(١۹ ثور ١٣٨۵/۹ مه ۲۰۰۶ کابل)
قضيۀ اخيری که در پارلمان ديده شد، ناشی از سخنرانی خانم ملالی جويا، وکيل ولايت فراه، در پارلمان بود، که منجر به اعتراض شماری از نمايندگان شد.
ملالی جويا، يکی از چهرههای بحثانگيزی است که موافقان و مخالفان زيادی دارد. ما در بحث امروز، سعی میکنيم در گفتگو با خود ملالی جويا گوشههايی از اهداف و خط فکری او را روشن بسازيم.
- ● خانم جويا! در اول برای ما بگوييد که اساساً در پارلمان به روز يکشنبه چه واقع شد؟
□ من پيش از اين که به سئوال شما بپردازم، با عرض سلام و احترام خدمت جمله بينندگان محترم بخصوص وطنداران داغدار ما و همچنان با تشکر از شما آقای مامون و همکاران دستاندرکار تلويزيون طلوع که امروز مصاحبهای را با من ترتيب داديد.
در رابطه با سئوال شما، طوری که شايد از طريق رسانهها در جريان باشيد، هر باری که من در پارلمان صحبت میکنم، آواز من ظالمانه خفه میشود. دليلش بر همگان روشن است که فکر میکنم عمدهترين دليلش، همان مواضع روشن، صريح و افشاگرانهای من بوده است و اين که ...
● ديروز، دقيقاً چه واقع شد و کیها اعتراض کردند، و شما چه گفتيد؟ معترضها کیها بودند و چه گفتند؟
□ و ديروز هم، میخواهم اول اشاره کنم به اين که کاری که من احساس کردم، اين بايد يک توطئه بوده باشد. بخاطر اين که طبق معمول که آنها صدای مرا خفه میکردند، اين بار مرا به سادگی فرصت دادند که بايد صحبت کنم و دوم اينکه گذاشتند تا صحبتهای من تمام شود و مهمتر از همه، اين که خارج از آجندا (دستور جلسه) که ده دقيقه ما فرصت داشتيم که روی بودجه صحبت کنيم، آنها مسئلهای هفت ثور و هشت ثور را دامن زدند! البته يکی از وکلا که آقای نيازی تخلص میکند، او حقوق بشر را محکوم کرد که گويا مجاهدين را توهين میکند و همچنين آقای حاجی الماس دربارۀ هفت ثور و هشت ثور سخن گفتند و جناياتی که در دورهای هشت ثور شده بودند، آنها را اشتباه خواند! و ما به اين پرداختيم ...
● خانم ملالی جويا، شما هميشه يک حرف را تکرار میکنيد، در هر جا، در امريکا، در کابل، و در هر جا. چرا اينطور است؟
□ بخاطر اينکه من هيج تغيير اساسی در مملکت ما نمیبينم و اين خواست ديرينهای مردم ماست تا زمانی که دشمنان قسم خوردهای ملت افغانستان، تا ديروز زير نام جهاد و اسلام جنايت کردند و امروز از شعار دمکراسی میخواهند سوءاستفاده کنند، در قدرت هستند و ماهيتشان روز تا روز به اثبات میرسد، بنابر همين دليل است که من بر صحبتهای خود تأکيد میکنم و تا زمانی که اينها در قدرت باشند، من بر حرفهای خود تأکيد بيشتر میکنم.
● بسيار خوب، به نظر شما، غير از دشمنان طوری که شما میگوييد، دوستانی هم در داخل افغانستان است؟
□ طبعاً. چرا نه. ما... (خبرنگار حرف او را قطع میکند!)
● کجا هستند؟
□ دوستان ملت افغانستان کسانی هستند که خونشان را بخاطر استقلال افغانستان دادند و بازماندههای آنها هنوز هستند. آنها به نام مجاهدين واقعی و ميهن دوست ياد میشوند و همچنان دوستان واقعی مردم افغانستان کسانی هستند که نمیخواهند حتی امروز هم استقلال افغانستان برای لحظهای زير خطر قرار گيرد. دوستان افغانستان کسانی هستند که آزادی نيمۀ جمعيت جامعه را میخواهند که بيشترين ظلمها نسبت به آنها شد.
