است که ریشه در تولید و باز تولید بی‌حقوقی و فرهنگ ضدانسانی دين دارد، که این هم یکی از اشکال اعمال قدرت طبقه حاکم مردسالار بر اکثریت توده‌های ستم دیده جامعه است. زنان به مثابه نیمی از جامعه موجود، توسط طبقه حاکم مردسالار جهت به کنترل در آوردن آن با اعمال فرهنگ و مناسبات زن ستیزی و تبعیضات جنسی و ... با تولید و بازتولید فرهنگ مردسالارانه دينی نیمی از جامعه توسط خود توده‌ها، آن را به کنترل خود در می‌آورد. یعنی با ترویح و بازتولید فرهنگ زن ستیزی، چنین فرهنگی در سطح وسیع اجتماعی درونی می‌شود و رسوخ تبعیض و خشونت در اعماق جامعه و مشروعیت دادن به این ستم و استثمار وضع شده توسط دستگاه‌های طبقه حاکم مردسالار، توده را مسخ کرده و ستم و تبعیض را سیستماتیزه و طبیعی کرده است، یعنی به توده‌های اجتماعی می‌باورانند که تبعیض و فرودستی حق زنان است و فراتر رفتن زنان از این خط قرمزها خلاف قوانین وضع شده در چارچوب باورهای دينی می‌باشد و در واقع به خطر افتادن مالکیت خصوصی (مردسالار) نفی قانون دينی می‌باشد، که در صورت انجام آن سرکوب و در هم شکسته خواهد شد. برقرار کردن چنین فرهنگ و قوانینی (شريعت دينی) بدون دخالت مستقیم طبقه حاکم، نیمی از جامعه مورد ستم و استثمار قرار می‌گيرند، آن هم عملا در جهت حفظ نظم موجود می‌باشد. در کل باید گفت فرهنگ و قوانین مردسالار و زن ستیز تابع همان مناسبات تولیدی در جامعه طبقاتی است که دين به آن مشروعيت می‌دهد.[۱٠]

پس از سقوط امارت اسلامی طالبان، موضوع رسميت دادن به حقوق و آزادی‌های زنان يکی از موضوعات مهم و از پيش شرط‌ها برای بازسازی افغانستان بود. دولت حامد کرزی نيز تلاش داشت تا هرچه بيشتر به جامعه جهانی اطمينان بدهد که زنان از حقوق و آزادی‌های کافی برخودار هستند.

اکنون دولت افغانستان فراهم شدن زمينه بازگشت دختران به مدرسه، شرکت زنان در انتخابات، حضور سه زن در کابينه، نامزد شدن يک زن در انتخابات رياست جمهوری، پخش آواز زنان از رسانه‌های ديداری و شنيداری دولتی، ايجاد گروه‌های ورزشی ويژه زنان و سرانجام تعيين يک زن به‌عنوان والی يکی از ولايات را از دستاوردهای حکومت افغانستان می‌داند.

براساس قانون اساسی افغانستان رييس جمهور بايد نصف اعضای انتصابی مجلس سنا يا مشرانو جرگه را از ميان زنان انتخاب کند و همچنين در مجلس نمايندگان يا ولسی جرگه بايد از هر ولايت حتماً يک نماينده زن در پارلمان انتخاب شود.

اما آيا دولت، در رابطه با بهبود وضعيت زنان، در بيرون از کابل پايتخت به دستاوردهای مشابه دست يافته است؟ آيا زندگی زنان افغان تغيير کرده است؟

بيشتر کارشناسان افغان در امور مسايل اجتماعی بر اين باورند که فرصت‌ها برای رشد زنان در سراسر افغانستان يکسان نيست.

زنان تنها در برخی از شهرهای بزرگ به‌ويژه کابل می‌توانند آزادانه گشت‌وگذار کنند، به مدرسه بروند، تا حدودی به امکانات بهداشتی دسترسی داشته باشند و در بيرون از خانه مشغول فعاليت‌های اجتماعی باشند.

به باور بسياری از مردان افغان، زنان هنوز موجودی درجه دو هستند و "عاجزه"، "سياه‌سر" و حتی در برخی مناطق "حيوان"، "بز" و "کوچ" ناميده می‌شوند. در بيشتر مناطق افغانستان، زندگی و سرنوشت زنان را باورهای مذهبی و آداب و رسوم و سنت‌های قبيله‌ای مشخص می‌کند.

يکی از مسايل ديگری که در بيشتر گردهمايی‌های زنان در مورد آن بحث می‌شود، اين است که استفاده ابزاری از زنان در افغانستان همچنان با قوت خود باقی است.

