[اسلام] [تاريخ اسلام]
ابوالقاسم محمّد بن عبداللّه[۱] بن عبدالمطّلب بن هاشم (زادهٔ ۵۷۰ م در مکه – درگذشتهٔ ۶۳۲ م در مدینه) بنیانگذار و پیامبر اسلام و به باور مسلمانان، آخرین پیامبر در سلسلهٔ پیامبران الهی و تحویلدهندهٔ کتاب آسمانی قرآن و بازگردانندهٔ آیین اصلی و تحریفنشدهٔ یکتاپرستی است.
در واقع، با آن که محمد از تأثیرگذارترین شخصیتهای تاریخ است، و دربارۀ زندگانی وی، گزارشهای فراوانی در متون تاریخی آمده است، ولی مانند هر شخصیت تاریخی پیش از دنیای مدرن، تمام جزئیات زندگی او مشخص نیست. از اینروی، کارنامه و اندیشههای محمد طی قرنها بین موافقان و مخالفانش محل اختلاف و مناقشه بوده است و این سبب شده تا نگاشتن یک زندگینامهٔ مشخص از او دشوار باشد[٢]. صد البته که قرآن وجود دارد، و جهانیان آن را بهعنوان کتابی همعصر پیامبر پذیرفتهاند؛ اما در مورد نکات فراوانی که مورخان خواهان کسب اطلاعات بیشتر هستند، این کتاب ساکت است. از سوی دیگر همیشه چنین اطلاعات تاریخی بیانشده در این کتاب را به آسانی نمیتوان تفسیر کرد و برایش تاریخی معین و معلوم داشت[٣]. با این حال، برای دوبارهسازی تاریخی رویدادهای زندگی محمد، در درجهٔ دوم، آثار تاریخی مورخان در قرن سوم و چهارم هجری در دنیای اسلام میباشد[۴] که شامل زندگینامههای سنتی نوشتهشده توسط مسلمانان و گفتارهای منسوب به اوست (سیره و حدیث)[۵]. قدیمیترین زندگینامه از محمد، نوشتهٔ ابن اسحاق با عنوان «زندگی رسول خدا» (نوشتهشده در ۱۲۰ تا ۱۳۰ سال پس از درگذشت محمد) است که متن اصلی آن از بین رفتهاست،[٦] ولی بخشهایی از آن در آثار نوشتهشده توسط تاریخنگاران بعدی، ابن هشام و طبری به جای ماندهاست.[٧] بسیاری اگرچه نه همهٔ محققین درستی و صحت این زندگینامههای قدیمی را پذیرفتهاند، با این وجود میزان صحت آنها قابل تعیین نیست.[٨] در درجهٔ آخر اهمیت مجموعهٔ احادیث (شامل گزارشهایی از گفتارها و رفتارهای محمد) هستند که چندین قرن پس از درگذشت محمد نگاشته شدهاست و اکنون در دسترساند[۹] که میتوان به آنها بهعنوان آنچه که در حافظهٔ طولانیمدت جامعهٔ مسلمانان با انگیزهٔ تقلید و پیروی از محمد باقی ماندهاست، نگریست.[۱٠] محققین به احادیث بهعنوان منابع دقیق تاریخی، با احتیاط مینگرند[۱۱].تعداد اندکی از منابع نگاشتهشده توسط غیرمسلمانان نیز موجود است که به گفتهٔ نیگوسیان وجود تاریخی محمد را تأیید کرده و برای تقویت صحت آنچه توسط مورخان مسلمان نوشته شدهاست، سودمندند[۱٢].