● بسيار خوب. بسيار خوب. اين موضوع تقريباً روشن است و همۀ مردم به اين معترف هستند. اما همين مجاهدين و گروههای اسلامی نبودند که از آزادی دفاع کردند؟ ميليونها نفر شهيد يا زخمی شدند و آمدند، اشغالگرها را از کشور کشيدند. پس شما که را میکوبيد؟
□ دربارۀ مجاهدين موضع من صريح و روشن است که بارها گفتهام و باز میگوييم که ما دو نوع مجاهدين داريم: اين درست است که همه ملت افغانستان جهاد کرد. همه ملت افغانستان شهيد داد و امروز هيچ خانهای بیغم و ماتم نيست. و هيچ سينهای بیدرد نيست. از جمله خود من تعلق به خانوادهای مجاهد دارم و چندين شهيد داديم. جوانان نازنينی را از دست داديم که بهتر از ديگر جوانان شهيد نيست و اينها افتخار مملکت هستند. ...(خبرنگار حرف او را قطع میکند!)
● پس مخالف که هستيد؟
□ ولی يک موضوع را باز می خواهم برای شما صريحتر بسازم، و آن اين که حساب آن دسته از مجاهدينی پاکبازی که بخاطر استقلال کشور و آزادی کشور جانهای شيرين خود را فدا کردند، از حساب آن دسته از جنايتکارهای که، درست است عليه بيگانگان و عواملشان جنگيدند و فرضشان هم بود که میجنگيدند، جدا کنيد. ...
● آيا تعبير حرف شما اين است که مجاهدينی که شهيد شده مورد تأييد شما است و مجاهدينی که زنده مانده جنايتکار است؟
□ نخير، هرگز نه. آن مجاهدينی که ضد عوامل بيگانه و کشور بيگانهای مثل روس جنگيدند، و حتی پيش از آن انگليس را سه بار شکست دادند، و امروز هم من يقين دارم که هر کشور ديگری هم که بخواهد به افغانستان دست درازی کند، ملت قهرمان افغانستان آرام نمینشيند. هدف من آن دسته از مجاهدينی است که بعد از آن که کشور پيروز شد، مجاهدين ما پيروز شدند و ما استقلال خود را گرفتيم، در حقيقت ابر قدرت روس و شوروی را شکست داديم، مجاهدين شريف تفنگ را ماندند، وحدت ملی را نمیخواستند که ضربه ببيند ... (بازهم خبرنگار عجولانه حرف او را قطع میکند!)
● اين مجاهدين کجا هستند که تفنک را ماندند و شما تفنگدارهايش را میکوبيد؟ اما شما رهبران را میکوبيد. [در اينجا خبرنگار ژست حمايت از رهبران جهادی را به خود میگيرد!]
□ بلی، واضيح است. ... (باز خبرنگار فرصت سخن گفتن به او را نمیدهد!)
● مگر آن مجاهدينی که شهيد شدند، و از کشور دفاع کردند، تحت رهبری همين رهبران فعلی نبودند؟!
□ خب، طبعاً من میخواهم در رابطه با همان مجاهدينی که بعد از هشت ثور و پیامدهای شوم هشت ثور که در تاريخ کشور ما ثبت است و هرگز فراموش نمیکنيم، [مقصر هستند]، اشاره کنم. چنان که ما در جريان پديدهای شوم طالب، ما چند نوع طالب داريم: طالبهای که از گذشتۀ خود اطهار ندامت میکنند و پشيمان هستند و طالبهايی هستند که تا امروز ايستادگی میکنند و حتی از همان گذشتهای ننگين خود دفاع میکنند. بين مجاهدين هم همين مسئله است. مجاهدينی که تفنگ را ماندند و آنها پيروزی را جشن گرفتند، ولی دستهای از مجاهدين بخاطر قدرت طلبی میجنگيدند. البته در قدم اول مردم ما محکوم سران تنطيمها را میکنند.
