|
جنبش دموکراسی افغانستان
فهرست مندرجات
◉ پیشینهی تاریخی
◉ اصول اساسی
◉ اساسنامه
◉ فعالان جنبش دموکراسی
◉ يادداشتها
◉ پيوستها
◉ پینوشتها
◉ جُستارهای وابسته
◉ سرچشمهها
◉ پيوند به بيرون
جنبشهای اجتماعی سیاست
جنبش دموکراسی افغانستان (به انگلیسی: Democratic movement of Afghanistan)، به یک جنبش سیاسی گفته میشود که در راستای رسیدن به حاکمیت مردم بر مبنای قانون در حوزهی ملی و بینالمللی عمل میکنند.
در منشور آزادی جنبش دموکراسی افغانستان آمده است: «بیش از یکصد سال است که افغانان دوش به دوش یکدیگر برای رسیدن به آزادی و دموکراسی پیکار میکنند. نبردی برای کوتاهکردن دستان ایدئولوژیهای آسمانی و زمینی از سرنوشت مردم و سپردن آن به مردم که تنها مالکان سرنوشت خویش هستند.
امروز زمان آن فرا رسیده است تا در دنیایی که مردمان متمدن دست در دست حکومتهای دانا و منتخب خود، برای رفاه، شادی، آسایش و امنیت بیشتر تلاش میکنند، ما مردم افغانستان هم بتوانیم فرصت یابیم تا امنیت، عشق، امید و زندگی را به سرزمینمان بازگردانیم. نیکی را سرلوحه پندار، گفتار و کردارمان قرار دهیم با باور به اینکه همه انسانها در سراسر دنیا آزاد سرشته شدهاند. ما افغانان که در هر کجای دنیا به یک اندازه در تعیین سرنوشت کشورخود سهم و حق داریم، از اینرو، تلاشهایمان را تا دستیابی به اهداف مشترک ادامه میدهیم و پس از دستیابی به آن، در نگهداری آن تا آخرین نفس خواهیم ایستاد.»
و نیز در آنجا آمده است: «سخن از جنبش دموکراسی، سخنی دیروزی نیست، بلکه امروزی و فردایی ما هست. امروز بیش از دیروز و فردا بیش از امروز، همبستگی ما، نیاز به همسویی، همدلی و همگرایی دارد.»
▲ | پیشینهی تاریخی |
میر غلاممحمد غبار، دربارهی نهضت دموکراسی مینویسد: «در افغانستان برنامهی اصلاحی سید جمالالدین و امیر شیرعلیخان بین سالهای ۱۸۶۲-۱۸۷۸ از بالا رویدست گرفته شد؛ ولی تعرض نظامی دولت بریتانیا تومار این اصلاحات را درهم پیچید و تا آغاز قرن ۲۰ پیچیده ماند. بین سالهای ۱۹۰۱ تا ۱۹۱۸ مجدداً اصلاحاتی در افغانستان مورد عمل قرار گرفت و مدارس و جراید و کتابخانههای شخصی بهوجود آمد... »
▲ | اصول اساسی |
تقديم به تمام زنان و مردان آزاديخواهی که در راه ترويج و ارتقای دمکراسی و حقوق بشر پيکار میکنند و تحقق اين آرمان را مقدمهی ضروری رهايی و شکوفايی همهجانبه نوع بشر میدانند.
دموکراسى در وسیعترین تعریف، شیوهی زندگى جمعى که در آن، همگان براى مشارکتهاى اجتماعى، آزادانه از فرصتهاى مساوى برخوردارند. اما در حوزهی سیاسى، دموکراسى، تنها بر فراهمآورى فرصت براى مشارکت آزادانهی شهروندان در تصمیمگیرى سیاسى تأکید دارد. چنین دموکراسى بر برابرى انسانها، قانون، حاکمیت مردم تأکید، بر حقوق طبیعى، مدنى و سیاسى انسانى استوار است.
جنبش دموکراسی افغانستان بر پایهی دستاوردهای برخاسته از دانش، خرد و تجربهی انسانی در طول تاریخ بشر و در دنیای مدرن بنا شده است که آرزوهای تاریخی مردم افغانستان و بهویژه نسل روشنفکر افغان و تجارب و دستاوردهای گذشتهی آنان و نیاز امروز و فردای این کشور را بازتاب میدهد.