[↑] زندگینامه
حضرت محمد(ص) پسر عبدالله پسر عبدالمطلب از قبيلۀ قريش عرب در نصف اول ماه (۱٧) ربيع الاول (اپريل سال ۵٧٠ ميلادی)، و بهموجب روایات مشهور، در سالی که ابرهه مسیحی، سردار حبشی با فیل و لشکر به مکه آمد و بهقولی دیگر سالی چند بعد از آن، از مادری بهنام آمنه دختر وهب قريشی در خانۀ محمد بن يوسف ثقفى - و به قولی در خانۀ عبدالمطلب بن هاشم - در شهر مکه بهدنيا آمد[۱٣]. نظر به دلایلی که در بالا بیان شد، دستیابی به اصل حقیقت در داستانهای مربوط به تولد، کودکی و نوجوانی محمد چندان آسان نیست[۱۴]. بههر صورت، علیرغم تمام این مشکلات، آنچه از روایات اسلامی بر میآید، پدرش عبدالله بازرگانی بود که گاه با پدرش عبدالمطلب در امور تجاری همکاری میکرد[۱۵]. وی در بازگشت از شام در شهر يثرب (مدينه) چشم از جهان فروبست و به ديدار کودکش نايل نشد[۱٦]. مادرش، آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهره بن کلاب بود[۱٧]. عبدالمطلب، پدر بزرگ محمد و بزرگ خاندان قریش، او را طبق عادت مرسوم، به دایهای بهنام حلیمه بنی سعد سپرد تا در بيابان گسترده و دور از آلودگیهای شهر پرورش يابد. «حليمه» به اين کودک دلبستگی زيادی پيدا کرد و لحظهای از پرورش وی غفلت نمیورزید. در آن زمان، کسی نمیدانست اين کودک يتيم که دايههای ديگر از گرفتنش پرهيز داشتند، روزی و روزگاری پيامبر خواهد شد. او ۲ سال یا به روایتی ۵ سال[۱٨] در قبیله سعد بن بکر، شاخهای از قبیله هوازن، نزد حلیمه بود (برخی از پژوهشگران غربی درستی ِ تاریخی سپرده شدن محمد به حلیمه را رد کردهاند).[۱۹] در سیرت رسولالله، از قول محمد بن اسحاق چنین آمده است:
-
چون سید، از مادر بهوجود آمد، از بهر وی دایه طلب کردند و قاعدۀ اهل مکه آن بود که فرزندان به دایگان شیر دادندی، و ایشان را بر گرفتندی و به احیای عرب بردندی و شیر دادندی و در خانه دایگان پروردندی، از بهر آنکه هوای بیرون مکه موافقتر بودی، علیالخصوص اطفال را. پ زنان قبیلۀ بیرون مکه از بنی سعد بیامدند و از بهر دایگی شیرخواره طلب کردندی و بیشتر شیرخوارهای را برگرفتندی که او را پدر بودی، تا ایشان تیمار داشت کردندی. پس زنان بنی سعد در مکه بگردیدند و بهخانۀ توانگران رفتند و شیرخوارۀ ایشان برگرفتند و حلیمه که دایۀ پیغمبر بود، حکایت کرد که: من از دنبالۀ زنان قبیله به مکه رسیدم و من از آن جهت دیر برسیدم که مرکبی داشتم ضعیف سخت و با ایشان نمیتوانست رفت. چون به مکه آمدم، زنان قبیله، هر یکی از ایشان هر جا که شیرخوارهای بود، از آن ِ توانگران که پدر و مادر دشت برگرفته بودند، و پیغمبر ما، بر همه زنان ِ قبیله عرضه کرده بودند، از بهر آنکه پدر نداشت، هیچیک رغبت ننموده بودند و او را بر نگرفته بودند. حلیمه گفت: من در همه مکه بگردیدم تا مرا نیز شیرخوارهای بهدست آید از آن ِ توانگران، و نیامد و هر چند که گردیدم نیافتم و دلتنگ باز خانه رفتم و حال با شوهر خود بگفتم، و او نیز دلتنگ شد؛ زیرا که در قبیلۀ بنی سعد قحطی عظیم پیدا شده بود و از بهر طلب معاش را زنان قبیله آمده بودند تا شیرخواره برند و ایشان را از بهر آن طعام فرستند و تیمار داشت کنند و بدان