در حالی که در محافل رسمی سخن از تساوی حقوق زن و مرد و دادن فرصت‌های مناسب به زنان می‌شود، به باور بسياری اين مساله بيشتر جنبه شعاری دارد و از حضور زنان در عرصه‌های سياسی و اجتماعی استفاده نمادين شده است.

سيما سمر، رييس کميسيون مستقل حقوق بشر افغانستان، می‌گويد که زمانی می‌توان برای بهبود وضعيت زنان کار کرد که دست‌اندرکاران دولت خود به دموکراسی و حقوق و آزادی‌های زنان معتقد باشند. او از مقامات بلند رتبه دولتی انتقاد می‌کند و می‌گويد که تا کنون آنها به همسران‌شان اجازه حضور در فعاليت‌های اجتماعی را نداده‌اند. [پس چگونه می‌توان از آنها انتظار داشت که به ساير زنان افغان آزادی و حقوق برابر با مردان بدهند!]

در جامعه‌ای که ‌مذهب و سنت‌های کهنه‌ و فرسوده‌ و فرهنگ مردسالارانه ‌و پدرسالارانه ‌و آداب و سنت‌های عقب مانده ‌که‌از طرف خود سیستم برای تفرقه ‌و به‌انقیاد کشاندن مردم از آن استفاده ‌می‌شود و آن را به‌تاروپود جامعه‌تزریق می‌کند و باعث ترویج خشونت، فقر و درماندگی و باورهای زن ستیزانه ‌و افکار مردسالارانه ‌و گسترش خشونت در جامعه ‌می‌شود،‌ قربانیان اصلی این خشونت‌ها در واقع کل احاد جامعه‌ و در صدر آن زنان و کودکان می‌باشند.[*][در اين ترديدی نيست که شکل‌گیری جامعه طبقاتی ريشه ستم جنسی بر زنان بوده است. اما آنچه در جوامع سرمايه‌داری که به‌عنوان خواست مشارکت مساوی زنان در عرصه‌های اقتصادی و سياسی و اجتماعی مطرح می‌شود، در اثر آگاهی است که زن به نقش خود در اجتماع و حقوق انسانی خود پی می‌برد. ولی در جامعه عقب‌مانده افغانستان که هنوز مناسبات فئودالی و ماقبل فئودالی بر آن حاکم است، فرق می‌کند. زنان افغانستان هنوز مانند زنان قرون اوسطای جهان، تحت ستم مضاعف مردان و جامعه قرار دارند که دستورات دينی به اين ستم جنسی مشروعيت می‌بخشد. آنها ابتدا بايد به نقش و حقوق فردی و اجتماعی خود در جامعه آگاه شوند. م. ک.][*]


[] ستم علیه زنان افغان

بنا بر گزارش سازمان امداد و مدافع حقوق زنان "مديكا موندياله" (Medica Mondiale)، زنان افغانستان به‌شدت تحت ستم فقر از يكسو و خشونت از سوى ديگر به‌سر مى‌برند. خانم مونيكا هاوزر، مدير عامل اين سازمان، دوشنبه گذشته در شهر كلن، آلمان گفت: "سراسر افغانستان همچون يك زندان بزرگ است". وی افزود، دختران جوان افغانى به‌طرز وحشتناك و گسترده‌اى به ازدواج اجبارى كشانده مى‌شوند. گرسنگى براى زنان و كودكان افغانستان يكى از عوامل تسليم آن‌ها در برابر مردان است[*].

ستم بر زنان افغان به گونه‌های مختلف حاكم است. در این میان، یکی از موارد عمده مسایل ناموسی است و بیشتر زنان افغان قربانی این مسایل هستند.

مسائل ناموسی در افغانستان از موارد به‌شدت حساسیت برانگیز است. تجاوز به دختران و زنان، تجاوز به غرور و عزت خانواده‌های آنان دانسته می‌شود. به‌همین دلیل خانواده‌های افرادی که مورد تجاوز جنسی قرار می‌گیرند، تلاش می‌کنند موضوع را به نحوی پنهان کنند.

سقط جنین، فرار از خانه و حتی برخی می‌گویند در بعضی موارد مرگ‌های مشکوک دختران و زنان در برخی از مناطق افغانستان احتمالاً ریشه در مسائل ناموسی دارد.

در چند ماه اخیر موارد تجاوز جنسی به‌ویژه علیه کودکان در افغانستان افزایش یافته و موضوعی داغ مبدل شده است. بنابراين، حامد کرزی رئیس جمهور افغانستان با اظهار نگرانی از افزایش موارد تجاوز جنسی به کودکان، از دادگاه‌های کشور خواسته بود که عاملان تجاوز جنسی به کودکان را به مجازات شدیدی محکوم کنند.