● ببينيد، خانم جويا. خانم جويا هرکس بخاطر قدرتمند شدن میجنگند. که نجنگنديده در افغانستان به خاطر به دست آوردن قدرت؟ شما تنها مجاهدين را استثنا میکنيد؟
□ نخير هرگز نه. من جنايتکاران هر سه دوره را میگويم که امروز به عنوان جنايتکاران جنگی متهم هستند.
● خب میخواهيد بگوييد که سه دوره جنايتکارهای بخصوصی را داشتند. اگر رهبرها را مدنظر بگيرييد، در بين ده دوازده نفر رهبرها همه جنايتکار هستند؟
□ بلی. همان کسانی که جنگيدند. همان رهبرانی که بخاطر قدرت جنگيدند. ...
● بخاطر قدرت همگی مبارزه میکند، پس اين جنايت است؟ (در اينجا خبرنگار آشکارا مغالطه میکند. زيرا همه میدانند که فرق ميان مبارزه مسالمتآميز تا جنگيدن خونين برای کسب قدرت، چيست. اما شوربختانه خبرنگار نتوانسته موضوع را تفکيک کند. بدين ترتيب، تلاش دارد که رهبران جنگسالار را که دستانشان به خون هزاران انسان بیگناه آلوده است، تبرعه از اتهام کند!)
□ بلی چرا نه. آه، اگر زمانی برای قدرت مبارزه کند که وحدت ملی ضربه نبيند، خون بیگناها ريخته نشود، و وطن فروخته نشود، گنجينههای مادی و معنوی ما از بين نرود، آثار باستانی ما از بين نرود، زنان پير و جوان ما بیحرمت نشود، و از کدام جنايت اول بگوييم؟! اگر خرابههای کابل زبان میداشت ... (قطع صحبت ملالی توسط خبرنگار)
● به نظر شما که برائت دارد، اين را بگويد؟
□ واضح است، اينها که متهم به جنايتکار جنگی هستند، از نظر من برائت ندارند. زيرا اينها تنها در برابر قرار من قرار نمیگيرند، بلکه مقابل معتبرترين نشريههای جهان قرار میگيرند ... (قطع صحبت ملالی توسط خبرنگار)
● سئوال من از شما اين بود که کسانی است به نظر شما از جرم و جنايت مبرا باشد؟ کی هستند اينها؟
□ کسانی که در قدرت بودند، و جنگهای داخلی را دامن زدند، آنها هرگز نمیتوانند مبرا باشند ... (قطع صحبت ملالی توسط خبرنگار)
● کسانی که وطنپرست هستند، مبرا هستند، جنايت نکردهاند کيست؟
□ ملت مظلوم افغانستان. همه ملت افغانستان جنايتکار نيست ...
● کسانی که بين خود میجنگند، همين ملت است که میجنگند. مردم است که میجنگند. پس کابل را کی ويران میکند؟! مردم است که میجنگند. از هوا خو نفر نمیآيد.
□ به همين خاطر، جنگهايی امروزی به سبب برادرکشی، بيشتر دردآورتر است از زمانی که بر ضد روس و انگليس متحد و يکپارچه میجنگيديم. بخاطری که حکم برادرکشی را نداشت...
● ببينيد، در زمان روس و انگليس هم مردم چندان يکپارچه نبوده. تاريخ افغانستان نشان میدهد، که هيچ چيزی در اين کشور يکپارچه نبوده است. حالا هم نيست. پس بنابراين، آنچه که شما به عنوان جنايتکارها مطرح میکنيد، خودتان هم احساس نمیکنيد که نظرياتتان بيشتر يک طرفه است. بيش از حد تند است؟
□ هرگز نه. من روز بروز به حقانيت گفتههای خود پی میبرم. بخاطری که در داخل پارلمان ... (قطع صحبت ملالی توسط خبرنگار)
● پس چرا در پارلمان کسانی حداقل از ۲۴۰ نفر، ۲۰۰ نفر از شما دفاع نمیکند؟
□ بگذار تا من دليلش را برای شما بگويم. اول در همچو شرايطی که تفنگ حاکم است، و در پارلمان تفنگسالار حاکميت دارد، و قومندانسالار حاکميت دارد، ما چطور میتوانيم انتظار داشته باشيم که يک پارلمان دمکراتيک داشته باشيم؟ ما چطور انتظار داشته باشيم که کسانی در پارلمان راه يابند، که قاچاقبر نباشند. کسانی راه يابند که دستشان به خون مردم آلوده نباشد. کسانی راه يابند که به فساد اداری غرق نباشند!