قناعت همی کنند. حلیمه گفت: چون دلتنگ شدم و باز و طاق آمدم، و از قبیلۀ توانگران هیچ شیرخوارۀ نیافتم، و زنان قبیله به راه خواستند بود، با خود گفتم بروم و آن یتیم را برگیرم، یعنی مصطفی، که زشت باشد که میان زنان قبیله تهیدست باز پس روم، و فردا مردم قبیله طعن در من کنند و بگویند: جمله شیرخواره بیاوردند الا دختر ابو ذُویب، و پدر حلیمه ابو ذُویب نام بود. حلیمه گفت: از شوهر دستوری خواستم و برفتم و سید، از آمنه بستدم و بیاوردم.[٢٠]
بههر حال، به گفتۀ دکتر عبدالحسین زرینکوب، محمد چهار ساله و بهبعضی روایات پنج ساله بود که او را نزد مادر باز آوردند. در شش سالگی یا چندی بعد از آن بود که مادرش هم وفات یافت. چندی بعد جدش، عبدالمطلب بن هاشم را نیز که عهدهدار تربیت وی بود، از دست داد. کودک یتیم که هشت سال بیش نداشت، به عمش ابوطالب سپرده شد و او در نگهداشت وی سعی بسیار کرد. ابنهشام مینویسد:
- «چون عبدالمطّلب را وفات خواست رسيدن، از ميان پسران ابوطالب را بخواند و سيّد، به وى سپرد و وصيّت به نيك داشتن سيّد، كرد. و سبب آن بود كه از ميان جمله فرزندان، عبدالمطّلب سيّد را، به وى سپرد كه ابوطالب با پدر سيّد، هم مادر و هم پدر بود و باقى برادران با عبداللّه هم پدر بودند، و عبدالمطّلب مىدانست كه ابوطالب را شفقت بر سيّد، بيشتر باشد و غم كار وى بهتر خورد.»
ابوطالب با وجود آبرو و اعتبارى كه در مكه بهعنوان پير قريش داشت از نعمت و ثروت كم بهره بود و برادرانش خاصه عبدالعزى - كه ابولهب نيز خوانده مىشد - و عباس، از وى آسودهتر مىزيستند. اما يتيم عبداللّه در خانۀ ابوطالب بزرگ شد و وى يكبار نيز كودك را - كه نه ساله و به ديگر قولها دوازده يا سيزده ساله بود - همراه خويش به سفر شام برد. در خانۀ ابوطالب كه خود پيرى كممايه بود و از عهدۀ معيشت خاندان خويش بر نمىآمد، محمد ناچار شد كارى پيش گيرد. شبانی پيش گرفت كه اهل مكه آنرا كارى حقير مىشمردند و به زنان و يتيمان اختصاص داشت. بدينگونه در نزد ابوطالب محمد در فقر و آزادگى بزرگ شد و به زيركى و امانت شهرت يافت. در بيست سالگى در يك جنگ محلى - جنگ فجار - كه ده قبيله از اعراب اطراف مكه در آن بههمريخته بودند با ابوطالب حاضر شد و از آنجا با رسم و راه جنگ آشنايی يافت.
[↑] نامها و القاب
[↑] يادداشتها
يادداشت ۱: اين مقاله برای دانشنامهی آريانا توسط مهدیزاده کابلی برشتۀ تحرير درآمده است.
[↑] پيوستها
پيوست ۱: علی دشتی، بیست و سه سال
پيوست ٢: حجتالله نيکويی، اُمی بودن محمد
پيوست ۳: آیا حضرت محمد بیسواد (امی) بوده است؟
پيوست ۴: نقد بر مقاله «اُمّی بودن محمد»
پيوست ۵: غلامرضا دشتی رحمتآبادی، سيمای محمد در تورات و انجيل
پيوست ۶: خواجه بشيراحمد انصاری، سيمای محمد در آئينه كتاب مقدس
پيوست ٧: مراد اورنگ، پارا کلیتوس در انجیل «برابر احمد در قرآن»
پيوست ٨: بازنویسی و ویرایش از: مهدیزاده کابلی، نام محمد در عهدعتیق
پيوست ۹: منتظر المهدی، بشارتهای کتاب مقدس
[↑] پینوشتها