مقام‌های محلی در ولایت بامیان در مرکز افغانستان می‌گویند دختری که در پی تجاوز جنسی باردار شده بود، با تیغ ریش‌تراشی شکمش دریده و کودکش بیرون آورده شده است. این دختر که ۱۴ سال دارد و راننده‌ای که در ساختن ساختمان یک مکتب (مدرسه) کار می‌کرد، او را مورد تجاوز قرار داده بود، مادر و برادرش او را به گاوخانه (طویله) می‌برند، به زور او را می‌خوابانند. بدون این که داروی بیهوشی به وی بدهند، شکم او را با تیغ‌های ریش‌تراشی می‌درند و پس از بیرون آوردن کودک، شکم او را به گونه غیرفنی با "تار و سوزن لحاف‌دوزی" می‌دوزند. این دختر سه تا چهار روز را در همین حالت در خانه می‌ماند. پس از آن که پدرش آگاه می‌شود، او را به‌بهانه سگ‌گزیدگی به شفاخانه (بیمارستان) می‌برد تا ساکنان محل از این قضیه آگاه نشوند.

غلام‌محمد نادر، یکی از پزشکان بیمارستان بامیان گفت: "شکم او را خیلی بیرحمانه پاره کرده‌اند، شاید مثانه او هم سوراخ شده باشد. محلی که از سوی خانواده او جراحی شده، عفونی شده است، حالتش خوب نیست، اگر عفونت او کنترل نشود و انتشار یابد، خطر مرگ او را تهدید می‌کند."[*]


[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[] :



[۱۱]
[۱٢]
[۱٣]
[۱۴]
[۱۵]
[۱٦]
[۱٧]
[۱٨]
[۱۹]
[٢٠]

[٢۱]
[٢٢]
[٢٣]
[٢۴]
[٢۵]
[٢٦]
[٢٧]
[٢٨]
[٢۹]
[٣٠]
[٣۱]
[٣٢]
[٣٣]
[٣۴]
[٣۵]
[٣٦]
[٣٧]
[٣٨]
[٣۹]
[۴٠]
[۴۱]
[۴٢]
[۴٣]
[۴۴]

[] يادداشت‌ها


يادداشت ۱: اين مقاله برای دانش‌نامه‌ی آريانا توسط الهام محمدی گردآوری و تدوين شده است.



[] پيوست‌ها

پيوست ۱:
پيوست ٢:
پيوست ۳:
پيوست ۴:
پيوست ۵:
پيوست ۶:



[] پی‌نوشت‌ها

[۱]- روز جهانی زن، ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۲]- تاریخچه مختصر روز جهانی زن (۸مارس، ۱۸ اسفند)، سايت فارسی اداره‌ی مدارس سوئد
[۳]- روز جهانی زن، ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
[۴]- تاریخچه مختصر روز جهانی زن
[۵]- همان‌جا
[۶]- روز جهانی زن، ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
[٧]- همان‌جا
[۸]- تاریخچه مختصر روز جهانی زن
[۹]- برداشت آزاد از: سه گزارش در باره زنان افغانستان و روز جهانی زن، آرمان، سايت اينترنتی باشگاه نويسندگان آزاد
[۱٠]- برداشت آزاد از: مقالۀ حامد سعیدی، زير عنوان "زن ستیزی در جامعه طبقاتی"، سايت اينترنتی حزب کمونيست ايران
[۱۱]-
[۱۲]-
[۱۳]-
[۱۴]-
[۱۵]-
[۱۶]-
[۱٧]-
[۱۸]-
[۱۹]-
[٢٠]-
[٢۱]-
[٢۲]-
[٢۳]-
[٢۴]-
[٢۵]-
[٢۶]-
[٢٧]-
[٢۸]-
[٢۹]-
[۳٠]-
[۳۱]-
[۳۲]-
[۳۳]-
[۳۴]-
[۳۵]-
[۳۶]-
[۳٧]-
[۳۸]-
[۳۹]-
[۴٠]-
[۴۱]-
[۴۲]-
[۴۳]-
[۴۴]-
[۴۵]-
[۴۶]-
[۴٧]-
[۴۸]-
[۴۹]-


[] جُستارهای وابسته







[] سرچشمه‌ها








[] پيوند به بیرون

[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
[1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]



[برگشت به بالا] [گفت و گو و نظر کاربران در بارهٔ مقاله]