● خانم جويا، يک چيز به شما بگويم که همين کسهايی که شما به عنوان قاچاقبر و تفنگدار میگوييد، از طريق رأی مردم وارد پارلمان شدهاند.
□ شما مرا فرصت بدهيد، میخواهيم همين را بگويم.
● من میگوييم: يعنی مردم رأی ندادهاند؟
□ شما مرا فرصت بدهيد، من میخواهيم دليلش را برايتان بگوييم. واضح است که من بارها در مطبوعات و رسانهها چه در داخل و چه در خارج گفتهام و باز میگويم که اين افراد بوسيله زور آمدهاند، بوسيله زر آمدهاند، بوسيله وابستگی به کشورهای خارجی آمدهاند و با استفاده از تقلبهای که در انتخابات انجام دادهاند، به پارلمان، اين مرجع قانونگذاری راه يافتند و آلوده ساختند. ...
● پس چرا شما هم آمديد؟
□ ولی من میخواهم بگويم که يک تعداد نمايندگان واقعی، راستين و واقع بين زن و مرد هم در پارلمان هستند. اين را هم نبايد ناديده بگيريم. که واقعاً نمیخواهند استقلال مملکت در خطر قرار گيرد. واقعاً از حضور بعضی عناصری که وجودشان از سر تا پا غرق در خون مردم است، متنفر هستند. آنها خواهان محاکمه اين عناصر هستند. ...
● بيببنيد، خانم جويا، يک موضوع ديگر هم است. پارلمان افغانستان يک طرزالعمل دارد، يک قوانين دارد. مثلاً يک روز مسئلۀ بودجه را مطرح میکند و ديگر روز بر سر بعضی جهات ديگر صحبت میکند. اما وقتی که شما نوبت میگيريد برای حرف زدن، فقط همو يک حرف را تکرار میکنيد. اين خود يک اعتراض را بر نمیانگيزد؟
□ بسيار خوب نکته را شما مطرح کرديد، من میخواهم اول به آن سئوال شما که قبلاً پرسيديد که من چرا تصميم به ورود به يک چنين پارلمانی گرفتم که از قبل میفهميدم که در همچو شرايط پارلمان دمکراتيک نمیتوانيم داشته باشد. من میخواهم بگويم که عمداً مردم ما مرا بخاطر آواز لويه جرگه و بخاطر همان موضعی که من از آن زمان تاکنون داشتيم، يکبار ديگر به عنوان فرزند کوچکشان بالای من اعتماد کردند که من از آنها ممنون و سپاسگذار هستم. من خواستم که يگانه فرد در پارلمان باشم که با وجودی اينکه من باور داشتم يک تعداد نمايندههای راستين نيز به پارلمان راه پيدا میکند ...
● آيا شما را کسی تحريک نمیکند؟
□ خواهيش میکنم، کسی نيست. ...
● تلقين نمیکند؟
□ مرا دردهای ملت ما تحريک میکند. مرا خرابههای کابل تحريک میکند ...
● خانم جويا! همه کسان درد دارند، در پارلمان هم. اما تنها شما اين آواز را بلند میکنيد؟ (حالت اعتراضی) تحريک و تلقين نشده ايد؟
□ اين آواز، آواز شناخته شده است. من میخواهم بگويم، اين آواز امروز شهرت کمايی کرده، در سطح جهان شناخته شده است. چرا از اين آواز به سود کشور استفاده نکنيم؟ چرا دردهای ملت را انعکاس ندهيم؟ چرا دشمنان ملت را افشا نکنيم؟ من به اين حساب میگويم. در اين کوچکترين منفعت شخصی من وجود ندارد.
● در مورد سئوال پيشين من ...
□ بلی. سئوال پيشين که شما می گوييد، يک موضوع ...
●
□
●
□
●
□
●
□
●
□
●
□
●
□
●
□
●
□
●
□
●
□
●
□
●
□
●
□
●
□
●
□
●
□
●
□