منشور آزادی
جامعهی افغانستان برای قرنها تحت حاکمیت استبداد بوده است. ریشهکن کردن استبداد جز با یک تغییر بنیادین در رفتارها و ساختارها ناممکن است. برونرفت از بنبست تاریخی کشورما در گرو ارادهی جمعی افغانهای آزادیخواه و دموکرات از یکسو و تشکلیابی و کار جمعی آنان از سوی دیگر است. میان خودباوری فردی و خودباوری جمعی اینک فاصلهای است که مانع از حرکت گستردهی افغانان شده است. جنبش دمکراسی وسیلهای است برای برقراری ارتباط منظم میان این دو. این جنبش بستری است برای کار جمعی افغانان روشنفکر، آزادیخواهی و دموکرات که اراده کردهاند استبداد، جنگ، جهل و فقر را با آزادی، صلح، آگاهی و عدالت اجتماعی جایگزین سازند.
جنبش دموکراسی افغانستان حاصل یک درک عمده از تاریخ است: تا وقتی جامعه اسیر فقر مادی باشد فقر فرهنگی نیز با آن میآید و تا وقتی فقر فرهنگی فراگیر باشد فقر مادی نیز عادی و همهجاگیر خواهد بود. جامعهی دچار فقر مادی و فکری جز با نظام استبدادی قابل اداره نیست و نظام استبدادی بهسهم خود فقر مادی و فقر فکری را تشدید و تداوم میبخشد. برای شکستن این دور باطل باید که فعالان آگاه جامعه متشکل شوند و دست به کنش جمعی هدفمند، برنامهدار و مداوم بزنند. جنبش دموکراسی تبلور تلاش بخشی از اعضای آگاه جامعه است برای ایجاد یک مجموعهی سازمانیافته، دارای هدف مشخص و براساس برنامهی تعریف شده. فعالان جنبش تداوم و پیگیری اجرای این برنامه را بر عهده دارند.
جنبش دموکراسی بستری است برای همهی افغانانی که میخواهند براساس اخلاق و کار عقلانی، روشمند و جدی جامعه را تغییر دهند. این جنبش برای همهی کسانی است که معتقدند انسان باید بر سرنوشت خود حاکم باشد و آنرا به نفع بهروزی بشر و رشد انسانیت تغییر دهد.
اصل نخست: انسانها آزاد آفریده شدهاند و هیچچیز مهمتر از رعایت جان و کرامت انسان نیست و هیچچیز اعم از تفاوتهای جنسی و نژادی و قومی و زبانی و سنی و مذهبی و موقعیت اجتماعی سبب برتری یک انسان بر انسان دیگر نیست. بنابراین، رعایت حقوق بشر بدون قیدوشرط الزامی است. انسانها میتوانند با مهرورزی و خردجمعی و همکاری با همدیگر در جامعه و جهانی پُر از صلح و دوستی و رفاه زندگی کنند. بنابراین، لازم است تا با یکدیگر عادلانه و انسانی رفتار کنند.
اصل دوم: از آنجایی که «تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق باهم برابرند.» انسان باید بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم باشد و هیچکس نمیتواند این حق را از انسان سلب کند یا در خدمت منافع فردی یا گروهی خاص قرار دهد. بنابراین اصل: انسان حق انتخاب دارد و مفهوم حاکمیت ملی هم چیزی نیست جز حق حاکمیت، از لحاظ درون مرزی، دولت متکی به آرأ عمومی و تأیید ملت. در واقع، این ملت است که بر میگزیند و انتخاب میکند. پس حق حاکمیت ملی برای عموم مردم خواهد بود. وظیفهی سه قوه اجرائیه، قوه مقننه و قوه قضائیه در واقع خدمتگذاری مردم است و همین اصل بر میگردد به اصل دموکراسی. البته از لحاظ برون مرزی حاکمیت ملی به مفهوم استقلال و حفظ تمامیت ارضی است که یکی دیگر از اهداف جنبش دموکراسی افغانستان است.
اصل سوم: دولت باید منتخب مردم باشد و از آنجا که نوع دمکراسی، دمکراسی مستقیم نیست، ایجاب میکند که ملت بر عملکرد دولت نظارت و کنترل نیز داشته باشد. این موضوع بر میگردد به چهار رکن اصلی دموکراسی: قانون اساسی و قوانین مدنی، پارلمان (نمایندگی مردم)، احزاب سیاسی و نهادهای مدنی، و مطبوعات آزاد.
مرامنامه
▲ | اساسنامه |
▲ | فعالان جنبش دموکراسی |
[▲] يادداشتها
[▲] پيوستها
...
[▲] پینوشتها
...
[▲] جُستارهای وابسته
□
□
□
[▲] سرچشمهها
□
□
□
□
[▲] پيوند به بیرون
□ [۱ ٢ ٣ ۴ ۵ ٦ ٧ ٨ ٩ ۱٠ ۱۱ ۱٢ ۱٣ ۱۴ ۱۵ ۱٦ ۱٧ ۱٨ ۱۹ ٢٠]
ردهها │ ...