[۱]- نام محمد، پيامبر اسلام، چهار بار در قرآن تکرار شده است. اين آيات به شرح زير میباشند: سوره ۴۷، آيه ۲؛ سوره ۳۳، آيه ۴۰؛ سوره ۴۸، آيه ۲۹؛ سوره ۳، آيه ۱۴۴.مسلمانان برای تکریم او، پیش از نامش عبارت «حضرت» یا «پیامبر»، و پس از نامش عبارت «صلیالله علیه وآله وسلّم» را میافزایند[٢]- »Muhammad« (2010), Encyclopædia Britannica.[٣]- پی. ام. هولت، ان. ک. س. لمبتون و برنارد لوئیس، تاریخ اسلام کمبرج، ج ۱، ص ٦٦
[۴]- Watt (1953), p. 14[۱٣]- حبيبی، عبدالحی، تاريخ افغانستان بعد از اسلام، تهران: دنيای کتاب، چاپ ۱۳٦٧ خ، ص ۲
[۵]- Reeves (2003), pp. 6–7
[٦]- Zeitlin (2002), pp. 1–2
[٧]- Nigosian (2004), p. 6; and Donner (1998), p. 132
[٨]- Nigosian (2004), p. 6
[۹]- Lewis (1993), pp. 33–34
[۱٠]- »Ḥadīth« (2010), Encyclopædia Britannica
[۱۱]- Lewis (1993), pp. 33–34
[۱٢]- Nigosian (2004), p. 6
رواياتی که در كتابهاى سيره و تاريخ در مورد روز، ماه و سال تولد حضرت محمد(ص) ديده میشود، اختلاف زيادى دارند؛ قول قطعى و مسلمى در اين باره ذكر نشده است. «جمعی آن را روز جمعه هفدهم ربيع الاول و برخی روز دوشنبه دوازدهم و قولى روز هشتم و قول ديگر روز دهم آن ماه نوشتهاند، و اقوال ديگرى نيز هست كه آن حضرت در ماه صفر يا محرم و يا رمضان به دنيا آمده ولی مشهور نيست، و در سال ولادت نيز اختلاف كردهاند كه برخی سال ۵۸٠ ميلادى و گروهى سال ۵٧۳ را ذكر كردهاند و در بسيارى از تواريخ ولادت آن حضرت را در عام الفيل - يعنى همان سالی كه ابرهه با پيلان جنگى براى ويران ساختن شهر مكه آمد - نقل كردهاند كه تازه پرسش میشود، عامالفيل چه سالی بوده است؟» (رسولی محلاتى، سيد هاشم، زندگانی حضرت محمد (ص)، سایت امام علی)بههر صورت، قول مشهور ميان علماى شيعه آن است كه آن حضرت در شب جمعه هفدهم ربيع الاول به دنيا آمده است. (همانجا)[۱۴]- تاریخ اسلام کمبرج، ج ۱، ص ٦٦
[۱۵]- ساواری (۱۳۴۹)، ص ۹
[۱٦]- پیش از تولد محمد، عبدالله، پدرش، درگذشت. رجوع شود به:»Muhammad« (2010), Encyclopædia Britannica.در این مورد هم اختلافنظر است که در زمان درگذشت پدر، کودک دو ماهه بود و یا بهقولی هنوز بهدنیا نیامده بود. (زرینکوب، عبدالحسین، بامداد اسلام، ص ٢٠؛ برای تفصیل رجوع شود به: السیرةالحلبیه، تألیف علی بن برهانالدین الحلبی، ج ۱، صص ۵٨-٦٢)[۱٧]- شـجـرهنـامـهٔ محـمـد از دیـدگاه تـاریخـی مشـخـص نیسـت و آنچـه موجـود اسـت، داسـتانهـایی بـوده اسـت که بعـدهـا بـه وجـود آمـده اسـت.[Welch, »Muhammad«, Encyclopaedia of Islam] پدر و مادرش (عبدالله و آمنه) از خاندان بنیهاشم از قبیله قریش بودند. بنیهاشم از خاندانهای برجسته و بااصلونسب ولی فقیر در شهر مکه بود.[دایرةالمعارف اسلامی، پیشین و قرآن سورۀ زخرف، آیۀ ۳۱ را نیز ببینید] تاریخ دقیق تولد محمد نامعلوم است، ولی احتمالاً بین ۵۶۷ تا ۵۷۳ م. است که مورد قبولترین سال، ۵۷۱ میلادی است.[Rodinson (2002), p. 28]
[۱٨]- شریعتی (۱۳۴۷)، ص ۱۴۰
[۱۹]- Watt, »Halimah bint Abi Dhuayb«, Encyclopaedia of Islam[٢٠]-
[↑] جُستارهای وابسته
□
□
□
[↑] سرچشمهها
□
□
□
□
[↑] پيوند به بیرون
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]
□ [1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20]